پس از پخش برنامه تلويزيوني نود با حضور علي دايي انتقادهاي زيادي به نوع اين برنامه ورزشي صورت گرفت، بيشتر منتقدان معتقد بودند عادل فردوسي‌پور با در اختيار گذاشتن ميکرفن برنامه‌ خود لطف بزرگي در رسيدن علي دايي به منافع شخصي‌اش کرد، اين منتقدان حالا در ميان

به گزارش مشرق، پس از پخش برنامه تلويزيوني نود با حضور علي دايي انتقادهاي زيادي به نوع برنامه نود صورت گرفت، بيشتر منتقدان معتقد بودند عادل فردوسي‌پور با در اختيار گذاشتن ميکرفن برنامه‌ خود لطف بزرگي در رسيدن علي دايي به منافع شخصي‌اش کرد، اين منتقدان حالا در ميان دوستان عادل هم ديده مي‌شوند، سايت گل ديروز مطلبي انتقادي از سياست‌هاي جديد عادل فردوسي‌پور انتقاد کردند.
شبکه ايران در اين زمينه نوشت: يکي از نويسندگان سايت گل که از حاميان عادل فردوسي‌پور هم به شمار مي‌رود در اين خصوص نوشته است:مخاطب اين يادداشت ابدا علي دايي نيست. آن چه باعث نگارش اين کلمات مي شود دريغ و افسوسي است که از رويکرد جديد عادل فردوسي پور و برنامه نودش پديد آمده است. ما فردوسي پور را يکي از منتقدان شاخص فوتبال ايران مي دانستيم اما فرصتي که او ديشب در ميان حيرت همگان به علي دايي داد باعث نگراني همه دوستداران و علاقمندان برنامه نود شده است.
داستان شکايت علي دايي از فدراسيون فوتبال و آشوبي که به تازگي دوباره خبر اول ورزش ايران شده تازگي ندارد. دايي سالهاست که با تمام توان و قوا در زمين و کنار آن براي "چيزي" به شدت و بيش از همگان زحمت مي کشد و کسي در اين از جان مايه گذاشتن ترديدي ندارد.
تنها اختلاف ما و آقاي دايي نام آن "چيز" است. ايشان معتقد است از زماني که راه بيله سوار به تهران را براي درس خواندن در دانشگاه شريف و بازي در بانک تجارت مي پيمودند تا ضرباتي که در بازيهاي مقدماتي جام جهاني 94 و بازيهاي آسيايي هيروشيما مقابل کره شمالي و بحرين به سر و شکمشان وارد شده، همه و همه براي اعتلاي نام ايران و شادي دل مردمان بوده و ما فکر مي کنيم لزوما چنين نيست.
روزگاري بود که داستانهاي مربوط به علي دايي از کميک بوکهاي کلاسيکي مثل سوپرمن و بتمن و اسپايدرمن هم بيشتر خواننده و خواهان داشت و امروز ديگر آن روزگار نيست.
دايي براي مردم همان روزي تمام شد که تصميم گرفت حتي شکرگزاري اش از خداوند و تشکرش از مردم را نيز با نفرت نمايش دهد. نفرت از زمين و زمان و هرکس و هرچيزي که دايي را شهريار نداند و ذره اي به شايستگي او در تصاحب موقعيتي که دراختيار گرفته شک کند. بهانه جديد آقاي دايي در ابراز اين نفرت جهان شمول اخراج به ظاهر برنامه ريزي شده و "به فرموده" ايشان از نيمکت تيم ملي ايران است.
اين يادداشت لازم مي داند تاکيد کند که دايي تا روزي که در اين کشور و اين فوتبال حضور دارد به رويه مالوفش ادامه خواهد داد و تنها شکل بازيهاي اوست که تغيير مي کند. پس روي سخن اين يادداشت با دايي نيست.
سوال اصلي اين است که چرا فردوسي پور به محض درخواست دايي براي طرح ادعاهاي کهنه اش بهترين فرصت را به او مي دهد و به جاي 30 دقيقه درخواستي با گشاده دستي 2 ساعت همه چيز را در اختيارش مي گذارد که براي هزارمين بار صدها ميليون تومان پول بي زبان اين مردم را هيچ بداند و پس از گذشت 16 سال از لگد دروازه بان بحريني همچنان خودش را به خاطر آن لگد جادويي مستحق بسيار بيش از آنچه تا به حال از اين فوتبال کسب کرده معرفي کند؟
مشاوران آقاي دايي دو سه سالي است که به او آموخته اند خودش را در مقابل خدا و مردم متواضع نشان دهد. زيرا اين کار خرجي ندارد و درعوض به او اين فرصت را مي دهد که حملاتش به ديگران را بي پرواتر انجام دهد. دايي بسيار از خدا ياد مي کند و ثروت و قدرت و موقعيت افسانه ايش را فقط و فقط لطف و مرحمت او مي داند. فقط اشکال کار اينجاست که مردمان اين مرز و بوم چنين ادعاها و اداهايي را سالياني است که به سنگ محک آزموده اند. از خدا و الطاف بي پايان او سخن گفتن و مخالفان را به تير غيب او حواله دادن سکه رايج اين حوالي است .
اين است که عليرغم تمام محبت فردوسي پور در طراحي سوال پيام کوتاه باز هم مردم نظرشان را رک و صريح بر ضد دايي ابراز مي کنند.(پس از آنکه خود دايي گزينه يک را انتخاب کرد ديگر ترديدي در تفسير نظر مردم وجود ندارد) اما برنامه نود بهتر بود سوالش را اين طوري طراحي مي کرد: «آيا شما موافقيد که فدراسيون حتي يک ريال بابت مربيگري تيم ملي به علي دايي بپردازد يا خير؟» و آن وقت مي ديد که ترکيب نظرات مردم چگونه اين حربه دوم را هم از دست دايي خارج مي کرد.
اينکه کسي چنان خودش را به نديدن و نشنيدن بزند که بارها و بارها نارضايتي و نخواستن مردم را نبيند و نشنود هم در تاريخ اين مرز و بوم تازگي ندارد. علي دايي يکي از ساده ترين راهها و بهترين موقعيتها براي صعود تيم ملي به جام جهاني را به هدر داد و از 5 بازي به لطف معجزات رحمتي و داوران(براي اولين بار در تاريخ فوتبال آسيا تيمي به رياض سفر کرد و داوري در ورزشگاه ملک فهد به جاي آن تيم سر عربستان را بريد، راستي کسي خبر دارد چرا مارک شيلد جوان پس از آن بازي به يکباره از داوري خداحافظي کرد؟)6 امتياز گرفت و بخت صعود را عملا به باد داد و هشتصد ميليون تومان دستمزد هم بابت اين خدمت نوش جان کرد و حالا و پس از ماهها به جاي عذرخواهي تمام قد از مردم با تمام قوا هل من مزيد سر داده و باز هم بيشتر و بيشتر مي خواهد.
البته ما بايد باور کنيم که علي دايي نه تنها اين بار که هرگز به دنبال پول نبوده است. چرا؟ به اين دليل که در اردبيل مدرسه اي هزار و خرده اي متري ساخته و به آموزش و پرورش داده و لابد با درشت ترين حروف ممکن بر سردر آن ننوشته: "مدرسه شهريارعلي دايي"!
اگر استدلالهاي حقوقي آقاي دايي در مطالباتشان هم به اين اندازه دندان شکن بوده اند که بايد به آقاي دکتر شريفي دست مريزاد گفت که راي بدويشان را به نفع ايشان صادر کردند. اين يادداشت ادعاي حقوق داني ندارد ولي سستي ادعاهاي دايي آن قدر اظهر من الشمس بود که آرزو مي کند اي کاش ايشان هرچه زودتر دعوايشان را به فيفا ببرند تا آن جا هم بي ميلي حيرت انگيز آقاي دايي به پول معلوم شود.
دکتر صالحي برطبق قرارداد مي گويد که "مبلغ" قرارداد(و نه "مدت" آن) در سالهاي دوم و سوم توافقي بوده و شما با فدراسيون توافق کتبي بر سر مبلغ نکرده ايد و بر اساس صريح مندرج در متمم، قرارداد فسخ مي شود. اما جناب دايي با حرارت و اعتماد به نفسي حيرت انگيز فرياد مي کشد که: شما چه دليلي داريد که ما توافق نکرديم؟!! و قاعده جهان شمول «البينه علي المدعي»(کسي که ادعايي دارد بايد دليل ارائه کند و نه آن که انکار مي کند) را هم مثل فهم بينندگان ميليوني ناديده مي گيرد.
چنين است که دعواي آقاي دايي و فدراسيون بي هيچ دليل منطقي به پربيننده ترين برنامه تلويزيون ايران مي آيد و کسي نيست که ضرورت دعوت از دايي را براي مردم توضيح دهد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس