گروه فرهنگی مشرق ـ «انتظار عامیانه» عنوان اولین فصل از کتاب «انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه» است که حجت اللاسلام و المسلمین صدیقی از آن با عبارت «جامعترین کتابی که تاکنون در موضوع انتظار دیدهام» یاد کرد و حسن عباسی آن را یک عقبۀ تفکر استراتژیک برای موضوع انتظار و تلاشی حکمی، فلسفی و کلامی در موضوع انتظار دانست. حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در فصل اول این کتاب به معرفی و بررسی انواع انتظار عامیانه و آثار سوء آن پرداخته است و سپس فواید و برکاتی که با کنار گذاشتن نگاه عامیانه پدیدار میشود را برشمرده است. با توجه به تأکید رهبر معظم انقلاب بر «اهمیت کار عالمانه و پرهیز از کار عامیانه در موضوع انتظار» (بیانات در دیدار اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت/ 18 تیر 1390)، مشرق برای اولین بار و در آستانۀ میلاد مهدی موعود(عج) هر روز قسمتی از فصل نخست این کتاب را با عنوان «پرهیز از انواع انتظارهای عامیانه» منتشر میکند.
نگاه عامیانه که در همۀ جوامع و فرهنگها جریان دارد، به عوام اختصاص ندارد. گاهی از اوقات تحصیلکردهها و خواص جامعه نیز دچار عوامزدگی میشوند؛ خصوصاً وقتی در موضوعاتی وارد میشوند که اطلاعات و تحصیلات علمی آنها با موضوع مورد نظر تناسبی نداشته باشد، در حالی که اندیشمندان و تحصیلکردهها علیالقاعده باید از عوامزدگی مصون باشند. به همین دلیل وقتی یک عالم دچار عوامزدگی میشود، گروه بیشتری از مردم را به دنبال خود میکشاند؛ و بیش از عوام میتواند نگاه عامیانه را ترویج دهد.
1. پیچیدگی نگاه عمیق
ترویج یک نگاه عامیانه، میتواند عوامل متعددی داشته باشد. یکی از عوامل طبیعی آن قابل پذیرشتر بودن نگاه سطحی نسبت به یک نگاه ژرف و عمیق است که از پیچیدگیهای خاصی برخوردار بوده و درک آن برای عوام دشوار میباشد.
2. تمایل هوای نفس به نگاه سطحی
یکی دیگر از عوامل ترویج نگاه سطحی و غلط آن است که معمولاً چنین دیدگاههایی با اهواء نفسانی بیشتر تطبیق دارند؛ و هوای نفس، به صورت پنهان یا پیدا اندیشۀ انسان را به همراهی و حتی دفاع از سخن غلط وامیدارد.
3. دامن زدن توسط سودجویان
البته همیشه کسانی هم پیدا میشوند که از شیوع برخی تفکرات عامیانه در میان مردم سود میبرند و طبیعتاً به آن دامن میزنند؛ چرا که بهترین راهِ به بردگی کشیدن انسانها تخریب آگاهیهای آنها و انحراف ایشان از حقایق است؛ که این هدف بیشتر در تحریف حقایق از طریق رواج یک نگاه عامیانه رخ میدهد. زیرا بهترین راه غفلت از حقایق مهم عالم، که از توجه به آنها اجتنابی نیست، اکتفا کردن به نگاه عامیانه و در نتیجه نگرش باطل به حقایق است.
اگرچه در میان همین نگاههای عامیانه، آگاهیهای درست بسیاری نیز وجود دارد که هر کدام به گوشهای از حقایق اشاره میکند، اما مشکل اینجاست که اگر انسان گوشههایی از حرفهای درست را بگیرد، ولی تحلیل دقیق و تصور کاملی از کلیت آنها نداشته باشد، در معرض برداشت غلط و عوامزدگی قرار خواهد گرفت.
تصور عامیانه از منجی، در همۀ ادیان عالم وجود دارد؛ کسی که سوار بر مرکب خواهد آمد و دنیا را با «اعجاز» دستانش متحوّل میکند و بینیاز به همراهی مردم و هوشیاری آنها، زمین و زمان را زیر و رو کرده و بیاعتنا به سنتهای الهی و همۀ آنچه در طبیعت حیات بشر است، سعادت را برای انسان به ارمغان میآورد.
- کسانی که منتظر ظهور منجی هستند، امّا مقدماتی را برای آن لازم نمیدانند
- یا از ساز و کار نجاتبخشِ منجی درک صحیحی ندارند
- و یا چگونگی تداوم حاکمیت منجی و رموز بقای آن را نمیشناسند
و موارد دیگری که ندانستن هر یک از آنها، ما را به منظر عامیانه نزدیک میکند. کمترین زیان این نگاه این است که تکلیف ما را برای یاری منجی و مقدمهسازی برای قیام او معلوم نمیکند.
انسان دردمند و رنجکشیدهای که همۀ راههای نجات را بسته میبیند و توانایی حل مشکلات خود را ندارد، چارهای نمیبیند جز آنکه دل به روزنههایی ببندد که بتوانند او را به منجی امیدوار کنند و مانند غریقی به هر گیاهی برای نجات چنگ بزند. طبیعی است در چنین فضایی، بازار سطحینگریها و گمانهزنیهای عوامانه هم گرم میشود.
********
نگاه عامیانه چیست؟
تلقیهای عامیانه، ممکن است دربارۀ هر چیزی پدید بیاید. هماکنون نیز بسیاری از موضوعات و مسائل علمی در رشتههای مختلف، در افکار مردم گرفتار تلقیهای عامیانهاند. در این میان، موضوعات معنوی که از پیچیدگی و پنهانیهای خاصی برخوردارند، بیش از هر موضوعی در معرض برداشتهای عامیانه قرار دارند. نگاه عامیانه که در همۀ جوامع و فرهنگها جریان دارد، به عوام اختصاص ندارد. گاهی از اوقات تحصیلکردهها و خواص جامعه نیز دچار عوامزدگی میشوند؛ خصوصاً وقتی در موضوعاتی وارد میشوند که اطلاعات و تحصیلات علمی آنها با موضوع مورد نظر تناسبی نداشته باشد، در حالی که اندیشمندان و تحصیلکردهها علیالقاعده باید از عوامزدگی مصون باشند. به همین دلیل وقتی یک عالم دچار عوامزدگی میشود، گروه بیشتری از مردم را به دنبال خود میکشاند؛ و بیش از عوام میتواند نگاه عامیانه را ترویج دهد.
1. پیچیدگی نگاه عمیق
ترویج یک نگاه عامیانه، میتواند عوامل متعددی داشته باشد. یکی از عوامل طبیعی آن قابل پذیرشتر بودن نگاه سطحی نسبت به یک نگاه ژرف و عمیق است که از پیچیدگیهای خاصی برخوردار بوده و درک آن برای عوام دشوار میباشد.
2. تمایل هوای نفس به نگاه سطحی
یکی دیگر از عوامل ترویج نگاه سطحی و غلط آن است که معمولاً چنین دیدگاههایی با اهواء نفسانی بیشتر تطبیق دارند؛ و هوای نفس، به صورت پنهان یا پیدا اندیشۀ انسان را به همراهی و حتی دفاع از سخن غلط وامیدارد.
3. دامن زدن توسط سودجویان
البته همیشه کسانی هم پیدا میشوند که از شیوع برخی تفکرات عامیانه در میان مردم سود میبرند و طبیعتاً به آن دامن میزنند؛ چرا که بهترین راهِ به بردگی کشیدن انسانها تخریب آگاهیهای آنها و انحراف ایشان از حقایق است؛ که این هدف بیشتر در تحریف حقایق از طریق رواج یک نگاه عامیانه رخ میدهد. زیرا بهترین راه غفلت از حقایق مهم عالم، که از توجه به آنها اجتنابی نیست، اکتفا کردن به نگاه عامیانه و در نتیجه نگرش باطل به حقایق است.
