به گزارش مشرق به نقل از فارس، عليرضا حقيقي گلر جوان تيم فوتبال پرسپوليس روزهاي سختي را سپري مي کند. سال 1389 يکي از بدترين سال هاي ورزشي عليرضا حقيقي بود.
در اين سال نه تنها حقيقي جام ملت هاي آسيا را از دست داد بلکه بازوبند کاپيتاني پرسپوليس نيز از او گرفته شد. در ادامه ناکامي ها او اين روزها به يک نيمکت نشين محض تبديل شده است.
متن گفتوگوي حقيقي که پس از حدود 5 ماه سکوت اين دروازهبان انجام شده به شرح زير است:
دليل اصلي سکوت تو که حدود 5 ماه طول کشيد چه چيزي بود؟
اگر برخي اوقات يک بازيکن سکوت کند برايش بد نيست. پس از برخي اتفاقات سعي کردم بيشتر سکوت کنم و تصور کردم با اين کار حاشيه هاي خودم و حتي حاشيه هايي که شايد به تيم بزرگ پرسپوليس لطمه بزند کمتر مي شود. به همين دليل اصلا به اتفاقاتي که مي افتاد دامن نزدم و فقط براي موفقيت پرسپوليس تلاش کردم.
حالا چه شده که مي خواهي حرف بزني؟
شرايط طوري رقم خورده که الان به اين نتيجه رسيده ام که بايد حرف بزنم و از حقم دفاع کنم. گاهي اوقات برخي ها از اين سکوت بهترين استفاده را مي کنند تا يک نفر را زمين بزنند اما من کسي نيستم که اجازه دهم از سکوتم که فقط به خاطر موفقيت پرسپوليس بود استفاده ابزاري و سوء استفاده شود.
بهتر است ابتدا از ماجراي خط خوردن تو از تيم ملي در جام ملت ها شروع کنيم. واقعا دليل اصلي اين موضوع در دقيقه نود چه بود؟
من حدود 7 تا 8 ماه همراه با تيم ملي در اردوهاي مختلفي بودم چون هميشه آرزو دارم براي موفقيت تيم ملي کشورم و سربلندي مملکتم تلاش کنم. پس از اينکه مدتي قبل از جام ملت هاي آسيا در اردو بوديم طبق هماهنگي هاي انجام شده قرار شد در ديداري دوستانه مقابل نيجريه با همه ستاره هايش قرار بگيريم.
در اين ديدار قرار بود طبق آماده باش مربيان تيم ملي من دروازه بان ثابت باشم اما از شانس بد من به يکباره اين بازي لغو شد. اگر اين مسابقه انجام مي شد مي توانستم خودم را ثابت کنم اما نشد. اين اتفاق را گذاشتم به حساب قسمت و خواست خدا.
کادر فني تيم ملي نمي توانست فرصت ديگري به تو بدهد؟
پس از اين اتفاق با تيم ملي راهي چين و کره براي بازي دوستانه شديم. در يکي از تمرينات قطبي تمام دروازه بان ها را نگه داشت و دقايقي با آنها به گفت و گو پرداخت. قطبي به من، رحمتي و ميرزاپور گفت به احتمال 99 درصد شما 3 دروازه بان تيم ملي براي حضور در جام ملت هاي آسيا هستيد که اين موضوع انگيزه من را چند برابر کرد.
اما با اين حرف حتي يک دقيقه هم به تو بازي نرسيد؟
من تابع کادر فني بودم و اعتراض نکردم چون موفقيت تيم ملي برايم اهميت داشت. بعد از اين ماجراها با دعوت قطبي براي تشکيل اردو تا قبل از جام ملت هاي آسيا راهي قطر شديم که بازي تدارکاتي هم انجام داديم.
من در اين اردو بسيار آماده بودم و از کوچکترين فرصت ها بهترين استفاده را مي کردم تا خودم را ثابت کنم. شرايط طوري رقم خورد که در دومين بازي دوستانه برابر يک تيم خوب قطري با درخشش همه بازيکنان و ذره اي هم من موفق شديم حريف را شکست دهيم. يک ضربه پنالتي را گرفتم که خيلي ها اعتقاد داشتند براي روحيه تيمي ما بسيار لازم بود اما اين بازي پخش زنده نداشت که اين هم شانس من بود.
با اين شرايط متوجه شدي چرا خط خوردي؟
واقعا نمي دانم چه اتفاقي افتاد. آيا دست هاي پشت پرده در ميان بود يا خير اما وقتي از تيم ملي خط خوردم ضربه بدي خوردم. فقط اين را بدانيد حرف ها و چيزهايي درباره تيم ملي مي دانم اما به خاطر قولي که به قطبي دادم آنها را در دلم نگه مي دارم.
چرا دليلش را از قطبي نپرسيدي؟
چون نمي خواستم تيم ملي دچار حاشيه شود. در دلم گفتم قسمت من اين بود. شايد خواست خدا بود من نباشم اما پس از خط خوردنم قطبي را کنار کشيدم و به او گفتم من از پدرم ياد گرفته ام مرد باشم به همين دليل هرگز نامردي نمي کنم و حالا که خط خورده ام پشت سر تو حرفي نمي زنم که پايبند حرفم هم بودم.
حقت بود که خط بخوري؟
خير. با توجه به تمريناتي که کردم هرگز حق من خط خوردن از تيم ملي نبود اما باز هم مي گويم شايد اين خواست خدا بود. به همين دليل تلاشم را چند برابر مي کنم تا دوباره با افتخار به تيم ملي مملکتم کمک کنم.
از تيم ملي بگذريم. درباره اتفاقات دبي همراه با پرسپوليس که منجر شد دايي دوباره شيث را اخراج کند صحبت کن. واقعا در آن بازي شيث قصد اذيت تو را داشت يا تو مي خواستي اين کار را کني؟
از سوال شما ممنونم. شيث رضايي يکي از بهترين دوستان چندين ساله من است و هميشه خواهد بود علي رغم اينکه چند مدتي است او را نديده ام. من بازيکني نيستم که آبرو و شرف خودم را زير سوال ببرم و يا بازيکني که مثل من لباس پرسپوليس را برتن کرده است را زير سوال ببرم و بخواهم او را خراب کنم.
منظورت اين نيست که در بازي با زلينا پاسي که شيث به تو داد عمدي بود و او قصد خراب کردن تو را داشت؟
خير، خواهش مي کنم زود قضاوت نکنيد و عادلانه حرف بزنيد. وقتي که من آن پاس را به شيث دادم او زماني توپ را به من برگشت داد که من در حال حرکت به سمت عقب بودم تا درون دروازه قرار بگيرم. به همين دليل نتوانستم در شرايطي که رو به عقب حرکت مي کردم عکس العمل نشان دهم و روبه جلو بيايم.
مهاجم حريف هم بسيار تند و تيز بود و دست شيث را خواند. همين موضوع باعث شد دروازه من باز شود اما برخي ها که نمي دانم نام آنها را چه بگذارم سعي کردند اعلام کنند که من مي خواهم شيث را خراب کنم. من و خداي من مي دانيم که اين موضوع اصلا درست نيست.
قبول داري برخي ها به خاطر رابطه نه چندان خوب تو با شيث شک کردند؟
قبول ندارم. من و شيث از دوستان ديرينه هم هستيم. با موفقيت پرسپوليس خوشحال شديم و با ناراحتي اش اشک ريختيم. برخي ها که نمي دانم از کجا خط مي گيرند تا من را خراب کنند دست به حاشيه سازي و ايجاد تفرقه بعد از اين ماجرا براي پرسپوليس زدند. من و شيث در اردوهاي مختلف حتي دبي و ترکيه با همديگر هم اتاق بوديم.
پس معتقدي مي خواهند تو را خراب کنند؟
بله اما دليلش را نمي دانم که چرا برخي ها دوست ندارند حقيقي موفق باشد. با اين حال خدا آنقدر به من عزت داده تا با تلاش و کوشش زياد به حقم برسم. اصلا بايد به شما بگويم اگر پرسپوليس گل خورده توپ داخل دروازه من شده است و من بيشتر از همه بايد ناراحت باشم.
