به گزارش مشرق به نقل از مهر، بارها پيش آمده در حاشيه مراسم هاي رسمي مردمي را ديده ام که منتظرند، سخنان آقاي مديرتمام شود تا نامه ها و در خواستهايشان را با او مطرح کنند. زماني که او در حال گزارش اقدامات بي سابقه اش است مي توان لبخند تلخ منتظران را ديد که اثري ازاين اقدامات در زندگي شان نمي بينند. خاطرم است در پايان مراسم توديع و معارفه يکي از مديران باسابقه يکي از نهادها زماني که مي خواستم محل مراسم را ترک کنم زني با گريه و فرياد در خواست مي کرد او را به ساختمان راه دهند.
زن سرپرست خانواده اي بود که طاقتش را در روزهاي پاياني سال از دست داده و آمده بود به هر شکل که شده آن روز پاسخ درخواستهايش را بگيرد. خبرنگاران از اينکه صداي زن مانع شنيدن مصاحبه در جمع مدير سابق شده بود گلايه داشتند اما کسي به سراغ آن زن و زناني که پشت در مانده بودند تا مراسم به طور کامل تمام شود نرفت. در پايان هم همه با بسته هاي هديه روابط عمومي مراسم را ترک کرديم.
چند بارزير باران و برف ايستاده ايم، منتظر آمدن تاکسي و آنها نيز خالي و بي تفاوت از مقابلمان رد شده اند. وقتي با تاخير به محل کار رسيده ايم اولين خبري که در يکي از رسانه ها مي خوانيم اين است که چيزي به نام تاکسي دربستي نداريم و با اندک متخلفان برخورد مي شود.
يا وقتي در حال گذر از خيابان هستيم و موشي نيز پا به پاي ما تا اولين سطل زباله مي آيد آن قدر اين موضوع برايمان عادي شده که ديگر به عنوان يک شهروند تهراني از موش نمي ترسيم و موش هم از ما... اگر قرار باشد به موضوع نزديکتر شويم. مي توان به اتاق کنفرانس يکي از نشستهاي خبري آخر سال رفت. آقاي مدير همچون رهبر ارکستري در حال دادن گزارش کار است و خبرنگاران نيز تند مي نويسند. هماهنگ، بي هيچ پرسشي. در انتها نيز مدير روابط عمومي پاکتهايي را به نشانه قدرداني به خبرنگاران مي دهد. اين تصوير در مراسم هاي روز خبرنگار و روزهاي پاياني سال شکل ديگري پيدا مي کند. از در و ديوار اتاق کنفرانس افرادي به عنوان خبرنگار بالا ميرود. نميداني اينها از کجا پيدايشان شده و طي اين يکسال کجا بودند.
اما سرانجام اين نوع روابط ميان رسانه ها و روابط عمومي ها به کجا ختم مي شود؟
روابط عمومي ها با وظايف خود آشنا نيستند
هوشنگ اعلم سردبير ماهنامه ادبي آزما و روزنامه نگار قديمي در اين رابطه به مهر مي گويد: مطبوعات چشم بيدار جامعه هستند و بايد منعکس کننده نظرات بدنه اجتماع به حاکميت باشند که اين مهم در صورتي معني پيدا مي کند که مستقل باشند.
وي ادامه مي دهد: اين استقلال را از دو جنبه مي توان زير سوال برد؛ نخست افزايش نظارت برمطالب منتشر شده و ديگري دادن هدايايي که روند خبري را به نفع سازماني تغيير دهد. وقتي خبرنگاري خود را مديون آن نهاد مي داند ديگر نمي تواند آن را مورد نقد قراردهد و اين سبب مي شود کارکرد واقعي مطبوعات گرفته شود.
