به گزارش مشرق، گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر برخی از پرتعدادترین سؤالاتی که توسط مردم از مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی پرسیده می شود را برای آگاهی مخاطبان ارائه می کند که امیدواریم مورد توجه قرار گیرد.
معجزه شق القمر پيامبر(ص) چگونه بود و دليل اين اتفاق چيست؟
پاسخ اجمالی
آيات قرآن گواهي مي دهند كه پيامبر گرامي علاوه بر معجزه جاويدان (قرآن) معجزات ديگري داشته است. اين معجزات در جلب و هدايت مردم به اسلام نقش بنيادي داشتند. يكي از معجزات "شق القمر" است، بدين معنا كه حضرت با انگشت خود به ماه اشاره نمود و ماه دو نيم شد. از آنجا كه اين كار خارق العاده بود، از آن به عنوان "معجزه شق القمر" تعبير شده است.
پاسخ تفصیلی
آيات قرآن گواهي مي دهند كه پيامبر گرامي علاوه بر معجزه جاويدان (قرآن) معجزات ديگري داشته است. اين معجزات در جلب و هدايت مردم به اسلام نقش بنيادي داشتند. (۱)
يكي از معجزات "شق القمر" است، بدين معنا كه حضرت با انگشت خود به ماه اشاره نمود و ماه دو نيم شد. از آنجا كه اين كار خارق العاده بود، از آن به عنوان "معجزه شق القمر" تعبير شده است. (۲)
در اين كه شق القمر در چه تاريخ به وجود آمده و علل شكل گيري آن چه بود، اختلاف نظر وجود دارد. اگر چه در اين كه "شق القمر" در مكه و قبل از هجرت واقع شد، ميان مفسران و محدثان بحثي نيست. از بعضي روايات استفاده مي شود كه واقعه در آغاز بعثت پيامبر بوده، (۳) از بعضي روايات ديگر بر مي ايد كه اين امر نزديك هجرت و در اواخر دوران مكه روي داده است. (۴)
در خصوص علل شكل گيري شق القمر نيز اتفاق وجود ندارد. برخي بر اين باور هستند كه جهت درخواست مشركان قريش به وجود آمد. (۵) مشركان قريش خدمت پيامبر رسيدند و از او درخواست كردند كه براي اثبات نبوت و رسالت خود، ماه را دو نيم كند. حضرت فرمود: اگر چنين كنم ايمان مي آوريد، همگي گفتند آري! پيامبر از خدا درخواست كرد خواسته آنان را اعطا كند، آن گاه حضرت با اذن خدا چنين حادثه اي را به وجود آورد. (۶) از برخي روايات ديگر استفاده مي شود كه "شق القمر" بر اساس تقاضاي حقيقت جوياني صورت گرفت كه از مدينه خدمت پيامبر(ص) آمده و در عقبه با او بيعت كردند. (۷)
علت پيشنهاد "شق القمر" به پيامبر اين بود كه مي گفتند جادو در امور زمين اثر مي گذارد، و ما مي خواهيم مطمئن شويم معجزات پيامبر سحر نيست. (۸)
اصل جريان "معجزه شق القمر" مورد قبول همة مسلمانان است و جز سه نفر (حسن عطاء و مبلغي) در آن ترديد نكرده اند. (۹)
دانشمندان اسلامي براي اثبات "معجزه شق القمر" از آيات و روايات بهره گرفته اند. در قرآن آمده است:
"اقتربت السّاعة وانشقّ القمر؛ (۱۰) قيامت نزديك شد و ماه از هم شكافت". مفسراني مانند فخر رازي و طبرسي مي گويند: مراد از آيه اين است كه ماه شكافته شد. روايات صحيحي نيز بر اين معنا دلالت دارد و امكان عقلي آن جاي ترديد نيست. از سوي ديگر پيامبرِ صادق و راستگو از آن خبر داده است؛ بنابراين آن را بايد پذيرفت. (۱۱)
شيخ طوسي از عبيدالله بن علي از حضرت رضا از پدران گرامي اش از علي(ع) روايت نموده كه فرمود: "در مكه قرص ماه دونيم شد، رسول خدا(ص) فرمود: شاهد باشيد، شاهد باشيد".(۱۲)
برخي تصور كردند كه آيه "اقتربت السّاعة وانشق القمر" مربوط به قيامت بوده و ارتباط به معجزه پيامبر ندارد؛ زيرا در اين آيه از روز قيامت بحث شده و شق القمر يكي از نمونه هاي بر هم خوردن نظام هستي است و اين آيه اشاره به شكافتن قمر در قيامت است، ولي اين رويكرد قابل قبول نيست.
شواهد و دلائل متعددي وجود دارد كه اين آيه مربوط به معجزه پيامبر است. ناگفته پيدا است كه لفظ "انشق" ماضي است و بي جهت نمي توان آن را به آينده مربوط دانست و گفت مقصود اين است كه در آينده ماه دو نيم مي شود.
گذشته بر اين جمله پيشين (اقتربت) ماضي است و به معناي "نزديك شد" مي باشد. طبعاً جمله معطوف بر آن نيز ماضي خواهد بود، در نتيجه نمي توانيم بدون دليل، لفظ "انشق" را به معناي مضارع بگيريم، يعني در آينده كه قيامت باشد، ماه خواهد شكافت، (۱۳) مضافاً بر اين كه اگر سخن از معجزه نباشد، هيچ تناسبي با نسبت سحر به پيامبر (كه در آيه بعد آمده است) ندارد. در آيه دوم سوره قمر مي خوانيم: "إنْ يروا آيةً يعرضوا و يقولوا سحر مستمر؛ (۱۴) اگر معجزه اي را ببينند، از آن روي بر مي گردانند و مي گويند سحر و جادوي مستمر است".
تعبير به "سحر مستمر" اشاره به اين است كه آن ها معجزات مكرري از پيامبر اسلام(ص) ديده بودند كه "شق القمر" ادامه آن ها بود، اما مشركان همه را تداوم سحر مي دانستند و آن را "سحري مستمر" مي پنداشتند، هر چند اين تهمت، بهانه اي بود براي عدم تسليم در مقابل حق. (۱۵) بر اين اساس شق القمر در آن زمان اتفاق افتاده بود كه مشركان از آن به عنوان سحر ياد كرده اند.
در آيه بعد نيز به علل مخالفت مشركان اشاره شده كه مشركان اگر اين معجزه را قبول نمي كردند و آن را تكذيب مي كردند، بدان جهت بوده است كه مشركان از هواي نفساني خود پيروي مي كردند: "و كذّبوا و اتّبعوا أهوائهم و كل امر مستقر؛ (۱۶) آن ها آيات خدا را تكذيب كردند و از هواي نفسشان پيروي نمودند و هر امر قرارگاهي دارد".
مضافاً بر اين كه روايات متعددي وجود دارد كه "شق القمر" از معجزات پيامبر بوده و مورد قبول همه مسلمانان است.
پي نوشت ها:
۱. جعفر سبحاني، منشور جاويد، ج ۷، ص ۲۱۴.
۲. ترجمه تفسير الميزان، ج ۱۹، ص ۹۶.
۳. بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۳۵۴.
۴. همان، ص ۳۵۲.
۵. ترجمه الميزان، ج ۱۹، ص ۶۹؛ منشور جاويد، ج ۷، ص ۲۱۴.
۶. مشنور جاويد، ج ۱۷، ص ۲۱۴.
۷. بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۳۵۵.
۸. همان، ص ۳۵۲.
۹. تفسير نمونه، ج ۲۳، ص ۱۳.
۱۰. قمر(۵۴) آيه ۱.
۱۱. تفسير نمونه، ج ۲۳، ص ۱۲.
۱۲. امالي شيخ طوسي، ج ۱، ص ۳۵۱.
۱۳. منشور جاويد، ج ۷، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۵.
۱۴. قمر، آيه ۲.
۱۵. تفسير نمونه، ج ۲۳، ص ۱۰.
۱۶. قمر، آيه ۳.
معجزه شق القمر پيامبر(ص) چگونه بود و دليل اين اتفاق چيست؟
پاسخ اجمالی
آيات قرآن گواهي مي دهند كه پيامبر گرامي علاوه بر معجزه جاويدان (قرآن) معجزات ديگري داشته است. اين معجزات در جلب و هدايت مردم به اسلام نقش بنيادي داشتند. يكي از معجزات "شق القمر" است، بدين معنا كه حضرت با انگشت خود به ماه اشاره نمود و ماه دو نيم شد. از آنجا كه اين كار خارق العاده بود، از آن به عنوان "معجزه شق القمر" تعبير شده است.
پاسخ تفصیلی
آيات قرآن گواهي مي دهند كه پيامبر گرامي علاوه بر معجزه جاويدان (قرآن) معجزات ديگري داشته است. اين معجزات در جلب و هدايت مردم به اسلام نقش بنيادي داشتند. (۱)
يكي از معجزات "شق القمر" است، بدين معنا كه حضرت با انگشت خود به ماه اشاره نمود و ماه دو نيم شد. از آنجا كه اين كار خارق العاده بود، از آن به عنوان "معجزه شق القمر" تعبير شده است. (۲)
در اين كه شق القمر در چه تاريخ به وجود آمده و علل شكل گيري آن چه بود، اختلاف نظر وجود دارد. اگر چه در اين كه "شق القمر" در مكه و قبل از هجرت واقع شد، ميان مفسران و محدثان بحثي نيست. از بعضي روايات استفاده مي شود كه واقعه در آغاز بعثت پيامبر بوده، (۳) از بعضي روايات ديگر بر مي ايد كه اين امر نزديك هجرت و در اواخر دوران مكه روي داده است. (۴)
در خصوص علل شكل گيري شق القمر نيز اتفاق وجود ندارد. برخي بر اين باور هستند كه جهت درخواست مشركان قريش به وجود آمد. (۵) مشركان قريش خدمت پيامبر رسيدند و از او درخواست كردند كه براي اثبات نبوت و رسالت خود، ماه را دو نيم كند. حضرت فرمود: اگر چنين كنم ايمان مي آوريد، همگي گفتند آري! پيامبر از خدا درخواست كرد خواسته آنان را اعطا كند، آن گاه حضرت با اذن خدا چنين حادثه اي را به وجود آورد. (۶) از برخي روايات ديگر استفاده مي شود كه "شق القمر" بر اساس تقاضاي حقيقت جوياني صورت گرفت كه از مدينه خدمت پيامبر(ص) آمده و در عقبه با او بيعت كردند. (۷)
علت پيشنهاد "شق القمر" به پيامبر اين بود كه مي گفتند جادو در امور زمين اثر مي گذارد، و ما مي خواهيم مطمئن شويم معجزات پيامبر سحر نيست. (۸)
اصل جريان "معجزه شق القمر" مورد قبول همة مسلمانان است و جز سه نفر (حسن عطاء و مبلغي) در آن ترديد نكرده اند. (۹)
دانشمندان اسلامي براي اثبات "معجزه شق القمر" از آيات و روايات بهره گرفته اند. در قرآن آمده است:
"اقتربت السّاعة وانشقّ القمر؛ (۱۰) قيامت نزديك شد و ماه از هم شكافت". مفسراني مانند فخر رازي و طبرسي مي گويند: مراد از آيه اين است كه ماه شكافته شد. روايات صحيحي نيز بر اين معنا دلالت دارد و امكان عقلي آن جاي ترديد نيست. از سوي ديگر پيامبرِ صادق و راستگو از آن خبر داده است؛ بنابراين آن را بايد پذيرفت. (۱۱)
شيخ طوسي از عبيدالله بن علي از حضرت رضا از پدران گرامي اش از علي(ع) روايت نموده كه فرمود: "در مكه قرص ماه دونيم شد، رسول خدا(ص) فرمود: شاهد باشيد، شاهد باشيد".(۱۲)
برخي تصور كردند كه آيه "اقتربت السّاعة وانشق القمر" مربوط به قيامت بوده و ارتباط به معجزه پيامبر ندارد؛ زيرا در اين آيه از روز قيامت بحث شده و شق القمر يكي از نمونه هاي بر هم خوردن نظام هستي است و اين آيه اشاره به شكافتن قمر در قيامت است، ولي اين رويكرد قابل قبول نيست.
شواهد و دلائل متعددي وجود دارد كه اين آيه مربوط به معجزه پيامبر است. ناگفته پيدا است كه لفظ "انشق" ماضي است و بي جهت نمي توان آن را به آينده مربوط دانست و گفت مقصود اين است كه در آينده ماه دو نيم مي شود.
گذشته بر اين جمله پيشين (اقتربت) ماضي است و به معناي "نزديك شد" مي باشد. طبعاً جمله معطوف بر آن نيز ماضي خواهد بود، در نتيجه نمي توانيم بدون دليل، لفظ "انشق" را به معناي مضارع بگيريم، يعني در آينده كه قيامت باشد، ماه خواهد شكافت، (۱۳) مضافاً بر اين كه اگر سخن از معجزه نباشد، هيچ تناسبي با نسبت سحر به پيامبر (كه در آيه بعد آمده است) ندارد. در آيه دوم سوره قمر مي خوانيم: "إنْ يروا آيةً يعرضوا و يقولوا سحر مستمر؛ (۱۴) اگر معجزه اي را ببينند، از آن روي بر مي گردانند و مي گويند سحر و جادوي مستمر است".
تعبير به "سحر مستمر" اشاره به اين است كه آن ها معجزات مكرري از پيامبر اسلام(ص) ديده بودند كه "شق القمر" ادامه آن ها بود، اما مشركان همه را تداوم سحر مي دانستند و آن را "سحري مستمر" مي پنداشتند، هر چند اين تهمت، بهانه اي بود براي عدم تسليم در مقابل حق. (۱۵) بر اين اساس شق القمر در آن زمان اتفاق افتاده بود كه مشركان از آن به عنوان سحر ياد كرده اند.
در آيه بعد نيز به علل مخالفت مشركان اشاره شده كه مشركان اگر اين معجزه را قبول نمي كردند و آن را تكذيب مي كردند، بدان جهت بوده است كه مشركان از هواي نفساني خود پيروي مي كردند: "و كذّبوا و اتّبعوا أهوائهم و كل امر مستقر؛ (۱۶) آن ها آيات خدا را تكذيب كردند و از هواي نفسشان پيروي نمودند و هر امر قرارگاهي دارد".
مضافاً بر اين كه روايات متعددي وجود دارد كه "شق القمر" از معجزات پيامبر بوده و مورد قبول همه مسلمانان است.
پي نوشت ها:
۱. جعفر سبحاني، منشور جاويد، ج ۷، ص ۲۱۴.
۲. ترجمه تفسير الميزان، ج ۱۹، ص ۹۶.
۳. بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۳۵۴.
۴. همان، ص ۳۵۲.
۵. ترجمه الميزان، ج ۱۹، ص ۶۹؛ منشور جاويد، ج ۷، ص ۲۱۴.
۶. مشنور جاويد، ج ۱۷، ص ۲۱۴.
۷. بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۳۵۵.
۸. همان، ص ۳۵۲.
۹. تفسير نمونه، ج ۲۳، ص ۱۳.
۱۰. قمر(۵۴) آيه ۱.
۱۱. تفسير نمونه، ج ۲۳، ص ۱۲.
۱۲. امالي شيخ طوسي، ج ۱، ص ۳۵۱.
۱۳. منشور جاويد، ج ۷، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۵.
۱۴. قمر، آيه ۲.
۱۵. تفسير نمونه، ج ۲۳، ص ۱۰.
۱۶. قمر، آيه ۳.