کد خبر 317836
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۰

مهمترین سیاست فرهنگی تحصیل و اشتغال زنان می تواند خدمت در نظام تعلیم و تربیت باشد هرچند بر طبق علایق و استعدادها هیچ راه دیگری در برابر زنان با توجه به خصوصیات جسمانی و وظیفه اصلی در حفظ آرامش و رشد خانواده بسته نخواهد بود.

گروه فرهنگی مشرق -  اینکه اساسا برای زنان هم نقش اجتماعی وجود داشته باشد با توجه به رویکرد حضرت امام خمینی نسبت به حضور زنان برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی امری ضروری و پیش فرض است. اما چرا وقتی می گوییم زنان در جامعه نقش داشته باشند جایگاه هایی از زنان به ذهن می رسد که در پست های مرئوس بودن است؟ مثلا منشی گری، کارمندی، کار در فروشگاه و ... چنانکه در آمریکا بیش از نیمی از کارگران را زنان تشکیل داده(گزارش مرکز پیشرفت آمریکا) و شغل های دیگری همچون مدل بودن و فروشندگی بین زنان رایج است. بنابراین به نظر می رسد هویت اجتماعی زنان با جایگاه شغلی آنها از جهت کرامت نفس ایشان تناسب ندارد.
 
امام خمینی در برابر لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی که برای زنان حق رأی قائل شده و برخی از کرسی های مجلس شورای ملی را به زنان واگذار می کرد ایستاد، اما در جریان انقلاب اسلامی و بعد از آن زنان را وارد عرصه های مختلف جامعه کرد. این تناقض رفتاری با فهم شرایط زمانی هر دو عصر قابل فهم است.
 
امام با شناخت اینکه هدف رژیم پهلوی از آن لایحه استفاده ابزاری از زنان برای جلوه دادن وجود دموکراسی در ایران است ایستاد و در جریان انقلاب اسلامی با تعریف هویت انقلابی برای زنان عرصه های جدیدی برای ایفای نقش اجتماعی ایشان گشود.
 
گم شدن نقش اجتماعی زنان در هیاهوی مدرنیته
 
به نظر می رسد مهمترین عامل در بسیاری از مسائل زنان و بالتبع خانواده، گم شدن نقش اجتماعی زنان در دعوای سنت و مدرنیته است که پرداختن به پاسخ این دعوا موجب عدم رسیدن به مقصود و الگوی دین در ایفای نقش اجتماعی زنان خواهد شد. هرچند زندگی زنان اسوه همچون حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت زینب سلام الله علیها مورد بررسی تاریخی و جامعه شناختی قرار گرفته اما تطابق معیارها و ملاک ها با عصر حاضر به فهم متعالی از دین و شرایط زندگی امروز نیاز دارد. معمولا این فهم در زندگی علمای شیعه رخ می داده است. بنابراین چرا برای زنان و همسران علمای بزرگ شیعه مسئله ایفای نقش در جامعه و تحصیل علم به این صورت جامعه امروز ایران مطرح نبوده است؟
 
باید بررسی شود که چقدر از سیاست های فرهنگی امروز جامعه ایران برآمده از سیره زندگی عالمان شیعی به عنوان سرمایه فرهنگی اصلی جامعه است و چقدر برامده از واردات فکری فمینیسم است؟ در این رابطه جالب است بدانیم روایت «َ قَالَ النَّبِيُّ ص طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَة»(مصباح الشریعه، ص13) قسمت «و مسلمه» در کتب روایی اولیه نبوده و تقریبا در کتب روایی سده اخیر مشاهده شده، بلکه اصل روایت به این صورت است که «َ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْم‏‏»(الکافی، ج1 ص30). به نظر می رسد ورود تفکرات جریان فمینیسم از دوره قاجار به پیکره تفکر جامعه اسلامی ایران سبب اینگونه جعلیات در روایات برای اثبات حقانیت دین شده در حالی که به طور معمول هر جا قاعده ای با مسلم ، مرء و اسامی جنس انسان آورده می شود به مرد و زن اشاره دارد.
 
آنچه که از سرگذشت ها و زندگی نامه ها  و سیره علمای شیعه می توان فهمید، وجود تحصیل علم در خانه ها بوده است.  به این صورت که آقا به عنوان نه تنها معلم بلکه مربی خانواده، خانم و بالتبع فرزندان را در تحصیل معرفت و علم یاری رسانده و همه با هم زندگی می کردند و رشد می کردند. نه اینکه خانم احساس کند آقا به جایگاه اجتماعی و کسب مدارج علمی رسید و او زندگی خودش را فدا و وقف آقا کرده بلکه به معنای حقیقی کلمه یک روح در دو بدن بودند.
 
همچنین زنان علمای شهر رهبر افکار عمومی زنان بوده و شبکه اجتماعی بسیار قدرتمندی در محله و شهر داشتند که امورات همسایه ها و خانواده ها را توسط آقا اداره می کردند و رفع مایحتاج نیازمندان می کردند. هم فقرا و هم اغنیا در خانه علمای شهر رفت و آمد داشتند و اساسا محل گردش ثروت به سمت نیازمندان و حتی آبادانی شهر در خانه علما به عنوان امینان مردم بود.
 
به نظر می رسد در جامعه امروز ایران، بسیاری از افراد جامعه جای خود نیستند. مردها به خاطر حرص پول درآوردن دنبال تحصیلات عالیه دانشگاهی نیستند و زن ها برای حضور و نقش و احساس هویت در جامعه انتخاب و چاره دیگری جز تحصیلات عالیه دانشگاهی که شاید هم مورد علاقه شان نباشد ندارند. در تحقیقات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مشخص شده که از میان زنان شاغل، 90 درصد زن ها می خواهند کار داشته باشند، اما 80درصد ایشان از کار خود لذت نمی برند بنابراین فضای جبر اجتماعی برای حضور ایشان در جامعه وجود دارد. تبعات این خواست جبری زندگی های تلخی را به همراه خواهد آورد. چنانکه همسان نبودن تحصیلات شوهر با تحصیلات عالیه زن امکان وقوع طلاق را بالا می برد.
 
 مشکلی سه متغیره برای هویت بخشی به زنان
 
برای دختران جامعه امروز ایران، شاید احساس هویتی نسبت به زن خانه دار به مثابه زن فعال اجتماعی نداشته باشند، یا حداقل به صورت عینی چنین احساسی ندارند و در طرف دیگر هم زنان شاغل از کار خود لذت نمی برند. همچنین تحقیق دیگری نشان می دهد که دختران در سن مراجعه به دانشگاه در برابر این سوال که ازدواج برای ایشان ارجحیت دارد یا ادامه تحصیل، بیش از نیمی از ایشان ازدواج را در انتخاب های خود ارجح می دانند، در حالی که فرصت ازدواج مناسب برای ایشان فراهم نشده و از طرف دیگر هم بهانه های خانوادگی مانع از ازدواج به موقع ایشان شده است. در نتیجه با مشکلی سه متغیره برای هویت بخشی به زنان مواجه هستیم. سیاست های فرهنگی تحصیل، اشتغال و ازدواج زنان به گونه ای طراحی نشده که زنان به هویتی برسند که وظایف زنانگی و خانواده شان را در طول نقش اجتماعی قرارداده و هویت واحدی کسب کنند.
 
عدم هماهنگی میان تحصیلات و کار با تجرد طولانی مدت زنان سبب از هم گسیختگی هویت می شود. البته دختران متدینی هم که ازدواج می کنند به علت نامناسب بودن محیط و فضای دانشگاه و اشتغال با ارزش های اسلامی زنان، محیط را ترک کرده و به خانه و مسائل خانواده مشغول می شوند به گونه ای که حتی حوصله توجه به تحلیل های سیاسی -اجتماعی جامعه را نداشته و بعد از مدتی شوهران خود را هم بیش از پیش به توجه به مسائل خانواده دعوت می کنند. در نظر داشته باشیم که نگارنده اولین و اصلی ترین نهاد در جامعه را خانواده می داند و خود نیز به آن متعهد است اما توجه به خانواده در طول توجه به جامعه و جهاد در فعالیت های فرهنگی و سیاسی برای انقلاب اسلامی قرار دارد.
 
از سیره اولیای دین و شهدا بر می آید که ایشان نه تنها خود، بلکه همه زندگی و خانواده خود را وقف خدمت به دیگران و جامعه برای بالندگی و رشد اسلامی قرار داده اند و این امر باید برای همه کسانی که به دنبال ظهور بیش از پیش ارزش های اسلامی در جامعه هستند الگو باشد.
 
بنابراین زنان به عنوان نیمی از جامعه که در عرصه تربیت و رشد انسان فعال عمل می کند، بسیاری از نقش های اجتماعی را به دوش بکشند و در جهت کمال علم و معرفت حداکثر کوشش خود را به کار گیرند. کسب علم و معرفت همان گوهری است که همه انسان ها از جمله مرد و زن را از بسیاری گناهان حفظ کرده و ضامن مهمی در جهت حفظ کرامت و ارزش انسانیت افراد خواهد بود. چنانکه فرمود «طلب العلم فریضه علی کل مسلم»
 
به این ترتیب نباید ورود به دانشگاه تنها راه کسب علم باشد بلکه راه های بسیار زیادی باید فراهم شود که آگاهی و معرفت را در جامعه برای همه طبقات اجتماعی ارتقا دهد که مهمترین عنصر در کسب هویت اجتماعی برای زنان خواهد بود. پس مهمترین سیاست فرهنگی تحصیل و اشتغال زنان می تواند خدمت در نظام تعلیم و تربیت باشد هرچند بر طبق علایق و استعدادها هیچ راه دیگری در برابر زنان با توجه به خصوصیات جسمانی و وظیفه اصلی در حفظ آرامش و رشد خانواده بسته نخواهد بود.
 
به نظر می رسد این مدل فقط برای جامعه اسلامی ایران است که زن به صورت مضاعفی کار می کند و آرامش خانواده را در جهت کسب علم و تربیت جامعه پیش می برد. شاید مؤسس اصلی این مدل امام خمینی رحمه الله علیه درجریان پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس باشد. در این دوران زنان درعین حفظ ارزش های اسلامی نقش های بسیار مهمی ایفا کردند که عبارت «از دامن زن، مرد به معراج رود» را برای خود محقق ساختند.

فرهنگ نیوز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس