به گزارش مشرق، مهر نوشت: غروب نيمه پاييز سال 83. آخرين تصوير چهره مردي است با ظرف اسيد. سوزشي که تمام زندگي آمنه را سوزاند و او را براي هميشه از ديدن محروم کرد.
او در دادگاه هنگامي که براي بيستمين بار تقاضاي قصاص مجيد را کرده بود درباره آخرين نگاهش مي گويد: روز حادثه وقتى از محل کارم خارج شدم، يک لحظه با ديدن خورشيد احساس کردم اين آخرين بار است که چشمم را به روى زيبايى هاى جهان باز مى کنم. قرار بود آن شب همراه مادرم براى شرکت در مراسم شب قدر به امامزاده برويم اما تصوير "مجيد" با ظرف اسيد آخرين تصويرى است که در صفحه ذهنم ثبت شده است. حالا هم به خاطر امنيت جامعه و دختران ديگر، تقاضاى دريافت ديه ديگر اعضاى آسيب ديده بدنم و «چشم در برابر چشم» را دارم. حالا هم فقط تاريکى مى بينم و بس!
او ادامه مي دهد: چهار سال تمام در اسپانيا، به اميد يافتن ذره اى از بينايى ام بودم. در حالى که چندين روز در اردوگاه آوارگان بودم و خانواده ام قادر به تأمين بقيه هزينه هاى جراحى نبودند يک زن خيرخواه 27 هزار يورو براى درمانم کمک کرد. اما خيرين هم خسته شده اند.
تمام موافقان و مخالفان قصاص
اصرار آمنه به قصاص براي آينده دختراني است که ممکن است روزي سايه مردي براي آن که زيبايي و روشنايي چشمانشان را به يغما ببرد در پشت ديواري به کمين نشسته باشد اما آيا آنان قصاص را ترجيح مي دهند يا شيريني بخشش را .
فاطمه 27 ساله موافق قصاص است. او معتقد است: اين قصاص باعث مي شود هر کس که براي رسيدن به دختر مورد علاقه اش به در بسته خورد، زندگي او را تباه نکند.
او ادامه مي دهد: درست است با کور شدن آن مرد چشمان آمنه نمي بينند اما عدالت در مورد آمنه رعايت مي شود و امنيت نيزدرجامعه افزايش پيدا مي کند. اينکه هر مردي به راحتي مي تواند به صورت دختري اسيد بپاشد و بعد از چند سال زندان دوباره به جامعه باز گردد امنيت زنان و دختران را به خطر مي اندازد.
فاطمه مي گويد: اگر خودمان را به جاي آمنه بگذاريم. سختي هايي که او به خاطر اين رفتار غير انساني تحمل کرده راهي جز قصاص آرام مان نمي کرد. او ادامه مي دهد: اين حکم مي تواند از جرم هاي احتمالي آينده پيشگيري کند.
جامعه را عصبي نکنيد
شادي 30ساله اما با اين نظرات مخالف است او که اين عمل را ترويج خشونت مي داند و مي گويد: اين تاوان مناسبي براي مجيد نيست و سبب تنش و عصبيت در جامعه مي شود. او طرفدار مجرم اين پرونده نيست اما با اجراي اين حکم مخالف است. حتي وقتي خود را جاي آمنه مي گذارد که تا پايان عمر زندگي اش را بايد در تاريکي سپري کند.
مجيد را اعدام کنيد !
سحر 25 ساله هم اين نوع قصاص را تلخ مي داند و مي گويد: بهتر بود مجيد را اعدام مي کردند تا اين که با اسيد چشمانش را از او بگيرند.
اوبا بيان اين که قوانين ما بايد بازدارنده باشند اضافه مي کند: با کور شدن مجيد چشمان آمنه باز نمي گردد و کور کردن اين مجرم هم ضمانتي براي عدم تکرار آن در جامعه نيست. اين گونه نبايد به مجرمانمان درس عبرت بدهيم.
سحر معتقد است: بايد در خصوص کاهش خشونت در جامعه فرهنگ سازي شود نه اين که خشونت را با خشونت پاسخ دهند.
اما زهرا 30 ساله مي گويد: اگر تمامي کساني که حرف از بخشش مي زدند در عمل براي خودشان اين اتفاق مي افتاد تنها با قصاص راضي مي شدند.
او ادامه مي دهد: اگريک لحظه خود را جاي آمنه بگذاريم و محدوديت هاي او را لمس کنيم نمي توانيم حکم به بخشش دهيم. شيرين ترين زمان زندگي آمنه را خودخواهي و هوس بازي مردي به تلخ ترين وتاريک ترين اوقات زندگي اش تبديل کرد. حالا ما به چه حقي جاي او حکم دهيم که کار آمنه ترويج خشونت است.
نرجس 26 ساله هم قصاص مجيد را براي آرامش و امنيت جامعه لازم مي داند و مي گويد: مجيد هم بايد سالهاي تنهايي و تاريکي را تجربه کند و او در اين قصاص تنها چشمانش را از دست مي دهد اما آمنه تمام زيبايي اش را از دست داد.
هويت و زندگي شخصي آمنه مورد هجوم قرار گرفت
شيوا دولتآبادي استاد دانشگاه از مخالفان قصاص است. او اتفاقي که براي آمنه افتاده را بسيار فجيع مي داند اما او معتقد است تا آن جا که ممکن است بايد از معلوليت و از کارافتادگي يک انسان ديگر جلوگيري کرد.
اين استاد دانشگاه با اشاره به اينکه با گفتگوهاي بسيار عميق و اثر گذار با آمنه و مجيد ميتوان به نتيجهاي مطلوب رسيد، مي گويد: مجيد يک متهم و محکوم است و کار فاجعه باري درباره سرنوشت آمنه انجام داده، اما با گفتگو با هر دو نفر و تقاضاي بخششي که مجيد بتواند از آمنه داشته باشد ميتوان اميد داشت که قصاص به صورت پاياپاي و با اسيد انجام نشود.
دولت آبادي بر اينکه اتفاقي که براي آمنه افتاده، هويت و زندگي شخصي وي را مورد تهاجم قرار داده، مي گويد: درعين حال که ما ميدانيم زندگي براي آمنه معني و مفهومي که سابق داشته را ندارد و هيچ کدام از ما جاي او نيستيم که بگوييم آمنه حتماً بايد ببخشد، اما او ميتواند به نوعي ملايمتر از قصاص با مجيد برخورد کند، در واقع يک رفتار انساني و اخلاقي به نام بخشش در اين ميان صورت گيرد.
اجراي قصاص حتمي است
اما تاخير در اجراي اين حکم دليل لغو آن نيست و اين موضوعي است که حجت الاسلام غلامحسين محسني اژه اي در نشستي خبري برآن تاکيد مي کند و مي گويد: حکم قصاص آمنه قطعاً اجرا ميشود و تنها به دليل آنکه قصاص عضو کمي مشکلتر از قصاص نفس است اجراي اين حکم به تعويق افتاد.
وي ادامه مي دهد: برخي اين حکم را خلاف حقوق بشر ميدانند اما کافي است خود را به جاي اين دختر دانشجوي جوان بگذاريم که پدر و مادرش براي او هزاران آرزو داشتند اما جواني از روي هوا و هوس و انگيزههاي دنيوي به دليل رد پيشنهاد ازدواج مقدار زيادي اسيد تهيه ميکند و اين دختر را براي ساليان دراز دچار مشکل ميکند. آيا انصافاً اين قصاص مي تواند دردي را که اين دختر کشيده و تا آخر عمر بايد تحمل کنند جبران کند.اگر اين دختر ازدواج کند و مادر بچهاي شود اين کودک هرگاه به صورت مادرش نگاه ميکند اين درد را دوباره تازه خواهد کرد.
مگر آمنه بشر نيست!
او اضافه مي کند: اين گناه بزرگ را نميتوان جبران کرد. اين دختر 19 بار زير تيغ جراحي قرار گرفته و بارها رنگ غربت را تحمل کرده است. من از لحاظ عاطفي حق را به او مي دهم براي همين تاخير قصاص را پيگيري کردم که عنوان شد بايد تمهيدات انديشيده شود که ضايعات ديگري براي فرد متهم به وجود نياورد.
وي در پاسخ به انتقادات افرادي که اين حکم را خلاف حقوق بشرمي دانند مي گويد: آيا اين فرد جزو بشر نيست؟ آيا حقوق او ضايع نشده است؟ مگر ميشود دردي را که اين خانم تحمل کرده است را جبران کرد.
چرا کمپين يک ميليوني براي دفاع از حقوق بشر به راه نمي افتد؟
روزي که قرار بود مجيد هم طعم تاريکي را بچشد و تصوير کسي که با چند قطره اورا براي هميشه از ديدن محروم کند آخرين تصويرش از دنيا باشد خبرمي رسد که اجراي حکم لغو شد. دراين فرصت بسياري اجراي اين حکم را يک حکم ضد حقوق بشري دانسته و آن را نوعي ترويج خشونت تلاش کردند دوباره آمنه را راضي به بخشش کنند.
آمنه به آنها گفته است اگر دو ميليون يورو بدهد حاضر است رضايت دهد. يعني اگر يک ميليون نفر نزديک به 3 هزار تومان بدهند اين حکم لغو مي شود.
در واقع يک ميليون نفردردنيا که نگران نقض حقوق بشر در ايران هستند دراين مدت که مجيد در زندان به انتظار حکم قصاص است فرصت دارند که کمپين يک ميليوني براي نجات يک انسان از کوري دائمي راه بي اندازند. هر چند با قصاص مجيد بهتر آنان بهتر به مقصود مي رسند ...