کد خبر 40853
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۱

سرم را چرخاندم به طرف صدا. باورم نمي‌شد. ده‌ها اسير عراقي، پابرهنه و شعارگويان به طرف‌مان مي‌آمدند و شعار مي‌دادند: پرسپوليس هورا، استقلال...

به گزارش مشرق به نقل از فارس، داوود اميريان، از نويسندگان توانمند ادبيات مقاومت است. نويسنده اي که در بخش طنز دفاع مقدس از خود آثار فاخري به جاي گذاشته است. بيان اين خاطره به‌معناي حمايت از تيم خاصي نيست؛ بلکه بازگو‌کردن خاطره طنزي است که ما را به ياد شادي‌هاي زمان جنگ بيندازد:

شهر فاو تازه فتح شده بود و سربازان دشمن گروه گروه تسليم مي‌شدند. من و دوستم «علي ناهيدي» از يک هفته قبل از عمليات با هم حرف نمي‌زديم. شايد علتش خيلي عجيب و غريب باشد. ما سر تيم‌هاي فوتبال استقلال و پرسپوليس دعواي‌مان شد! من استقلالي بودم و علي پرسپوليسي. يک هفته قبل از عمليات، در سنگر طبق معمول داشتيم با هم کرکري مي‌خوانديم و از تيم‌هاي مورد علاقه‌مان حمايت مي‌کرديم که بحث‌مان جدي شد. علي زد به پروين و يک نفس گفت:

ـ شيش، شيش، شيش تايي‌هاش!

منظور او از حرف، يادآوري بازي‌اي بود که پرسپوليس شش تا گل به استقلال زده بود. من هم کم آوردم و به مربيان پرسپوليس بد و بيراه گفتم. بعد هم قهر کرديم و سرسنگين شديم.

حالا دلم پيش علي مانده بود. از شب قبل و پس از شروع عمليات، ديگر علي را نديده بودم. دلم هزار راه رفته بود. هي فکر مي‌کردم نکند علي شهيد يا اسير شده باشد و نکند بدجوري مجروح شده باشد. اي خدا، اگر چيزيش شده باشد، من جواب ننه باباش را چي بدهم.

ديگر داشتم رسماً گريه مي‌کردم که يک هو ديدم بچه‌ها مي‌خندند و هياهو مي‌کنند. از سنگر آمدم بيرون و اشک‌هايم را پاک کردم. يک‌هو شنيدم عده‌اي با لهجه فارسي‌دار شعار مي‌دهند که:

پرسپوليس هورا، استقلال سوراخ!

سرم را چرخاندم به طرف صدا. باورم نمي‌شد. ده‌ها اسير عراقي، پابرهنه و شعارگويان به طرف‌مان مي‌آمدند. پيشاپيش آنان، علي سوار شانه‌هاي يک درجه‌دار سبيل‌کلفت عراقي بود و يک پرچم سرخ را تکان مي‌داد و عراقي‌ها هم با دستور او شعار مي‌دادند:

پرسپوليس هورا، استقلال سوراخ!

باور کنيد بار اول و آخر در عمرم بود که به اين شعار، حسابي از ته دل خنديدم و شاد شدم.

دويدم به استقبال. علي با ديدن من از قلمدوش درجه‌دار عراقي پريد پايين و بغلم کرد. تندتند صورتش را بوسيدم. علي هم صورتم را بوسيد و خنده‌کنان گفت: مي‌بيني اکبر، حتي عراقي‌ها هم طرفدار پرسپوليس هستند!

هر دو غش‌غش خنديديم. عراقي‌ها که نمي‌دانستند دارند چه شعاري مي‌دهند، با ترس و لرز همچنان فرياد مي‌زدند: پرسپوليس هورا، استقلال سوراخ!
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس