کد خبر 37377
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۰:۵۳

مواضع غيرقانوني و رياکارانه آمريکا موجب شده حتي محافل ضدانقلاب ارتزاق کننده از بودجه اين رژيم هم ولو به صورت ظاهري از اين رويکردها ابراز برائت کنند.

به گزارش مشرق به نقل از کيهان، محسن کديور مدير سايت جرس با اشاره به احتمال خارج کردن گروهک منافقين از فهرست گروههاي تروريستي مورد نظر وزارت خارجه آمريکا نوشت: هيلاري کلينتون با انتخاب دشواري در قبال ايران مواجه است. گروهي در ميان ايرانيان خارج از کشور سعي کرده اند که کرسي جنبش دموکراسي خواهي ايران را به خود اختصاص دهند و اين موجب نگراني رهبران [؟!] سبز شده است. نمونه کامل چنين گروهي سازمان مجاهدين خلق است که توسط دولت آمريکا به عنوان سازمان تروريستي شناخته مي شود.
کديور که به طور علني هم تحت عنوان جايزه از محافل آمريکايي مخالف جمهوري اسلامي پول دريافت کرده، ادامه مي دهد: اين سازمان فاقد پايگاه سياسي و يا حمايت مردمي قابل اعتنا در داخل ايران است. چرا که سالها در عراق از حمايت صدام حسين بهره مند بود. اين گروه آخرين بارقه هاي احترام را در حالي از دست داد که در سالهاي پسين جنگ ايران و عراق (????-????) به نفع نيروهاي دشمن وارد جنگ شدند. از اين روست که شايسته است سياستمداران آمريکا لاف لابي گردانان مجاهدين را در مورد محبوبيت اين گروه در ايران به گوش ترديد بشنوند.
وي همچنين نوشت: در حالي که سياستمداران واشنگتن سعي در اعمال فشار بر همتايان تهراني خود در مسائل هسته اي را دارند بايد از اقداماتي که موجب صدمه به اعتماد و دوستي درازمدت بين مردم دو کشور خواهند شد دوري جويند. بيرون آوردن مجاهدين خلق از ليست سازمان هاي تروريستي باعث خواهد شد راست افراطي در ايران نهضت سبز را به برچسب اين سازمان مورد تنفر ملوث و در نهايت تضعيف کند. حتي دولت بوش هم با همه اشتباهاتش مي دانست که خارج کردن اين سازمان از فهرست گروههاي تروريستي، حرکت خطرناک بر صفحه شطرنج سياست خارجي آمريکا خواهد بود.
از سوي ديگر اکبر گنجي يکي ديگر از عناصر فراري ارتزاق کننده از کمک هاي مالي دولت آمريکا، حمله نظامي آمريکا و غرب به ليبي را زير سؤال توصيف کرد و نوشت: آمريکا پس از آن که بر سر پروژه هسته اي ليبي با قذافي به توافق رسيد، ليبي را از زير ديد خارج ساخت. کساني در ايران از سر استيصال دل به دخالت بشردوستانه دولتهاي غربي به رهبري آمريکا بسته اند. مي گويند اوباما با بوش فرق دارد، اوباما برنده جايزه صلح نوبل است. آري، ولي او پيش و بيش از هر چيز، رئيس جمهوري آمريکاست. در زمان مبارزات رياست جمهوري با افتخار مي گفت که به حمله نظامي به عراق راي نداده است و هرگونه تهاجم نظامي نيازمند مجوز کنگره آمريکاست. اما همو، اينک بدون مجوز کنگره آمريکا به ليبي حمله کرده است. سياست دو معياري دولت آمريکا در رابطه با منطقه خاورميانه پرسش برانگيز است. به همين دليل اوباما به صراحت گفته است که وقتي «ارزشهاي ما» با «منافع ما» مقارن باشد، دست به اقدام خواهيم زد. در ليبي اين گونه است. اما در بحرين و عربستان، نقض گسترده و سيستماتيک حقوق بشر توسط سرکوبگرترين حکومت ها ناديده گرفته مي شود، چرا که «منافع» آمريکا وجود همين دولتهاي سرکوبگر را ضروري مي سازد.
آنچه در نوشته هاي فريبکارانه محسن کديور و اکبر گنجي به عمد مسکوت مانده، پاسخ به چند سؤال است و از جمله؛ اولا چه نسبتي ميان نفاق جديد و منافقين قديمي نظير سازمان مجاهدين خلق وجود دارد که آمريکا همزمان از هر دو طيف حمايت مي کند؟ ثانيا گروهک تروريستي منافقين در آشوب هاي خياباني سال ?? و دعوت هاي ناکام فتنه گران در اواخر سال ?? براي تکرار اغتشاش نقش فعالي ايفا مي کرد و به اعضاي خود فراخوان داده بود که برخي از آنها در اغتشاشات مذکور و از جمله عاشوراي سال ?? و... بازداشت شدند. چرا هر دو طيف از آشوب خياباني و شعارهاي ساختارشکنانه آن هم در نقشه ديکته شده آمريکا حمايت مي کردند؟ ثالثا چرا هنگامي که عناصر وابسته به گروهک تروريستي منافقين در آشوب ها بازداشت شدند جريان هاي فتنه گر مدعي اصلاحات (سبز) علنا از بازداشت شده ها با نام و مشخصات حمايت کردند؟ رابعا اگر آمريکا به خاطر منافع استعماري محض به حمايت از گروههاي تروريستي يا اقدام هاي نظامي غيرقانوني مي پردازد، سردمداران فتنه سبز بايد توضيح دهند کجاي منافع استعماري آمريکا قرار گرفته اند که کاخ سفيد علنا از آنها هم حمايت مي کند؟ به يقين همان گونه که اکبر گنجي مي گويد آمريکا طرفدار ارزشهاي انساني نيست. بنابراين بايد پرسيد حمايت استعمار و استکبار از فتنه گران از چه جنسي است؟!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس