کد خبر 36196
تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۹

علي دايي، سرمربي تيم فوتبال پرسپوليس، مدعي شده چندي پيش پيشنهاد رياست فدراسيون فوتبال را رد کرده است.

به گزارش مشرق به نقل از ايسنا، وبگاه هواداران علي دايي، گفت و گويي متفاوت را از او منتشر کرده‌اند که اصل آن مربوط به يکي از مجله‌هاي خانوادگي کشور است که پيش از تعطيلات به چاپ رسيده. سرمربي سابق تيم ملي و کنوني پرسپوليس در اين مصاحبه از برخي رازهاي موفقيتش در زندگي ورزشي و خارج از ورزشش پرده برداشته است.


در اين گفت و گو، دايي از نامحدود بودن آروزهايش حرف زده و اينکه دوست دارد روزي مربي يک تيم بزرگ جهان باشد. متن گفته‌هاي دايي به نقل از منابع ياد شده را در ادامه خواهيد خواند.


** چشمم دنبال مال کسي نبوده

يکي از چيزهاي ‌مهمي که در رسيدن به جايگاه امروزي و موفقيتم خيلي به من کمک‌ کرد، اين بود که از اولش هم چشمم دنبال مال و ناموس کسي نبود‌. اگر اين‌طوري زندگي کردي، مطمئن باش به همه چيز مي‌رسي. چشم و دل پاک داشتن، ابزار رسيدن به موفقيت‌اند. وقتي انسان مال حلال به دست بياورد، مطمئنا خدا هم به مالش برکت مي‌دهد. خود من که هميشه از خدا‌ خواستم ‌نعمت‌هايي که در زندگي نصيبم مي‌کند، به او نزديک‌ترم کند و همراه با ثروت و نعمت‌هايش، روش درست مصرف کردن‌ و جنبه داشتن‌شان را هم به من بدهد. خيلي‌ها را مي‌شناسم که با وجود داشتن امکانات و ثروت زياد، اما جنبه‌ و ظرفيت کافي را نداشتند وبه کج‌راهه رفتند! خود من با وجود داشتن امکانات کامل، ولي هميشه از خيلي مسائل چشم‌پوشي‌ کرد‌م! مثلا به ‌فرض آدمي که ‌هيچ‌گونه امکانات‌ و ثروتي‌ نداشته باشد، مشخص است که نمي‌تواند کاري از پيش ببرد، بنابراين‌ نمي‌تواند ادعا‌ کند به‌ خاطر خدا ‌خيلي از کارها را انجام نداده، چون شرايطش را نداشته؛ اينکه فايده ندارد! اين مهم است که شرايط و امکانات انجام هر کاري را داشته باشي، اما دست از پا خطا نکني؛ اگر اين‌طوري امتحان شدي، آن‌موقع مي‌تواني ادعاي پاکي و خداپرستي کني.


** از زندگي بايد نهايت لذت را برد!

هميشه و ‌در همه شرايط، از خداوند به خاطر تمام نعمت‌هايي که به من و خانواده‌ام داده سپاسگزارم و همواره تا جايي که توان داشته‌ام تلاش کردم تا خودم، خانواده‌ام و اطرافيانم‌ امکانات خوبي در زندگي داشته باشيم و از زندگي نهايت لذت ممکن را ببريم.


** احترام والدين را فراموش نکنيد

‌هيچ‌وقت پيش خودم احساس نکردم شخصيت خيلي مهمي هستم. اصلا خودم را در حدي نمي‌بينم که از زبان يک فرد‌ موفق بخواهم به طرفدارانم توصيه‌اي بکنم! اما يک توصيه خيلي مهم براي همه، به‌خصوص جوان‌ترها دارم‌؛ اگر مي‌خواهيد در زندگي به جايگاهي برسيد و عاقبت به‌خير شويد، هميشه احترام پدر و مادرتان را نگه داريد. اين، نظر شخصي من است که انسان هر آنچه را که در طول زندگي‌اش به دست مي‌آورد، به خاطر وجود پدر و مادرش است. هر جايي هم که بروي، باز هم به اين قضيه مي‌رسي که هيچ‌کس اندازه اين دو موجود، دلش برايت نمي‌سوزد و واقعا دوستت ندارد. اگر از تو رضايت داشته باشند، مطمئن باش خد‌ا هم‌ درهاي زيادي را به رويت ‌باز مي‌کند. خود من‌ بارها در زندگي‌ام ‌آدم‌هايي را ديد‌م که به‌خاطر دعاي خير پدرومادرشان، به همه‌جا رسيده‌اند، البته برعکسش را هم زياد ديده ا‌م!


** در مکتب ما شکست معنايي ندارد

ما به اين دنيا آمده‌ايم تا براي چيزهايي که مي‌خواهيم و دوست داريم به‌دست‌شان بياوريم، تلاش کنيم و بجنگيم. زندگي فراز و نشيب‌هاي زيادي دارد. هيچ موقع نمي‌تواني از جايگاهي که داري مطمئن باشي. ممکن است يک‌شبه از بالا به پايين بيفتي يا بالعکس. خود من در زندگي پدرم، اين بالا و پايين بودن‌ها را ديدم و لمس کردم. هميشه در زندگي‌ام به خاطر رسيدن به موفقيت تلاش کردم و اتکايم فقط به خداوند بوده است. در مکتبي که درس خوانده‌ام و بزرگ و تربيت شده‌ام، شکست معنايي ندارد. البته شکست هميشه وجود دارد، اما يک اتفاق مقطعي است و انسان هميشه توانايي بلندشدن و پيشرفت دوباره را دارد. اصلا ما به دنيا آمده‌ايم که با سختي‌هاي زندگي دست‌ و پنجه نرم کنيم و از سر و کله هم بالا برويم! اگر اين کارها را هم نکنيم که وقت نمي‌گذرد(خنده!)


** دانشگاه بدون کلاس تقويتي؟!

‌روزي که براي تحصيل به تهران آمدم و در دانشگاه شريف پذيرفته ‌شدم، حتي تصور هم نمي‌کردم به چنين جايگاهي برسم. بزرگ‌ترين عاملي که باعث شد من بدون زدن حتي يک تست کنکور و بدون اينکه به کلاس‌هاي تقويتي و. . . بروم، در يکي از بهترين دانشگاه‌هاي ايران‌ قبول شوم و مدرک مهندسي‌ بگيرم، وجود پدر عزيزم بود که از کودکي به من مي‌گفت بايد مهندس شوي. علاوه بر اينکه مدرک مهندسي‌ام را گرفتم، تحصيلاتم به پيشرفتم در فوتبال، بسيار کمک کرد. خدا را شکر که در اين مسير سختي - که متاسفانه نمي‌تواني دوست و دشمنت را از هم تشخيص دهي و خيلي‌ها نمي‌خواهند بزرگ‌شدن و موفقيتت را ببينند- تا حالا ادامه داده ام و جنگيده‌ام. از خدا هم مي‌خواهم هميشه در ميان مردم سربلند بوده ‌و عمر با عزت داشته باشم.


** فقط در بعضي موارد موفق بوده‌ام!

هيچ‌وقت نمي‌توانم به‌خودم نمره موفقيت بدهم چون موفقيت‌ جنبه‌هاي مختلفي دارد. علي دايي در بعضي موارد‌ موفق بوده، اما مواردي هم هست که بايد در آن‌ها ‌به موفقيت برسد. از اين نظر که به‌عنوان يک جوان شهرستاني از اردبيل به تهران آمدم و تحصيل کردم، روي پاي خودم بودم و به غيراز خدا و خانواده‌ام کسي را نداشتم و توانستم در اين جامعه خودم را به اين مرحله برسانم، راضي‌ام اما موفقيت، فقط در ظواهر و ‌ماديات نيست. اگر همه زمينه‌ها را درنظر بگيريم، نمره دادن خيلي سخت مي‌شود و به‌نظرم مردم بايد به من نمره بدهند، نه‌خودم.


