به گزارش مشرق، پايگاه اطلاعرساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمي سيدعلي خامنهاي (مدظلهالعالي) در آستانه 29 فروردين روز ارتش جمهوري اسلامي گفتوگويي با امير سرتيپ دوم بازنشسته حاج عباس سليمي فرمانده اسبق دانشکده علوم و فنون فارابي که بسياري از ما او را در کسوت فعاليتها و برنامههاي قرآني ميشناسيم، انجام داده است که تقديم خوانندگان ميشود:
29 فروردين ماه در تقويم شمسي بهنام روز ارتش ثبت شده است. ارتشي که در اوايل پيروزي انقلاب تلاشهاي فراواني در جهت تضعيف و انحلال آن شد. امام خميني(ره) اما مقابل اين فشارها ايستاد که امروز ثمره آن اعتماد را در پيشرفتهاي نظامي و علمي ارتش ميبينيم.
رهبر معظم انقلاب تعبير خاصي در خصوص ارتش دارند که "ارتش، کلمه طيبه است. " از نظر شما خاستگاه اين تعبير کجاست؟
کساني که در خصوص الفاظ و کلمات وارد شده در قرآن کريم مطالعاتي داشتهاند، بهخوبي ميدانند که اين واژه تنها يکبار در سرتاسر قرآن کريم آمده است و بعد از اين واژه، خداوند عنوان ديگري را با عنوان " کلمه خبيثه " و "شجره خبيثه " به کار برده است.
آيه کريمه ميفرمايد: "أَلَمْ تَرَ کَيْفَ ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَيِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ تُؤْتِي أُکُلَهَا کُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا1 " اين از آن مواردي است که تئوريسينهاي نظامي خارج از کشور را گيج و مات کرده است.
امام(ره) در روز ورود به ايران با يک تعابير صادقانه و روشني فرمودند که آقاي سرلشگر، ما ميخواهيم تو آقا باشي! تو نميخواهي؟ ميخواهي نوکر باشي؟ اين هشدار را امام روز دوازدهم بهمن دادند و آنهايي که گوش شنوا داشتند، شنيدند و در فاصله اين ده روز تا پيروزي انقلاب به ملت پيوستند.
آيه اشاره دارد که اين مخلوق، اين پديده طاهر مانند درخت پاکي است که ريشه، ساقه و برگ و ميوه آن طيب و طاهر است و هيچ نشانهاي از خباثت در آن وجود ندارد و بعد از آن قرآن کريم ميفرمايد "... أَصْلُهَا ثَابِتٌ... " يعني ريشه آن به استحکام در زمين جاي گرفته است که با هيچ طوفان و گردبادي از جا کنده نميشود. چه برسد به نسيمهاي نه چندان قابل اعتنايي که بعضي مواقع ممکن است بوزد. "... وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ... "؛ يعني شاخ و برگ آن در آسمان است. به نظر من رهبر انقلاب اسلامي خواستند هم استحکام ارتش را بيان کنند و هم قامت رسا و بلند اين نيرو را در خدمت به اسلام نشان دهند. در قسمت بعدي آيه ميفرمايد: "... تُؤْتِي أُکُلَهَا کُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا... "؛ يعني به اذن خداوند بزرگ، با فضل و رحمت و استمداد الهي هر لحظه اين درخت ثمرات و ميوههاي خود را عرضه ميکند.
بعد از آن خداوند از " کلمه خبيثه " و " شجره خبيثه " صحبت ميکند و ميفرمايد: "وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ2 "؛ يعني چه کساني که بخواهند در قالب گروهک مسلح خودنمايي کنند و چه کساني که در شاخههاي ديگري مقابله با نظام اسلامي را در دستور کار خود قرار دهند، اينها کساني هستند که به گفته قرآن، بياصالت و بياصل و ريشه هستند؛ مثل بوته يا علفهايي که با کوچکترين تحرکي از جايگاه خود کنده ميشوند.
به نظر من اين تعيبر دقيق حضرت آقا و ساير منوياتي که ايشان در خصوص ارتش از ابتداي انقلاب مطرح کردند، نشان از نگاه قرآني معظمله به ارتشي است که نشأتگرفته از بدنه ملت و داراي اراده الهي است.
البته اين اصطلاح، اهميت مسئوليت ارتش را هم نمايان ميسازد.
