به گزارش مشرق، در روزهای اخیر و به طور مشخص درست از نخستین روزهای توافق هسته ای میان ایران و گروه1+5 ، عربستان بر اساس تحلیل بدبینانهای که از قبل در خصوص تاثیر این توافق بر تقویت موقعیت منطقهای جمهوری اسلامی ایران داشت با به راه انداختن جنگ روانی و تبلیغاتی جدید در خصوص اینکه ایران متحدان منطقه ای خود از جمله حوثی ها را قربانی توافق هسته ای و مصالحه درباره سوریه کرده است ، فاز جدیدی در تجاوز نظامی خود به یمن آغاز کرد و با توجه به اینکه پیش از این از طریق حملات هوایی نتوانسته بود به هیچ یک از اهداف نظامی اعلام شده و نشده خود جامه عمل بپوشاند ، به پیاده کردن نیروهای نظامی مزدور خود در عدن اقدام کرد و از این طریق اشغال نظامی یمن را نیز به موازات تجاوزات هوایی خود در دستور کار قرار داد.
با وجود شکست سنگین نیروهای مزدور عربستان در عدن ،تلاشهای این کشور برای تثبیت نیروهای ایادی وارد شده به این منطقه و گسترش حوزه قلمرو آنها به سمت استانهای همجوار همچون لحج ادامه دارد و در این راستا در تلاش است از نیروهای اردن نیز استفاده کند که سفر محمد بن سلمان وزیر دفاع عربستان و سفر عبدربه منصور هادی رئیس جمهور مستعفی یمن به اردن نیز این احتمال را تقویت میکند. در این میان هر چند عبد الفتاح السیسی رئیس جمهور مصر در جریان افتتاح کانال دوم سوئز به استقبال منصور هادی نیامد اما منابع رسانهای وابسته به عربستان و منصور هادی ادعا کردهاند که مصر نیز آمادگی خود را برای شرکت در این تجاوز زمینی اعلام کرده است.
در این راستا روزنامه القدس العربی، که مواضع دولت قطر را منعکس میکند در مقالهای مدعی شده است که عربستان گروه 6+2 را در برابر گروه 1+5 تشکیل داده است. به نوشته این روزنامه این گروه جدید التاسیس شامل 6 کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس و دو کشور اردن و مصر میباشد. حال به فرض اینکه این ادعا درست باشد ( هر چند که در امکان صحت آن تردید وجود دارد ) حال سوال این است که عربستان بلاخره از این تحرکات در پی چه هدف یا اهدافی در یمن است و تا چه اندازه قادر به تامین این اهداف خواهد شد؟
آن سوی تحرکات نظامی عربستان در عدن
همچنانکه گفته شد عربستان از آغاز تجاوز گسترده هوایی به یمن که با اجرای استراتژی زمین سوخته همراه بوده، نتوانست به هیچ یک از اهداف اعلام شده و نشده خود تحقق بخشد. عربستان به متحدان غربی خود وعده داده بود که در خلال چند هفته اول کار را یکسره خواهد کرد و ضمن بازگرداندن منصور هادی به صنعا و یا دستکم به عدن انقلاب این کشور را مهار خواهد کرد و در عین حال با بمباران زرادخانههای موشکی ارتش یمن مانع از این خواهد شد که موشکها و دیگر تسلیحات راهبردی در اختیار انصار الله قرار گیرد و یا ارتش یمن قادر باشد از آنها علیه این کشور استفاده کند.
با اینحال با وجود اینکه بیش از چهار ماه از آغاز تجاوز هوایی عربستان به یمن گذشته اما نه تنها هیچ یک از اهداف نظامی و سیاسی این کشور محقق نشده است بلکه از یکسو ارتش یمن قادر شده است در چند مرحله اهداف راهبردی این کشور را در قلب عربستان از جمله استان ریاض مورد هدف قرار دهد و از دیگر سو پس لرزههای تجاوز نظامی به یمن (با عکس العملی که حوثی ها و ارتش یمن در استان مرزی عسیر ، نجران و جیزان از خود نشان داده اند و یا همبستگی که مردم این استان ها با مردم یمن کرده اند ) به داخل عربستان و استان های مرزی مورد اختلاف گسترش یافته و حتی مردم آنها را به فکر جدایی وپیوستن به سرزمین مادری خود در یمن انداخته است.
گذشته از اینها همچنانکه در جریان حمله انتحاری داعش به مسجد نیروهای امنیتی عربستان در أبها مرکز استان عسیر نیز مشاهده شد ،تجاوز نظامی عربستان به یمن ( که با حمایت این کشور از رقیب داعش یعنی القاعده نیز همراه بوده ) این فرصت را در اختیار این گروه قرار داده است که از اوضاع ناامنی حاکم بر این استانها استفاده کند و حملاتی را علیه نیروهای سعودی ترتیب دهد و در عین حال برای گسترش دامنه این حملات به داخل عربستان خیز بردارد.
با در نظر گرفتن این موارد می توان گفت عربستان با توجه به اینکه از یکسو از بازگشت نیروهای فراری دولت مستعفی منصور هادی به صنعا ناامید شده لذا در تلاش است مناطقی را در جنوب یمن به زیر اشغال خود در آورد و نیروهای دست نشانده خود را در این منطقه مستقر کند . البته نشانه های از این اقدام دیده شد و در این راستا تعدادی از مقامات دولت مستعفی از مناطق اشغالی عدن بازدید کردند اما چند ساعت بیشتر نتوانستند در آنجا باقی بمانند و در نهایت فرار را بر قرار ترجیح دادند ضمن آنکه مشخص شد در میان نیروهای دولت مستغفی نیز اختلاف نظرهای گسترده بر سر کسب مقام و موقعیت وجود دارد.
تلاش عربستان برای تبدیل مناطق شمال یمن به غزه دیگر
از زمان تجاوز هوایی عربستان به یمن وجه تشابههای بسیاری بین تاکتیک های جنگی عربستان در این جنگ با تاکتیک ها و شیوه های جنگی رژیم صهیونیستی در جنگ های گذشته در لبنان و غزه مشاهده شده است و بر همین اساس حتی این ذهنیت شکل گرفته است که نقشه عملیات نظامی عربستان در یمن یا در فلسطین اشغالی یا در اتاق مشترک عملیات با مسئولان اسرائیلی طراحی شده است. در این راستا به تازگی در منابع تحلیلی و رسانهای یمن این احتمال مطرح شده که طرح جدید عربستان برای اشغال عدن و انتقال دست نشاندگان خود به این منطقه نیز از استراتژی سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی در فلسطین در ایجاد جدایی فیزیکی بین غزه و کرانه باختری اقتباس شده است.
در این راستا پایگاه اینترنتی خبری یمن استریت، در مقالهای با اذعان به این واقعیت نوشت عربستان در صورت موفقیت در کنترل بر اطراف عدن یعنی العند ، لحج و ابین کار انتقال قدرت را از صنعاء به این منطقه آغاز خواهد کرد و شمال یمن و بخش بیشتری از شمال این کشور را به غزه دیگری که ارتباط آن با جهان قطع شود و تحت محاصره باشد تبدیل خواهد شد و این بدان معنی است که قدرت جنبش انصار الله در صنعاء تقریبا همانند قدرت جنبش حماس در غزه خواهد بود.
انتقال تردد هوایی و دریایی به عدن همزمان با تلاش شدید عربستان برای کنترل بر شهر عدن به مثابه فراهم آوردن ترتیبات اولیه این طرح است. یکی از این دو نفر یعنی عبد ربه منصور هادی [ رئیس جمهور فراری یمن به ریاض ] یا خالد بحاح [ نخست وزیر فراری یمن به عربستان ] نیز موقعیتی شبیه موقعیت محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی در کرانه باختری را خواهند داشت.
با وجود آنکه همه جهانیان قدرت محمود عباس را در کرانه باختری به رسمیت میشناسند اما همه حاکمیت وی نیز تحت کنترل اشغالگران است و حاکمیت زمینی، دریایی و هوایی کرانه باختری با اشغالگران است. حیطه کرانه باختری منصور هادی در یمن استانهای المهره ، لحج و ضالع خواهد بود و برای تصرف تعز نیز تلاش خواهد شد. با توجه به اینکه عربستان به طور مستقیم خلیج عدن را با اعزام نیرو اشغال کرده است با اختیار خودش از آن دست بر نخواهد داشت؛ چرا که رسیدن به خلیج عدن همواره رؤیای عربستان بوده است . پایگاه اینترنتی وی کلیکس نیز فاش کرده است شاهزاده نایف کمیتهای تشکیل داده بود که مأموریتش چگونگی تحقق این رؤیا بود."
پایگاه اینترنتی خبری یمن استریت، در ادامه مقاله خود از اجرای طرح مشابه عربستان در استان حضرموت نیز پرده برداشت و در تشریح آن نوشت :"ادامه کنترل القاعده بر استان حضرموت به عنوان یک قدرتی که عملا در زمین وجود دارد در مقابل قدرت جنبش انصار الله در صنعاء و قدرت منصور هادی در عدن یک گزینه راهبردی برای عربستان است. ریاض با ادامه وضع نیمه مستقل در حضرموت می تواند جلوی دستیابی جنوبی ها را به هرگونه یکپارچگی کامل بگیرد؛ زیرا اگر یکپارچگی حاصل شود در آن صورت از عربستان خواهند خواست که به حضور خود در جنوب پایان دهد. مهم آن است که اگر جلوی این وضع گرفته نشود و اگر ارتش و جنبش انصار الله نتوانند جلوی دگرگون شدن این معادله را بگیرند در آن صورت ما با یمنی روبرو هستیم که با یمنی که می شناسیم کاملا متفاوت خواهد بود."
نتیجه گیری
از آنچه گفته شد مشخص میشود که عربستان برای جبران شکستها و ناکامیهای خود در یمن طرحهای تجزیه طلبانه جدیدی در دستور کار خود قرار داده که بخشی از این طرح ها همچنانکه در عدن مشاهده می شود از استراتژی سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی در غزه اقتباس و الگوبرداری شده و این نشان می دهد که تاثیرپذیری عربستان از رویکرد های رژیم صهیونیستی به مراتب گسترده تر از جنگ غزه بوده است. افشای این طرحها نشان میدهد که عربستان در یمن اهدافی به مراتب فراتر از قطعنامههای سازمان ملل پیگیری میکند و به صراحت در پی تجزیه یمن است که در هیچ یک از طرح ها و قطعنامههای سازمان ملل مورد تائید نشده است.