اين روزنامه نگاري قديمي با تاکيد بر اين که به خدمت گرفتن مطبوعات براي درخشان کردن خدمات يک نهاد سلب استقلال از آنهاست مي گويد: در بيشتر دستگاهها روابط عمومي ها مبلغان آن سيستم هستند که اين برخلاف تعريف ساده روابط عمومي است که وظيفه دارند ارتباطي دو سويه ميان مردم و نهادي که در آن خدمت مي کنند به وجود آورند تا با انتقال نظرات و انتقادها عملکرد آن سازمان بهبود يابد.
او ياد آور مي شود: اينها به جاي آن که نقش پل ارتباطي دستگاه و جامعه را ايفا کنند نقش بازدارنده دارند وبر اساس همين تعريف اشتباه از عملکرد خود به سراغ مطبوعات رفته و خبرهايي را به صورت بخشنامه به آنها ارسال مي کنند و هر خبرنگاري که بخواهد بر خلاف آن خبر يا حتي در تکميل آن با مديران ان رسانه ها ارتباط بر قرار کند مانع مي شوند.
رسانه اي که با پول روابط عمومي کار مي کند نباشد بهتر است
اين نوع روابط مورد نقد بيشتر کارشناسان رسانه است. دکتر مهدي فرقاني استاد ارتباطات نيز معتقد است: هيچ نوع رابطه مالي ميان روابط عمومي ها و رسانه ها نبايد وجود داشته باشد و هيچ روزنامه نگاري نبايد هديه اي را از سوي روابط عمومي ها بپذيرد.
او اين رابطه را بر خلاف اصول حرفه اي و استقلال خبرنگاران مي داند و مي گويد: حتي هيچ روزنامه نگاري حق ندارد به هيچ شکل با روابط عمومي ها همکاري کند اعم از مشاور، کارمند و هر نوع همکاري که استقلال حرفه اي خود را از بين ببرد و او را تبديل به کارمند روابط عمومي کرده و از مسئوليت اجتماعي که بر عهده اش گذاشته شده دور کند.
دکتر فرقاني با بيان اينکه روند اخير و نوع ارتباط خبرنگاران موضوعي است که در حال حاضر معمول است به مهر مي گويد: ضعف نيز از هر دو طرف است هم از روزنامه نگاراني که وارد اين نوع بده بستان ها مي شوند و حرمت و شرافت و استقلال حرفه اي خود را قرباني مي کنند و هم از طرف روابط عمومي ها که روزنامه نگاران را وابسته به خودشان مي کنند. در واقع اين يک نوع فساد است.
اين استاد قديمي روزنامه نگاري داشتن رسانه براي سازمان ها را رد نمي کند و مي گويد: اگر يک سازماني بخواهد رسانه داشته باشد و در آن سرمايه گذاري کند بد نيست. آنچه مورد پذيرش نيست وجود روابط ناسالمي است که به فرايند سالم اطلاع رساني ضربه مي زند. زيرا روزنامه نگار بايد به نوعي استقلال حرفه اي و ديد نقادانه خود را حفظ کند.
او ادامه مي دهد: من شنيده ام که برخي از مديران مسئول با هماهنگي روابط عمومي ها هفته اي يک صفحه را به گزارش عملکرد آن سازمان اختصاص مي دهند و در قبال آن مبالغ زيادي دريافت مي کنند. اين موارد در تلويزيون هم ديده مي شود. وجود رپرتاژ آگهي در مطبوعات بد نيست اما اين که به شکل يک مطلب عادي به خواننده ارائه شود سوءاستفاده از اعتماد مخاطب است و اخلاقي نيست.
اين استاد دانشگاه توان مالي اندک برخي رسانه ها خصوصي را توجيهي براي اين کار نمي داند و مي گويد: درست است که توان مالي برخي از مطبوعات ضعيف است اما رسانه اي که بخواهد با اين روش ادامه حيات دهد منتشر نشود بهتر است.