بله، اين برداشت از يک طرف دلگرمکننده و از طرف ديگر بسيار مسئوليتآفرين است. ارتش و نيروهاي مسلح بايد موفقيتها را از ناحيه خدا بدانند و اصالت، استقامت، صلابت، پاکي و مفيد بودن براي ملت را مدنظر قرار دهند. اگر کسي چنين تفکري داشته باشد، از آن لحظهاي که لباس نظامي خود را ميپوشد، وقتي به پايگاه و پادگان نظامي ميرود و خدمت ميکند، تا آن زماني که در صورت اعلام عمليات، از کشور خودش دفاع ميکند، کار را "قربة إلي الله " انجام ميدهد.
يکي از مسائلي که در روزهاي آغازين انقلاب اسلامي مطرح شد، زمزمه انحلال ارتش بود. اين مسأله از سوي چه کساني و به چه دليل مطرح ميشد؟
قبل از پيروزي انقلاب اسلامي با اينکه نظام اسلامي تحقق پيدا نکرده بود، بدنه ارتش که متعلق به مردم و از دل مردم برخاسته بودند، معتقد به اسلام و روحانيت و معتقد به ولايت و معاد، همراه با منويات امام بزرگوار امت بودند. البته در اين ميان حساب معدود سران سرسپرده ارتش شاهنشاهي را بايد از تمام ارتش قبل از انقلاب جدا کرد.
بهتربن سند و دليل اين مدعا نيز رخداد ديدني و فراموشنشدني نوزدهم بهمن 1357 است. ناگفته نماند که قبل از نوزدهم بهمن در تمامي راهپيماييهايي که ملت عليه رژيم شاهنشاهي برگزار ميکردند، بدنه نيروهاي مسلح با لباس شخصي در اين تظاهرات حضور داشتند و بنده خود شاهد حضور اين عزيزان بزرگوار و دوستان و همکاران خودم در اين راهپيماييها بودم. گذشته از آن در بدنه ارتش، نيروهاي معتقد و مؤمني بودند که با علماي برجسته مبارز و شخصيتهاي ويژه روحاني مثل آيتالله خامنهاي و مرحوم آيتالله طالقاني در تماس بودند و يا شاگردان رسمي و مشخص آنان بودند، يا با حضور در مجالس آنها از رهنمودها و تعاليم اين استادان محترم استفاده ميکردند. و نيز افرادي که از مظالم رژيم ستمشاهي به ستوه آمده بودند، همراه با ملت بودند و کاملاً آمادگي اجراي منويات امام امت را داشتند.
به نظر من ريشه مطرح شدن زمزمه شوم انحلال ارتش پس از بيعت تاريخي نوزدهم بهمن شکل گرفت. چون آن حرکت عظيم تاريخي و همچنين حرکت مؤثر همافران نيروي هوايي در همراهي با انقلاب اسلامي سبب شد، دشمناني که خواستار تشکيل جمهوري اسلامي و دوام آن نبودند و همچنين عناصر خود فروخته داخلي متوجه اين خطر بشوند و درصدد آن برآيند که اين قشر يعني ارتش را از مردم مسلمان ايران جدا کنند.
شايد يکي از بهترين تاکتيکها بهزعم آنان اين بود که زمزمه شوم انحلال ارتش را سربدهند. من به خوبي به ياد دارم که برخي افراد چه به عنوان افرادي که ظاهراً مدعي اسلام و ديانت بودند و شعار "ارتش بيطبقه توحيدي " را سر ميدادند که آن موقع خيلي مُد بود يا کساني ديگر که وابستگي رسمي به گروهکها داشتند و معتقد بودند که در ارتباط با ارتش بايد به اصطلاح يک ميليشياي خلقي در کشور وجود داشته باشد.
آن شرايط حتماً براي نيروهاي انقلابي ارتش، شرايط سختي بود؟
بله، شرايط براي بسياري از ما سخت و بحراني بود. به ياد دارم که در همان تاريخ امام بزرگوار(ره) عليه اين توطئه خروشيد و در مورد بحث انحلال ارتش و توطئه بودن اين تفکر صحبت فرمودند و از سوي ديگر شخص حضرت آيتالله خامنهاي که به عنوان نماينده امام در ارتش حضور داشتند، در مقابله با اين توطئه نقش محوري داشتند.
پس از موضعگيري و تمهيدات و تأکيدات امام امت(ره)، آيتالله خامنهاي هم محکم در مقابل اين توطئه ايستادگي کردند، تا بحث انحلال ارتش در نطفه خفه شد و نتيجه اين مقاومت را پس از سي و دو سال به وضوح ميبينيم.
نيروهاي انقلابي ارتش در آن شرايط چگونه تلاش ميکردند، تا از تحقق مسأله انحلال ارتش جلوگيري کنند؟
هر کسي در آن دوره به نوبه خود فعاليت ميکرد. البته هستههاي مقدماتي انجمن اسلامي عموماً، با هدايت دفتر نمايندگي امام در ارتش فعاليت ميکردند، من آن موقع در پايگاه يکم شکاري مهرآباد خدمت ميکردم. در دفتر انجمن اسلامي به ياد دارم که ما بهخاطر اينکه درون تشکيلات از امکانات کامل چاپ و تکثير برخوردار نبوديم، اولين مخالفت با انحلال ارتش را من روي يک مقوا و با دست خط خودم و با ماژيک نوشتم و از آن فتوکپي تهيه کرديم و در پايگاه يکم شکاري و ستاد نيروي هوايي و اطراف دانشگاه تهران که مرکز تجمع گروهکهاي مختلف بود، نصب کرديم.
فرداي آن روز نيز يادم هست يکي از روزنامههاي آن دوره که روزنامه "آيندگان " بود، عين کليشه اين اطلاعيه را در روزنامه چاپ کرده بود. اين نشان ميداد که عليرغم توطئههايي که صورت ميگرفت، درون ارتش هم نيروهاي معتقدي حضور داشتند که تحت نظر روحانيت اسلام آموزش ديده بودند و به هيچ عنوان با انحلال ارتش موافق نبودند.
اين تفکر به منزله اين نبود که نيروهاي مسلح ديگري چون سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و بسيج تشکيل نشود؛ خير، به منزله اين بود که آن شعار لازمالاجراي امام خميني(ره)، فرماندهي کل قوا که در مورد تشکيل ارتش بيست مليوني گفته بودند که همه بايد نظامي باشند، تا اين کشور سرپا بايستد، عملي شود. اگر اين موضعگيري امام در رابطه با اقتدار نظامي ايران اسلامي نبود، با توجه به آن وضعيت نگرانکننده آن روز در مورد تجهيزات و امکانات و شرايط نامناسب مرزي و دشمنان خارجي و گروهکهاي محارب،کار بسيار دشوار ميشد.
اين موضعگيري از رشادت امام(ره) و شناختي که ياران ايشان نظير آيتالله خامنهاي از بدنه ارتش داشتند، نشأت ميگرفت. اينها نشان داد که دشمن به راحتي نميتواند به نتيجه شوم مورد نظر خود برسد. پس از موضعگيري و تمهيدات و تأکيدات امام امت(ره)، آيتالله خامنهاي هم محکم در مقابل اين توطئه ايستادگي کردند، تا بحث انحلال ارتش در نطفه خفه شد و نتيجه اين مقاومت را پس از سي و دو سال به وضوح ميبينيم. ارتش سرافراز جمهوري اسلامي ايران علاوهبر اينکه دوشبهدوش ساير نيروهاي مسلح به انجام وظايف و مأموريتهاي خود مشغول است، در ابعاد علمي نيز به پيشرفتهاي قابل ملاحظهاي رسيده است و کارنامه زرين و پر افتخاري دارد.
ارتش و نيروهاي مسلح بايد موفقيتها را از ناحيه خدا بدانند و اصالت، استقامت، صلابت، پاکي و مفيد بودن براي ملت را مدنظر قرار دهند. اگر کسي چنين تفکري داشته باشد، از آن لحظهاي که لباس نظامي خود را ميپوشد، کار را "قربة إلي الله " انجام ميدهد.
در اين ميان سرسپردگاني نيز در ارتش وجود داشتند که ميبايست تکليف آنها نيز روشن ميشد؟
وقتي که انقلاب اسلامي شکل گرفت، به ترتيب کساني که عناصر سرسپرده و مزدوران رژيم ستمشاهي بودند در همان آستانه پيروزي انقلاب اسلامي با همت مردم و دادگاههاي انقلاب، بساط شان برچيده شد. بعضي از اينها فراري شدند و قصد داشتند در خارج از کشور عليه اسلام توطئه کنند. بعضيها هم در دادگاههاي انقلاب به سزاي عمل خودشان رسيدند. پس از آن با توجه به اينکه نظام اسلامي نظام رأفت و جذب است و اصلاً انقلاب براي اين شکل نگرفت که کسي را قلع و قمع کند، بلکه اصول انقلاب اين بود که مردم به عزت خودشان برسند.
حضرت امام(ره) در روز ورود به ايران در سخنراني تاريخي بهشت زهرا(س) با يک تعابير صادقانه و روشني فرمودند که آقاي سرلشگر، ما ميخواهيم تو آقا باشي! تو نميخواهي؟ ميخواهي نوکر باشي؟ اين هشدار را امام روز دوازدهم بهمن دادند و آنهايي که گوش شنوا داشتند، شنيدند و در فاصله اين ده روز تا پيروزي انقلاب به ملت پيوستند و ملت هم با بزرگواري و فروتني و مهرباني آنها را پذيرفتند. بعداً اينها خدمت کردند و فرماندهي لشگرها را عليه رژيم بعثي عراق برعهده داشتند. در همين نظام اسلامي ارتقاي درجه پيدا کردند و در سالهاي متمادي خيلي از اين افراد مورد عنايت حضرت آقا قرار گرفتند و اين نشان از شايستگي آنها دارد.
در تاريخ انقلاب اسلامي افرادي شجاع، متدين و راسخ بودند و کسي نميتواند خدمات افتخارآميز بزرگاني نظير اميرسپهبد شهيد علي صياد شيرازي، امير سرلشگر شهيد حاج عباس بابايي، امير سرلشگر شهيد حاجآقا مصطفي اردستاني، امير سرلشگر شهيد عباس دوران، امير سرلشگر شهيد حسين لشگري، امير سرلشکر شهيد منصور ستاري و ساير شهداي ديگر مانند آقاي فلاحي، آقاي نامجو، آقاي فکوري و... را ناديده بگيرد.
اگر خاطرهاي از ديدارهاي خود با رهبر انقلاب داريد، بيان کنيد.
خاطرات بسياري از ديدارهاي متعدد با حضرت آقا داشتهام که عموماً به جلسات قرآن بازميگردد، اما به تناسب موضوع ترجيح ميدهم در همين رابطه خاطره بگويم. يادم ميآيد که بلافاصله پس از پيروزي انقلاب اسلامي، مسابقات سراسري قرآن در داخل کشور برگزار شد. محل برگزاري مسابقات هم کانون توحيد بود در ميدان توحيد و آنجا من توفيق داشتم که رتبه دوم مسابقات کشوري را کسب کنم.
يادم هست که در مرحله پاياني مسابقات، رهبر معظم انقلاب هم حضور داشتند و من هم توفيق داشتم تا در لباس نظامي و با درجه همافري به قرائت قرآن بپردازم. پس از مدت کوتاهي عازم مسابقات بينالمللي قرآن در مالزي شدم و به لطف خدا رتبه نخست، نصيب جمهوري اسلامي ايران شد. در بازگشت از کشور مالزي به همراه دوستان و همکاران نيروي هوايي به محل سکونت رهبر انقلاب در خيابان ايران رفتيم. به حضرت آقا گفتيم که براي اهداي کاپ مسابقات، ميخواهيم به زيارت امام برويم. آقا خيلي خوشحال شدند و ما را مورد تفقد قرار دادند و جملات تحسينبرانگيز ايشان همچنان در ذهنم تکرار ميشود.
ما نيمهشب به قم رسيديم و پس از زيارت، حدود ساعت نه و نيم صبح بود که خدمت حضرت امام(ره) رسيديم. در آن مجلس علما و بزرگاني همچون آيتاللهالعظمي فاضل لنکراني، آيتالله يثربي، آيتالله توسلي، شهيد محلاتي و آيتالله فهري زنجاني حضور داشتند. حضرت امام(ره) بنا به پيشنهاد شهيد محلاتي اجازه دادند که من در حضور ايشان به تلاوت قرآن بپردازم. ايشان آن واژه "طيبالله " را که يکي از واژههاي سنتي هيئتهاي قرائت قرآن کريم است، بهکار بردند که بهترين پاداش و صلهاي بود که ايشان مرحمت فرمودند و بعد آن يک دعاي زيبايي کردند که به اجابت آن اميدوارم.
و نکته پاياني
با احساس افتخار بهعنوان يک سرباز در ارتش جمهوري اسلامي ايران، اميدوارم قدردان مجاهدتها و ادامهدهندگان راه شهيدان سرافراز بوده و تمام تلاش خود را در راه حفظ استقلال و امنيت کشور و اعتلاي نظام مقدس جمهوري اسلامي بهکار بنديم.
پينوشت:
1. سوره ابراهيم: 24 و 25
2. سوره ابراهيم: 26