وی در سالهای بعد از انقلاب شغل بنّایی را از پدرش یاد گرفت و برای خانوادههای مستضعف و رزمندههایی که در جبهه حضور داشتند، خانه میساخت یا اینکه خانههایشان را بازسازی میکرد.
در سال 61 سعید به جنوب رفت و با دیدن وضع اسفبار مردم جنگزده، به تهران برگشت و ضمن ابراز ناراحتی از اینکه دیر متوجه وخامت زندگی مردم جنگزده شده است، گفت: «همه باید در جنگ شرکت کنیم».
و سرانجام وی با لشکر 27 محمدرسولالله(ص) در عملیاتهای متعدد شرکت کرد و در اسفند 64 در آخرین مربعی کارخانه نمک فاو به شهادت رسید و به علت آتش سنگین دشمن در منطقه، پیکر مطهرش مفقود ماند.
در وصیت نامه شهید مفقود «سعید عزیزینیک» آمده است:
«بسمالله الرحمن الرحیم»
ای اهل ایمان! آیا شما را به تجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک آخرت نجات بخشد، دلالت کنم، آن تجارت این است که به خدا و رسول او ایمان آرید و با مال و جان در راه خدا جهاد کنید، این کار از هر تجارت اگر دانا باشید برای شما بهتر است. (سوره صف آیه 11 و 12)
خدایا خودت میدانی که نادم و پشیمانم از اعمال زشتم،. خودت گفتی توبه را در هر لحظه میپذیری.
خدایا همانطور که حّر را راه دادی، این بنده حقیرت را نیز راه بده.
خدایا خودت میدانی که جانم را فقط میخواهم در راه لقاء تو فدا کنم، پس توفیق ده!
خدایا مرا جزء دوستان اهل بیت و در راه خودت به شهادت برسان!
تا نگردی آشنا، زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد، جای پیغام سروش
خدایا مرا آشنای به معرفت و محبت خودت و اهل بیت به شهادت برسان
هرچه هست از قامت ناساز بیاندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
خدایا تکرار معاصی روسیاهم کرد. کمطاعتی و تکبّر سرافکندهام کرد. بیماریهای روحی مرا از تو دور کرده. ولی باز رحمت رحمانیّهات شامل همه ما گشته، الهی العفو.
گر نثار قدم یار گرامی نکنم
گوهر جان به چه کار دگرم باز آید
***
اوقات خوش آن بود که با دوست بسر رفت
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
همه میدانیم که بالاخره مسافرتی در پیش داریم و باید توشه زیادی جمع کنیم و ما به طور حتم نتیجه اعمالمان را خواهیم دید، حالا چه توشهای بهتر از جهاد در راه خدا وجود دارد.
از خدا بخواهید که توفیق شرکت در جهاد به شما بدهد امام را تنها نگذارید، سخنانش را مو به مو عمل کنید.
به خدا قسم، کمترین انحراف از راه امام پیدا کردن، از خدا دور شدن است، چون این امام عزیز از روی قرآن حرکت میکند و سخن میگوید. در مقابل مشکلات و کمبودها صبور و شکیبا باشید و مقاومت کنید که مقاومت شما در مقابل مشکلات مشت محکمی است بر دهان ضدانقلاب و اربابانشان.
به دنبال نقطه ضعفها نباشید. بلکه در برطرف کردن آن همکاری کنید و انتقاد و پیشنهاد سازنده کنید. قرآن را بیشتر بخوانید. نماز جمعه و دعای کمیل را فراموش نکنید! یاد شهدا را گرامی بدارید! جبههها را فراموش نکنید! یکدیگر را آگاه کنید به احکام اسلام. مطالعه کنید و شناخت داشته باشید و با هدف حرکت کنید.
تنها با شعار، یاور امام حسین(ع) نباشید. بلکه در عمل هم کوشا باشید و وارد میدان جنگ بشوید.
این پدر و مادران عزیزی که از رفتن فرزندانشان به جبهه جلوگیری میکنند، بدانند که سعادت خودشان و فرزندانشان در این است که با تمام وجود در اختیار این جنگ تحمیلی باشند. همان طور که امام عزیزمان فرمود، مکتب ما با خون رشد کرد. پس، از شهادت فرزندان خود زیاد هراس نداشته باشید! مگر نه این است که ما امانتی هستیم بدست شما پدرها و مادرها. پس در دادن امانت به صاحب اصلی آن خود را ناراحت نکنید!
(سخنی با پدر و مادرم)
درود و سلام به پدر و مادر عزیزم و همچنین به یک یک برادران و خواهرانم و تمام دوستان و آشنایان. امیدوارم به مقام حضرت فاطمه(س) مرا ببخشید چون نتوانستم شما را راضی کنم. اگر این حقیر توفیق شرکت در جبهه را پیدا کردم، به یاری خدا بود و تربیت در دامن پرمهر و محبت شما و از زحمات شما نهایت تشکر را میکنم. خیلی دوست دارم چون سالار شهیدان امام حسین(ع) به شهادت برسم و گمنام باشم. ولی اگر جنازهام به دست شما رسید، کنار قبر شهید فتاح ناظمی دفن کنید. دو سال نماز قضا و پنج ماه روزه قضا برایم بجا بیاورید. اختیار اموالم در دست پدر و مادرم. کسانی که از این حقیر طلبی دارند به خانوادهام مراجعه کنند.
امام را دعا کنید با سوز دل.
خدایا تو را به حق قرآن تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
والسلام
این حقیر سعید عزیزینیک
3 فروردین 64