به گزارش مشرق به نقل از مهر، "پيتر برگن" مدير مرکز تحقيقاتي "نيو امريکا فانديشن" در مقاله اي نوشت : درباره زندگي و مرگ بن لادن داستانهاي زيادي وجود دارد که به اختصار به پنج مورد از آن اشاره مي کنيم :
1) "سيا" سازنده بن لادن
برخي در اينجا معتقد به نظريه توطئه هستند و تاکيد دارند که عمليات 11 سپتامبر توسط جاسوسي رانده شده انجام شد که تصميم گرفت عليه دوستان پيشين خود شورش کند. تا جايي که "مايکل مور" کارگردان معروف آمريکايي پس از حوادث 11 سپتامبر تاکيد کرد: يک غول ترسناک به نام اسامه بن لادن ساختيم که در مدرسه تروريستي سيا آموزش ديده بود!
2) نفرت از آزادي آمريکايي
"جرج بوش" 9 روز پس از حملات 11 سپتامبر در برابر کنگره آمريکا اظهار داشت : آنها از آزادي ما نفرت دارند، آزادي اديان، آزادي بيان، آزادي راي دادن و ..." . اما بن لادن هرگز يک بار هم درباره آزادي و يا اصول آمريکايي سخن نگفت. وي در سخنانش حتي به ايده جنگ صليبي هم زياد معتقد نشان نمي داد. سرکرده القاعده بيشتر درباره سياست خارجي آمريکا در خاورميانه صحبت مي کرد.
بن لادن در جايي البته به اين اظهارات بوش پسر پاسخ داد و گفت : اگر صحبت شما درباره نفرت ما از آزادي آمريکايي درست است، پس چرا به سوئد حمله نکرديم!
3) بي ارتباط بودن ايدئولوژي اسلام با القاعده
بوش معتقد بود القاعده جرياني است که اسلام را تحريف کرده است. رئيس جمهوري وقت آمريکا پس از حملات 11 سپتامبر در نخستين اقدامات خود از يک مسجد در واشنگتن ديدار کرد. البته نيروهاي القاعده يقين دارند که مبارزه آنها در راستاي دفاع از اسلام است.
4) تاثير بن لادن بر تفکرات الظواهري
مي گويند "ايمن الظواهري" پزشک مصري و نفر دوم القاعده مغز متفکر اين جريان است، اما نقطه عطف استراتژيک تاريخ القاعده اين بود که بن لادن توانست برخي تفکرات الظواهري در اين زمينه که بايد ابتدا رژيم مصر سرنگون شود، تغيير داد. بر اين اساس، بن لادن توانست الظواهري را به اين مسئله قانع کند که از دشمن در دسترس صرف نظر کرده و مبارزه با دشمن واقعي (آمريکا)را نصب العين قرار دهد.
5) بي اثر بودن مرگ بن لادن در مبارزه با تروريسم
بسياري از تحليلگران معتقدند مرگ بن لادن هرگز حرکت تندروها را تضعيف نخواهد کرد. البته در اين مسئله نمي توان شک کرد که بن لادن القاعده را شکل داد و بسياري از نيروهاي اين گروه سوگند وفاداري به بن لادن خورده اند نه به القاعده!
با نبود بن لادن القاعده رهبري پرنفوذ که مي توانست ميان جريانهاي مختلف در خاورميانه و شمال آفريقا هماهنگي ايجاد کند، از دست رفته است.