ميگويد که وظايف مشاوران ويژه رييس جمهور هيچ تداخلي با امور جاري در دستگاه ديپلماسي کشور و حيطه کاري وزارت امور خارجه ندارد. از انتقاداتي که نسبت به عملکرد دوست و يار ديرينهاش، اسفنديار رحيم مشايي مطرح ميشود دلگير است و اظهار ميدارد به برخي که ميگويند، آقاي مشايي با عالم غيب ارتباط دارد بايد گفت اگر مسلمان هستند بايد از خدا بترسند. اينطور نميشود که تهمتهاي بيربط بزنند و بگويند آقاي مشايي در هند با برخي ارواح خاص در ارتباط است. اين موضوع دور از دينداري و انسان بودن است. حميد بقايي معاون رييس جمهور و مشاور احمدي نژاد در حوزه خاورميانه همچنين تاکيد ميکند برخي بايد بدانند امالفساد، دروغگويي است و وقتي اين موضوع عادي شود کمکم بياعتمادي در جامعه رشد و رواج پيدا ميکند. آقاي عزيزي که تمام فکر و ذکر خود را بر مشايي متمرکز کردهاي که سجاده مياندازد و يا بشقاب غذا ميگذارد اين انحراف است.
به گزارش مشرق، گفت و گوي ايلنا با رييس سازمان مياث فرهنگي و گردشگري چندي پيش صورت گرفته بود اما اسباب انتشار اين مصاحبه در روزهاي پاياني سال فراهم شد که بدين شرح است:
-به عنوان نخستين سوال به ماموريت ويژهاي ميپردازم که رييس جمهور براي جنابعالي و آقايان مشايي، ظهرهوند و آخوندزاده در نظر گرفته است. ماموريتي که به عنوان مشاور ويژه رئيس جمهور در حوزه آسيا براي شما تعريف شده است شامل چه مواردي ميشود؟
سمت مشاوران ويژه رئيسجمهور در گذشته نيز وجود داشته است و موضوع جديدي نيست. در دولتهاي گذشته نيز مشاوران ويژهاي براي بخشهاي مختلف معرفي مي شدند. اين افراد يکسري موارد خاص را که البته موردنظر رييس جمهور است دنبال ميکنند. اينکه گفته شود اين اقدام و فعاليتها موازيکاري با وزارت امور خارجه است به هيچ وجه صحيح نيست. مشاوران ويژه رييس جمهور وظيفه دارند اگر موضوعي در يک کشور و منطقه خاص اتفاق افتاد براساس دستور رئيسجمهور به آن رسيدگي کرده و آن را پيگيري کنند.
در حال حاضر روساي کميسيونهاي مشترک ميان کشورها، ايفاگر اين نقش هستند. مثلاً ميان ايران و يک کشور در منطقه آسيا و يا آفريقا کمسيونهاي مشترکي تشکيل ميشود که روساي اين کميسيونها را يکي از وزرا و يا معاونان رئيسجمهور تشکيل ميدهند و از جانب رييس جمهور عهدهدار روابط دوجانبه هستند.
نهادها و دستگاههاي ديگر اگر بخواهند در رابطه با آن موضوع جلسهاي برگزار کنند با وزير و يا معاون مربوطه هماهنگي موضوع ميکنند. تقريباً ميتوان گفت ماموريتي که رييس جمهور براي مشاوران خود در نظر گرفته است براي امور خاص است، اما در رابطه با موضوع موازيکاري با وزارت امور خارجه که از سوي برخي از افراد مطرح ميشود نيز بايد گفت وزارت خارجه فعاليتهاي عمومي ميان کشورها را ساماندهي ميکند. اين وزارت خانه نقش هماهنگي و برقراري ارتباطات را برعهده دارد و در کل هماهنگ کننده و کارگردان برنامهاي است که به روي آنتن ميرود.
ـ جنابعالي به عنوان مشاور رئيسجمهور در حوزه آسيا ماموريت ويژهاي داريد؟
بله، رئيس جمهور نظراتي دارند و موارد خاصي را نيز مطرح کردهاند که بايد پيگيري شود. البته اينکه فکر کنيم مشاور رئيسجمهور آمده و ميخواهد مانع کار دستگاهي شود به هيچ وجه صحت ندارد.
ـ اين شايعه مطرح است که مشاوران ويژه قرار است موازيکاري با دستگاه ديپلماسي کشور داشته باشند و در امور وزارت امور خارجه و ماموريت سفراي کشور در ديگر کشورها مداخله کنند. اين موضوع را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
نميدانم ريشه اين شايعات در کجاست. همانطور که گفتم مشاوران ويژه ماموريت خاصي دارند. مثلاً ممکن است ما در حوزه آسيا يک بحث اقتصادي خاص و يا فاينانس پروژهاي را داشته باشيم يا مثلاً ارتباطات خاص و يا موضوع خاص مطرح شود که ما نياز به حضور مشاوران ويژه و استفاده از تواناييهاي اين افراد داشته باشيم. وزارت امور خارجه نميتواند اين ماموريت را برعهده گيرد. اين وزارت خانه نقش هماهنگي کلان را برعهده دارد و در فرآيند کار دخالتي ندارد. وزارت امور خارجه اطلاعات را در اختيار ما قرار ميدهد و در جزييات کار وارد نميشود.
وزارت خارجه نميتواند در مقام وزارت نفت قراردادي را امضا کند و يا در جايگاه سازمان گردشگري پروتکلها و تفاهم نامههاي گردشگري را پيگيري کند.
نگهداري سطح روابط، برقراري ارتباط عمومي از بعد سياسي وظيفه دستگاه ديپلماسي کشور است و البته بايد توجه داشت که تمام مسئوليتها براساس تصميم شخص رئيسجمهور به افراد تعلق ميگيرد.
نگاه من به اين موضوع سيستمي است؛ چرا که بحث مشاوران رئيسجمهور امري تعريف شده و مشخص است.
همه وزارت خانهها درحال حاضر ارتباط کاري با کشورهاي ديگر دارند که نميتوان آن را موازي کاري با وزارت امور خارجه قلمداد کرد. برخي مواقع ارتباطات ما در حوزه فرهنگ با کشورهاي مختلف به قدري زياد است که شايد روابط سياسي ما در آن حد نباشد. به طور مثال روابط ايران با برخي از کشورهاي اروپايي به دليل ملاحظات سياسي در حد نازلي است اما در حوزه فرهنگي مراودات فراواني وجود دارد که ارگانهاي ديگري مسوول پيشبرد آن هستند و اين موضوع هم هيچ تداخلي با وظايف وزارت خارجه ندارد. رئيسجمهور براي برخي از موضوعات ميخواهد پيگيريهايي را انجام دهد که از ديدگاههاي مشاوران خود استفاده ميکند.
ـ البته انتقاد ديگري هم هست که تعدد مشاغل فردي چون آقاي مشايي را مورد هدف قرار داده است و ميگويند که اين روند اجازه نميدهد که مسوول دفتر رييس جمهور از عهده وظايف خود برآيد؟
اين اظهارات جز سياهنمايي نيست. افرادي که اين انتقادها را مطرح ميکنند تفاوت پست سازماني و شغل را نميدانند. زماني که فردي تفاوت ميان پستهاي سازماني و ماموريت را تشخيص نميدهد نميتوان توقعي از او داشت. وقتي شخصي با سمت مسئول دفتر مشغول کار ميشود ممکن است کارهاي متفاوتي به او سپرده شود و براي هر يک از اين فعاليتها حکمي صادر شود اما اين موضوع به معناي آن نيست که تمامي اين مشاغل داراي حقوق و جايگاه منحصر به فردي هستند و گمان کنيم براي تمامي اين پستها ماموريت جداگانهاي درنظر گرفته شده است.
ـ در دولتهاي پيشين، شوراي عالي ايرانيان جايگاهي در حيطه کاري وزارت امورخارجه تعريف ميشد اما در دولت آقاي احمدي نژاد اين سمت به آقاي مشايي سپرده شد. علت اين اقدام چه بود؟ آيا سکانداري نهادي چون اين شورا توسط مسوول دفتر رييس جمهور با مشاغل فراوان، پست جديدي براي اين فرد محسوب نميشود؟
شوراي عالي ايرانيان متشکل از تعدادي از وزرا است که بايد زير نظر رئيسجمهور به فعاليت بپردازند. ضمن اينکه مسئوليت آقاي مشايي در شورا سمتي خاص براي او محسوب نميشود. براساس تعاريف قانوني، کاري که پست سازماني شده باشد شغل محسوب ميشود. علاوه بر اين تمامي شوراهاي عالي زير نظر رئيسجمهور مشغول فعاليت هستند. ممکن است دبير و يا دبيرخانه آن در دستگاهي چون وزارت امور خارجه بوده باشد اما رياست آن هميشه برعهده رئيسجمهور بوده و اين امري است که در دولت هشتم نيز مسبوق به سابقه بوده است.
ـ جنابعالي به محدود بودن توانايي افراد اذعان داريد. اينکه يک فرد نميتواند ?? و يا ?? شغل را در آن واحد عهدهدار شود؟
قرار نيست آقاي مشايي به تنهايي اين ماموريتها را انجام دهد. او فقط به عنوان راهبر در اين حيطه وارد عمل ميشود و مديريت راهبردي را برعهده دارد. راهبري پستها شغل نيست. سمت آقاي مشايي در شوراي عالي ايرانيان نيز جانشيني رئيسجمهور در اين شورا است که از سوي آقاي احمدي نژاد به ايشان سپرده شده است و پست تلقي نميشود. پست در قانون تعريف دارد.
ـ يعني کشور ما تا اين اندازه با کمبود افراد زبده و توانا مواجه است که فردي با تواناييهاي مشخص بايد ?? تا ?? شغل و يا به قول شما پست را مديريت کند؟
اين ماموريت است و يک وظيفه کاري محسوب نميِشود. انتقادهايي که از اين موضوع مطرح ميشود از سر نا آگاهي است. به لحاظ سيستمي و منطقي اين انتقادها به آقاي مشايي وارد نيست و قانونگذار آن را نميپذيرد. بنده خود در اين موضوع کارشناس هستم. بسياري از اين شوراها سازماني نيستند و ماموريت و وظيفه اجرايي ندارند چرا که جايگاهشان هماهنگ کننده است.
ـ يعني آقاي مشايي براي اين سمتها حقوقي دريافت نميکند؟
خير، اگر فردي مدعي اين موضوع است آن را اثبات کند. من به نمايندگي از مسوول دفتر رييس جمهور اعلام ميکنم که در صورتي که فردي بتواند دريافت حقوق از سوي آقاي مشايي را اثبات کند ما آماده دريافت مستندات او هستيم.
ـ يکي ديگر از انتقادهايي که مطرح است نسبت به حضور ميهماناني است که از سوي شورا به همايش بزرگ ايرانيان خارج از کشور دعوت شده بودند.
نخست اينکه تمام کساني که به اين همايش دعوت شده بودند افرادي ايراني و هموطن ما بودند که در خارج از کشور زندگي ميکنند و ما از اين افراد به جهت بعد اقتصادي، سياسي و فرهنگي فعاليتهايشان دعوت کرديم تا به ايران بيايند و سپس اينکه برگزاري همايشهايي اينگونه با حضور اتباع خارج از کشور موضوعي مرسوم در تمام جهان است. در همه جاي دنيا اين طور عمل ميکنند و همه کشورهاي دنيا سعي ميکنند با اتباع خود ارتباط داشته باشند و آنها را رها نکنند؛ چرا که در غير اين صورت در کشوري که سکني گزيدهاند حل خواهند شد.
