کد خبر 44104
تاریخ انتشار: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۶:۰۸

دبير کل ستاد پاسداشت شهداي نهضت جهاني اسلام طي يادداشتي به بررسي وقايع روز سه شنبه ورزشگاه آزادي و موضع‌گيري‌هاي مختلف در قبال حوادث منطقه پرداخت.

 مشرق- اين عريضه را براي فرد خاصي نمي نويسم و اميد توجه يا اقدامي هم ندارم؛ فقط غرض طرح هشدار است.

ديشب در ورزشگاه "موسوم به آزادي " فرزندان انقلاب را به چوب ستم کوبيدند؛ دست و پا و سر و حرمتشان را شکستند و آنچه را که اسلام روا نداشته بر سر آنها آوردند.

اين اول بار نبود و ظاهرا آخرين بار هم نخواهد بود. بچه‌ها بارها در برابر جاسوسخانه انگليس و جاهاي ديگر کتک خورده‌اند و اخيرا در مشهد هم. اما درد اين هست و اين نيست.

بخاطر دارم که در ايام تجاوز 22 روزه وحشيان غاصب فلسطين به غزه، دوستان دانشجو مومنانه و عارفانه مراسم دعاي عرفه را پشت ديوارهاي دفتر حافظ منافع فخيمه مصر و زير سايه اقتدار نيروهاي ناظم تجمعات برگزار کردند تا دين و سياست را بهم درآويزند و حجتي باشند بر اين که اداي وظيفه ديني و انساني، انگيزه دفاع آنها از غزه ستمديده و اعتراض به نامبارک ملعون مصري است.

در آن غروب غمبار زمستاني با اين که دانشجويان از نيروها خواستند که فقط چند قدم به سفارت نزديکتر شوند تا شعارهايشان در دژ امن مزدوران مبارک شنيده شود، به ناگهان ضربات چماق و باطوم بر سر و روي آنها باريدن گرفت.

وقتي قواي مهاجم بسوي دختران دانشجو حمله‌ور شدند، گروهي سعي کردند دستهاي خود را بين دختران دانشجو و چماقها حائل کنند که روز بعد بعضي از آنان را در تحصن فرودگاه با سر شکسته و دست به گردن آويخته زيارت کردم.

بچه‌هاي فعال جهان اسلام براي قانع کردن خودشان البته توجيه جالبي هم ساخته‌اند؛ ما به وظيفه خود عمل مي کنيم و آنها هم به وظيفه خود!

توصيف اين صحنه آسان نيست ولي آنها که مسوولند بدانند که فرمانده ميداني عمليات سرکوب(!) در طرفة‌العيني کمربند از ميان کشيد و بچه‌ها را به شلاق بست.

والله تلخي اين اهانت بي شرمانه از ضربه باطوم هولناک تر بود.

جالب اين که اين اتفاق در همان روزهايي رخ داد که آقا فرموده بودند: "همه‌ مؤمنان دنياي اسلام به هر نحو ممکن موظف به دفاع از زنان و کودکان و مردم بي‌دفاع غزه‌اند... مسئولان کشور را به اداي وظائف خود در اين حادثه‌ غم‌انگيز فرا مي خوانم... " و بچه‌ها آمده بودند که به وظيفه خود عمل کنند و لابد فکر مي کردند که مسوولان کشور هم در همان راستا به وظيفه خود عمل مي‌کنند!

متاسفانه اين ادعا صحيح است که مدتهاست رويکرد ناپسندي براي کنترل نظم در تجمعات در پيش گرفته شده که با هيچ منطق تربيتي و مديريتي در جوامع انساني - چه رسد به جامعه اسلامي - همخواني ندارد.

با اين که احترام و کرامت ملتي که بزرگترين مصائب را در سي سال گذشته براي حفاظت از سرمايه انقلاب اسلامي متحمل شده بر همه آزادگان و اهل فضل جهان معاصر و آيندگان تاريخ واجب است؛ لکن منطق کتک و باطوم و دشنام‌هاي حتي رکيک بر مديريت انتظامي تجمعات غالب شده و در اين ميان تفاوتي نمي‌کند که جماعت شعار "نه غزه؛ نه لبنان " بدهند يا آمادگي خود را براي جان دادن در کنار برادران مظلوم خود در جهان اسلام اعلام کنند.