روزنامه نگاري ما حرفه اي نشده است
وقتي وکيلي شان حرفه اي شان اين صنف را پايين مي آورد يا پزشکي برخلاف قسم نامه اش رفتار مي کند هم صنفي هايش با او برخورد مي کنند اما چه کسي بايد مقابل اين نوع رفتارها بايستد؟
فرقاني با بيان اين که روزنامه نگاري ما هنوز حرفه اي نشده است مي گويد: بايد شوراي عالي مطبوعات و رسانه ها شکل بگيرد و به حسن اخلاق حرفه اي نظارت کند. همچنين با متخلفان برخورد و تا ابطال کارت خبرنگاري پيش رود. اما چنين چيزي وجود ندارد. هرچند متون مربوط به آن سالها است که تهيه شده و در معاونت مطبوعاتي موجود است و تنها بايد از لحاظ حقوقي به اجرا گذاشته شود.
مديران رسانه مراقب باشند
اما اين اتفاق تازه اي در مطبوعات نيست نکته اي که مهدي فضائلي، کارشناس رسانه نيز بر ان تاکيد دارد. او به مهر مي گويد: اين بحث جديدي نيست و متاسفانه پيش از اين هم اين مسئله مطرح بوده است. مهمترين مشکلي که دارد اين است که به مسئله استقلال رسانه و بي طرفي آنها خدشه وارد مي کند. او تاکيد مي کند: البته اين نگاه در همه خبرنگاران و در همه رسانه ها وجود ندارد.
فضائلي ادامه مي دهد: نبايد گفت کسي هديه ندهد و کسي هم هديه اي دريافت نکند بلکه اين اتفاق بايد در بستري سالم و شرايط مناسب تري اتفاق بيافتد و از حد متعارف خود خارج نشود. حتي اگر قراردادي ميان سازمان و رسانه اي منعقد مي شود در قرارداد تاکيد شود که استقلال و بي طرفي مقدم بر منافع مالي است ودر هر صورت اين استقلال حفظ مي شود.
او به نقش مديران رسانه ها در کاهش اين آسيب تاکيد دارد و مي گويد: نقش مديران رسانه ها در اين ميان پررنگ است. آنها بايد با تدوين آيين نامه ها مشخص کنند محدوده دريافت هدايا تا کجا مي تواند باشد بااين حال برخي از هداياي غيرمتعارف شک برانگيزاست.
فضائلي ياد آور مي شود: در گذشته به طور مصداقي به خاطر مي آورم که خبرنگاراني که از حوزه خبري خود حقوق ثابت دريافت مي کردند که اين رابطه قطعا مشکلاتي را به همراه دارد. به هر حال اين نوع انگيزه ها در سازمانها به دلايلي وجود دارد و مديران رسانه در مراقبت از اين پديده مسئوليت بيشتري دارند.
هديه گرفتن در محيطهاي سالم خطرناک است
بسياري معتقدند اين کار ارزش روزنامهنگار را در چشم حوزههاي خبري پايين ميآورد و آنها خبرنگار را عامل خود در رسانه ميدانند و پس از مدتي جامعه نيز نسبت به جريان اطلاعرساني بياعتماد خواهد شد.
چنانچه علياکبر قاضيزاده در اين رابطه مي گويد: اين پديده براي محيطهاي سالم و حرفهاي روزنامهنگاري خطرناک است، ولي در زماني که کل جريان اطلاعرساني «فشل» است تهديدي به حساب نميآيد.
او ميگويد: چند سال پيش قراردادي يکي از رسانه هاي خارجي را که با خبرنگارانش بسته بود ترجمه کردم که مختص اين رسانه هم نيست و در رسانههاي معتبر به همينگونه قرارداد بسته ميشود. در اين قرارداد روزنامهنگار متعهد ميشود که تمام سفرهاي کاري را با پول خود برود و هيچگونه بليت، هزينه سفر و کادويي از جانب منابع خبري دريافت نکند و در صورت عدم رعايت، رسانه او را از کار بيکار خواهد کرد. روزنامهنگار طي اين قرارداد حق ندارد ناهار، عصرانه و ... ميهمان منبع خبرياش باشد، مگر به حساب خودش. ولي در رسانهاي که روزنامهنگاران ما پشت ميزي هستند و خبرنگار بلند نميشود به حوزههاي خبرياش سري بزند، خيلي نکات رعايت نميشود که يکي از آنها دريافت هديه است.
اين استاد روزنامهنگاري ادامه ميدهد: وقتي خبرگزاري با سازماني براي پوشش خبرهايش قرارداد پولي ميبندد، پس خبرنگار هم درچنين محيطي کار بدي نکرده است.اگر محيط سالم باشد و اعضاي تحريريه حرفهاي باشند، هديه گرفتن خطر است، نه حالا که هر کسي اراده کند، ميتواند خبرنگار شود.
قاضيزاده ادامه ميدهد: حقوق روزنامهنگاران ما حتي از معلمان هم پايينتر است، اما برخي براي رفع اين کمبود دست به کارهاي ديگري ميزنند. يکي از خبرنگاران روزنامه دولتي را ميشناسم که براي هر خبري که کار ميکرد از سازمان مربوطه سکه ميگرفت و حالا بعد از مدتي براي خودش شرکت دارد و ...
روابط عمومي ها خلاءکم کاري را با هديه جبران نکنند
فريدون صديقي استاد روزنامه نگاري نيز هديههايي را که سبب شود خبرنگار در اطلاعرساني کوتاهي کند و نتواند به وظيفهاش عمل کند، تائيد نميکند و ميگويد: عيدي دادن روابطعموميها ميتواند بر نحوه اطلاعرساني صحيح و تنظيم مناسبات خبرنگار با مرجع خبري تاثيرگذار باشد. فراموش نکنيم، وظيفه روابط عموميها پاسخگويي به پرسشهاي خبرنگاران در رابطه با کارکردهاي سازمانهاي مربوطه است و نقش حلقه واسط بين رسانهها و مديران سازمان را دارند. اگر روابطعموميها به اين وظايف به خوبي عمل کنند و هديهاي به خبرنگار داده شود، مشکلي وجود ندارد؛ يعني هديه، خلاء کارکرد روابطعموميها را پر نکند.
صديقي بر مادي نبودن اين هدايا تاکيد دارد. او معتقد است نبايد هداياي روابطعموميها جنبه مادي داشته باشد تا سبب لغزش خبرنگار فراهم نشود.
او ادامه ميدهد: خبرنگاران بايد از سوي رسانههاي خود مورد حمايت قرار بگيرند؛ هم از نظر حرفهاي و هم از نظر شغلي. در اين شرايط که خبرنگاران حداقل دريافتي حقوق را دارند و به ناچار چندکاره هستند تا بتوانند به حداقلهاي خود پاسخ دهند، وقوع چنين اتفاقاتي بعيد نيست، هرچند مورد تاييد هم نيست.
برگزاري نشست هاي خبري در تالار وزات کشور
چند روز پيش در نشستي خبري 100 خبرنگار شرکت کرده بوند. روزنامه نگاري به طعنه در وبلاگش پيشنهاد کرده بود: از اين پس نشست هاي خبري در تالار وزارت کشور برگزار شود. اين که آيا ما به اين اندازه رسانه فعال در کشور داريم يا نه جاي بحث است اما اين نشان از دم دستي شدن اين حرفه حساس در جامعه است. تا آنجا که برخي از روابط عمومي ها به راحتي رسانه هاي منتقد را حذف و صندلي ها را با روزنامه نگاران همسو پر مي کنند. مديري که بايد در مقابل هر رسانه اي پاسخگو باشد تنها به شماره هايي جواب مي دهد که برايشان آشناتر باشد و بداند قرار نيست سوالي پرسيده شود که جايگاه سازمانش را متزلزل کند و آنها را براي پاسخگويي به سختي بياندازد.