اگر ما افراد غيرتاثيرگذار را دعوت ميکرديم بيان اينگونه انتقادها قابل قبول بود اما اين افراد همه در کشورهايي که زندگي ميکنند شخصيت تاثيرگذاري محسوب ميشوند و ديگر اينکه صحيح نيست منتقدان، اصل برگزاري مراسم را هم بخواهند زير سوال ببرند.
ـ گفته ميشود برخي مدعوين وابستگي به ضد انقلاب دارند؟
ما بايد هر مطلبي را مستند بيان کنيم و نبايد کليگويي کنيم.
ـ دلايل منتقدان، خبري در رابطه با حضور آقاي اميراحمدي در اين مراسم بود؟
او که نيامد.
- اما گفته ميشود او در ايران بود و براساس دعوت شخص آقاي مشايي به کشور آمده بود؟
اينطور نيست. اينکه ميگويند مدعوين اين همايش از ضد انقلابيون بودهاند، به هيچ وجه نميپذيرم. ضد انقلاب تعريف دارد. ضد انقلاب فردي است که به صورت مسلحانه ميجنگد. ضد انقلاب کسي است که قصد براندازي دارد. شخصي که از سيستم راضي نيست ناراضي محسوب ميشود و ضد انقلاب نيست. اين دو با هم متفاوت است.
ـ پس در ميان مدعوين همايش ايرانيان خارج از کشورافراد ناراضي بودهاند؟
همين حالا هم ناراضي از سيستم داريم که منتقد برخي رويهها هستند. اين افراد ناراضي هستند اما ضد انقلاب نيستند. ضد انقلاب در امور قضايي و اطلاعاتي تعريف مشخص دارد: فردي که نيت او براندازي يک کشور است. حال ميخواهد از سيستم جاسوسي وارد شود يا اقدام مسلحانه.
نارضايتي از اختلاف سليقه ميآيد. بيشتر اوقات بازي با الفاظ است که مردم را گمراه ميکند.
ـ ديدگاه خود شما چيست. گمان ميکنيد اين انتقادها بر چه اساسي بيان شده باشد؟
نميدانم اما اين صحيح نيست که جاده يکطرفهاي باشد که برخي بخواهند فقط انتقاد کنند.
ـ بازگرديم به موضوع موازي کاري که در انتقاد به سمتهاي شما و برخي از مسوولان ديگر مطرح ميشود. مشاهده ميکنيم که در تعدادي از سايتها، ديدگاههاي رهبر انقلاب در مورد عملکرد وزارت امور خارجه انعکاس پيدا کرده است و به گونهاي نشان داده شده که گويي معظم له انتقاد خود را نسبت به پست مشاوران رئيسجمهور مطرح کردهاند؟
برخي به دنبال گل آلود کردن فضا هستند. با وجود آنکه مقام معظم رهبري تا اين اندازه بر لزوم وحدت تاکيد ميکند معلوم نيست چرا برخي هنوز به دنبال فرافکني هستند.
ـ گمان ميکنيد اين موضوعات از سوي چه کساني پيگيري و رهبري ميشود؟
نميدانم و ماندهام که اگر ما معتقد به منافع ملي هستيم چرا تا اين اندازه به فرافکني ميپردازيم. مباني ديني هميشه ما را از اينگونه اعمال برحذر داشتهاند. اگر فردي ادعايي در مورد اعتقاد به دين نداشته باشد نميتوان انتقاد چنداني به وي وارد دانست؛ چرا که اعتقادي ندارد. اما زماني که فردي ادعاي مسلماني ميکند بايد از او پرسيد چرا بدين گونه عمل ميکند. در احکام شرعي ما مسلمانان از غيبت، تهمت و دروغ برحذر شدهاند. اينکه سيدالشهدا ميگويد اگر دين نداريد آزاده باشيد برهمين اساس بيان شده است. فردي که خود را ايراني ميداند بايد بداند اين انتقادات بيپايه و اساس علاوه بر ابعاد خارجي، مشکلاتي هم در داخل کشور به همراه دارد و دود آن تنها به چشم مردم ميرود.
ـ انتقاداتي از آقاي مشايي مطرح ميکنند؛ مثلا اينکه ايشان با عالم غيب در ارتباط است. فکر ميکنيد دليل طرح اين مباحث چيست؟
اينها همه جوسازي و تهمت است. آقاي مشايي را من سالهاست که ميشناسم. هم خود و هم خانوادهاش را. ارتباطات خانوادگي داريم. اگر آقاي مشايي چند دوست صميمي داشته باشد يکي از آنها من هستم. ممکن است برخي آقاي مشايي را به لحاظ مذهبي باز بدانند و ارتباطات من را با ايشان نپذيرند اما ميگويم در طي اين سالها يکبار از اين فرد دروغ نشنيدهام. اخلاقي که من از آقاي مشايي ديدهام همان موضوعي است که در دين به آن سفارش شده است. فردي که اين گونه عمل ميکند طمانينه پيدا ميکند و آرامش روحي و رواني دارد.آقاي مشايي وارد هر مجموعهاي شود انرژي مثبت با خود به همراه ميبرد چرا که ادبيات او مثبت است. نيت او جنگ و بر هم زدن و اختلاف افکني نيست و حق طلب است. هر کسي که اين تهمتها را ميزند بايد پاسخگوي خدا باشد.
ـ اين را که ميگويند تصميمات رئيسجمهور تحت تاثير آقاي مشايي است، قبول داريد؟
آقاي مشايي طرف مشورت رئيسجمهور قرار ميگيرد اما به برخي که ميگويندآقاي مشايي با عالم غيب ارتباط دارد بايد گفت اگر مسلمان هستند بايد از خدا بترسند. اينطور نميشود که تهمتهاي بيربط بزنند و بگويند آقاي مشايي در هند با برخي ارواح خاص در ارتباط است. اين موضوع دور از دينداري و انسان بودن است. از اينگونه تهمتها در طول تاريخ زياد بوده است. در زمان حضرت رسول هم ميگفتند که ايشان جادوگر است. بنده قصد مقايسه کردن حضرت رسول با آقاي مشايي را ندارم اما ميخواهم بگويم که اين اتفاقات در طول تاريخ تکرار شده است.
از اينگونه تهمتها در طول تاريخ بوده است حتي براي حضرت امام(ره) نيز در اول انقلاب ميگفتند که عکس حضرت امام در ماه ديده ميشود که حضرت امام سريع واکنش نشان دادند. هر فردي که با آقاي مشايي صحبت ميکند از گفتههاي او قانع ميشود. اگر راست ميگويند زماني را به آقاي مشايي اختصاص دهند تا در تلويزيون بيايد و از خود دفاع کند.
ـ درخواستي براي اينکه زماني به آقاي مشايي در رسانه ملي داده شود مطرح شده است؟ خواستهايد صداو سيما براي طرح ديدگاهاي آقاي مشايي وقتي را به ايشان اختصاص دهد؟
اطلاعي ندارم اما پيشنهاد ميکنم که اين اتفاق صورت گيرد. از زماني که آقاي مشايي سمتهايش را عهدهدار شده است ما شاهد بهترين انعکاس خبري از سوي دستگاههاي زيرمجموعهاش بودهايم.
-در رابطه با ميهمانان همايش بزرگ ايرانيان که گفتيد هر يک داراي تخصص ويژهاي هستند آيا از تخصص اين ميهمانان در دستگاه خاصي استفاده ميشود؟
بله و حداقل فايده اين موضوع برقراري پيوند ايرانيان خارج از کشور با وطنشان است.
-در کشورهايي چون چين و هند، چينيها و هنديهاي مقيم ديگر کشورها سرمايههايشان را در وطن خود سرمايهگذاري ميکنند. در مورد اتباع ايراني نيز اين موضوع صدق ميکند؟
ما بايد انگيزه ايجاد کنيم تا فردي که مثلاً در کشور آمريکا زندگي ميکند به کشور بيايد و تمايل به سرمايهگذاري در وطن خود داشته باشد. اما در مورد جوسازيهايي که از برخي فعاليتهاي ما صورت ميگيرد نيز ميگويم مردم زندگيشان را ميکنند و برايشان اين جوسازيها مهم نيست. پس نبايد با اينگونه اظهارات سعي در متشنج کردن فضا داشته باشيم. مردم دنبال زندگيشان هستند. خواهان امنيت و اشتغال هستند.
برخي بايد بدانند امالفساد، دروغگويي است و وقتي اين موضوع عادي شود کمکم بياعتمادي در جامعه رشد و رواج پيدا ميکند.
آقاي عزيزي که تمام فکر و ذکر خود را بر مشايي متمرکز کردهاي که سجاده مياندازد و يا بشقاب غذا ميگذارد اين انحراف است. ما آمديم موجي در کشور درست کرديم تا غرامت جنگي بگيريم، سريع موضعگيري کردند که ميخواهد پول بگيرد که اصلا اينطور نيست.
شروع کردند به جوسازي که البته بنده معتقدم تمام اين کارها فعاليت صهيونيستي است؛ چون ميخواهد هميشه خود را بهعنوان مظلوم جنگ دوم جهاني مطرح کند. ما بايد اين تابو را بشکنيم و سوال کنيم شما چه مظلوميتي داشتيد.
سوالي را آقاي احمدي نژاد با عنوان هولوکاست مطرح کرد که سريع براي آن موضعگيري کردند. من اعتقاد دارم نخستين و بزرگترين مخالف دريافت غرامت ايران، صهيونيستها هستند.
ما بايد عرق ملي ايجاد کنيم و در مقابل آمريکا و انگليس بايستيم. مبارزه ما با آمريکا فقط محدود به اين ?? سال نيست. ما هر وقت بحث غرامت از آمريکا را مطرح ميکنيم متاسفانه اذهان عمومي سريع متوجه هواپيماي ايراني و تحريمها و يا واقعه طبس ميشود در حالي که اين موضوع عقبه دارد.
اعتقاد دارم هر که اين تهمتها را به آقاي مشايي زده است بايد برود حلاليت بطلبد تا خدا به فريادش برسد چرا که فرداي قيامت بايد برود پاسخگو باشد، البته اگر به فردايي اعتقاد دارد.
-با توجه به اينکه حيطه مسووليت شما کشورهاي آسيايي است برنامههاي شما در اين بخش چيست؟ مثلاًبراي کشوري مانند چين که با وجود روابط خوب با ايران در زمان صدور قطعنامه ???? با اروپا و آمريکا همراه شد و يا کشوري مانند ژاپن که براي اجراي تحريمهاي يک جانبه از خواسته غرب حمايت کرده است چه سياستي را در دستور کار داريد؟
اين طور نيست که ابرقدرتي مانند آمريکا دستور بدهد و کشورهاي ديگر آن را اجرا کنند. هم دولتها و هم ملتها براساس منافع خودشان رفتار ميکنند، اما در هر صورت اگر ما تعاملاتمان را بيشتر کنيم ميتوانيم از حوزهاي چون فرهنگ به نزديکي سياسي هم برسيم.
- در رابطه با ادعاهاي ارضي اعراب نسبت به ايران چطور. نسبت به اين گونه اظهارات هم برنامهاي داريد؟
اين ادعاهاي ارضي در تمام جهان وجود دارد. برزيل و آرژانتين و يا حتي آمريکا و کانادا نيز از اينگونه مشکلات دارند.
ـ يعني نبايد اهميت داد؟
چرا، اما اگر آن را تهديد تلقي کنيم بايد به سرعت واکنش نشان داد. اين امر طبيعي و بديهي است.
ما مستندات تاريخي بسيار محکمي داريم که اين منطقه خليج فارس است. به جاي آنکه دعوا و کشمکش داشته باشيم بايد با ادله و مستندات قانوني آن را اثبات کنيم.