کد خبر 42432
تاریخ انتشار: ۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۰۹:۵۹

نفيس‌ترين هديه، ساعت فوق‌العاده زيبايي بود که براي کروش و همراهانش سورپرايز دوشنبه‌شب بود. اين هديه ويژه که به نقش‌هاي بسيار زيبايي مزين شده بود، باعث شد تا سرمربي تيم‌ملي فوتبال لحظه‌اي جا بخورد.

به گزارش مشرق، خبرآنلاين نوشت، اصفهان روحيه کارلوس کروش و همسرش را عوض کرد. خونگرمي مردم، بافت اين شهر و برخوردهاي دوستانه، همه و همه باعث شد تا شب ويژه مرد پرتغالي و همسرش با خنده‌هاي عميق پايان يابد. پيش از بامداد دوشنبه‌شب، اثرات اين رضايت وقتي در چهره آنها نقش بست که کارلوس کروش در گوشه‌اي ايستاده بود و به همسرش نگاه مي‌کرد. خنده‌هاي او نشان از رضايت داشت. همسر کروش پيش از اين با ديد خوبي به ايران نگاه نمي‌کرد. چه، بعد از انصراف اوليه براي حضور در تيم‌ملي، مخالفت او عامل اصلي اين انصراف بود اما دوشنبه‌شب همسر کروش و نيز خود او از اين تصميم کاملاً راضي به نظر مي‌رسيدند. وقتي مرد پرتغالي راهي ورزشگاه فولادشهر شد تا بازي سپاهان - صبا را از نزديک تماشا کند، همسر او به همراه يک مترجم خانم به سطح شهر رفت تا مکان‌هاي ديدني را ببيند. او از ميدان امام شروع کرد، به منارجنبان رفت، سرکي هم به چهلستون کشيد و در نهايت به سي‌وسه پل رسيد. پيش از سفر به ايران، همسر کروش تنها تصاوير اين مکان‌هاي تاريخي را از اينترنت ديده بود اما دوشنبه توانست به نزديکي آنها برسد و حتي لمس‌شان کند. اين بازديد به قدري براي او دلچسب بود که پيش از ضيافت شام دوشنبه‌شب با هيجان آنها را براي کارلوس، همسرش تعريف مي‌کرد. کروش که به خاطر فوتبال نتوانست همراه او باشد، حتي نتوانست بعد از تماشاي بازي سپاهان - صبا سري به ميدان امام بزند چون يک سفر خسته‌کننده داشت. عباس ترابيان مي‌گويد: «خيلي خسته شديم، چون سفر زميني بود و خيلي زود هم رفتيم فولادشهر تا بازي را ببينيم، خسته بوديم. بعد از بازي نايي نداشتيم که برويم حتي بخشي از شهر را ببينيم.»

کروش: بايد يک اتوبوس بگيرم تا هدايا را ببريم تهران!

اگر هم کروش مي‌خواست به سطح شهر برود و گشتي بزند، نمي‌توانست. برنامه چيز ديگري بود. دوشنبه‌شب، استاندار اصفهان با کلي تدارک، او، همسر و دستيارانش به اضافه عباس ترابيان را براي ضيافت شام دعوت کرده بود. اين مراسم تا حدود زيادي برنامه‌هاي کروش را پر کرد چون بيش از اندازه طول کشيد. سخنراني نسبتاً طولاني استاندار اصفهان، دکتر عليرضا ذاکر که به کامل‌ترين و بهترين شکل ممکن از پرتغالي‌ها ميزباني کرد، با خميازه دستياران کروش همراه بود. ذاکر در اين مراسم که در رستوران مجلل هتل عباسي برگزار شد، ابتدا به کروش و همراهانش تبريک و خوشامد گفت تا به اين بخش از حرف‌هايش برسد: «اميدوارم سفر خوبي داشته باشيد. براي ما افتخار خيلي بزرگي است که شما اينجا هستيد. اصفهان مهد تمدن ايران است و ...» اما بخش اصلي ماجرا سخنراني استاندار نبود بلکه بخش اهداي هدايا بود. ذاکر، باشگاه سپاهان و اغلب مهمانان مراسم به رسم يادبود هدايايي به کروش و همراهانش دادند که چنين واکنشي را از سوي مرد پرتغالي به همراه داشت: «بايد يک اتوبوس بگيريم اين هدايا را ببريم تهران!» مراسم اهداي اين يادگاري‌ها بخش اعظمي از وقت همه را گرفت. تعداد هدايا به قدري زياد بود که حتي سيموئز، دستيار کروش جا خورد و در اواسط مراسم با خنده گفت: «مراسم اهداي کادوها تمام مي‌شود يا نه؟!»

سورپرايز براي کروش

نفيس‌ترين هديه، ساعت فوق‌العاده زيبايي بود که براي کروش و همراهانش سورپرايز دوشنبه‌شب بود. اين هديه ويژه که به نقش‌هاي بسيار زيبايي مزين شده بود، باعث شد تا سرمربي تيم‌ملي لحظه‌اي جا بخورد.

همسر کروش: اينجا امنيت برقرار است

همسر کارلوس کروش نتوانست به فولادشهر برود تا بازي سپاهان را ببيند چون قانون اين اجازه را نمي‌داد ولي بي‌شک او اصلاً از اين بابت ناراحت نيست چون تماشاي مکان‌هاي ديدني شهر اصفهان ارزش بسيار بيشتري از تماشاي بازي سرد و بي‌روح سپاهان - صبا داشت! بازديد او از شهر بهانه‌اي شد تا استاندار اصفهان در مراسم از او درباره اصفهان بپرسد تا او با لبخند پاسخ بدهد: «اصفهان يک شهر باستاني است. خيلي از مردم شهر شما خوشم آمد. خيلي خوب، خونگرم و مهربان هستند. از همه‌چيز مهمتر اين است که امنيت زيادي در اينجا برقرار است.» در هنگام به زبان‌آوردن اين جملات، ميميک صورت همسر کروش گوياي همه‌چيز بود. او که صبح دوشنبه پيش از سفر به اصفهان چندان خوشحال به نظر نمي‌رسيد در عرض يک روز لبخندي به لبانش نشاند که به همه علامت مي‌داد، از اين سفر چقدر راضي است. او از طبخ غذاهاي ايراني بسيار راضي بود و حتي آخر شب، گفت: «خيلي غذاهاي خوشمزه‌اي داريد.» همسر کروش حتي از يکي از آشپزان هتل عباسي طرز تهيه بعضي از غذاهاي برنجي ايران را پرسيد.

بدرقه ذاکر و ساکت توسط کروش

بعد از ضيافت شام استاندار اصفهان، همه مشغول جمع‌کردن دفتر و دستک‌هايشان بودند که بروند اما هداياي اهدايي به کارلوس کروش و همراهانش به قدري زياد بود که به اين راحتي نمي‌توانستند دور و بر خود را خلوت کنند. دو نفر مأمور شدند اين هدايا را به اتاقشان منتقل کنند. کروش هم در اين لحظات ترجيح داد تا درخروجي استاندار اصفهان و محمدرضا ساکت، مديرعامل سپاهان را بدرقه کند تا يکي از خاطره‌انگيزترين شب‌هاي حضور در ايران به ساعات پاياني خود برسد.

کروش در آلبوم‌هاي شخصي

مجلل‌ترين اتاق طبقه سوم هتل عباسي محل استراحت کروش بود. او از طراحي داخلي اين هتل به وجد آمده بود و قبل از ضيافت شام استاندار نيز لبخندزنان به حياط يا همان باغ هتل رفت تا چاي و نبات بخورد. در باغ، وقتي مردم با سرمربي تيم‌ملي روبه‌رو شدند، طاقت نياوردند ساده از کنارش بگذرند. اينجا بود که صداي فلش دوربين‌ها بلند شد و مدام همه سراغ سرمربي تيم‌ملي مي‌رفتند تا با او عکس يادگاري بگيرند. کروش که اصلاً از اين اتفاق جا نخورده بود، لبخندزنان کنار اغلب حاضرين ايستاد و با آنها عکس گرفت تا خيلي زود به آلبوم‌هاي شخصي هم راه يابد.

کروش: من عکاس خيلي خوبي هستم

برخوردهاي کارلوس کروش با عکاس خبرورزشي هم در نوع خود جالب بود. او که در ابتداي سفر بدقلق بود، رفته‌رفته ارتباط بسيار خوبي با عکاس روزنامه پيدا کرد تا حتي آخر شب او را کنار دست همراهانش بنشاند و چند فريم از زواياي مختلف از او عکس بگيرد! کروش که به خوبي مي‌دانست چگونه با دوربين عکاسي کار کند، حتي لبخندي زد و گفت: «من عکاس خيلي خوبي هستم!» قرار شد اين عکس‌ها به اسم خود او در روزنامه چاپ شود که واکنش کروش در مقابل، دوباره لبخند بود. او که ديشب عکاس خبرورزشي را «پاپاراتزي» خواند، خيلي روي تعداد عکس‌ها حساس بود. وقتي عکاس خبرورزشي قصد داشت در حياط هتل عباسي از کروش و همراهانش عکس بگيرد، او گفت: «Just one photo» اما اصرار عکاس تعداد عکس‌ها را به عدد 5 رساند اما بعد از صداي دوربين که ظاهراً کروش هم متوجه شده بود، تعداد عکس‌ها بيشتر از 5 تا شده، گفت:«Fifteen!» کروش وقت خداحافظي هم با لهجه بسيار دلنشيني به فارسي گفت: «شب بخير!»


 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس