گروه فرهنگی مشرق- "نوبت شما"ی بی بی سی؛ برنامه ای تعاملی است که ایده خود را از شبکه های اجتماعی گرفته و با یک طراحی دقیق این ایده را به یک برنامه تلویزیونی تبدیل کرده است. در این برنامه اظهار نظرها دقیقا همان نقش "کامنت" را در شبکه های اجتماعی مجازی را دارد، کامنت هایی که مورد اظهار نظر کاربران دیگر هم قرار می گیرد.
اما ویژگی شبکه اجتماعی تنها بخشی از خاصه های این برنامه است. نوبت شما در ذات خود کارگردانی می شود. یک برنامه مستند که به صورت زنده تدوین می شود و مسیر مشخصی را می پیماید.
شبکه تلویزیونی فارسی زبان دولت انگلیس بی بی سی، که بر اساس مستنداتی که توسط دولت این کشور در مقاطع مختلف منتشر شده یکی از ارکان دیپلماسی عمومی انگلیس محسوب می شود در موضوعات مهم و داغ روز این برنامه را آماده،طراحی و اجرا می کند.این هفته برنامه نوبت شما به بررسی "اخراجی ها 3" اختصاص پیدا کرده بود.
از دیدگاه کارگردانی این برنامه به فیلم های هالیوودی بسیار شباهت دارد، برنامه دقیقا بر اساس فیلم نامه اجرا می شود؛ فیلمنامه ای که استخوان بندی آن هیچ گاه تغییر نمی کند. این فیلمنامه دقیقا مانند فیلم های سینمایی از بخش معرفی داستان شروع شده که در قالب توضیحات مجری و خواندن چند خبر تنظیم شده توسط دست اندرکاران برنامه و یا یک گزارش آغاز می شود. در پرده ی بعدی برنامه گره های داستانی را معرفی می کند و این دقیقا نقاط بحث برانگیزی است که در برنامه مطرح می شود؛ جالب اینجاست که موضوعات بحث در قالب سوالات دقیقا از طرف مجریان مطرح می شود و بازیگران که تماس گیرندگان با برنامه هستند در مجرای سناریو حرکت می کنند و در ادامه به فصل گره گشایی فیلم نامه می رسیم.
این فصل بر اساس اظهار نظرهای قهرمان های خوب و بد کامل می شود و هویت می گیرد، قهرمان های خوب که هم نظر با برنامه هستند درگیر یک چالش با "بد من"های فیلم می شوند؛این جا هم سیطره هالیوود را می شود به خوبی دید که قهرمان های بی بی سی بر "بد من "های بی مایه پیروز می شوند و در فصل پایانی نیز داستان با سرانجام "هپی اند" بی بی سی تمام می شود.این کل یک فیلم سینمایی حرفه ای است که توسط مجریان نوبت شما اجرا می شود.
داستان اخراجی های 3 در برنامه این هفته نوبت شما با خبر دادن از تحریم و توزیع سی دی قاچاق آن آغاز می شود. نوبت شما مخاطبانش را گلچین می کند و در زمان مشخص هر کدام را به صحنه می فرستد. اولی کسی است که با نگاهی میانه ماجرا آغاز می کند و به عنوان موافقی که حالا مخالف اخراجی ها شده حرف می زند؛این در بیننده کمتر از دیگران واکنش ایجا می کند:
"امیرعلی از تهران می گوید: فکر میکنم «اخراجیها یک» فیلم قشنگی بود و حرف دل مردم را می زد. در اخراجی ها 2 جریان پیچیده تر شده بود و بین مرز حقیقت و دروغ را کمتر می شد تشخیص داد. خودم «اخراجی ها 3» را ندیدم چون توهین کرده و غیر قابل تحمل میدانیم. کارگردان این فیلم با توهین به جنبش سبز حرفهایش را زده. صلاح نمیدانم آثار دهنمکی گسترش پیدا کند. او گفته مهم نیست فیلمش چقدر فروش میکند و حتی حاضر است سی دی رایگان فیلمش را به مردم بدهد. برای همین با تلاشها برای تحریم موافقم چون خودش هم گفته که قصدش فروش فیلم نیست."
گره های داستان کم کم شکل می گیرند؛ اخراجی ها 3 توهین به سبزها است.نباید آثار دهنمکی گسترش یابد و دهنمکی به خاطر اینکه حاضر نیست سی دی های رایگان فیلمش[همان سی دی های قاچاق که قبلا سینماگر ها به آن سرقت می گفتند] بین مردم پخش نشود پس باید تحریم شود.
در فصل بعدی کم کم بیشتر بر روی تحریم و توهین سیاسی تاکید می شود. اینها گره های اصلی داستان هستند؛
"حسین از آلمان هم گفت: در مورد هر نوع تحریمی مخالفم. بنده اعتقاد راسخ دارم که باید حرف دهنمکی را هم شنید. نباید فقط خودش به تنهایی در میدان مسابقه بدهد و همیشه هم اول بشود. چرا کارگردانهایی به خاطر گفتن حرف دل مردم، ممنوعالخروجاند این چه معنایی دارد. ده نمکی میخواهد تکلیف شرعیاش را انجام بدهد ولی باید جلوی او هم ایستاد. به هر حال برای شنیدن هر نوع نقدی، در هر شکلی با تحریم مخالفم.
امیرعلی از تهران باز روی خط قرار گرفت و گفت: درست است که باید نقدپذیر باشیم و تحریم درست نیست. آثار ده نمکی بسیار محترماند ولی وقتی یالثارات داشت در گفتگو با یکی از نمایندگان زن مجلس، گفت ایشان مساوی است با مدونا. و اعتراضاتی را ایجاد کرد. دروغ به هر حال بد است."
بی بی سی از سمبل ها نیز به میزان لازم استفاده می کند. یکی از چیزهایی که در ایران انصار حزب الله را با آن می شناسند؛ نشریه ارگان این تشکل یعنی "یا لثارات.." و بر همین اساس هم اگر مسعود دهنمکی حتی یک لحظه در این نشریه فعالیت نکرده باشد ولی انتصابش به چنین نام شناخته شده ای می تواند به یک شخصیت پردازی از وی منتهی شود. شخصیتی که بلافاصله در بخش های بعدی فیلمنامه بی بی سی کامل می شود.
" بعد از او حسین از آلمان دوباره ادامه داد: یک وقت هست که دهنمکی سبزها را نقد میکند و همه حق دارند هرکسی که دوست دارند را نقد کنند. ولی وقتی با نقد هیزم بیار معرکه میشوی دیگر مورد قبول نیست. پیشینه دهنمکی پوشیده نیست. ایشان یک زمانی تیزی و چاقو و چماق دستش بود و امروز به شکل دیگری دوربینش را دستش گرفته. جامعه ما جامعهای است که از نظر سیاسی و اجتماعی طفل 4 ساله است. امروز این آقا از محبوبیت بازیگران مطرح استفاده میکند که مخاطب جمع کند. مردم گرفتارند و 2 ساعت میخواهند بخندند. ایشان اگر در مورد امام حسین فیلم بسازد چند نفر فیلمش را نگاه میکنند؟!"
جالب اینکه کامل کردن شخصیت ساخته شده برای ده نمکی دقیقا توسط کسی انجام می شود که اندکی قبل از ده نمکی و حق او برای نقد کردن دفاع کرده است و مخاطب به صورت ناخودآگاه این شخصیت پردازی و روایت را از سوی او عادلانه خواهد دید. عضو انصار حزب الله که زمانی تیزی و چماق بدست می گرفته و حالا دوربین، دقیقا همان آدم بده داستان است که بی بی سی می پسندد؛ هم به اندازه کافی ترسناک است و هم غیر قابل تحمل. همه چیز مانند یک فیلم مستند دقیق، مستند نما و بی اضافه و دور ریز کنار هم قرار می گیرد. حالا تنها یک حلقه از شخصیت پردازی دهنمکی باقی مانده و آن به رخ کشیدن قدرت اوست. این سبک روایت دقیقا به شیوه آن دسته از فیلم های هالیوودی است که در آن یک موجود خطرناک به شهر حمله می کند که در اوج قدرت و خونریزی است.
نفر بعدی این حلقه را کامل می کند: آرش از دانمارک، نفر بعدی بود که تلفنش به برنامه نوبت شما وصل شد. او گفت: می خواهم بگویم که مسعود دهنمکی یک مجرم است. (مجری برنامه حرفش را قطع کرد و گفت: توهین نکنید. اما آرش به اتهام هایش ادامه داد) به هر حال متهم شدند در قتل عزت ابراهیمنژاد. دهنمکی در جریانات سال 78 نقش داشت. مثل این است که کسی از نازی فیلم بسازد و بگوییم او را از فیلمش جدا کنیم. دهنمکی تنها و مظلوم نیست و حرفهایی شبیه حرفهای دهنمکی در هر روزنامهای هست و صبح تا شب در تلویزیون دیده می شود. باید بدانیم که دهنمکی تنها نیست. دهنمکی جزیی از این سیستم است. و این دخلی به تحریم ندارد.
در این بخش از داستان قهرمانان برای شکست دادن "بد من" یا ضد قهرمان متحد می شوند؛نشانه این اتحاد را می شود در شبکه های مجازی دید اگر چه طرفداران ضد قهرمان نیز هستند اما حتی به حساب هم نمی آیند:
در ادامه برنامه، مجری دوم برنامه که بررسی سایت ها را برعهده داشت، در این مورد گفت: کاربران در فیسبوک گروههایی برای تحریم «اخراجی ها 3» تشکیل دادند و 42615 نفر لایک زدند و معتقد بودند که اخراجیها 3 توهین به ملت و شعور سیاسی آنهاست(!) صفحاتی هم بود که تاکید می کردند به دیدن جدایی نادر از سیمین بروند تا فروش «اخراجی ها 3» زیاد نشود.
در این میانه وبلاگ هایی هم بودند که از «اخراجی ها 3» حمایت کردند. مثلا وبلاگ صادقانه نوشت: باید اخراجیها را دید و این نسل بیان شده در فیلم، همان چیزی است که در دولتمردان وجود دارد. و باید از دهنمکی حمایت کنیم. چون سینما هم ابزار جنگ نرم است.
همچنین سایت الف در مقاله ای با عنوان « اخراجیها و نقطه عطف تاریخ روشنفکری» به بررسی قاچاق این فیلم پرداخت.این مطلب در مورد قاچاق فیلم بود و اینکه روشنفکری ایرانی مخالف این کار است.
مجری به نظرات ثبت شده در پایین این مطلب هم اشاره کرد و گفت که در نظرات خوانندگان آمده: روشنفکری در ایران نیست. و همچنین نوشته اند: شما در صلاحیت این نیستید که در مورد روشنفکری صحبت کنید.
مطلب دیگری که مجری به آن اشاره و بیان می کرد که «اخراجی ها 3» داستان رنجی است که بر فرزندان امام گذشته. این مطلب با تیتر «2 ساعت خندیدن به فضاحت فتنهگران» منتشر شده بود.
مجری برنامه همچنین گفت: برخی خانوادههای شهدا هم مخالف این فیلم هستند. و این طور است که کم کم ضد قهرمان تنها می ماند. حالا نوبت به آن رسیده که هیمنه ضد قهرمان شکسته شود.
" در ادامه برنامه ناصر صفاریان (مستندساز و منتقد) روی خط آمد و گفت: «اخراجی ها 3» فیلم بسیار ضعیفی است و این حواشی از جایگاه مسعود ده نمکی و جایگاهی که حکومت ساختهاست نشأت میگیرد. فقط ده نمکی میتواند این کار را بکند و این فضا و بیان این انتقادها برای دیگران متصور نیست. انتقاد طرفداران دهنمکی بر علیه جریان سیاسی سبزها و روشنفکران انجام میشود ولی کدام روشنفکر گفته «اخراجی ها 3» را تحریم و نسخه هایش را کپی کنید؟ اینها یک سری از کسانی هستند که از این فیلم خوششان نمیآید و آنها را نمیتوان در گروه روشنفکران جامعه قرار داد! این بهانهای برای کوبیدن جریان سبز است. (صفاریان با این توضیح حساب طرفداران جریان سبز را از روشفکران جدا کرد و تلویحا گفت که این طرفداران اصلا روشنفکر نیستند)"
و در نهایت قهرمانان اصلی به میدان می آیند و کار توسط "جدایی نادر از سیمین" به پایان می رسد اما از آنجایی که در دنیای واقع داستان برای طراحان بی بی سی با پایان خوب تمام نشده و به تراژدی فروش میلیاردی اخراجی ها منتهی شده است باید این تراژدی را طوری روایت کرد که ضد قهرمان در آن برنده نباشد.
" صفاریان ادامه داد: یک نکته بدیهی است که در همه جای دنیا فیلم خوب لزوماً به معنای فیلم پرفروش نیست. سینمای مستقل آمریکا چقدر فروش دارد؟ اغلب فیلمهای پرفروش آمریکا هم عامهپسندند. آخرین فیلم کیارستمی، بیضایی و تقوایی کی پخش شده؟ فضای این فیلم ها سطحی است. به هرحال فیلمهایی که وجه سرگرمکننده دارند فروش شان هم بیشتر بوده. شما چند شهر مهم مثل اصفهان، شیراز، مشهد را که کنار بگذارید، بقیه شهرستانها فقط یک سالن سینما دارند و آن هم اخراجیهای 3 است و نباید مقایسه کرد بین اخراجیها و جدایی نادر از سیمین. ولی اگر به جای اخراجیها3، جدایی نادر از سیمین اکران میشد، چه اتفاقی میافتاد؟ اخراجیها پرفروشترین فیلم تاریخ سینما نیست. کسانی که عقابها را با بلیط 8 تومانی دیدید بیشتر بودند و یا کسانی که کلاهقرمزی را دیدند. موقعی که دهنمکی فیلمی میسازد خودش میداند که هر دو طیف با مسعود دهنمکی روبرویند، نگاه سیاسی نسبت به دهنمکی وجود دارد ولی این طرف در جامعه سینمایی هم این وجه غالب است که دهنمکی فیلمساز خوبی نیست. باید فضا و موقعیت فیلم را در نظر گرفت و نمیشود الان متوقع بود که این آن دهنمکی نیست که زمانی موضع رادیکال داشت."
****
این تقریبا روشی است که برنامه "نوبت شما"بی بی سی به عنوان یک برنامه تعاملی در هر قسمت خود برای ارائه نظرات شبکه از زبان مخاطبان استفاده می کند. بگذریم از اینکه هیچ دلیلی وجود ندارد که اگر نه همه که اقلا بخشی از نظرات مطرح شده در این برنامه از اتاق کناری استودیو ارائه نشده باشد. آیا مسوولان بی بی سی هیچ سندی برای واقعی بودن این نظرات ارائه داده اند؟ مخاطب جستجو گر که خبرها و تحلیل ها و گزارش های بی بی سی را در طی هفته دنبال می کند آیا نباید از خود بپرسد این معجزه چگونه رخ می دهد که همیشه ما حصل تحلیل های ارائه شده در برنامه نوبت شما دقیقا با تحلیل های بی بی سی انطباق دارد.
نکته دیگر اینکه اگر بر اساس تحلیل بی بی سی فیلم دهنمکی نه پر مخاطب است و نه تاثیر گذار و همچنین به مردم ایران توهین می کند،فیلمی عامه پسند است که مردم برای سرگرمی به دیدن آن می روند آیا مخاطبان بی بی سی فارسی حق ندارند به این شبکه خرده بگیرند که چرا یک ساعت از وقت ارزشمندشان را برای چنین اثر بی ارزشی تلف کرده است. از دیدگاه ژورنالیسم حرفه ای نیز پرداختن به فیلم اینچنینی چه ارزش خبری می تواند داشته باشد؟ چه اگر این طور باشد بی بی سی باید هر هفته برنامه نوبت شما را به یک فیلم عامه پسند اختصاص دهد.
راستی؛اگر فیلم عامه پسند واقعا فروش بالا دارد و مورد توجه قرار می گیرد،چرا فیلم عامه پسند "یکی از ما دو نفر" که اتفاقا یک فیلم ساز وابسته به جریان روشنفکری هم ساخته بود و مملو از جاذبه های عامیانه جنسی بود؛ تنها 200 میلیون تومان یا اندکی بیشتر فروش داشت. باید نتیجه بگیریم که سینمای روشنفکری در هیچ شرایطی مخاطب ندارد و تنها خودشان به آن آفرین می گویند یا اینکه روشنفکران ما حتی توانایی ساختن فیلم عامه پسند پرفروش را هم ندارند؟
بد نیست نوبت شما برنامه بعدی اش را به "یکی از ما دو نفر" تهمینه میلانی اختصاص دهد.