البته معاذالله که دسته اول هم با ضرب کتک، مشتري کالاي اعتقادي ما شوند و بديهي است که براي اداي حقوق ملت، بر حکومت واجب است که راههاي علمي و مناسبي را براي ارشاد مردم و تبليغ برگزيند و لازم است که بعضي از نهادها باور کنند که مقوله مهندسي و صنعت فرهنگ در جهان امروز بسياري از معضلات حاکمان را در تعامل با شهروندان برطرف مي‌نمايد و آن نهضت علمي که کشور براي رشد و ارتقا به آن نيازمند است فقط در علم هسته اي نيست!

با اين حال لازم است نکاتي به دوستان دانشجو که روح و جسمشان در ماجراي ديشب دچار صدمات و آلام شده عرض شود تا مباد آن که در اصلي و فرعي کردن مسائل دچار اشتباه شويم و به ديکته پر از غلط نيروي عامل انتظامي صفر بدهيم و به ديکته ننوشته دستگاه ديپلماسي بيست!

دوستان اطلاع دارند که موضع اين حقير در اين حکايت، ضرورت لغو بازي فوتبال با کشور عربستان در شرايط کنوني بود؛ لکن عزيزان به جهاتي در حوزه اين مطالبه وارد نشدند.

گويي در اين عرصه مباني تحليلي ما نسل اولي‌ها با اين جوانان انقلابي و فعال قدري متفاوت بود، زيرا حين مذاکراتي که با هم نسلي‌هاي خود داشتم اکثريت قريب به اتفاق آنها را به طور بديهي قائل به تحريم مسابقه و عدم جواز ورود تيم هاي سعودي به ايران مي‌يافتم و در جهت مقابل، اکثريت جوانان را نگران خسارات ناشي از لغو بازي، ضرورت برگزاري بازي و رعايت قوانين فيفا در اصل سياسي نشدن فوتبال.

البته تيپ انقلابي جوانان مي‌کوشيد اين دو نگاه را تلفيق کند و مي‌انديشيد که اين جمع مقدور است که بازي برگزار شود و آنها هم از اين تريبون براي اعلام همبستگي با مردم بحرين و طرح اعتراضات خود به جنايات سعودي استفاده کنند.

ناگفته نماند که بعضي از چهره‌هاي انقلابي(!) هم به دانشجويان سفارش کرده بودند که هر اقدامي مي‌کنيد بکنيد فقط مواظب باشيد که اصل بازي به خطر نيفتد؛ يعني بهم نخورد يا لغو نشود.

حتي بعضي روحانيون و خواص هم به جاي لغو باز ي جوانان را به حضور در استاديوم و اعتراض در آن صحنه دعوت کردند!

البته شايد طراحان خوش بينانه فکر مي‌کردند که توافق نانوشته اي اجرا مي‌شود: آنها بازي خود را مي‌کنند و ما هم اعتراض خود را و "با تماس با بعضي‌ها، کارها رديف و هماهنگ مي‌شود " و بچه‌ها به اهداف تبليغاتي خود دست پيدا مي‌کنند.

با ملاحظه چنين تفاوتي بنظرم رسيد که گويي پس از گذشت دو دوره "مثلا سازندگي " و دو دوره "موسوم به اصلاحات " و يک و نيم دوره "مدعي اصولگرايي انقلابي " و با مغشوش شدن مباني و معيارها و چهره هاي انقلاب، بعضي باورهاي غلط در جامعه ترويج شده؛ مانند اين که در اين دنيا خيلي از چيزها مثل هنر يا حج يا ورزش مي‌تواند از سياست و بتبع آن از دين هم جدا باشد! و اين که وظيفه نيروي انتظامي کتک زدن نيروهاي انقلابي است!

ديگر اين که اساسا بعضي مطالبات مثل طرح لغو بازي‌ها، موضعي افراطي است که جاي طرح و عمل ندارد.

اما از ديدگاه يک نسل اولي، اين يک اشتباه مبنايي و عوض شدن زمين بازي و حريف بود. جوانها ماجراي بازي بسکتبال ترکيه با اسراييل را مرور مي‌کردند و به تکرار آن مدل مي‌انديشيدند و نسل اولي فکر مي‌کرد که خواسته ترکها بعد از آن همه درگيري، لغو بازي بود و البته فاصله مطالبه انقلابي مردم و حکومت لاييک ترکيه کجا و جمهوري اسلامي مقدس ما کجا؟

آنها فکر مي‌کردند که صرف اعتراض مردمي در حمايت از ملت بحرين - اگر خوب رسانه‌اي شود - کافيست و نسل اولي از خود مي‌پرسيد که پس وظيفه دولت اسلامي و انقلابي ايران چيست و چه تفاوتي در عرصه حمايت علني و موضع رسمي بايد با دولت هايي مثل اردن و عراق و ترکيه و... داشته باشد؟

نسل اولي حتي به اين مي‌انديشيد که اگر بازي برگزار شود - ولو برنده شويم - از نظر ثبت در تاريخ، باخته‌ايم و الي‌الابد شرمنده ملت بحرين مي مانيم که فارغ از آلام و مصائب آنها کودکانه و سرخوش به زمين بازي با دشمن رفتيم؛ اما جوانترها - فارغ از امکانات تکنولوژيک براي سانسور تصاوير زنده - به اين که لحظه‌هايي از طريق رسانه هاي عرب، مردم بحرين آنها و حمايتشان را ببينند دل خوش مي‌داشتند.

نسل اولي به اين هم مي‌انديشيد که سعودي متجاوز با اين لشکرکشي، قدرت و اقتدار ايران را در منطقه به سخره گرفته و جسارتش پاسخي در خور مي‌طلبد و آنها فکر مي‌کردند که با قانع کردن ليدرهاي فلان تيم - همانها که شنيده‌ام بعدا کتک مفصلي هم به بچه ها زدند - به اهداف عمليات رسانه اي خود مي‌رسند.

براي نسل اولي مثل روز روشن بود که در وهله اول بايد لغو بازي را خواستار شد و پس از عدم اجابت آن، بالطبع بايد فاز دوم عمليات فشار، يعني اعتراض در ورزشگاه اجرا شود با اين استدلال که در چنين مسيري در فاز اول مطالبه، دستگاه ديپلماسي کشور و دولتمردان ابوشعار به چالش و پاسخگويي کشيده مي‌شدند و شايد مي‌شد که از پيامدهاي قابل پيش بيني و هولناک ورزشگاه اجتناب کرد؛ ولي شايد آنها باور کرده بودند که مسير ورزشي اعتراض به عربستان و حمايت از بحرين، در ايران اسلامي هم از دولت و مراجع رسمي نمي‌گذرد.

بديهي است که با تعطيل سطح اول مطالبه، مخاطب دانشجويان از مقامات مسوول سياست خارجي به چند چيرليدر حرفه‌اي و مزدور باشگاهها و چند صد جوان مامور و مجبور نيروي انتظامي تنزل پيدا مي‌کند و اين چنين شد که آن‌ها که در اين ماجرا مقصر اصلي بودند به حاشيه امنيت خزيدند و در بستر عافيت لميدند و به آنها که با نيروي انتظامي خودي درگير شده، آسيب ديده و بشدت آزرده‌اند و ايضا به همان جواناني که به قصد انجام وظيفه، باطوم بر سر آنها خرد کردند مي‌خندند.

مقصر اصلي همان‌ها بودند که از فرط بي‌غيرتي، در همه دستگاه‌هاي ذيربط، قول استقبال گرم و پرشکوه را به تيم کشور متجاوز به نواميس مسلمانان بي‌دفاع دادند و با بي‌تفاوتي کامل نسبت به فجايع جاري در بحرين، گفتند که رابطه بين برادران - يعني ما با سعودي ها(!) - قوي خواهد ماند و البته پيروزي تيم واترپلوي عربستان را هم بر حريف ايراني خود(!) بدون تبريک به ملت عربستان نگذاشتند.

بسوزد پدر اين دنيا! آل سعود غاصب حجاز به يک کشور کوچک با جمعيتي کمتر از يک محله تهران حمله مي‌کند و مردم بي‌دفاع را وحشيانه مي‌کشد و نواميس محترم مسلمين را هتک مي‌کند و فاتحانه به رقيب منطقه‌اي خود چنگ و دندان نشان مي‌دهد که " فرق شعار با عمل اين است " و مسوولين سياست خارجي تهاجمي(!) ما لشکرکشي که هيچ، از کمترين اقدام متعارف در روابط بين الملل دريغ و براي جلادان خوش خدمتي هم مي‌کنند.

و اما هشدارها؛ اول به برادران شاغل و مشغول در نيروي انتظامي که اندکي در عملکرد خود تامل کنند. اگر حفظ انتظام و آرامش کشورها در دراز مدت با تنبيه بدني(!) ملت ها مقدور بود؛ نامبارک منفور در هشتاد و چند سالگي فرار مفتضحانه را بر اقامت ملوکانه در کاخ‌هاي رياست جمهوري ترجيح نمي‌داد.

تامل کنند که چه دستهايي در کار است که ظرفيت مهرورزي کشور را بسود ملت دوست اسراييل(!) و برادران سعودي (!) خرج کند و در مقابل همه ملت ايران از قرمز و سبز و آبي و سفيد را مستحق ضرب و شتم و اهانت بداند.

بايد انديشيد چه کساني در نگاه فوق انتظامي و امنيتي خود، جواناني را با هيبتي هولناک رو در روي ملت قرار مي دهند تا با يک فرمان، چوب و چماق را بر سر و دوش جوان مسلمان انقلابي که به دعوت رهبر خود به ميدان مبارزه با اشقيا آمده است فرود آورند.

فرماندهان نيروي انتظامي دقت کنند که چه دشمناني از انتشار اخبار، عکس‌ها و فيلم‌هاي رفتار اسفبار ماموران شما با دوستان و برادران خود سود مي‌برند؟

بزرگان نيروي انتظامي در تاثير سياست‌هاي اتخاذ شده در ميزان محبوبيت اين نيرو و رضايتمندي عمومي و احساس اجراي عدالت در کشور مطالعه و تعمق کنند که چنين رويه‌هاي غيراسلامي و غيرعلمي را تا کجا مي‌توان ادامه داد؟

آقايان! امروز بهترين و متعهدترين جوانان به ارکان نظام اسلامي، معترض جدي و شاکي از عملکرد ناشيانه شما هستند، کدام اسلام اجازه داده که با مردم اينگونه رفتار کنيد؟

آيا فرموده حضرت حق‌مدار، علي مرتضي (ع) به مالک اشتر فقط براي چاپ نفيس در روابط عمومي هاست يا منشور عمل ماموران؟!

هشدار ديگر به برادران و خواهران دانشجوست؛ بخوبي مي‌دانم که بشدت تن آزرده و خسته و دل شکسته ايد؛ بنده به نيابت از شما فرزندان انقلابي و متعهد، سربسته طرح موضوع نمودم و اميد دارم که اگر گوش شنوايي و چشم بيداري هست، دري به عدالت گشوده شود؛ اما نکند جريحه‌دار شدن غرور انقلابي شما مسير نادرستي را پيش پايتان نهد و به زمين بازي اشتباهي بکشاند!

مقصر اصلي در اين ماجرا آن جوان نيروي انتظامي و حتي فرمانده ميداني او نيست؛ نکند با تمرکز تبليغاتي روي عملکرد افتضاح اين نيرو در ورزشگاه و موارد قبلي، دشمنان را شاد کنيد.

هنوز زخم‌هاي گذشته سر بهم نياورده و دشمن در کمين نشسته است. اگر مي‌پذيريد خشم مقدستان را فرو ببريد و فرآيند اصلاح اين انحراف فاجعه بار را از مجاري غير از افشاگري و رسوا سازي دنبال کنيد و در ضمن مقصر اصلي را رها نکنيد که بلاشک با بنيان‌گذاران سياست اهانت و ايراد ضرب و شتم به مردم، جايي به هم رسيده و با مخدوش کردن هويت نظام انقلابي ما دور هم پالوده مي خورند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس