آقای رحماندوست ارزیابی شما از عملکرد انجمن نویسندگان کودک و نوجوان چیست؟
در دو سه سال اخیر امکان اشراف کامل بر عملکرد انجمن نویسندگان کودک و نوجوان را نداشتم تا بتوانم بر آن ارزیابی داشته باشم. بنده از عضوهای اولیه انجمن نویسندگان کودک و نوجوان هستم که باید بگویم که در آن دوران، یک ارتباطهایی با انجمن داشتم اما وقتی وارد مجلس شدم واقعاً دیگر امکان شناختی که زمینهساز ارزیابی باشد، را ندارم.
* تفاوت گرایش سیاسی انجمن نویسندگان کودک با انجمن قلم ایران همانند روز روشن است
با توجه به اینکه انجمنهای بسیاری در کشور به کار فرهنگی اهتمام دارند و ادعای بی طرفی در مباحث سیاسی میکنند، اما در واقع اینگونه نیست و عملکردشان طور دیگری است، نظر شما در این خصوص چیست؟
انسانها باید به وجدانهای خودشان توجه کنند یعنی اگر به این موضوع قائل هستند که کار نباید سیاسی شود، سیاسی بازی نکنند چراکه قاعدتاً تشکلها امکان ندارد که گرایش سیاسی نداشته باشند الان مثل روز تفاوت گرایش سیاسی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان با انجمن قلم ایران، روشن است و کیست این را نداند.
شاید انجمن نویسندگان کودک و نوجوان گفته باشد که گرایش سیاسی ندارد ولی این مطلب را از انجمن قلم ایران نشنیدهام اما اگر آنها سعی هم کنند، نمیشود. به گونهای که اولاً آدمها باید این تعهد را در خودشان احساس کنند که فعالیت را با گرایشهای سیاسی مخلوط نکنند و ثانیاً اگر گرایش سیاسی به معنی سیاستزدگی و سیاسی بازی است خیلی خوب است که وارد بازیها و درگیریهای سیاسی و جناحهای سیاسی نشوند.
اما معنی دیگر سیاسی یعنی به اصل حرکت کشور، تعصب و موضعگیری داشتن، که درست است. مگر میشود ما در کشوری زندگی کنیم و در بالاترین سطوح آن یک جریان سیاسی که ـ متأثر از آراء مردم و اعتقادات دینی و ولایت فقیه است ـ وجود داشته باشد، نسبت به او تعصب نداشته باشیم. متقابل این جریانات هم حتماً یک جریانات دیگری وجود دارند که باید نسبت به آنان نیز موضعگیری برعکس داشت.
* انجمنها نباید دچار سیاستزدگی شوند
بنابراین اگرعدم سیاسی کاری به معنای سیاستزدگی و سیاستبازی است من هم همفکر با شما هستم که نباید انجمنها وارد این قضایا شوند و باید به اصل کارشان توجه داشته باشند. اما آن معنی واقعی و درست سیاسی بودن این است که هیچ مسلمان و به ویژه هیچ شیعهای نمیتواند از عرصه سیاست برای اداره کشور بیتفاوت باشد. بنابراین نمی توان در مقیاس کلان سیاسی نبود.
ترویج فرهنگ و سبک زندگی غربی به وفور در آثار نویسندگان کودک و نوجوان مشاهده میشود شما این موارد را در چه چیزی ارزیابی میکنید؟
باید از تعداد آثاری که ما از غربیها به زبان فارسی ترجمه میکنیم، کاسته شود و هم با دقت بیشتری لحاظ و ملاحظه شود که چه چیزهایی را میخواهیم برای کودکان و نوجوانان این مرز و بوم، ترجمه کنیم.
* گاهی اوقات از میان 50 کتاب خارجی کودک، یک اثر هم مناسب ترجمه به زبان فارسی نیست!!
من این جمله را بارها نقل کردهام که آقای «مجید عمیق» که از اعضای انجمن نویسندگان کودک و نوجوان هستند چند سال پیش در جلسهای که نویسندگان در حضور رهبر معظم انقلاب بودند، میگفت: من گاهی اوقات از بین 4 کتاب کودکی که به زبان انگلیسی میخواندم یکی از آنها را مناسب برای ترجمه به زبان فارسی میدیدم اما الان 50 عنوان کتاب کودک و نوجوان را میخوانم که یکی از آنها برای ترجمه به زبان فارسی مناسب نیست. چون در آن کتابهای داستان که اکنون غربیها به زبان اصلی خودشان یعنی زبان انگلیسی تولید میکنند، دیگر خانواده، سنت، اعتقادات، پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ وجود ندارد. دختر و پسری در کوه، دشت و دریا به هم میرسند و وارد حوادثی میشود و با حوادث مبارزه میکنند و آن چیزی که وجود ندارد رابطه انسانی، عاطفی و مهر پدر و مادری است.
* نویسندگان کودک باید در راستای اعتقادات دینی، ملی و اسلامی،بهخلقاثر بپردازند
این را از قول کسی نقل میکنم که یکی از مترجمان کارکشته آثار کودک و نوجوان است. اگر ما هر کتاب انگلیسی که مروج فرهنگ و سبک زندگی غربی است را که به دست میآوریم را فوراً به زبان فارسی ترجمه کنیم، حاصل آن این مهم خواهد شد که سبک زندگی غربی و به گونهای دیگر سبک زندگی غیر مسلمانی از طریق آثار ترجمه در داخل کشورهای شرقی توسعه و ترویج پیدا میکند. که در این راستا باید به فکر نگارش اعتقادات دینی، ملی و اسلامی _ ایرانی خودمان در قالب داستان برای کودکان و نوجوانان باشیم و نگذاریم کتابهای غربی در داخل کشورمان به وفور ترجمه شود و مروج سبک زندگی غربی باشد یعنی خودمان میتوانیم سبک زندگی مسلمانی و اسلامی خود را در قالب داستان برای کودکان و نوجوانان این مرز و بوم نوشته و منتشر کنیم.
* انتشار کتابهای عرفان غربی در کشور و مشاهده آن در آثار کودک و نوجوان
وضعیت ادبیات کودک و نوجوان کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
وضعیت ادبیات کودک و نوجوان کشور را در عرصه تولید، تألیف و خلق آثار خیلی بد مشاهده نمیکنم. البته در دو سال اخیر به خاطر کار زیاد در مجلس شورای اسلامی، کمتر توانستهام به این مسائل اشراف داشته باشم. ولی از یک چیزی دلخور و نگران هستم که کتابهای عرفان غربی، کتابهایی که دین را تنها به عنوان یک معنویت هپروتی و ترس از مرگ، ترس از قیامت و ترس از شیطان و روح در کشور وجود دارد یعنی یک مفهومهایی در کتابهای فارسی منتشر میشود که بعضاً آنها را دیدهام و نمیپسندم به خصوص برای کودکان و نوجوانان کشور که این موارد سَم است به گونهای که تصویری از روح در این کتابهای غربی که اکنون برای مخاطبان کودک و نوجوان در حال ترسیم و تصویر است، درانتشار استکه وقتی بچههایمان آن را میخوانند، هویت مسلمانی، اعتقادی و دینی خودشان را به تدریج از دست میدهند یا حداقل اعتقادشان تضعیف میشود به همین منظور نمیتوانم وضعیت کنونی را ارزیابی کنم اما در حد امکان اگر نویسندگان کشور دست به قلم ببرند و به تولید کتاب بپردازند، بدون شک از ترجمه اینگونه آثار غربی که در کشور منتشر میشود، وضع بهتر خواهد بود.
* اگر مجلس فراکسیون ادبیات داستانی داشته باشد تنها یک عضو خواهد داشت
آیا مجلس تدابیری برای جلوگیری از انتشار اینگونه آثار اندیشیده است؟ و یا به وزارت مربوطه برای عدم ارائه مجوز به چاپ اینگونه کتابها تذکر داده است؟
وظیفه مجلس شورای اسلامی، نظارت است و باید به وزارت ارشاد تذکر داده و از وزیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سوال بپرسد و یا از دستگاههای اجرایی دیگری که مسئول انتشار این کتاب هستند، سوال، تذکر و استیضاح و از ابزار نظارتی خودش استفاده کند وگرنه مجلس دارای کارهای دیگری است که کمتر به این گونه مسائل میپردازد و اگر مجلس فراکسیون ادبیات داستانی داشته باشد تنها بنده یک نفری عضو آن هستم البته اهل قلم در مجلس شورای اسلامی وجود دارد اما در عالم ادبیات داستانی و شعر، تعداد آنها بسیار اندک است.