به گزارش مشرق، مجله الکترونيکي تاريخي دوران نوشت: اسناد به جا مانده از دوران گذشته، اطلاعات شگفتانگيزي را دربارة تکاپوي مرموز صهيوني در ايران عصر پهلوي آشکار ميسازند.
براساس اسناد معتبر تاريخي، سران و رهبران صهيونيسم، در بعضي مقاطع تاريخي، براي اسکان يهوديان در مناطق مختلف جهان و ايجاد دولت يهود، جز فلسطين، سرزمينهاي ديگري را نيز در طرحهاي خود مدنظر قرار داده بودند. از ميان سرزمينهاي مورد نظر، از کشورهاي آرژانتين، اوگاندا، موزامبيک، آنگولا، ليبي، العريش (در صحراي سينا)، عراق، قبرس و...، بهطور صريح در بعضي طرحهاي صهيونيستي ياد شده است.
برخي اسناد بهطور تلويحي نشانگر آن است که رهبران و کانونهاي صهيونيستي، سرزمين ايران را نيز به عنوان طعمهاي ديگر مدنظر قرار داده بودند. رهبران صهيونيسم ايران به منظور پياده کردن طرح خود در اين کشور، بهطور خزنده و مرموز فعاليتها و اقداماتي را به عمل آوردند.
ايدة صهيونيسم جهاني در ايران به صورت طرحي نمايان شد که محافل صهيونيستي آن را به نام يکي از رهبران و سران تشکيلات صهيونيت ايران به دربار رضاخان پهلوي عرضه کردند. طرح مزبور با نام و امضاي عزيزاله نعيم اولين رئيس تشکيلات مرکزي صهيونيسم ايران تدوين و به دربار شاه وقت ايران عرضه شد. اين طرح تحت پوشش عمران و آباداني سرزمين ايران از طريق انجمنهاي خيريه يهود اروپا، اما با هدف انتقال و سپس اسکان و استقرار يهوديهاي مختلف جهان در مناطق مختلف کشور ايران، دقيقاً هدف و استراتژي مشابه ايجاد «کانون ملي يهود» مندرج در اعلامية بالفور را، در اين سرزمين دنبال ميکرد.
رئيس سابق تشکيلات صهيونيسم ايران، در نامة همراه طرح مزبور، خطاب به وزارت دربار رضاخان، در تاريخ 8 آوريل 1931 م/ 1310 ش، چنين نوشته بود:
موقع را غنيمت شمرده، پروژه و نقشه[اي] را که پس از تحقيقات و تفحصات کافيه در نظر گرفته، مع کلية اسناد مربوط به آن را که به دست آورده بودم با پست سفارشي از لحاظ مبارک آن وزارت جليلة ملي گذراندم. بديهي است که يکي از عوامل مهم در ترقي وطن همانا فلاحت و زراعت است و براي انجام اين مقصود چند چيز از مهمات ميباشد،
1. زارعين و فلاحين کاردان و آگاه به آخرين سيستم جديد.
2. سرماية معتنابه.
3. متخصصين.
تمام اين محسنات در انجمنهاي بزرگ خيرية يهود جمع است و اين انجمنهاي خيريه ابداً مقصود سياسي در نظر ندارند.
[...] عاجزانه تمنا و درخواست مينمايد که از نقطه نظر وطنپرستي آن را مورد توجه و دقت قرار داده تا هرگاه با نظريات اين اقل موافقت داشته و صلاح مملکت بدانند، به موجب مقتضيات و منافع وطن مألوف مساعدت لازم را در عملي کردن اين نقشه مبذول فرمايند.
در طرح صهيونيستي مزبور، دربارة چگونگي اجرا و عملي ساختن نقشة کانونهاي جهاني صهيونيستي براي انتقال و استقرار يهوديان نقاط مختلف جهان در نواحي گوناگون کشور ايران چنين آمده است:
عملي کردن اين نقشه بسيار سهل و فقط منوط به جلب توجه انجمنهاي بسيار بزرگ خيريه يهود در آمريکا و اروپاست که هر سال ميليونها تومان در ساير ممالک قابل استعمار خرج مينمايند و يهوديان اروپاي شرقي از قبيل لهستان، روماني، اطريش، مجارستان و غيره را که قصد فلاحت و زراعت داشته باشند به آمريکاي جنوبي و غيره برده و در آن نقاط مشغول کار و کشت و زرع مينمايند. [...] چگونه ميتوان توجه انجمنهاي بزرگ خيريه يهود اروپا و آمريکا را جلب نمود؟ مقدمتاً بايد مزاياي ايران را به آنان توضيح داد، به اين معني که ايران از هر حيث بر ساير ممالک رجحان و برتري دارد. [...] مساحت فعلي ايران يک ميليون و ششصد و پنجاه هزار کيلومتر مربع است و فقط دوازده ميليون نفر جمعيت دارد. در صورتي که مملکت فرانسه که مساحتش تقريباً ثلث مساحت ايران است، چهل ميليون نفوس دارد. بنابراين ايران گنجايش چندين برابر ساکنين حاليه را دارد.
مطابق طرح صهيونيستي مزبور، نه فقط بخش وسيعي از اراضي ايران به طور دايم به تملک يهوديهاي مهاجر اروپايي و آمريکايي درميآمد، بلکه براي تأمين مطامع سياسي و اجتماعي آنها، قوانين مبتني بر دين اسلام در سراسر ايران معني و به جاي آن، قوانين، مقررات و حقوق بشر غربي در کشور ايران پياده و اجرا ميشد تا يهوديان منتقل شده و اسکان يافته در نواحي مختلف کشور به سهولت منشي صهيونيسم را، ـ آن گونه که امروز در فلسطين مشاهده ميشود ـ در ايران پياده کنند. بر اساس مفاد مطرح مزبور، يهوديهاي مهاجر با برخورداري از حقوق و آزاديهاي بيحد و حصر اجتماعي، سياسي و فرهنگي، از هر گونه اختيار عمل برخوردار باشند. آنها پس از دو سال اقامت در ايران به تابعيت رسمي کشور درآمده و زمينهاي اعطايي از سوي دولت بهطور مجاني و براي هميشه به مالکيت رسمي آنها درميآمد. از سوي ديگر يهوديهاي مهاجر و مستقر در اراضي مورد نظر، تا ساليان سال از پرداخت ماليات معاف و براي واردات ماشينآلات صنعتي و کشاورزي نيز از پرداخت هرگونه عوارض و حقوق گمرکي معاف بودند. از سوي ديگر، دولت ايران موظف بود نه تنها به آنها گذرنامة رايگان اعطا کند، بلکه در سال اول استقرار يهوديهاي نقاط مختلف جهان در سرزمين ايران، ماشينآلات صنعتي و کشاورزي مورد نياز را بهطور مجاني در اختيار آنها قرار دهد.
براي پي بردن به عمق و گستره توطئة کانونهاي صهيونيستي براي اشغال سرزمين ايران و استقرار يهوديان نقاط مختلف جهان در اين کشور، مطالعه و بررسي طرح هشت مادهاي ارائه شده از سوي اولين رئيس تشکيلات صهيونيسم ايران به دربار رضاخان، خالي از فايده نيست:
نظر به مراتب معروضه و براي اين که به سهولت بتوان توجه انجمنهاي بزرگ خيرية يهود را جلب نمود، پيشنهاد مينمايد که قوانيني به مضامين ذيل از مجلس شوراي ملي شيدالله ارکانه بگذرد:
مادة اول ـ از جمله حقوق ابتدائية بشري آزادي و حريت عقايد و اعتقادات است. به مصداق نص صريح قرآن مجيد «لا اکراه فيالدين» هيچ فردي از افراد در سرتاسر مملکت محروسة ايران من باب عقايد و معتقداتش مورد تعرض و لطمة احدي واقع نخواهد گشت و جان و مال همواره مصون و محفوظ است.
مادة دوم ـ حقوق کشوري و سياسي ايرانيان بدون فرق نژاد و مذهب در مقابل قانون مساوي، از مزاياي آن متمتع و بهرهمند و وظايف آن را بدون استثنا بايد انجام دهند.
مادة سوم ـ يکي از عوامل مهمة ترقي و تعالي مملکت ايران زراعت و فلاحت است. هر زارع و فلاح و صنعتگر خارجي [يهودي] که قصد توطن در ايران را داشته باشد، پس از دو سال اقامت در مملکت ميتواند تابعيت ايران را قبول و ورقة تبعيت به او تفويض خواهد شد.
مادة چهارم ـ دولت عليه ايران اراضي وسيعة قابل فلاحت و زراعت خالصه را مجاناً الي الابد در تحت اختيار فلاحين و زارعين [يهودي] خارجي که قصد توطن در ايران را داشته باشند گذارده، تا خود به کشت و زرع آن پرداخته و در عُمرانيتش بکوشند.
الف ـ هر فاميل سه الي پنج نفري و زيادتر به فراخور حال هريک، قطعه زميني که قابل فلاحت و زراعت و ميوهکاري باشد الي الابد تفويض خواهد شد، به مقداري که محصولات سنواتي آن، معيشت و زندگاني آنها را تکافو نمايد تا پشت در پشت در آن زمين به کشت و زرع اشتغال يابند.
ب ـ تقسيم اراضي بين زارعين و فلاحين [يهودي] به موجب نظريات کميسيوني مرکب از چهار نفر خواهد بود که دو نفر آن را حکومت ايران (وزارت اقتصاد ملي) معين و دو نفر ديگر آن از طرف زارعين و فلاحين [يهودي] بهطور نماينده نامزد خواهند شد.
مادة پنجم ـ هيچ زارعي يا فلاح [يهودي] و يا اخلاف و اعقاب آنها حق ندارند که در تحت هيچ عنواني، قطعه زميني را که به آنها تفويض شده به شخص يا اشخاص و يا مجامع و غيره که تبعيت ايران را ندارند انتقال نموده و يا به آنها بفروشند.
مادة ششم ـ کلية اراضي که به موجب مقررات (مادة سوم) بين زارعين و فلاحين تقسيم ميشود از پرداخت هر [گونه] ماليات و عوارض تا مدت ده سال معاف است.
مادة هفتم ـ ورود کلية ماشينآلات و ادوات زراعتي و فلاحتي و صنعتي از تأدية حقوق گمرکي معاف است. کليه ماشينآلات و ادوات زراعتي و فلاحتي و صنعتي را دولت عليّه در سال اول بذر و کود لازمه را مجاناً به فلاحين و زارعين [يهودي] اعطا خواهد نمود.
مادة هشتم ـ قناسل [جمع قنسول] دولت عليّة ايران مقيمين خارجه به کليه مهاجريني [يهوديها] که قصد توطن در ايران را داشته و ميخواهند به شغل فلاحت و زراعت اشتغال يابند، ويزاي مجاني خواهد داد.
محافل صهيونيستي، يکي از مزاياي طرح مزبور را افزايش جمعيت ايران توجيه ميکردند و مدعي بودند که انتقال يهوديهاي نقاط گوناگون جهان به ايران و اسکان آن در نواحي مختلف اين کشور موجب ازدياد آمار جمعيت اين سرزمين شده و اين موضوع براي کشور ايران امتيازي بزرگ در عرصه بينالمللي محسوب خواهد شد!
هرچه عدة مهاجر [يهودي] زيادتر باشد بر عدة نفوس مملکت خواهد افزود و هرچه عدة نفوس مملکتي زياد باشد، قوه و نفوذ آن ملت به همان نسبت زيادتر است.
هيچ ترديدي نيست که اگر کانونهاي صهيونيستي موفق به اجراي طرح توطئهآميز مزبور در سرزمين ايران ميشدند، قطعاً شهرها و مناطق مختلف ايران امروز وضعيتي چون تل آويو، حيفا، يافا، عکا و... در فلسطين و يا نيويورک در آمريکا داشت و دنياي اسلام شاهد فرمانروايي مشتي صهيونيست در اين بخش از جغرافياي سياسي جهان بود.
مجامع صهيونيستي اگرچه در اجراي طرح مزبور توفيق نيافتند، اما به شکلها و شيوههاي ديگر نفوذ و سيطره خود را در ايران افزايش و گسترش دادند.
پينويسها:
1- سازمان اسناد ملي ايران، دولت ايران و متخصصان مهاجر آلمان؛ به کوشش رضا آذري شهرضايي؛ 1374؛ چاپ اول، صص 1 و 2.
2- همان.
3- همان؛ صص 5 تا 7.
4- جالب اينکه، به عکس توجيهات آن دوران، امروز محافل جهاني صهيونيستي نه تنها افزايش جمعيت در کشور ايران را مضر قلمداد ميکنند، بلکه به انحاء گوناگون سعي در جلوگيري از رشد و افزايش جمعيت مردم مسلمان ايران، بهويژه از طريق برخي نهادهاي بينالمللي و جهاني دارند.
5- همان.