** انساني دوبعدي‌ام

به‌نظر‌م‌ موفقيت مادي و معنوي هر دو لازم و ملزوم يکديگرند و‌ به‌شخصه هميشه دوست داشته‌ام هر 2 آن‌ها را به دست بياورم. هيچ‌وقت اين درست نيست که انسان بگويد من از تمام مسائل مادي چشم‌پوشي مي‌کنم و فقط معنويات مهم است يا بالعکس. چون اگر قرار بود اينطور ‌باشد، خدا‌ اين ‌همه نعمت‌ها و زيبايي‌هاي مادي را نمي‌آفريد. خداوند همه نعمت‌ها را براي انسان‌ها گذاشته تا لذت ببرند اما آن چيزي که اهميت دارد روش صحيح و درست رسيدن به ماديات و بعد از آن، درست استفاده‌کردن‌شان است. ‌هميشه گفته‌ام انساني موفق است که زندگي را با تمام ابعادش دوست داشته باشد و خودم هم هميشه سعي کرده‌ام همه مسائل را در حد متعادل رعايت کنم و تک‌بعدي به زندگي نگاه نکنم.


** زندگي من براي همه رو است

اگر بخواهيد از نظر ميزان ثروت حساب کنيد، خيلي‌ها را مي‌شناسم که در برابرشان اصلا به حساب نمي‌آيم، اما مثلا مي‌ترسند يک ماشين خوب سوار شوند تا خدايي ناکرده مردم از ثروت‌شان خبردار شوند و يک ‌وقت چشم بخورند! همه مردم از نوع زندگي و ميزان ثروتم خبر دارند، من تمام زندگي‌ام براي مردم رو است. مردم از همه مغازه‌هاي‌ من، اتومبيل‌هايم و. . . خبر دارند و من چيزي براي قايم‌کردن از آن‌ها ندارم. مگر نه‌اينکه همه ما تلاش مي‌کنيم تا زندگي خودمان و خانواده‌مان در رفاه و آرامش باشد؟ من هم مثل بقيه؛ هميشه ‌تلاش‌ کرده ام تا از پولي که به‌دست مي‌آورم، نهايت استفاده را بکنم و لذتش را ببرم. دوست دارم خودم و خانواده‌ام از امکاناتي که دا‌ريم لذت ببريم.


** به جايگاه‌ امروزم قانع نيستم

به‌نظر‌م‌ در زندگي‌ هيچ آدمي سقف يا انتهايي وجود ندارد و ‌هميشه‌ براي ‌پيشرفت مسير باز است. وقتي مي‌بينم بعضي‌ از فوتباليست‌هاي امروزي مثلا يک خانه 100 متري مي‌خرند و مي‌گويند ديگر به همه چيز رسيده ام و آرزويي ندارم، تعجب مي‌کنم. زندگي من سقفي ندارد. دوست ندارم در کار و زندگي‌ام در جا بزنم. در مربيگري‌ام هم به اين‌ جايي که هستم راضي نيستم؛ حالاحالاها بايد در زندگي‌ شخصي و فوتبالي‌ام پيشرفت کنم. مطمئنا دوست دارم روزي مربي يکي از بزرگ‌ترين تيم‌هاي جهان باشم. هر روز بعد از تمام شدن ‌تمرين‌مان، مي‌روم منزل و فيلم تيم‌ها را مي‌بينم، بازي‌ها را آناليز مي‌کنم و با مطالعه و رفتن به اينترنت، سعي مي‌کنم دانشم به‌روز باشد و سطح اطلاعاتم را بالاتر ببرم. من حالاحالاها بايد پيشرفت کنم و به جايگاه امروزم راضي نيستم.


