سیدو جریان دیگری را هم تعریف می‌کند و می‌گوید: «زنی دو بچه‌اش را که از تشنگی و گرسنگی مرده بودند کنار خود روی زمین گذاشته بود. من هم چاره‌ای نداشتم جز آنکه خودم را برای مرگ فرزندانم و مواجهه با چنین وضعی آماده کنم».

در مسیر فرار، برخی بچه‌ها در کنار مادرشان از گرسنگی و تشنگی می‌مردند/مادر پیری برای اینکه مانع فرار پسرش نشود خودش را از کوه پایین انداخت
گروه بین‌الملل مشرق- «هیچ کس نمی تواند مصیبت کس دیگر را درک کند مگر آنکه آنچه او کشیده را با گوشت و پوست و استخوان خودش لمس کند. حالا چطور انتظار دارید کسی که که از دور نشسته و فقط خبرهای جنایات داعش را می خواند، حجم و عمق مصیبت قربانیان این سازمان خوانخوار را بفهمد؟».

«لیلی سیدو» ، بانوی 26 ساله عراقی، با این جمله روایتش از داستان وحشتناکی که به دست داعش طی چند روز برای او خلق شده را (در مصاحبه با روزنامه «الغد» اردن آغاز می کند.

سیدو، روزنامه نگاری از اهالی شهر سنجار در غرب موصل در صحرای عراق است. وقتی شهر موصل به دست داعش سقوط کرد، آنان به یکی از کوه های اطراف شهر گریختند، و او یکی از زنانی است که توانست از محاصره و تعقیبی 9 روزه داعش در اطراف این کوه ها جان به در ببرد.

سیدو در این مصاحبه، جزئیات تجربه وحشتناکش را تعریف می کند. از کلمه کلمه روایتش پیداست که این تجربه هرگز از خاطرش محو نخواهد شد، تجربه زیر پاگذاشته شدن بی شرمانه حقوق انسان در داستانی هراس انگیز و 9 روزه.

او تنها یکی از قربانیان داعش است که به دلیل وابستگی به یکی از اقلیت ها در معرض هجوم قرار می گیرند. سیدو جزو طایفه ایزدی عراق است و هیچ وقت به ذهنش خطور نکرده بود که داشتن مذهب ایزدی ممکن است روزی زندگی خودش و دو فرزند خردسالش را به خطر بیفکند.

سیدو سعی می کند در آغاز روایتش تا حد ممکن به خود مسلط باشد، می گوید: «عصر روز دوم آگوست [11 مرداد 1393] همراه با یکی از خانم های همسایه به بازار رفته بودم. در بازار که بودیم همسایه ام گفت شایعه شده که داعش همین روزها به سنجار می رسد.» سیدو می گوید که این شایعه را جدی نگرفته چرا که به روایت امنیتی دولت و احزاب موجود در شهر اطمینان داشته که تأکید داشته اند «شهر در برابر داعش، امن و امان است.»

به رغم اینکه سیدو می خواسته این شایعه را بالکل ندیده بگیرد، آن همسایه سنی مذهبش به او توصیه می کند که احتیاط کند، خصوصا که ایزدی است و برای داعشی ها جزو «المغضوب علیهم» به حساب می آید. از اینجا، نگرانی به دل سیدو می افتد. با شوهرش (که در منطقه دهوک در نزدیکی سنجار بوده) تماس می گیرد تا درباره درستی آن شایعه پرس و جو کند. شوهرش هم با یک جمله ساده، صحت خبر را رد می کند: «تو مشکلت این است که هرچه می شنوی را باور می کنی.»

سیدو می گوید عصر چند روز بعد، این شایعه کم کم تبدیل شد به یک «یک خبر نسبتا دقیق» و «سریعا درمحله محل سکونت ما شروع به پخش شدن کرد. من هم برای احتیاط از همان همسایه ام خواستم که آن شب را در منزل آنان بخوابم. آن شب تا دیر وقت از طریق شبکه های اجتماعی در اینترنت اخبار را دنبال می کردم. جالب آنکه همگی شان به ایزدی ها اطمینان می دادند که داعش ابدا به سنجار نزدیک نشده است و سنجار در امنیت کامل، و همه شایعات موجود بی اساس است.»

در مسیر فرار، برخی بچه‌ها در کنار مادرشان از گرسنگی و تشنگی می‌مردند/مادر پیری برای اینکه مانع فرار پسرش نشود خودش را از کوه پایین انداخت

تنها چند ساعت که گذشت، سیدو فهمید که تمام حرف های رسانه ها باد هوا بوده: در سحرگاه فردا با صدای همسایه اش از خواب بیدار شد که به او می گفت سریع خودش را جمع و جور کند و وسایل بچه هایش را بردارد و آماده شود که از منزل او بگریزد.

چیزی که باعث شد مطمئن شود خبر نزدیک شدن داعش صحیح است دو تماس تلفنی بود که می گفت در منطقه «جرزریک» که تنها 15 دقیقه با سنجار فاصله دارد، درگیری سختی با داعش در جریان است. میگوید: «ما فقط دو راه داشتیم، یا فرار یا تسلیم شدن به مرگ. چیزی که تا قبل از آن خوانده بودیم این بود که وقتی حکومتی شکست می خورد، نظام می رود ولی مردم سر جایشان می مانند ولی درباره داعش قضیه کاملا فرق می کرد.»

در ساعت 8 صبح، برادر همسرش می آید و او و دو بچه اش را با خود به بیرون سنجار می برد چرا که درگیری ها به نزدیکی سنجار رسیده بوده. در طول مسیر، مردم را می بیند که از ترس گلوله جنگی می گریزند. نهایتا به منطقه ای می رسند که پر بوده از موانع امنیتی شنی. فلذا مجبور می شوند بقیه راه را تا رسیدن به روستای «سُلاخ» پیاده بروند.

در آنجا سیدو به خانه یکی از اقوام همسرش می رود: «در آنجا خبرهایی می رسید که سنجار به دست داعش افتاده است. اگر ده دقیقه دیرتر از خانه ام بیرون می آمدم جان خودم و بچه هایم توسط داعش گرفته می شد.»

ادامه می دهد: «آن روز صبح، وقتی که در منزل اقوام همسرم بودم، از پنجره بیرون را نگاه می کردم که [در فاصله ای دور] مردانی سیاه پوش را دیدم که به سراغ مزار امامزاده سیده زینب (که زیارتگاه شیعیان بود) رفته و منفجرش کردند.»

در مسیر فرار، برخی بچه‌ها در کنار مادرشان از گرسنگی و تشنگی می‌مردند/مادر پیری برای اینکه مانع فرار پسرش نشود خودش را از کوه پایین انداخت

اینجا بود که سیدو و اقوام همسرش می فهمند که نیروهای داعش به نزدیکی روستای سلاخ رسیده اند: «سراسیمه رفتیم سراغ ماشین ها تا به کوه فرار کنیم. مردم را می دیدیم که به همان سمت فرار می کنند. داشتیم با چشم خودمان صحنه یک کوچ دسته جمعی را می دیدیم. موقعی که در راه بودیم، آواره هایی را می دیدم که با لباس های زیر در حال فرار بودند. برخی اشخاص را می دیدم که فرصت نکرده بودند کفش به پا کنند. در نهایت به پایین کوه رسیدیم.»

آنجا که بودند، دوستان غیر ایزدی سیدو با او تماس می گیرند و توصیه می کنند که جانش را نجات دهد. می گوید: «یک دوست مسلمان داشتم که تلفن زد و پیشنهاد داد مرا بردارد و محجبه ام کرده و ادعا کند که مسلمانم [مسلمان از تعریف داعش]. ترسیدم که کارت شناسایی بخواهند. اینجا بود که چیزی ته دلم فروریخت. فهمیدم که واقعا زندگی خودم و خوانواده ام و همه کسانی که با مایند در خطر است و هر لحظه ممکن است که زندگی ام با یک گلوله داعش به پایان برسد.»

سیدو ادامه می دهد: «شروع کردیم به برپا کردن چادر برای زن ها در پایین کوه. وسایل کمی همراهمان بود. این سؤال که چه شد سنجار سقوط کرد مدام در ذهنم می چرخید. تفسیری برای تغییر و تحولاتی که به سرعت برق و باد رخ داده بود نداشتم. آنجا که بودیم شایع شده بود هر کس بالای خانه اش پارچه سفیدی نصب کند این به معنای تسلیم شدن است [و داعش با او کاری نخواهد داشت]. به قوم و خویش همسرم پیشنهاد کردم که ما هم همین کار را بکنیم. به سلاخ برگشتیم و پارچه سفید بالای خانه زدیم. موقعی که برگشته بودیم، صدای گلوله مدام بیشتر و به ما نزدیک تر می شد. تا اینکه با کدخدای روستا تماس گرفته شد و به او اطلاع دادند که داعش در آستانه ورود به روستاست. ما هم [از ترس] برگشتیم به کوه. از اینجا، روز سوم محاصره شروع شد.»

سیدو وضعیت سخت آنجا را توصیف می کند: چه از گرمای طاقت فرسا، چه از جهت  اوضاع روحی در حال فروپاشی آواره های ایزدی در کوه و چه از جهت نگرانی بابت اینکه مواد ضروری همراه افراد، در آستانه اتمام بود.

می گوید: «خبرهایی می شنیدیم که داعش به کوه نزدیک شده است. این باعث شد که مردها با کنار هم گذاشتن ماشین هایشان یک مانع ددرست کنند تا بتوانند از زن ها و بچه ها محافظت کنند.»

سیدو از حالت همراهی انسانی در بین آواره ها صحبت می کند که در خوردن و آشامیدن یکدیگر را شریک می کردند و هر کس دست دیگری را می گرفت. می گوید: «یادم می آید در روزهای اول فرار، اولین مورد تولد در کوه رخ داد. چه قدر برایمان عجیب به نظر می رسید. ولی بعد که چند مورد دیگر هم در روزهای بعد تکرار شد، دیگر برایمان عجیب نبود. ما تقریبا مطمئن بودیم که آوارگی مان در کوه طول خواهد کشید و ما در مرز و آستانه یک کشتار دسته جمعی هستیم. منتظر مرگ بودیم. این وضعمان بود.»

در مسیر فرار، برخی بچه‌ها در کنار مادرشان از گرسنگی و تشنگی می‌مردند/مادر پیری برای اینکه مانع فرار پسرش نشود خودش را از کوه پایین انداخت

به یاد می آورد: «سحرگاه روز سوم، صدای شلیک گلوله در جایی نزدیک به گوشمان رسید. ماشین هایی از داعش به سمتمان می آمد. مردهایی که همراه مان بودند مقاومت را شروع کردند. ما هم شروع کردیم به بالا رفتن از کوه. زن و بچه و افراد پیر، از طریق یک گذرگاه تنگ شروع به بالا رفتن کردیم. ولی فقط مقدار کمی بالا رفتیم. چون بالار فتن از کوه خیلی سخت بود. وقتی داشتیم از کوه بالا می رفتیم، کم کم آثار خستگی در ما خودش را نشان می داد. ضمنا ذخیره آبمان تمام شد. به همین دلیل مجبور بودیم به پایین کوه برگردیم و آب برداریم. مردها مدام بالا می آمدند و برمی گشتند پایین. هر بار آب آوردن یک ساعت تمام طول می کشید. از روز پنجم، وضعیت بهداشتی آواره ها در کوه رفته رفته خراب می شد. بچه ها و پیرها می مردند. روز ششم تصمیم گرفتیم به منطقه مزار شرف الدین برویم. در آنجا مقاومت قوی بود و نیروهای رزمنده حزب کارگران کردستان در آنجا حضور داشتند. به سمت آنجا راه افتادیم.»

پیش از ذکر رفتن به مزار شرف الدین، سیدو آخرین تصاویری که از کوه در ذهنش مانده را به خاطر می آورد و می گوید: «چیزهای زجرآوری در آنجا دیدم که در کل زندگی ام ندیده بودم. زن هایی بودند که زایمان می کردند و بچه هایشان به محض تولد می مردند. فریاد بچه ها و پیرهایی که کمک می خواستند، جوان هایی مثل دسته گل در عنفوان جوانی که ناگهان روی زمین می افتادند و نمی دانم که بیهوش می شدند یا می مردند.»

اما صحنه ای که تأثیر بیشتری روی ذهن سیدو گذاشته قضیه دیگری است، زن پیری که تنها چند روز پیش از آواره شدن یک عملیات جراحی انجام داده بوده و در دوره نقاهت به سر می برده و در جریان بالا و پایین رفتن از کوه، پسرش همیشه او را بر دوش می گرفته است. سیدو به خاطر می آورد: «این زن رفته رفته حس می کرد که خطری برای جان پسرش شده است. یک بار که پسرش او را بر دوش گرفته بود از پسرش خواست که او را بر روی زمین بگذارد تا کمی استراحت کند. وقتی پسرش او را روی زمین گذاشت، خودش را از بالای کوه به پایین پرت کرد.»
 
سیدو حرفش که به اینجا می رسید دیگر نمی تواند تحمل کند و شروع می کند به گریه ای طولانی و در همان حال ادامه می دهد: «فکرش را بکن، یک مادر پسرش را فریب داد تا بتواند خودش را بکشد [و جان پسرش را نجات دهد]. هنوز صدای گریه پسرش در گوشم است.»

در مسیر فرار، برخی بچه‌ها در کنار مادرشان از گرسنگی و تشنگی می‌مردند/مادر پیری برای اینکه مانع فرار پسرش نشود خودش را از کوه پایین انداخت

سیدو جریان دیگری را هم تعریف می کند و می گوید: «زنی دو بچه اش را که از تشنگی و گرسنگی مرده بودند کنار خود روی زمین گذاشته بود. من هم چاره ای نداشتم جز آنکه خودم را برای مرگ فرزندانم و مواجهه با چنین وضعی آماده کنم.»

سپس ادامه می دهد: «چشممان را می بستیم و آب های کثیف را می نوشیدیم. به چشم خودمان کرم ها را در آبهایی که می نوشیدیم می دیدیم. پسرم مدام از من می خواست برای کمک مان هواپیما بیاید. درد و رنجی کشیدیم که قابل وصف نیست. هر قدمی که برداشتیم شرحش یک داستان می خواهد. والله اشخاصی را دیدم که از گرسنگی برگ درخت ها را می خوردند. روز هشتم و برای درست کردن شیر خشک پسرم فقط یک چهارم شیشه آب داشتم. ولی بخش اعظم همان را هم دادم به زنی که بچه اش از تشنگی در حال مرگ بودم. فقط چند قطره آب ماند برای پسر خودم. به بچه دیگرم هم هیچ آبی نرسید. روز هشتم که به مزار شرف الدین رسیدیم، آنجا آب سالم نوشیدیم. پشت سرمان چندین جسد در مسیر به جا گذاشته بودیم. در مزار شرف الدین به ما غذا دادند ولی من نخوردمشان. احتیاطا برای بچه هایم در روزهای آینده غذاها را پنهان کردم.»

سیدو اضافه می کند: «آنجا شنیدیم که نیروهای حزب کارگران کردستان یک تونل برای ما درست کرده اند که از آن طریق می توانیم به مرز سوریه فرار کنیم. ولی حتی فرار به آنجا هم احتمال مرگ داشت. ولی من در آن لحظات مطمئن بودم که دیگر به زندگی طبیعی برنخواهم گشت و دیگر هرگز همسرم را نخواهم دید. زندگی از نظر من تمام شده بود. برای همه کسانی که اطرافم بودند هم همینطور بود.»

در مسیر فرار، برخی بچه‌ها در کنار مادرشان از گرسنگی و تشنگی می‌مردند/مادر پیری برای اینکه مانع فرار پسرش نشود خودش را از کوه پایین انداخت

سیدو ادامه جریانات را اینطور بیان می کند: «ساعت چهار همان شبی که به مزار شرف الدین رسیده بودیم، خبرهایی رسید که ادوات زرهی داعش دارند به آن سمت می آیند و قصد به راه انداختن یک کشتار دسته جمعی دارند. لذا تصمیم گرفتیم به صورت دسته جمعی به سمت تونلی که به سمت مرزهای سوریه می رفت راه بیفتیم. ماشین های حزب کارگران آمد و بچه ها و افراد پیری که بین مرگ و زندگی بودند را سوار کرد. ما برای رسیدن به تونل بیش از هشت ساعت پیاده راه رفتیم. صدای پسرم را می شنیدم که می گفت: "مامان دیگه نمی تونم تحمل کنم." حتی وزن لباس هم دیگر برای بعضی ها موقع راه رفتن سنگین به نظر می رسید. لباسشان را در می آوردند و به کناری پرت می کردند. یادم می آید که پدری لباس دختر خردسالش را در می آورد. دختربچه، کفش هم نداشت و از پایش خون می آمد.»

به سختی نفسی می کشد و ادامه می دهد: «روز نهم به مرز رسیدیم. ماشین های حزب کارگران کردستان آمدند و ما را از مرز به سمت منطقه زاخوبد بردند که در اقلیم کردستان است و نیروهای پیشمرگه در آنجا هستند. در آنجا آواره ها را سه روز در مدارس و منازل اسکان دادند، سپس به اردوگاه رفتیم.»

سیدو تعریف می کند: «وقتی همسرم پیشمان آمد، مرا که دید نشناخت. مدام می پرسید: "پس لیلی کو؟". وضع آواره های ایزدی از بقیه سخت تر بود. الان با خانواده ام در یک زیرزمین زندگی می کنیم که در همانجا پنج خانواده دیگر هم زندگی می کنند.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 73
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 14
  • محمد ۲۲:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۹
    0 0
    فقط یه جمله می تونم بگم اللهم عجل لو لیک الفرج
  • مجتبی ۲۲:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۹
    0 0
    خدایا به حق اربعین حسین (ع)ظهورامام زمان رابرسان تاشاهداین حقایق تلخ دیگرنباشیم
  • ۲۳:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۹
    0 0
    اصلاح طلب جماعت بخونه و بفهمه جمهوری اسلامی یعنی چی!!!!
  • غیور ۰۱:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    اشکی که وقف حسین بود... اینجا ریخت!!! باشد زمان غرش شیرهای فاطمی .
  • قاسم ۰۱:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    مرگ بر آمریکا
  • آزاد ۰۲:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    لعنت خدا بر دل سیاه شیطان ( داعش )
  • ابوذر ۰۷:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    یا حجت ابن الحسن عجل علی ظهورک......
  • اهوازی ۰۷:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    تاریخ نباید خیانت حاکمان مفت خور اقلیم کردستان بخصوص بارزانی و اردوغان وداود اغلو را فراموش کند.
  • قاسم ۰۷:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    لعنت خدا بر آل یهود(آل سعود)و بانیان این مصیبت
  • ۰۸:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    خدا لعنت کنه داعش و تمام وهابی ها رو. خدا از رو زمین محوشون کنه که آبرویی برای اسلام و انسانیت نذاشتند. یکبار برای همیشه باید ما مردم ایران بریم و کار این وحشیها رو یکسره کنیم
  • ۱۰:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    لعنت بر اردوغان
  • وحید ۱۰:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    اللهم عجل لولیک الفرج
  • ۱۱:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    لعن عن القوم الکافرین
  • ۱۱:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    اردوغان آشغال قدرت طلب.
  • ۱۲:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    حیف که یه مثبت بیشتر نمیشه داد
  • علی ۱۲:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    هیچ انسانی چنین جنایتی را نسبت به غیر نظامیان آنهم زن و کودک و افراد پیر روا نمی دارد با این وضعیت روایت شده که قبلا نیز در اخبار مشابه آن منتشر شده است حاکی از این است که داعش بایستی یک عقده و سادیسم داشته باشد که دست به چنین جنایتی علیه بشریت وافراد بیگناه اقدام می کند واین است حقوق بشر غرب وسران و حاکمان عرب متوحشی که از وحشی تر از خود بعنوان انقلابی و آنهم به اسم مسلمان حمایت می کنند.
  • ۱۲:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    عکس اول مربوط به خانم سیدو است ؟
  • یحیی ۱۲:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    دوستان مکر راببینید در بین داعش اروپایی زیاد هست حتی از سایر ادیان غیر از اسلام وهمه شان در حرکات وگفتارشان از اسلام دم می زنند . چرا لباس سیاه می پوشند چرا با دوربینهای حرفه ای هالیودی از کشتارشان فیلم می گیرند .چرا همه چیز را لخت وعریان وبدون پرده به نمایش می گذارند چرا پرچم نحس شان به رنگ سیاه است وبا خطی زشت شهادتین را بر آن حک کرده اند . فقط وفقط وفقط برای اینکه عالما وعامدا چهره ای بسیار زشت ومنفور و کریه از اسلام در ذهن مردم وتاریخ حک کنند . این است مکر وفریب استکبار وصهیونیست ها ورجاله های منافق عرب و مزدوری متوهم مانند بعضی مقامات ترک لعنه الله علیهم اجمعین
  • ۱۴:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    احمق چه ربطی به اصلاح طلب داشت
  • شاپرک ۱۵:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    ((سیدو فهمید که تمام حرف های رسانه ها باد هوا بوده))مشرق توهم در این جنایت شریک هستی خوب یادمه اون زمان مدام از قدرت ارتش و این که داعش نمیتونه پیشروی کنه مینوشتی (جرات نداری چاپش کنی)
  • ۱۵:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    1 0
    قدر نعمت ولایت فقیه را بدانید
  • ساسان ۱۵:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    با سلام از شما که روزنامه ای مذهبی هستید انتظار میروید نسبت به عکس هایی که حجاب اسلامی را ندارند بیشتر حساس باشید. عکس اول صفحه چندان مطابق شریعت اسلام نیست. یا حق
  • ۱۶:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    احمق اصلاح طلبه که نمی فهمه عزت جمهوری اسلامی یعنی چی و خودش را آماده هر ننگی می کنه
  • حسین ۱۶:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    اشکم در آمد ، خودکشی پیرزن و تشنگی کودکان از همه تلخ تر بود.لعنت خداوند بر باعث و بانی این اوضاع. اللهم عجل لولیک الفرج
  • ۱۷:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    این منفی رو حتما یه اصلاحطلب داده . هنوزم نفهمیدن امیدوارم یه موقعی نفهمن که دیر شده باشه
  • ۱۷:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    حالا شما کوتاه بیا
  • ۱۷:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    مشرق برای چی عکس یه خانم با سر و سینه باز رو میذاری؟ میخوای کلیک خورت بره بالا؟ اف بر تو
  • ۱۸:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    این اصلاح طلبا هستن که نهایت آرزوشون سکولاریسم و جدایی دین از سیاسته
  • ۱۹:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    1 0
    با این قسمتش موافقم که آن هایی که امنیت و عزت جمهوری اسلامی را نمی فهمند احمق اند.
  • ۱۹:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    برو بابا تو هم دلت خوشه مشکل عکس چیه اخه ایراد بنی اسراییلی میگیری
  • سعادت ۱۹:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    خدا لعنت کند این حرامزاده ها را هرچند داعش ساخته دست آمریکا و کشورهای عربی است و از مدتها قبل برنامه ریزی شده است امّا من اعتقاد دارم که فتنه88 هم باعث شد دشمنان امیدوارتر شوند و برای ضربه زدن به جمهوری اسلمی عزم خود را جزم کنند هرچند در نهایت نتوانستند غلطی بکنند لیکن تصمیم گرفتند این شکست را در جای دیگری جبران کنند بنابر این تصمیم گرفتند که از طریق حمله به سوریه و عراق در صدد تضعیف ایران بربیایند و چنین فجایعی رقم بخورد من با اطمینان می گویم که اگر آن فتنه اتفاق نیفتاده بود و شعار نه غزه نه لبنان سر داده نمی شد الأن شاهد چنین اتفاقاتی نبودیم یا حداقل ایران می توانست در جلوگیری از ادامه این فجایع مؤثرتر عمل کند.
  • سعادت ۲۰:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    خدا لعنت کند این حرامزاده ها را هرچند داعش ساخته دست آمریکا و کشورهای عربی است و از مدتها قبل برنامه ریزی شده است امّا من اعتقاد دارم که فتنه88 هم باعث شد دشمنان امیدوارتر شوند و برای ضربه زدن به جمهوری اسلمی عزم خود را جزم کنند هرچند در نهایت نتوانستند غلطی بکنند لیکن تصمیم گرفتند این شکست را در جای دیگری جبران کنند بنابر این تصمیم گرفتند که از طریق حمله به سوریه و عراق در صدد تضعیف ایران بربیایند و چنین فجایعی رقم بخورد من با اطمینان می گویم که اگر آن فتنه اتفاق نیفتاده بود و شعار نه غزه نه لبنان سر داده نمی شد الأن شاهد چنین اتفاقاتی نبودیم یا حداقل ایران می توانست در جلوگیری از ادامه این فجایع مؤثرتر عمل کند.
  • علی ۲۰:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    خدا را شاکر باشید که در چنین کشوری امن و امان زندگی می کنید خدا را شاکر باشید به خاطر ولایت خدا را شاکر باشید به خاطر زندگی در ایران مسوولین محترم-خدا را شاکر باشید که یک تنه در برابر کل دنیا ایستادیم لازم نیست همش عقب نشینی کنین و بترسید از این قدرت پوشالی-- خدا را شاکر باشیم به خاطر همه چیز و از خدا می خواهیم که برادران عراقی را هر چه زودتر از دست این شیاطین انسان نما نجات بدهد به حق این ایام اربعین
  • ایلامی ۲۱:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    الله اکبر.هیچی نمی شه گفت جز اینکه خدایا فرج امید فردای ما را برسان تا با یاران خراسانیش چنان انتقامی از این نطفه های یزیدی بگیرند که در تاریخ ماندگار شود.
  • عرفان ۲۱:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    چون الان نزدیک بیست سال است که هر نوع ذلت و خواری را از دست این اصلاح طلبان کشیدیم... چون ناسپاس و زیاده خواه هستند و غیر از فسادگری سیاسی کاری انجام نداده اند!! چون هر سال باید منتظر یک فتنه و طغیان جدیدی از سوی آنها باشیم !! چون نا امنی در کشور را بر هر چیزی ترجیح می دهند
  • جعقر ۲۱:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    احسنت
  • ۲۳:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    عجب!
  • ۲۳:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    دمت گرم انصافا. تو این مصیبتهایی که تو منطقه هست ببینید کشور ما چقدر امنه! بعدش بعضی نامردها، تو کشور چی میگن و انجام میدن! من بسیجی و.... نیستم ولی آدم باید واقیتو ببینه و حق رو بگه....
  • ۲۳:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    با نظرآقای اهوازی موافقم
  • کیا ۲۳:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    هیچ نگران نباشید اولین قربانی مثلث کفار ،منافق و فاسق اردوغان خواهد بود که مزدش را از اربابان خویش خواهد گرفت وآن تجزیه ترکیه است مطمئن باشید چون توحش در اولین شکست فدائیان خود را قربانی می کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • ۲۳:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    بله. عکس ایشونه هنگام مصاحبه در اردن
  • مفید ۲۳:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
    0 0
    لعنت خدا بر کسانی که خون شهداء مدافع وطن و زحمات دلیر مردان ما را که از میهن دفاع می کنند را پایمال اهداف سیاسی خود می کنند واین خادمیت به ملت را به هر آنچه خود هستند متهم می کنند . اما بدانند ملت واقعیات را خوب می داند وننگ اینگونه بر خوردها همچون دیگران که این مسیر را رفتند را در پرونده خود برای همیشه خواهند داشت .
  • حنیف ۰۱:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    منم موافقم با حرف ساسان
  • ۰۱:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    وهمچنین لعنت خدا بر حکام کثیفی مثل اردوغان فرصت طلب و آل سعود
  • ۰۳:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    لعنت به ذات کثیفتون.شما ها فقط بلدید از هر چیزی برای خودتان بهره برداری کنید ننگ بر شما مشرقیان دروغگو.
  • ۰۸:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    لعنت به باعث و بانی ایجاد وهابیت احمق و حامیان این حیوانات وحشی
  • حمید ۰۹:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    عکس اول خبرنگاره
  • ابراهیم ۱۲:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    لعنت بر حاکمان بی غیرت جاهل نوکر اعراب باد
  • ۱۳:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    شاه انگلیسی اردن خودش مادر فتنه است. آنوقت رسانه های این ام الفتنه به دنبال چه هستند؟ اگر ریشه های داعش و هر فتنه ای را جستجو می کنند لازم است به شاه جنایتکار و برده حلقه بگوش خود بتازند. مرگ برای این جاسوس صهیونیست ها کم است .به امید روزی که بیشتر از این رسوا ، بی آبرو و آواره شود
  • مشهدي ۱۳:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    اگرفتنه88پيروزشده بودالان داعشي ها پشت دروازه هاي تهران بودند
  • ۱۳:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    لعنت بر آل سعود حرام زاده
  • جواد ۱۳:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    مشرق جان خیلی عجیبه. وقتی تیک میکنیم روی مثبت یا منفیِ نظرات، به جای اینکه یک شماره بره بالا، 5تایی میره بالا. یا للعجب
  • لیلا ۱۴:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    خداوند منتقم است و مکافات سختی برای جنایتکاران رقم خواهد زد
  • skandary ۱۴:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    میدونید چرا اصلاح طلب ها چون اینها برخلاف معنی خوب اسمشان امنیت را درسایه قرارداد با خارجی ها طلب می کنند. ونمی خواهن بفهمند .این جهنمی که برای مسلمانان در عراق وافغانستان وسوریه درست شده نتیجه اطمینان به همین قرار دادهاست واینها دارند فدای قرار ومدارهای کدخدا با شیاطین عرب وشیوخ شکم پرست وهوا پرست می شوند. دیگر روشن شده که هدف امریکا نابودی داعش نیست بلکه داعش باید سالیان دراز باشد ودر بین امت اسلامی این بکش بکش باشد تا غرب ومسیحیت صهیونیسم آرام باشد.وبه خواسته اصلی شان که همان چپاول وتصاحب تمام دنیا توسط یهودیان صهیونیست است برسند.
  • مرضیه ۱۶:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    عکس مناسب نیستا!
  • علیرضا خ ۱۷:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    سلام,خواندن این مطالب دل هر آدمی را به درد می آورد.اما وقتی عراق حمله کرد به ایران در روستاها و شهرستانها که عبور میکرد به جان و مال و ناموس ایرانیها تعرض میکردند.همین سربازهای عراقی جنایاتی کردند که نمیشه به زبان آورد.حالا داره به سر خودشان می آید.خدا جای حق نشسته.
  • ۱۸:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    شما وقتی صفحه رو باز کردی ، همزمان ممکنه چندین نفر همین صفحه رو باز کنن و قبل از شما مثبت یا منفی داده باشن لذا وقتی شما کلیک می کنید نتیجه نهایی رو تا اون لحظه می بینید. دیگه چه میشه کرد اینم یه نوع از مصیبت های تکنولوجیه!
  • ۱۸:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    سلام / این جور مواقع اصلا نمیشه به همین راحتی قضاوت کرد. اصلا معلوم نیست این افراد چقدر با اون جنایتکارانی که در جنگ با ما شرکت کردن چقدر ربط و رابطه داشته باشن. ضمن اینکه ما از دهها ملیت اسیر گرفتیم و افسران و نظامیان کشورهای اروپایی و امریکا و اسرائیل در راس نیروهای مهاجم عراقی قرار داشتن و طرح ریزی عملیات و هدایت می کردن ... الان همون جنایتکاران در جبهه ی داعش قرار گرفتن و یه عده آدم بیگناه و بی پناه رو قتل عام می کنن. چیزی که مسلمه اینه که بسیاری افراد مظلوم و بی گناه و مستضعف به لحاظ فرهنگی و اعتقادی و ... در بین اینها هست که ما و همه ی ملت های آزاده باید بهشون کمک کنیم.
  • ۲۱:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    مرگ بر امریکا مرگ بر بارزانی مرگ بر انگلیس مرگ بر سیاست بازان نفرین الهی بر تمام نامردان
  • hazrat ۲۲:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    0 0
    زمان جنگ ایران و عراق این صدام بود که با حمایت حامیان داعش بما حمله کرد.صدام هم عقیده داعشی داشت اظهار نظر شما درست نیست
  • علیرضا خ ۰۰:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۲
    0 0
    سلام,من با فرمایش شما موافق هستم.همانطور که عرض کردم کارهای داعش از جنایت هم یک پله بالاتر است.اما شاید نشود ربط این عراقی ها را با زمان جنگ,پیدا کرد ولی بهرحال از میان همین عراقی ها بودند حالا گذشته از اینکه موقع حمله عراقی ها چه کردند مثلا زن باردار را بعد از تجاوز شکمش را پاره کردند .ولی اون رفتارهای بد و زشت را اسراء ما داشتند.آنها که از کشورهای دیگه نبودند یا وقتی اسراء را از شهری عبور میدادند همین مردم عراق آب دهان و آشغال به اسراء ایرانی پرتاب میکردند.البته ما چون شیعه علی هستیم ,گذشت میکنیم.بقول حضرت آقا الآن وقت وحدت است.
  • آرش ۰۲:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۲
    0 0
    بهتره همیشه طرفدار مظلوم باشیم , واقعیت را درک کنیم، از قضاوت زودهنگام پرهیز کنیم ، به هم توهین نکنیم که با توهین صاحب حق نمی شویم ،پیرو ولایت فقیه باشیم ، آب به آسیاب دشمن نریزیم ،باهم متحد باشیم ، دراین 36 سال بدخواهان نظام مقدس را خوار کردیم بازهم چنین خواهیم کرد ، داعش را زمینگیر و ذلیل خواهیم کرد، بدانید امروز ما در لبنان ،سوریه ،فلسطین و عراق ،یمن حضور داشته ایم آن شالله در ترکیه و عربستان هم حضور خواهیم داشت با اطاعت از رهنمون های رهبر عزیزمان امام خامنه ای باشيم
  • جواد ۰۹:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۲
    0 0
    ممنونم مشرق جان روشن شدم
  • احمد ۱۲:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۲
    0 0
    عراق پاکستان افغانستان یمن سوریه وغیر همگی نتیجه بی لیاقتی حکومت شان است که ملت اینطوری بدبخت است.در کل جنگ داخلی ومذهبی بین شعیه وسنی باعث بوجود آوردن این ناامنی است ولاغیرایران به حمایت از شعیه در تلاش است وعربستان به دنبال سنی ها
  • ۱۴:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۲
    0 0
    ساسان ایمانت را قوی کن که با دیدن این چیزها بر باد نره .
  • ۱۴:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۲
    0 0
    مشکل از مرورگر اینترنت شماست .
  • مرصاد ۱۵:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۲
    0 0
    لعنت خداوند و بندگان صالح بر مسسبین قطع نامه 598 همین جام زهری که به اماممان خوراندند .... منتظر انتقام باشند.... وگرنه امام و امت ریشه بعثی ها را خشکانده بودند.
  • ۱۶:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۲
    0 0
    يکي بايد فلش تانک تو رو بکشه تا بفهمي ابله بي درد
  • ۱۹:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۲
    0 0
    تاریخ یا ما؟ کدام یک نباید فراموش کند؟ این نتیجه اسلام ترکیه ای است؟ اسلام آمریکایی؟ اسلام سکوت و خواب زدگی !
  • امید ۲۱:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۲
    0 0
    مرگ بر آمریکا
  • ۲۳:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۲
    0 0
    انشاء الله برای اصولگراها یک عبرتی باشد
  • ۲۳:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۲
    0 0
    بعد از کلی گریه کردن تونستم چیزی بنویسم پروردگارا تک تک مارو آفریدی و به همه ما حق زندگی برابر دادی آخه چرا بعضیا فکر میکنن بلانسبت جای تو نشستن؟ نه اینکه نعوذباالله تورو با اونا مقایسه کنم!اینکه به خودشون اجازه میدن جون خلق خدارو بگیرن... بعضی چیزارو نمیشه اینجا نوشت ولی تو به نوشته نیازی نداری! اجازه بده به وجودت شک نکنم منم انسانم و خطاکار خواهش میکنم نابودیشونو تسهیل کن! آمین
  • دیییید ۰۸:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
    0 0
    خاک تو سرت با این نظرت

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس