به گزارش مشرق به نقل از ايسنا، سعيد رجبي فروتن در يادداشت خود با عنوان «خياط هم در کوزه افتاد» نوشته است: بالاخره آش آنقدر شور شد که صداي ارگان راديو و تلويزيون را هم در آورد.
روزنامه اين سازمان يکي از تيترهاي اصلي صفحه يک خود را به انتقاد از عرضه نسخه کپي سريالهاي نوروزي اختصاص داد. هر قدر در سالهاي گذشته از ضرورت همراهي رسانه ملي براي فرهنگ سازي و ترغيب مردم به استفاده از نسخه اصلي فيلم ها سخن گفته شد، کمتر گوش شنوايي يافتيم. پديده کپي کاري و نقض حقوق مالکانه تهيهکنندگان سينما و ناشران نسخه ويديويي فيلمها هيچ گاه در کانون توجه برنامهسازان سازمان صدا و سيما قرار نگرفت و آبي از رسانه ملي در اين خصوص گرم نشد. تا اين که زد و از بد حادثه کپي توليدات تلويزيون سر از پياده روها در آوردند. اين اتقاق حکايت قديمي خياط هم در کوزه افتاد را به ياد مي آورد. شايد خوانده باشيد که در روزگار قديم در شهر ري خياطي بود که دکانش سر راه گورستان بود. وقتي کسي ميمرد و او را به گورستان ميبردند از جلوي دکان خياط مي گذشتند. يک روز خياط فکر کرد که هر ماه تعداد مردگان را بشمارد و چون سواد نداشت کوزهاي به ديوار آويزان کرد و يک مشت سنگ ريزه پهلوي آن گذاشت.
هر وقت از جلوي دکاناش جنازهاي را به گورستان ميبردند يک سنگ داخل کوزه ميانداخت و آخر ماه کوزه را خالي ميکرد و سنگ ها را مي شمرد. کم کم بقيه دوستاناش اين موضوع را فهميدند و اين موضوع سرگرمي روزانه آنها شد. دوستان خياط هر وقت او را ميديدند از او ميپرسيدند چه خبر؟ خياط ميگفت امروز سه نفر تو کوزه افتادند. روزها گذشت و خياط هم مرد. مردي که از فوت خياط اطلاعي نداشت به دکان او رفت و مغازه را بسته يافت. از همسايگان پرسيد: خياط کجاست؟ همسايهاي به او گفت: خياط هم در کوزه افتاد!
حالا هم قبل از آنکه شرکت وابسته به سازمان، مبادرت به توزيع رسمي مجموعه سريالهاي نوروزي کند، کپي کاران زحمت آن را کم کرده و از اقبال مردم به سريالهاي اخير حسن استفاده را بردهاند. البته شک نيست که تلويزيون چشمداشتي به درآمد و عوائد فروش نسخه ويديويي فيلمها ندارد و در نقطه مقابل آرزو دارد عده بيشتري را در معرض توليدات خود قرار دهد تا به همان نسبت از مخاطبان شبکههاي ماهوارهاي کم کند. شاهد عرضم بي تفاوتي سيما در برابر پخش توليداتش از تلويزيونهاي ماهوارهاي از گذشته تا حال بوده است. به طوري که اغلب تلويزيونها آسوده خاطر از هرگونه پيگيري حقوقي تلويزيون ايران اقدام به بازپخش بعضي از سريالهاي در حال پخش ايراني ميکنند. اما شايد آن چه که واکنش اخير بعضي از مديران سيما را در پي داشته است ارائه بيکيفيت سريالهاست که در ادامه اين خطر را در پي دارد که کفه را به نفع متخلفان سنگين کند و سليقه مردم با تماشاي نسخههاي بدل تنزل يابد. ظريفي هم ميگفت اين اقدام ارگان صدا و سيما بيشتر از انکه دل نگراني مديران سازمان را از ميدانداري کپي کاران نمودار سازد، حرکتي تبليغي است تا استقبال جامعه را از محصولات تلويزيون به رخ رقبا کشد. خلاف اين ادعا زماني ثابت ميشود که گزارشهايي نظير آنچه که در روزنامه ارگان صدا و سيما انتشار يافته است در برنامههاي توليدي و خبري سازمان هم مشاهده گردد و رسانه ملي به وظيفه ذاتي خود در قبال آفت مخرب تکثير آثار ديداري و شنيداري و نرم افزارهاي توليد داخل عمل کند. بدين ترتيب ديري نخواهد گذشت که آثار زيانبار اين اقدام ضد ملي که جز تضعبف نهادهاي سرمايه گذاري در عرصه هنر، نتيجه ديگري در بر ندارد، به درستي تبيين خواهد شد.