مشرق---- اين عناصر البته با اين که از اهميت فراواني برخوردار مي باشند، بديهي هستند و تاکنون هم مبناي کار وزارت اطلاعات و ساير مجموعه هاي اطلاعاتي کشور بوده اند و در عين حال در تاکيد بر آن ها ضرورتي احساس شده و در اين خصوص به نظر مي آيد:
1- همه دستاوردهاي شگرفي که در طول تجربه اطلاعاتي جمهوري اسلامي- اعم از وزارت و ساير مراکز اطلاعاتي کشور- به دست آمده و در بسياري از موارد «نادر» و «استراتژيک» بوده اند، نظير شناسايي و ريشه کن کردن منافقين در سال هاي 60 و 61، شناسايي باند مهدي هاشمي و متلاشي کردن آن در سال هاي 63 تا 65 و شناسايي و انهدام باند ريگي که بدون نفوذ در سيستم اطلاعاتي دشمن ميسر نبوده، محصول انسجام نيروهاي اطلاعاتي، فراجناحي بودن، حساسيت آنان نسبت به نفوذي ها و استفاده از نيروهاي باهوش و مجرب بوده است. هر فرد اطلاعاتي کشور تا زماني که از اين عناصر بهره مند بوده است در خدمت مردم و کشور قرار داشته و در زماني که از يک يا دو عنصر از موارد ياد شده فاصله گرفته، طعمه دشمن گرديده است و ما مي توانيم نمونه هايي- هرچند اندک و کم شمار- از نوع دوم را نشان دهيم.
2- حفظ انسجام در وزارت اطلاعات و ساير مجموعه هاي اطلاعاتي يک اصل بديهي براي کارآمدي آن به حساب مي آيد. حفظ انسجام در هر جايي که يک معنايي دارد و در درجه اي از اهميت قرار مي گيرد. اين «انسجام» در نيروهاي اطلاعاتي مهمترين اصل و حساس ترين آن مي باشد چرا که عدم انسجام با نشست اطلاعات، انسجام اقدامات خودسرانه و عدول از مرز قانون و اخلاق توام مي گردد. وزارت اطلاعات يک وزارتخانه معمولي نيست که تعدد مرکز تصميم گيري در آن و دخالت فراسازماني در آن قابل تحمل باشد چرا که کارکرد اين وزارتخانه ارتباط مستقيمي با امنيت و حيثيت شهروندان و بقاء نظام سياسي دارد بر اين اساس جا دارد که همانگونه که تاکنون اين گونه بوده، مسئولين ذيربط حداکثر حساسيت را در اين مورد قايل شوند. اگرچه وزارت اطلاعات يک وزارتخانه در درون دولت است، اما از آنجا که برخلاف وزارت اطلاعات، يک دولت مي تواند برآمده از رقابت حزبي باشد يا بر مبناي تفکر و فلسفه سياسي خاصي روي کار آمده- هر چند اين هم مذموم است- فراجناح نباشد و حتي اندازه پيوستگي آن با نظام سياسي حداکثري نباشد و خسارات ناشي از اين بنا به ملاحظاتي پذيرفته شود، اما حکايت وزارت و ساير نيروهاي اطلاعاتي حتما حکايت ديگري است. نه وزارت اطلاعات حق دارد در جهت گيري ها و «عمل اطلاعاتي» از سليقه اين يا آن دولت تبعيت کند و نه عوامل دولتي که سر کار هستند به خود اجازه دهند که مديريت دستگاه هاي اطلاعاتي کشور به «اعمال سليقه» کشيده شود. اين مهمترين رکن حفظ انسجام در وزارت اطلاعات است.
3- در فراگروهي و فراجناحي عمل کردن نيروهاي اطلاعاتي بايد گفت معناي فراگروهي و فراجناحي اين نيست که نيروي اطلاعاتي کاري به جناح ها و گروه ها نداشته باشد چرا که رصد کردن نفوذ دشمن در جناح ها و گروه ها- که کاملا جدي است و نظام در طول 32 سال گذشته با آن دست به گريبان بوده- يکي از وظايف اساسي وزارت اطلاعات است. جناح هاي کشور چه حاکم باشند و چه نباشند، بستر نفوذ و برنامه ريزي دشمن هستند. بر اين اساس نيروي اطلاعاتي- بدون آنکه از پيش حکمي صادر کند- بايد روندهاي موجود در گروه هاي سياسي را براي «مقابله» با خطر آني و يا «پيشگيري» از خطر آتي با دقت مورد مطالعه قرار دهد در اين ميان آن دسته از جرياناتي که با روش هاي شناخته شده يا شناخته نشده درصدد اثرگذاري بر دستگاه هاي اطلاعاتي کشورند در اولويت قرار مي گيرند. بعضي از گروه هاي سياسي که امروزه انحراف و حتي وابستگي آن ها به کانون هاي جاسوسي خارجي برملا شده است، مدعي بودند که نيروي اطلاعاتي بايد بر مبناي اصل فقهي برائت- و به عبارتي با خوشبيني- با گروه ها و جريانات مواجه شود و حال آنکه اصل برائت يک اصل قضايي است و نه اطلاعاتي يعني يک قاضي در هنگام بررسي پرونده متهم بايد بر مبناي دو اصل «برائت» و «اصاله الصحه» حرکت کند. قانون در اينجا به سمت کاهش مجرم و اجازه دادن به متهم براي جبران، کشش دارد که اين مستلزم فرا خواندن متهم به محکمه است. اما نيروي اطلاعاتي بايد با مهم شمردن اموري که قاضي به چشم پوشي از آن سفارش شده است، درصدد رفع و دفع خطرات «احتمالي» برآيد. بديهي است که در نهايت حکم هر متهم- ولو در جرائم حساس امنيتي- را قاضي صادر مي کند و قاضي براساس آنچه شرع و قانون در قضاوت به او توصيه کرده عمل مي کند اما نيروي اطلاعاتي بايد- بدون اينکه حکم به مجرميت کسي بدهد- بتواند مجرمين امنيتي را در آغاز راه شناسايي کرده و مانع شکل گيري روندي ضد امنيتي- که مستلزم خطرات فراوان و هزينه هاي زياد است- گردد. اگر نيروي اطلاعاتي در بند جناح يا گروهي يا جناح ها و گروه ها باشد قادر به دفع خطر از مردم و کشور نيست و اين با فلسفه وجودي مجموعه هاي اطلاعاتي منافات دارد که خوشبختانه اين نکته به عنوان يک اصل در وزارت اطلاعات دنبال مي شود و البته در برخي از موارد، نمونه هاي متفاوتي ولو اندک داشته است.
4- حساسيت نيروهاي اطلاعاتي در برابر نفوذ دشمن و جريانات معيوب فکري و سياسي يکي از دو وظيفه کليدي وزارت و مجموعه هاي اطلاعاتي است که جنبه پدافندي دارد. امروزه راه هاي نفوذ دشمن در يک کشور بسيار متنوع و فراگير شده و ابزارهاي نفوذ گسترش يافته و متنوع تر شده است. در عين حال راههاي سنتي نفوذ مثل اينکه فردي را بخرند و از طريق او ابتدا بر يک جناح و سپس بر يک کشور دست پيدا کنند، اهميت خود را حفظ کرده اند به ميزان تنوع راهها و ابزارهاي نفوذ، نيروي اطلاعاتي کشور نيز بايد به انواع ابزارها و راه ها مجهز شود و نيروهاي مناسب آن را پيدا کند. امروزه حجم نيروهاي اطلاعاتي در دنيا از حجم نيروهاي نظامي بيشتر است.
آمريکايي ها در جريان اشغال افغانستان و عراق به ازاي هر دو عنصر نظامي از سه عنصر اطلاعاتي استفاده کرده اند و حال آن که جمع آوري و تجزيه و تحليل اطلاعات بخشي از وظايف جاري آن دو عنصر نظامي نيز بوده و اين همه در حالي است که آنان به سطح وسيعي از امکانات فضايي اطلاعاتي- نظير ماهواره هاي جاسوسي- و هواپيماهاي جاسوسي هم دسترسي دارند و علاوه بر اين ها از هم پوشاني اطلاعاتي با سرويس هاي اروپايي و منطقه اي هم بهره مند مي باشند.
البته شکي نيست که در سرويس هاي اطلاعاتي کيفيت نيروها، شيوه ها و امکانات حرف اول را مي زند و کميت در مرتبه دوم از اهميت قرار دارد علاوه بر آن ارتباط با توده هاي مردم- مزيتي که نيروهاي اطلاعاتي ما از آن برخوردارند- بسيار تعيين کننده مي باشد. با اين وصف دستگاه هاي اطلاعاتي کشور بايد تلاش بي وقفه اي در «روزآمد» کردن خود داشته باشند. نکته اين است که جمهوري اسلامي از آنجا که برمبناي تفکر و مکتبي عميق بنا نهاده شده، تنها از طريق تهاجم فکري تهديد مي شود اما البته از آنجا که پايه هاي فکري نظام به مرور در ميان همه مردم- اعم از توده ها و نخبگان- جا افتاده است جز از طريق يک برنامه طولاني مدت نمي توان به مقابله با مباني فکري نظام رفت. رهبر معظم انقلاب اسلامي در ارتباط با فتنه 88 فرمودند: «دشمن 20 سال کار کرده بود» خب کدام نيرو بايد 20سال پيش کشف مي کرد که يک جريان منحرف مشغول ريشه زدن، درست کردن سرپل و سربازگيري است به جز نيروهاي اطلاعاتي. امروز هم اين نيروي اطلاعاتي است که بايد «جوانه ها» را زودتر از ديگران ببيند و قبل از ريشه دوانيدن، آن را برملا نمايد. پرواضح است که دشمني فکري با نظام را کمونيست و سلطنت طلب و ملي گرا- با عناوين افشا شده- نمي تواند سامان دهد ولو 50 سال کار کند. آن کس مي تواند اين دشمني را در يک روند 10يا 20ساله به نقطه اي پرهزينه برساند که امروز از جنس نظام و جناح هاي مورد قبول نظام ديده مي شود. جريانات «معيوب فکري»، جريانات بالفعل خطرناک نيستند اگر اينطور بود به آنها «معيوب» نمي گفتيم بلکه «فاسد» خطاب مي کرديم. جريانات معيوب فکري و سياسي که- برحسب تجربه- قطعا روزي- در ميان مدت يا بلندمدت- به جريانات فاسد و متکي به خارج تبديل مي شوند، چه مشخصه اي دارند؟ چطور آنها را بشناسيم؟ مهمترين و بهترين راه شناخت آنها، ارزيابي مواضع رسمي آنهاست. هرگاه موضع رسمي فردي يا گروه و دسته اي با موضع رسمي نظام تفاوت داشته باشد و اين تفاوت ها تکرار شوند، اين نشانه «عيب» است که اگر نيروهاي اطلاعاتي به موقع پرده از آن برندارند، به جرياني فاسد تبديل مي شوند. بعضي از عناصر کليدي اطلاعاتي آمريکا که امروزه بازنشسته شده اند، گفته اند که ما از سال 56 با دفتر ميرحسين موسوي ارتباط داشتيم امروزه،- تقريبا- همه اعضاي آن روز دفتر او يا آشکارا مشغول همکاري با شبکه هاي رسانه اي و محافل اطلاعاتي آمريکا هستند و يا به دليل ايفاي نقش هاي محوري در فتنه 88 در زندان به سر مي برند، وضعيت ميرحسين موسوي هم که در ضديت آشکار با نظام مشخص است.
و بالاخره، نيروي اطلاعاتي جمهوري اسلامي ايران به دليل آن که عهده دار حفاظت از يک نظام فکري- فرهنگي است بايد خود عميقا فکري و فرهنگي باشد که خوشبختانه اينطور هم هست. اين نيرو بايد متخلق به اخلاقي باشد که نظام براي آن به وجود آمده است. از اين رو نائب الامام حضرت آيت الله العظمي خامنه اي- دامت برکاته- در اين ديدار، مديران، کارشناسان و کارکنان وزارت اطلاعات را به انس با قرآن، نماز، نهج البلاغه، صحيفه سجاديه و اخلاق متکي بر مباني الهي توصيه فرمودند.
«حفظ انسجام در وزارت اطلاعات»، «لزوم نگاه فراجناحي و فراگروهي»، «حساسيت در قبال نفوذ دشمن و جريانات معيوب فکري و سياسي» و «استفاده از تجارب نيروهاي مجرب» چهار عنصر اساسي در ماموريت نيروهاي اطلاعاتي جمهوري اسلامي به حساب مي آيند که دو روز پيش رهبر معظم انق