** جدي‌ام، يعني مغرورم؟

شايد بعضي‌ها گمان کنند علي دايي غرور کاذب‌ دارد! اما‌ چنين چيزي اصلا صحت ندارد. اگر انسان در زندگي احساس تکبر کند، خيلي زودتر از تصورش زمين مي‌خورد. هميشه چه زماني که فوتبال بازي مي‌کردم و چه الان که مربي شده‌ام، ‌در کارم جدي‌ بوده‌ام و اين موضوع، هيچ ربطي به غرور و تکبر ندارد. اگر خود من در کارم جدي نباشم که همه از سر و کولم بالا مي‌روند و نمي‌شود تيم را جمع کرد. مطمئن باش اگر در کارت جدي نباشي ‌به موفقيت‌ نمي‌رسي.


** نمي‌توان با ميلياردها پول هم محبوب شد

براي من همين بس است که بدانم يک نفر در دلش مرا دوست د‌ارد، اين براي من خيلي ‌ارزش دارد. ‌مي‌شناسم آدم‌هايي را که حاضرند پول‌هاي ميلياردي خرج کنند تا محبوب و مشهور شوند، اما آخرسر هم اين اتفاق براي‌شان نمي‌افتد، پس محبوب ‌بودن پيش مردم، چيزي نيست که بتواني آن را با پول بخري. خدا را شکر که مردم هميشه به من لطف داشته اند و محبت‌هاي آن‌ها هميشه به من دلگرمي داده است.


** آرزوهاي خنده‌دار من

‌هرگز در زندگي‌ام به چيزي يا شخص خاصي غبطه نخورده ام و تا آخر عمرم هم مطمئنم اين اتفاق برايم نمي‌افتد. شايد وقتي جوان‌تر بودم، خيلي آرزوها داشتم که نسبت به زمان خودشان خيلي آرزوهاي بزرگي بودند و الان وقتي به آن‌ها فکر مي‌کنم، خنده‌ام مي‌گيرد، اما هيچ وقت به چيزي غبطه نخورده ام. من مصداق ضرب‌المثل از تو حرکت از خدا برکت را در زندگي‌ام لمس کرده ام. اگر انسان در راه درست حرکت کند، خدا هم به او برکت مي‌دهد. شايد براي رسيدن به خواسته‌هايش زمان زيادي بگذرد، اما پله‌پله‌ به تمام آرزوهايش مي‌رسد.


** نااميد نه ولي سرخورده شده‌ام

هيچ‌وقت به‌خاطر شکست يا يک اتفاق بد نااميد نشده‌ام، يعني اسمش را نااميدي نمي‌گذارم، اگر بگوييم يک نوع سرخوردگي بهتر است. مسلما ‌در زندگي همه آدم‌ها‌ پيش مي‌آيد که به‌خاطر برخي مسائل، سرخورده شو‌ند. هيچ وقت نشده به‌خاطر يک شکست در مرحله‌اي از زندگي‌ام، بگويم من فلان شکست را خورده‌ام، پس ديگر نمي‌خواهم ادامه ‌دهم و براي هميشه قيدش را مي‌زنم! وقتي براي اتفاق يا شکستي احساس ناراحتي مي‌کنم و سرخورده مي‌شوم، از‌ راهنمايي‌هاي دوستانم استفاده مي‌کنم و آن‌ها هم با ‌دلگرمي‌هاي‌شان، باعث مي‌شوند از فضايي که در آن هستم جدا شوم البته من دوستان زيادي ندارم، اما با همين تعدادي هم که رابطه دارم، مي‌دانم‌ دوستم دارند و برايم مايه مي‌گذارند.


** عشقي که مانع از مهاجرتم شد

با وجود اينکه مطمئنم اگر در يک کشور ديگر‌ به دنيا مي‌آمدم شرايط و روزگارم با حال‌ حاضرم خيلي متفاوت بود، اما هميني که هستم را دوست دارم. وقتي به مجامع بين‌المللي مي‌روم، مي‌بينم ‌چه ‌عزت‌ و احترامي برايم قائل مي‌شو‌ند، اما ابراز احساسات‌ يک آدم عادي در کشور خودم ‌را با هيچ‌چيزي مقايسه نمي‌کنم. به ايراني بودنم افتخار مي‌کنم و عاشق مردم وطن‌ و کشورم هستم و با وجود قدرنشناسي‌ها و ناملايماتي که بعضي اوقات مي‌بينم، در کل راضي‌ام. همين الان مي‌توانم بدون هيچ‌گونه مشکلي خانواده‌ام را به هر کشوري که مي‌خواهم ببرم و باقي عمرم را‌ همانجا بگذ‌رانم، اما عشق به مردم و کشورم و عشقي که آن‌ها به من مي‌دهند، هميشه مانع از اين تصميم شده است.


** محاسن و معايب شهرت از نگاه من

شهرت در زندگي‌ علي دايي، گاهي خوب بوده و گاهي ‌نه؛‌ خيلي جاها به واسطه شهرتي که داشتم، کارهايي که مثلا براي آدم‌هاي معمولي يک‌ماه طول مي‌کشيده، براي من 2روزه انجام شده، ولي بعضي جاها هم همين شهرت باعث شده‌ به من جور ديگري‌ نگاه شود و اگر شهروند معمولي بودم، برايم بهتر بود. به هر حال شهرت جنبه‌هاي مثبت و منفي دارد، اما در هر صورت محاسنش بهتر از معايبش است و همين‌که مردم در خيلي جاها لطف و محبت دارند خوب است البته‌ هيچ‌وقت دوست نداشته‌ام از اين امتيازم سوءاستفاده ‌يا حق کسي را ضايع کنم بلکه هر چه بوده لطف خود مردم بوده که شامل حالم شده است.


** بايد از اشتباه‌ها درس زندگي گرفت

مطمئنا هيچ‌کس نمي‌تواند بگويد من در طول 24 ساعت يک روزم، هيچ اشتباهي مرتکب نشده‌ام و نمي‌شوم، ديگر چه برسد به تمام زندگي. ‌زندگي انسان‌ها پر از اشتباه است و درس گرفتن از همين اشتباه‌ها‌ست که باعث پيشرفت در زندگي مي‌شود. خود من هم مثل همه مردم، بارها در زندگي‌ام دچار اشتباه شده‌ام و بعضي وقت‌ها که به آن‌ها فکر مي‌کنم، مي‌گويم اگر فلان کار را نمي‌کردم، الان اين‌طوري مي‌شد يا بهتر بود اين کار را مي‌کردم و... در کل هميشه راجع به کارهايي که انجام مي‌دهم‌ فکر مي‌کنم و سعي مي‌کنم از اشتباه‌هايم درس بگيرم.


** دوست دارم پدري نمونه باشم

به ندرت اتفاق مي‌افتد‌ ناراحتي‌هاي ناشي از مسائل کاري‌ و فوتبالي‌ام را به درون خانه انتقال دهم. بيرون خانه براي همه آدم‌ها پر از استرس و ناراحتي است، اما وقتي به خانه مي‌روم، دوست ندارم هيچ‌کدام از مسائل بيرونم را به خانواده‌ام انتقال دهم. ما فوتباليست‌ها از خيلي چيزها محروم هستيم. مثلا در تعطيلات نوروز که اکثر افراد تعطيلند، ما فقط نخستين روز سال 90 تعطيل هستيم و باقي روزها بايد سر تمرين باشيم. به هر حال از هر فرصتي براي اينکه در کنار خانواده‌ام باشم استفاده مي‌کنم و هميشه سعي کرده‌ام همسر و پدري نمونه براي فرزندم باشم. الان با وجود شرايط سخت کاري و مشغله زياد خارج از خانه‌ام، زياد وقت نمي‌کنم پيش فرزند و همسرم باشم، اما هميشه سعي مي‌کنم از فرصت‌هايي که دارم براي به تفريح بردن و در کنارشان بودن استفاده کنم. همه تلاش‌هايي که مي‌کنم براي آسايش بيشتر خانواده‌ام است و دوست دارم با امکاناتي که در اختيار دخترم مي‌گذارم، راهي را که مثلا خودم طي 20 سال رفتم، ‌او در 20 روز برود؛‌ شايد در دوره ما آنچنان کلاس کنکور و تقويتي و. . . نبود، اما مطمئنا براي درس خواندن فرزندم، همه‌جور شرايطي را فراهم مي‌کنم تا با فراغ خاطر درسش را بخواند، اما طوري که در کنارش ياد بگيرد اگر روزي من نبودم، بتواند از پس خودش بربيايد.


** وقتي به بزرگ‌ترين آرزوي زندگي‌ام رسيدم

‌در خانواده‌اي بزرگ شدم که خدا را شکر هيچ‌وقت محتاج کسي نشديم و پدرم هميشه هر آنچه داشت را در طبق‌ اخلاص ‌گذاشت و براي ما خرج کرد. بچه که بودم، پدرم همزمان 5 تا اتومبيل شخصي داشت. آن ‌زمان بنز، گالانت، جيپ، پيکان و آريان بهترين ماشين‌هاي موجود در ايران بودند. يادم مي‌آيد وقتي دسته‌جمعي به آب‌گرم مي‌رفتيم، پدر و مادرم با ماشين و خيلي آهسته به سمت خانه برمي‌گشتند و ما بچه‌ها سوار بر الاغ و آرام آرام به سمت خانه مي‌رفتيم چون آن زمان که خيلي‌ها ماشين نداشتند و نمي‌ديدند، ما داشتيم و به آن خيلي عادي نگاه مي‌کرديم، در واقع مي‌خواهم بگويم از خانواده‌اي به اينجا رسيدم که همه‌چيز را ديده‌ايم و براي‌مان عادي است؛ ولي بعد‌ از انقلاب، به خاطر يکسري مسائل، شرايط تغيير کرد و طوري شد که پدرم ديگر هيچ اتومبيلي نداشت، به همين دليل‌ هميشه يکي از بزرگ‌ترين آرزوهايم اين بود که با نخستين پولي که در فوتبال به دست بياورم، براي او بنز مورد علاقه‌اش را بگيرم. خدا را شکر همين‌طور هم شد و با ‌نخستين پول قرار‌دادم در قطر، يک بنز مدل 1992 برايش خريدم و به ياد پدرم، دوست دارم تا آخر عمرم آن را نگه دارم. نخستين ماشين‌خودم هم پيکان اردبيل 11 بود که آن زمان، براي خودش بروبيايي داشت.


** ابايي ندارم بگويم ‌دستفروشي کردم

خاطرم هست بعد از اينکه انقلاب شد، وضعيت مالي زندگي ما يکهو دگرگون شد؛ البته اين اتفاق‌ها در برهه‌اي از زندگي همه آدم‌ها رخ مي‌دهد و فقط به زندگي ما مربوط نمي‌شود. خود من در برهه‌اي از زمان‌ حتي مجبور شدم‌ دستفروشي کنم، از گفتنش هم هيچ ابايي ندارم، اما باز هم خدا را شکر مي‌کنم که هيچ‌وقت دست‌مان جلوي کسي دراز نشد و روي پاي خودمان بزرگ شديم.


** به‌خاطر حرف پدرم مهندس شدم

‌هميشه در دوران مدرسه و دانشگاه‌ جزو 3 نفر اول کلاس‌مان بودم، همه به من مي‌گفتند شاگرد زرنگ! خاطرم هست هميشه پدرم مي‌گفت تو بايد مهندس شوي، فقط هم مهندسي را دوست داشت، نه دکتري و. . . را! هر وقت نمره‌ام حتي 19 هم مي‌شد، پدرم حسابي دعوايم مي‌کرد! درصورتي که برادرهايم اگر 12 هم مي‌گرفتند، پدرم کاري با آن‌ها نداشت و خودشان هم از اين اتفاق خيلي خوشحال بودند! اما هميشه پدرم مي‌گفت تو براي من فرق داري و بايد مهندس شوي، من هم فقط به خاطر عمل کردن به حرف پدرم بود که دانشگاه قبول شدم و دنبال درس رفتم.


** از روزي که خودم را شناختم، تنها بودم

مسلما وقتي کسي براي مدت‌ طولاني به يک محل يا ‌کشور‌ ديگر‌مي‌رود، چيزهاي جديد‌ زيادي ياد مي‌گيرد. من در آلمان خيلي مسائل را ياد گرفتم. دور بودن از خانواده‌، آن هم براي من که بيشتر زندگي‌ام را در کنار خانواده‌ام گذرانده‌ بودم، مسلما سخت بود اما از روزي که خودم را شناختم و براي تحصيل به تهران آمدم، تنها زندگي کردم. به‌نظرم براي رسيدن به موفقيت، بايد از خيلي مسائل گذشت. اينطوري نيست که هم بخواهي مهماني‌ات را بروي، مثل بقيه آدم‌ها به تفريحت برسي و از خير هيچ‌کدام از لذت‌هاي زندگي‌ات نگذري و توقع داشته باشي موفق شوي! اگر فوتباليست‌هاي نسل جديد‌مان يک‌مقدار بيشتر به اين نکات ‌دقت کنند و از پاره‌اي مسائل بگذرند و در کل کمتر وارد حاشيه شوند، مطمئنا مي‌توانند استعداد واقعي‌شان را بروز دهند و به موفقيت‌هاي بيشتري برسند.


** تا تنور داغه نون رو بچسبون

‌در زندگي زياد به واژه شانس اعتقاد‌ي‌ ندارم؛ شانس درنظر من، موقعيت‌هاي خوبي در زندگي است که براي همه افراد پيش مي‌آيد اما يک‌سري از افراد به موقع و درست از آن‌ها استفاده مي‌کنند و به‌اصطلاح "تا تنور داغه نون رو مي‌چسبونن" و عده‌اي بي‌تفاوت از کنار‌ش مي‌گذرند. مسلما من تا زحمت نکشم و عرق نريزم و از موقعيت‌هايم استفاده نکنم، کسي نمي‌آيد به من يک کيف پر از پول بدهد، هوش و ذکاوت انسان‌هاست که بايد بدانند چگونه از موقعيت‌هايي که سر راه‌شان قرار مي‌گيرد‌ نهايت استفاده را ببرند. خود من دوستي دارم که تا سوم راهنمايي بيشتر درس نخوانده اما اگر 3 نفر در ايران مغز اقتصادي داشته باشند، يکي از آن‌ها همين دوست من است و ماشاا‌لله هر روز هم از روز قبل موفق‌تر و ثروتمند‌تر مي‌شود. در فوتبال هم همينطور است؛ مثلا بعضي از بازي‌ها مي‌شود که هر چه توپ به دروازه حريف مي‌زني گل نمي‌شود‌ و حسابي بد ‌مي‌آوري. به‌نظر‌م، اين يک تلنگر است براي اينکه بفهمي هميشه برد متعلق به تو نيست و باعث مي‌شود آدم به‌خودش بيايد و پيشرفت کند.


** اگر دنبال کشتي مي‌رفتم ...

خدا‌ در وجود هر انساني استعداد خاصي قرار داده‌ و اين استعداد با تولد آن فرد متولد مي‌شود و تجربه‌ها و گذشت زمان، آن‌ها را تقويت مي‌کند. خود من غيراز فوتبال، بسکتبال و واليبال هم بازي مي‌کردم، اما استعداد واقعي‌ام در فوتبال بود و در هيچ‌کدام از آن‌ها نمي‌توانستم اندازه فوتبال پيشرفت کنم يا شخصي مثل آقاي عليرضا دبير که قهرمان‌ کشتي جهان است، شايد اگر فوتبال را انتخاب مي‌کرد در ايران هم موفق نمي‌شد، چه برسد به جهان، خود من هم همين‌طور، اگر کشتي‌گير مي‌شدم، شايد 20نفر داخل خود ايران ضربه فني‌ام مي‌کردند! بعضي استعداد‌ها مربوط به هوش و فکر انسان‌هاست و بعضي ديگر به فعاليت‌ها و قدرت ‌بدني آن‌ها مربوط مي‌شود. متاسفانه در مملکت ما کسي نيست که استعداديابي درستي کند و خيلي از افراد پي به استعداد‌هاي دروني‌شان نمي‌برند.


** خبر نداري پيشنهاد رياست فدراسيون را رد کردم؟!

شما خبر نداري، چند وقت پيش هم به من پيشنهاد رياست فدراسيون فوتبال ‌شد اما خودم قبول نکردم‌، اگر الان هم اين پيشنهاد به من بشود، باز هم آن را رد مي‌کنم. البته شايد در آينده اتفاقات و تغييراتي پيش بيايد که خودم بخواهم کمکي بکنم اما الان اصلا به فدراسيون و پشت‌ميز‌ نشستن فکر نمي‌کنم.


** همه سوءتفاهم‌هاي من و علي کريمي

10 سال پيش علي کريمي با يک هفته‌نامه مصاحبه‌اي انجام داد و گفت خدا علي دايي را بغل کرده! بايد بگويم برخلاف چيزي که دوستان مطبوعاتي‌مان نشان دادند، من اصلا ناراحت نشدم بلکه همه ما آدم‌ها در طول روز تلاش مي‌کنيم کاري انجام دهيم تا خدا از ما راضي باشد و چه چيزي از اين بهتر که خدا انسان را بغل کند؟! متأاسفانه برخي همکاران مطبوعاتي ما به مسائل کوچک شاخ و برگ مي‌دهند و سعي در بزرگ‌کردن آن‌ها دارند و خيلي وقت‌ها به دروغ از زبان من چيزهايي نوشته‌اند که روحم هم از آن‌ها بي‌خبر است، چه برسد به‌خودم! همين ‌مسائل است ‌که باعث دور شدن بازيکنان از يکديگر و سوءتفاهم‌هاي بي‌جا مي‌شود.


** از اولش‌ هم خوش‌تيپ بودم

از همان اولش هم به تيپ و ظاهرم خيلي اهميت مي‌دادم، درست مثل الان. البته هميشه سعي مي‌کنم بهترين و به‌روزترين لباس‌ها را بپوشم، چراکه يک فروشگاه بزرگ در خيابان فرشته دارم که در آن لباس‌هاي مارک‌دار ايتاليايي مي‌فروشيم و تمام لباس‌هايي که در آن مغازه داريم را مستقيماً از مرکز مد جهان، ايتاليا و طبق جديدترين کاتالوگ‌ها وارد مي‌کنيم. البته خودم حداکثر هفته‌اي يک يا دو بار فرصت مي‌کنم به آن‌جا سر بزنم، اما به تمام کساني که در فروشگاه‌هايم به جاي خودم مديريت مي‌کنند، کاملاً اطمينان دارم.


** ترسي از مرگ ندارم

در طول زندگي‌ام هميشه به مرگ فکر کرده و مي‌کنم و به جرات مي‌گويم جزو نوادر افرادي هستم که از مرگ هيچ ‌ترسي ندارم. کلمه‌اي به نام ترس از مرگ در زندگي‌ من وجود ندارد اما هميشه از خدا خواسته ام‌ هر موقع که خواست مرا ببرد، زجر نکشم و راحت بميرم. دوست ندارم در بستر بيماري بيفتم؛ مرگ راحت و با عزت را از خدا خواسته‌ام.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس