به گزارش مشرق، حسين شريعتمداري امروز در سرمقاله کيهان ضمن انتقاد از وحدت حماس و فتح نوشت: توافقنامه آشتي ملي فتح و حماس که روز پنج شنبه ?? ارديبهشت ماه - ? مي ????- در قاهره به امضاي محمود عباس و خالد مشعل رسيد، اگرچه استقبال گرم و پرشور مردم فلسطين به ويژه ساکنان دو منطقه کرانه باختري و نوار غزه را در پي داشت و در جهان اسلام با عنوان «اولين دستاورد انقلاب هاي اسلامي منطقه» براي فلسطين از آن ياد شد و حتي وزارت امور خارجه کشورمان، اين توافقنامه را «گام مثبت و مبارکي در جهت تحقق اهداف تاريخي مردم مظلوم فلسطين» دانسته و از آن استقبال کرد، اما در اين ميان «حلقه مفقوده» و «نکته ناگفته»اي وجود دارد که با توجه به آن، مي توان و بايد گفت اين توافقنامه چيدمان بازسازي شده اي از معاهده ننگين «کمپ ديويد» و ترجمان بزک شده اي از پيمان «اسلو» است. چرا...؟!
?- توافق بين دو گروه اصلي فلسطين با دو ديدگاه و استراتژي متضاد نسبت به آينده فلسطين امضاء شده است و هر دو گروه فتح و حماس در سند توافقنامه بر استراتژي اعلام شده خود تاکيد ورزيده اند. اين در حالي است که فتح و حماس از ? سال قبل به علت- و فقط به علت- تفاوت نزديک به تضاد ديدگاه ها و استراتژي هاي خود در مبارزه با اسرائيل از يکديگر جدا شده بودند و اين جدايي علاوه بر چالش هاي گسترده سياسي، با درگيري هاي نظامي فراواني نيز همراه بوده است.
گروه فتح به رهبري تحميلي و غيرقانوني محمود عباس- ابو مازن- نه فقط بر جعلي بودن رژيم اشغالگر قدس و ضرورت حذف آن از جغرافياي سياسي منطقه اصراري نداشت بلکه تشکيل يک دولت فلسطيني در بخشي از سرزمين هاي اشغالي بعد از جنگ ? روزه ژوئن ???? را، صرفا از طريق مذاکره دنبال مي کرد و هرگونه برخورد نظامي با رژيم صهيونيستي را از استراتژي مبارزاتي خود کنار گذاشته بود.
گفتني است که ابومازن- محمود عباس- يک بهايي ايراني تبار و از نوادگان عباس افندي است که خانواده وي چند دهه قبل- در دوران ناصرالدين شاه قاجار- و در پي شکست فتنه بابي ها به «حيفا» در فلسطين کوچ کرده بودند. مقامات اسرائيلي محمود عباس را به چشم يک دوست نگريسته و مي نگرند. دوستي که به گفته زئيف شف- ژنرال بازنشسته ارتش صهيونيستي و يکي از استراتژيست هاي اسرائيلي- سرلشگر وفاداري است و تنها عيب او، آن است که «لشگر» ندارد.
و اما جنبش حماس- حرکت مقاومت اسلامي فلسطين- يک جنبش سياسي- نظامي است که در سال ???? از سوي شيخ احمد ياسين، عبدالعزيز رنتيسي و محمد طاها و در جريان انتفاضه اول فلسطين تشکيل شده که «نابودي اسرائيل» و «محو کامل رژيم صهيونيستي» را به عنوان يک خط استراتژيک غيرقابل تغيير در اساسنامه خود دارد و تاکنون بر همين اساس حرکت کرده است.
در ماده نهم از فصل دوم اساسنامه حماس آمده است؛ «پايين کشيدن پرچم باطل، سيطره بر آن و بيرون راندنش، جهت برقراري حاکميت حق و بازستاندن سرزمين هاي غصب و اشغال شده و پخش اذان از سر گلدسته هاي مساجد به منظور اعلام تأسيس دولت اسلامي به منظور بازگشت مردم (آواره) به ديار و کاشانه خود و بازگرداندن همه چيز به جاي صحيح خود، هدف ماست و خداوند متعال تنها يار و ياور حقيقي است.»
و در ماده يازدهم تأکيد شده است؛ «جنبش مقاومت اسلامي عقيده دارد که سرزمين فلسطين تا روز قيامت موقوفه اسلامي است و به همه نسل هاي مسلمانان تعلق دارد و چشم پوشي از آن يا بخشي از آن به هيچ وجه مجاز نيست.»
در ماده سيزدهم همين ميثاق نامه- اساسنامه- درباره طرح ها و راه حل هاي احتمالي آمده است؛ «طرح ها و آنچه راه حل هاي مسالمت آميز و سمينارهاي بين المللي براي حل و فصل قضيه فلسطين ناميده مي شود، با عقيده جنبش مقاومت اسلامي در تضاد است، زيرا چشم پوشي از جزئي از فلسطين به معناي چشم پوشي از بخشي از دين است.»
همانگونه که ملاحظه مي شود ماهيت دو گروه فتح و حماس نه فقط با يکديگر متفاوت است، بلکه اين تفاوت در حد «تضاد» است، از اين روي، امضاي توافقنامه آشتي ميان دو گروه ياد شده، چنانچه هر يک از آنها بر حفظ ديدگاه و استراتژي خاص خود اصرار و تأکيد داشته باشند، به يک شوخي شبيه بوده و ناممکن است.
?- محمود عباس، بعد از امضاي توافقنامه آشتي و در يک کنفرانس خبري مشترک با خالد مشعل، ضمن ابراز خشنودي از اين توافقنامه مي گويد؛ «تاکنون به هر مسئول اسرائيلي که مي گفتيم چرا مذاکرات صلح- بخوانيد سازش ذلت بار- را ادامه نمي دهيد؟ مي گفتند با چه کسي مذاکره کنيم؟ فلسطيني ها جداي از يکديگر هستند و در ميان آنها شکاف عميقي وجود دارد.»
آنچه محمود عباس از قول مقامات صهيونيستي نقل مي کند، صحت دارد ولي نه آنکه اسرائيلي ها نگران اختلاف فلسطيني ها باشند! بلکه از آن روي که مذاکره با ابومازن را «مذاکره با خود»! مي دانستند و به گفته اسحاق رابين، نخست وزير اسبق رژيم صهيونيستي، «اسرائيل با محمود عباس اختلاف جدي و غير قابل عبوري ندارد که از طريق مذاکره با او در پي حل آن باشد! مشکل اسرائيل، حماس است که محو کامل اسرائيل را دنبال مي کند».
دقيقا به همين علت بود که اسرائيلي ها، از يکسو بر ضرورت مذاکره تاکيد مي ورزيدند و از سوي ديگر، هرگاه مذاکرات با ابومازن به نقطه پاياني- با حفظ منافع اسرائيل- نزديک مي شد، بهانه اي تراشيده و مذاکره را متوقف مي کردند، چرا که مي دانستند توافق با ابومازن به معناي «توافق اسرائيل با خود» است و محمود عباس از سوي انتفاضه که مشکل اصلي رژيم صهيونيستي است، نمايندگي و اختياري ندارد که پاي ميز مذاکره خرج کند.
اکنون به بخش ديگري از اظهارات محمود عباس بعد از امضاي سند توافقنامه آشتي با حماس توجه کنيد. او مي گويد «اما امروز- يعني بعد از امضاي توافقنامه- مقامات اسرائيلي با زبان ديگري حرف مي زنند و مي گويند؛ ابومازن بايد ميان ما و حماس يکي را انتخاب کند و ما تاکيد مي کنيم که با حماس برادر هستيم. بنابراين حماس بخشي از ملت فلسطين است و شما اسرائيلي ها طرف مذاکره کننده ما هستيد» توجه مي کنيد که ابومازن از مشارکت با حماس در مذاکرات به قول خودش صلح- سازش- با اسرائيل سخن مي گويد، يعني مي کوشد آرزوي ديرينه و بر زمين مانده اسرائيل را برآورده کند و حماس را به شکارگاه رژيم صهيونيستي بکشاند! و در ادامه مي گويد «نتانياهو بايد ميان شهرک سازي و صلح يکي را انتخاب کند»!
در اين فراز از اظهارات ابومازن که طي چند روز اخير بارها تکرار شده است دقت کنيد! «شرط سازش با اسرائيل توقف شهرک سازي است»! و اين فراز را با چه پز انقلابي! و فيگور وطن دوستانه نيز بر زبان مي آورد؟! استراتژي اعلام شده حماس نابودي رژيم صهيونيستي و محو کامل آن از نقشه جغرافياي سياسي منطقه بوده و هست ولي متحد جديد حماس سعي دارد اين آرمان بلند را با توقف شهرک سازي مبادله کند!! يعني «ياقوت» فراتر از قيمت را با «خرمهره» بي قيمت. اين معامله - بخوانيد نامعادله- که ديگر نيازي به مذاکره ندارد! دارد؟!
تا اينجا روند توافقنامه آشتي نه فقط به نفع اسرائيل است بلکه هديه بزرگي براي رژيم صهيونيستي است که از طريق معاهده کمپ ديويد و پيمان «اسلو» نيز خواب آن را هم نمي ديد.
?- اما، از سوي ديگر خالد مشعل، رئيس دفتر سياسي حماس نيز در همان کنفرانس خبري اگرچه از پايداري و اعتقاد تشکيلات متبوع خود بر اصول از قبل اعلام شده تاکيد مي ورزد ولي به عنوان نماينده حماس در امضاي توافقنامه آشتي، سخناني بر زبان مي آورد که نگران کننده است و از افتادن حماس در ميدان بازي مشترک آمريکا، اسرائيل و سران خودفروخته عرب با نمايندگي ابومازن حکايت مي کند. مشعل ضمن ابراز خرسندي از آشتي و اتحاد با فتح و پر شدن شکاف فيمابين دو گروه اصلي فلسطيني، مي گويد؛ «ما از مادريد تاکنون، ?? سال است که براي دستيابي به صلح هزينه مي دهيم، اما به خاطر اينکه اسرائيل همه طرح ها را رد مي کند و ادعا مي کند که خواهان صلح است، به نتيجه نمي رسيم، و همه اينها ايجاب مي کند که مصر و اتحاديه عرب و همه سازمان ها يک استراتژي جديد را براي مجبور کردن اسرائيل جهت اعتراف به حقوق ما در پيش گيرند»!
اظهارات خالد مشعل به وضوح از تغيير استراتژي حماس در برخورد با رژيم اشغالگر قدس و عبور از اساسنامه اين جنبش اسلامي- انقلابي حکايت مي کند. زيرا مطابق اساسنامه حماس که همواره نيز به آن پايبند بوده است، «سرزمين فلسطين تا روز قيامت موقوفه اسلامي است و... چشم پوشي از آن يا بخشي از آن به هيچ وجه مجاز نيست.»
خالد مشعل که تا قبل از توافقنامه آشتي با فتح، خواستار تشکيل دولت اسلامي حاکم بر تمامي سرزمين فلسطين بود در پاسخ به خبرنگار روزنامه عرب زبان و سعودي شرق الاوسط که با تعجب از آمادگي حماس براي صلح با اسرائيل پرسيده بود، مي گويد؛ «ما دنبال به دست آوردن حقوق ملت فلسطين هستيم و هنگامي که توانستيم کشور مستقل فلسطين را تشکيل بدهيم، درباره صلح با اسرائيل سخن خواهم گفت»! تشکيل دولت مستقل فلسطين! يعني به رسميت شناختن رژيم اشغالگر قدس و تن دادن به ذلت سازش با قاتلان زن و مرد و کودک مظلوم فلسطيني.
در اوايل دهه ?? ميلادي، ياسر عرفات براي سخنراني به مجمع عمومي سازمان ملل متحد رفته بود. ابوعمار هنگام سخنراني شاخه اي زيتون در يک دست و تفنگي در دست ديگر داشت و اعلام کرد شاخه زيتون به نشانه صلح و تفنگ سمبل مقاومت ماست. روز بعد، يکي از سناتورهاي آمريکايي گفته بود؛ هنگامي که شاخه زيتون را در دست ابوعمار ديدم، فهميدم که تفنگ او نيز فشنگ ندارد!
?- تا اينجا معلوم مي شود که در توافقنامه آشتي فتح و حماس کلاه گشادي بر سر حماس رفته است و ابومازن نه فقط از مواضع سازشکارانه فتح کمترين تنازلي نداشته است، بلکه جنبش حماس را از مواضع انقلابي و اسلامي قبلي پايين کشيده و به نفع اسرائيل با خود همراه کرده است.
گفتني است بعد از امضاي توافقنامه و اظهارات خالد مشعل که آشکارا در تناقض با اساسنامه حماس بود، خبر تغيير اساسنامه حماس به رسانه ها و محافل سياسي کشيده شد. و «محمد غزال» نماينده سياسي حماس در مصاحبه اي گفت «اساسنامه حماس قرآن نيست که قابل تغيير نباشد. ما از واقعيات سخن مي گوييم و واقعيات نيز در حال تغيير است». اظهارات محمد غزال واکنش توام با نااميدي ملت هاي مسلمان انقلابي و فلسطيني هاي ساکن سرزمين هاي اشغالي را در پي داشت تا آنجا که «محمد غزال» در مصاحبه با پايگاه خبري «المحيط» به گونه اي مبهم اظهارات قبلي خود را تکذيب کرد ولي درباره تناقض مفاد توافقنامه و اظهارات خالد مشعل با اساسنامه حماس، فقط گفت «منظور من برخي از مسائل ثانويه در اساسنامه بوده است»! و توضيح بيشتري نداد.(بخوانيد نداشت)
?- با توجه به آنچه گذشت که فقط اشاره اي گذرا به ماجرا بود، ترديدي باقي نمي ماند که توافقنامه آشتي ميان فتح و حماس، دام خطرناکي است که آمريکا، اسرائيل، سران سازشکار عرب به طور مشترک و با نمايندگي عامل وابسته و صهيونيست خود، ابومازن، پيش پاي جنبش اسلامي و انقلابي حماس پهن کرده اند و مقصود نهايي آن نجات رژيم کودک کش و خونريز صهيونيستي از فروپاشي قطعي و نزديکي است که اين روزها و در پي انقلاب هاي اسلامي منطقه با آن روبروست و در اين ميان تظاهر سالوسانه آمريکا و اسرائيل به مخالفت با اين توافقنامه، قبل از آن که تعجب آور باشد- که نيست- مضحک و خنده دار است.
و بالاخره با توجه به عمر ننگين و انگل گونه و چنددهه اي رژيم اشغالگر قدس، کمترين ترديدي نيست که حماس در اين ماجرا با پاي خود و بي آن که متوجه باشد به قتلگاه مي رود و تعجب آور است که چرا برادران حماس روي ديوار در حال فروپاشي ابومازن يادگاري مي نويسند؟!
استراتژي اعلام شده حماس نابودي رژيم صهيونيستي و محو کامل آن از نقشه جغرافياي سياسي منطقه بوده و هست ولي متحد جديد حماس سعي دارد اين آرمان بلند را با توقف شهرک سازي مبادله کند!! يعني «ياقوت» فراتر از قيمت را با «خرمهره» بي قيمت. اين معامله - بخوانيد نامعاد