چه افرادي مي خواهند تو را خراب کنند؟
من هميشه مي گويم کار خبرنگاري بسيار سخت است و بايد قدر اين افراد زحمتکش را دانست اما متاسفانه برخي از دوستان مطبوعاتي هستند که به دنبال اهداف خاصي مي روند که من به آنها مي گويم عزت دادن به يک نفر فقط دست خداست و شما فقط يک وسيله هستيد. اين قانون دنيا است.
دليل اصلي نيمکت نشيني خودت را چه مي داني؟ دايي در فصل گذشته معتقد بود تو جزء 3 دروازه بان برتر ايران هستي.
خدا را شکر دايي، يحيوي، عابدزاده و کاشاني در مدت حضورم در پرسپوليس هميشه به من لطف داشته اند حتي افرادي ديگر که اسم آنها را نمي آورم هم به من اين لطف را داشته اند. سال گذشته پس از حضور دايي در پرسپوليس ايشان من را شرمنده کرد و من را مورد لطف قرار داد که روحيه بسيار خوبي براي من بود.
برهمين اساس بود که موفقيت هايم همراه با پرسپوليس به دست مي آمد ضمن اينکه هيچوقت مغرور نبودم اما دلايلي باعث شد تا روي نيمکت پرسپوليس بروم. اگر من موفق بوده ام تا اينجا خواست خدا بود و اگر نيمکت نشين هم هستم قسمت است.
يعني فقط قسمت است؟ دليل ديگري ندارد؟
من به تيم ملي دعوت شدم و بعد خط خوردم. اين اتفاق در شرايطي افتاد که نتايج پرسپوليس هم خوب نبود. شايد در اين وقت بود که دايي به اين نتيجه رسيد که مشکل تيم در خط دفاع و دروازه است. به همين دليل تغييراتي داد که من به نظر ايشان مثل هميشه احترام مي گذارم. بازهم خدا را شکر مي کنم که هميشه صبر بزرگي دارم و براي رسيدن به موفقيت تلاش را چاشني کار خودم مي کنم.
يعني نيمکت نشيني براي تو سخت نبود؟
چرا سخت نبود؟ مگر من به تيم خودم بي تعصب هستم؟ با تمام اين حرف ها و انتقادهايي که در رسانه ها از من شد تقريبا 5 ماه هيچ حرفي با هيچ رسانه نوشتاري و تصويري و حتي گفت و گوي ويزه نوروزي با مجله ها نداشتم دليلش هم فقط دايي، کاشاني و پرسپوليس بودند. تنها در دلم گفتم شايد اين خواست خداست.
اما در برخي از بازي ها دروازه بان هميشگي نبودي...
ببينيد من در يک بازي متاسفانه از ناحيه زانو دچار مشکل شدم اما با توجه به شرايط تيم خم به ابرو نياوردم. سپس در بازي برابر پاس همدان محروم شدم. همه اينها خواست خدا و قسمت بود و نمي شود آن را تغيير داد. اگر نيمکت نشين هستم نظر کادر فني است. نمي توانم يقه دايي که خودش از جنس فوتبال است را بگيرم و بگويم چرا به من بازي نمي دهي. ايشان صلاح دانست من نباشم. من هم کار خودم را همراه با سکوت کردم. هميشه براي پرسپوليس اگر داخل زمين بودم از جان مايه گذاشته ام و اگر بيرون زمين بوده ام براي تيمم دعا کرده ام. من بازيکني نيستم که وقتي لباس پرسپوليس را مي پوشم نسبت به آن بي تفاوت باشم.
درباره اتفاقات بوشهر بگو. قبول داري کاري انجام دادي که خوب نبود؟
من هميشه دوست دارم حقايق را بگويم. در يک قسمت از ماجرا من مقصر بودم اما واقعا مردم بوشهر که من علاقه خاصي به آنها دارم به من کم لطفي کردند. چون حقم نبود به من بي احترامي شود، اعتراض کردم. من بازيکن جواني هستم و اصلا بازيکن ثابت پرسپوليس نبودم ولي وقتي در بازي برابر شاهين وارد زمين شدم هواداران شاهين هر حرفي و فحشي از دهانشان در آمد به من گفتند. اين اتفاق از سوي کل ورزشگاه افتاد. چند دقيقه اي تحمل کردم اما به يکباره از کوره در رفتم.
اما تو بازيکن ملي و سرشناستي هستي و نبايد اين طور از کوره در بروي.
قبول دارم تحملم کم بود. شريفي رئيس محترم کميته انضباطي فدراسيون هم اين حرف را به من زد. او گفت تو ستاره سرشناسي هستي و بايد در برابر اتفاقات حرفه اي تر باشي که من هم قبول کردم. باز هم بابت اين اتفاق عذرخواهي مي کنم اما اميدوار هستم جو ورزشگاه هاي ما در آينده بهتر شود. ما بازيکنان هم، خانواده داريم و دوست نداريم آنها که براي ما زحمات زيادي کشيده اند مورد بي احترامي قرار بگيرند.
در بازي برابر الوحده هم گويا به دروازه بان حريف حمله کردي. ماجرا آن بازي چه بود؟
دروازه بان حريف بعد از آن فيلمي که در زمين براي وقت کشي بازي مي کرد در انتهاي بازي براي هواداران ما شکلک در آورد و به سمت بازيکنان ما مي رفت و کارهاي عجيب مي کرد. من هم فقط به او هشدار دادم که اينجا ايران است.
با زدن؟
متاسفانه بازهم بايد بگويم يک سري از دوستان اتفاقات پس از بازي را انگار اصلا نديدند و نمي دانند حقيقي يک ايراني است. من را به امان خدا گذاشته اند و دروازه بان حريف را حمايت مي کنند. به اين عزيران بايد بگويم من ايراني هستم و دروازه بان الوحده، اماراتي. به هر طريقي که شده برخي ها سعي کردند در اين ماجرا من را مقصر بدانند. متاسفم براي کساني که فقط شعار ايراني بودن مي دهند اما اينطور پشت من را خالي مي کنند. اگر من هم مثل بقيه توجهي به حرکت دروازه بان الوحده نمي کردم خوب بود؟
يعني تو مقصر نبودي؟
اين دروازه بان حرف هاي خوبي به زبان عربي نمي زد. آقايان ايراني که از ايشان حمايت کرديد؛ من پس از پايان بازي قصد رفتن به رختکن را داشتم اما به يکباره حرف هاي او را شنيدم. در شرايطي به سمتش رفت که مازيار هم حرف هاي او را شنيده و در حال حرکت به سمتش بود. سپس براي جلوگيري از درگيري مازيار و هشدار به او انگشتم را سمتش بردم و گفتم به زمين خودتان برو. حتي انگشتم هم به صورتش خورد اما برادران مطبوعاتي طوري قلمداد کردند که با مشت به دهان اين دروازه بان کوبيده ام. آيا اين موضوع درست بود؟
نظر خودت چيست؟
خير، بايد بدانيم ما ايراني هستيم. متاسفانه يک ماه از اين ماجرا مي گذرد اما باز هم عکس من را در روزنامه هاي خود منتشر کرده اند. آيا اين رسمش است؟ من به اين نتيجه رسيده ام که مي خواهند حقيقي را خراب کنند که اگر درست باشد آنها را به خدا واگذار مي کنم. حرفي که هميشه پدرم در قبال افرادي مي زند که مي خواهند من را خراب کنند.
از پدرت گفتي. حضور او در تمام بازي ها در ورزشگاه و روحيه دادن به تو چقدر در موفقيت هايت تاثير دارد؟
پدرم همه چيز من است، اصلا زندگي من است. برخي مي گفتند کارهاي پدرت تو را خراب مي کند و بهتر است او در کنار تو در برخي از ميادين نباشد اما من کسي نيستم که به خاطر فوتبال پدرم را کنار بگذارم. البته شايد يک روز به خاطر پدرم فوتبال را ببوسم و کنار بروم. من هميشه سعي مي کنم او را خوشحال کنم و شک نکنيد حقيقي با وجود پدرش زنده است.
درباره دربي 70 و برخورد هواداران با خودت بگو.
ابتدا بايد اعلام کنم که شرمنده تمام هواداران هستم. وقتي که متوجه شدم در ترکيب اصلي نيستم براي روحيه دادن به رحمان احمدي داخل زمين آمدم. انتظار نداشتم اما به يکباره سرم را بلند کردم و ديدم طبقه اول و دوم ورزشگاه سرپا ايستاده و من را تشويق مي کند. در دل خودم گفتم خدايا از لطفت سپاسگزارم. اميدوارم لياقت خدمت به اين هواداران را داشته باشم. اين صحنه هيچوقت فراموشم نمي شود.
با اين حال دربي را باختيد...
بايد از تمام هواداران معذرت خواهي کنم اما آنها بدانند حق ما باخت نبود. ما در دربي هاي 69 و70 مي توانستيم برنده باشيم اما به اشتباهات بچه گانه باختيم. در دربي 70 گل بچه گانه و غافلگير کننده اي دريافت کرديم. اگر صدا و سيما آمار را منتشر مي کرد ما در خوشبين ترين شرايط 9 فرصت صدرصد گل داشتيم اما حريف يک نصفه فرصت داشت و به گل رسيد. متاسفانه پرسپوليس در دربي 70 هر چه مي زد به در بسته مي خورد.
ما هم قبول داريم به بازي زيبا امتياز نمي دهند اما خدا وکيلي بچه هاي ما کم نگذاشتند.
قبول داري اين عذرخواهي شما بايد سخت مورد قبول هواداران قرار گيرد؟
بله آنها حق دارند اما باز هم دربي وجود دارد و دنيا به آخر نرسيده است. به آنها قول مي دهم در 3 دربي بعدي رنگ تيم پيروز قرمز باشد.
درباره کاپيتاني پرسپوليس حرف بزن. آيا اقدام دايي که انتخاب کاپيتان را به راي گيري گذاشت درست بود؟
تا جايي که من مي دانم از قبل کاپيتان پرسپوليس را بر اساس سابقه انتخاب مي کردند. درست نيست دروغ بگويم هنوز هم بابت اينکه کاپيتان پرسپوليس نيستم ناراحتم چون حقم بود کاپيتان باشم. وقتي که کاپيتان بودم متاسفانه از من خوب حمايت نشد.
چرا؟
من يک جوان 21 ساله بودم. با اين همه توقع بازوبند کاپيتاني به من رسيده بود. بايد از من بيشتر حمايت مي شد تا افتخار خدمت به اين تيم را داشته باشم و زمين نخورم اما دايي صلاح دانست انتخاب کاپيتان پرسپوليس بر اساس انتخابات باشد که من به اين تصميم احترام مي گذارم.
اگر خودت قرار بود به يک جوان 21 ساله براي کاپيتاني راي بدهي اين کار را مي کردي؟
نمي توانم دروغ بگويم؛ خير.
به نظرت دليل اصلي ناکامي هاي پرسپوليس دايي است؟
نه، من مخالف اين حرف هستم که همه به دايي حمله کنند. شک ندارم دايي اگر در دربي 70 وارد زمين مي شد ما شايد 6 بر صفر استقلال را شکست مي داديم اما علي آقا نمي توانست اين کار را کند و خودش وارد زمين شود. حتي او از 4 مهاجم استفاده کرد اما نشد و شانس يار استقلال بود.
پس مقصر بازيکنان بودند؟
خير، به نظر من در دربي 70 بازيکنان هم بهترين بازي فصل را به نمايش گذاشتند اما موقعيت هاي صددرصد ما به گل تبديل نشد. اگر در روز بد استقلال توپ هاي ما گل مي شد چه بسا نتيجه اي عجيب رقم مي خورد. البته زياد نبايد با اين حرف ها موضوع را لوث کرد. قسمت بود باختيم.
حرف آخر؟
از هر فردي که درباره من حرف زد و من را مورد لطف خود قرار داد مثل عابدزاده، يحيوي، دايي و افراد ديگري که از استادان من هستند و مديون همه آنها هستم تشکر مي کنم.
اميدوارم تيم ملي ما راهي جام جهاني 2014 شود. من هم سعي مي کنم دروازه بان اول تيم ملي در جام جهاني باشم. اميدوارم خدا به من کمک کند. خيلي ها شايد ندانند حقيقي يک ساعت زودتر تمرينات خودش را در تمرينات پرسپوليس شروع مي کند و نيم ساعت ديرتر هم مي رود، با هدف کار مي کند و حاشيه را دوست ندارد.