مشرق- خواهرم! رايحه ي گلخانه هاي نهاني ات را به باد هاي هرزه مبخش و عطر آسماني ديدارت را به آيينه هاي هر جايي مفروش!مگذار سوداگران اندام?کالاي آسماني نگاهت را در مغازه ي تماشا حراج کنند وتاجران هوس ?کنيزکان لبخند تو را به مزايده ي خواجه گان بگذارند!
خواهرم !حجاب تو رنگين تر از نسترن هاي جهان است وخلسه اي که در غنچه هاي شرم تو شبنم مي ريزد داروي آسماني ترين رنج هاي زميني است.
برادرم !شب ها که در محله ي بيداري از خواب هاي اشفته حراست مي کني ودر بسيج نگاه تو مشت هاي همه ي خيابان ها بر پاست ?شب ها که گلدان ها خواب اند وصداي رويش زخم هاي شقايق خاموش است ?شب ها که اشباح کهن از هيبت تماشاي تو به پستو هاي قديمي مي خزند و انعکاس گامهايت هراس در گله ي خفاش ها مي افکند ?زخم هاي مرا بر ديوارهاي زمان نصب کن و پيراهن خونينم را در رهگذر تاريخ بگذار.
مگذار سازمان مزاحمين عشق در چهار راه حوادث بلولد و فراريان اکثريت در خانه هاي تيمي تن گرد ايند .مگذار زاد و ولد حزب گراز نوين در شخم زاران دسترنج ما ادامه داشته باشد.
اکنون آفتاب ظهور به استواي رستاخيز رسيده است ?چيزي به قيامت پروانه ها و حشر پوپک ها باقي نيست .صداي ارابه هاي فرج از سنگفرش قنوت مي ايد.
شايد اکنون که با شما سکوت مي گويم ?ياساي هزار متن الهي را فرشتگان کاتب تمام کرده اند ?شايد اکنون عصاره ي رسولان را در جام فرزانگان ريخته اند? شايد فردا زلزله اي در کهنسالي اهرام بيفتد و موميايي فرعون عطسه کند .........شايد...
کد خبر 45289
تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۱:۳۹
- ۰ نظر
- چاپ
خواهرم حجاب تو از همه ي عرياني ها زيبا تر است .بدان که دستهاي تو فاخته گان ولايت خورشيدند وهنگامي که ائينه داران عفاف تو از پس کوچه هاي عصمت مي گذرند ?شفيره ي آشتي فريبا تر در باغچه ي رويا ها خواهد روييد.