اگرچه در میان همین نگاههای عامیانه، آگاهیهای درست بسیاری نیز وجود دارد که هر کدام به گوشهای از حقایق اشاره میکند، اما مشکل اینجاست که اگر انسان گوشههایی از حرفهای درست را بگیرد، ولی تحلیل دقیق و تصور کاملی از کلیت آنها نداشته باشد، در معرض برداشت غلط و عوامزدگی قرار خواهد گرفت.
آثار سوء نگاه عامیانه
این عوامزدگی آثار سوئی به همراه دارد، از جمله اینکه زمینۀ تحریف و انحراف از دین فراهم میشود. یکی دیگر از آثار سوء این است که حتی اگر این عوامزدگی موجب تحریف و انحراف هم نشود، لااقل موجب بیزاری کسانی خواهد شد که از دقت و موشکافی برخوردارند و ضعفهای نگاه عامیانه را بهسرعت درمییابند. علاوه بر آن، نجاتبخش نبودن و بیثمر شدن اندیشههای حیاتبخش به سبب پدید آمدن و گسترش یک تلقی عامیانه، ضرری غیر قابل اغماض است. آسیب نگاه عامیانه به منجی
خطر و آسیب نگاه عامیانه آنگاه که به موضوع حیاتبخش و مهمی همچون «منجی» سرایت کند، دو چندان میشود و آسیبهای بیشتری را به همراه خواهد داشت. این در حالی است که نگاه عامیانه به موضوع «منجی» به دلیل ابهامات و نادانستههای فراوانی که در مورد آن وجود دارد، جزء رایجترین مسائل همۀ ملتهای معتقد به ظهور منجی به حساب میآید. اگرچه این نگاه عامیانه، در میان پیروان دیگر ادیان و مذاهب بیشتر است، ولی رواج اندک آن در میان مسلمانان زیاد محسوب میشود؛ و نه تنها قابل تحمل نیست بلکه میتواند به موضوع انتظار و مهدویت لطمههای جدی وارد نماید. تصور عامیانه از منجی، در همۀ ادیان عالم وجود دارد؛ کسی که سوار بر مرکب خواهد آمد و دنیا را با «اعجاز» دستانش متحوّل میکند و بینیاز به همراهی مردم و هوشیاری آنها، زمین و زمان را زیر و رو کرده و بیاعتنا به سنتهای الهی و همۀ آنچه در طبیعت حیات بشر است، سعادت را برای انسان به ارمغان میآورد.
نمونههایی از نگاه عامیانه به منجی
به چند مثال از تصورات عامیانه در خصوص منجی توجه کنید: - کسانی که منتظر ظهور منجی هستند، امّا مقدماتی را برای آن لازم نمیدانند
- یا از ساز و کار نجاتبخشِ منجی درک صحیحی ندارند
- و یا چگونگی تداوم حاکمیت منجی و رموز بقای آن را نمیشناسند
و موارد دیگری که ندانستن هر یک از آنها، ما را به منظر عامیانه نزدیک میکند. کمترین زیان این نگاه این است که تکلیف ما را برای یاری منجی و مقدمهسازی برای قیام او معلوم نمیکند.
نگاه عامیانه موجب تأخیر فرج است
اگرچه اقبال عمومی به منجی و علاقۀ نوع انسانها به این موضوعِ شریف، بستر مناسبی برای درک عمیقتر آن به حساب میآید و باید از آن به عنوان مقدمهای برای بسط فهم عمیق استفاده کرد، ولی وقتی به مجموعۀ منتظران نگاه میکنید، میبینید کم نیستند کسانی که درایت لازم را نسبت به منجی ندارند. همین مسأله موجب اشتباهات فراوانی در عملکرد امروزین آنها به عنوان افراد منتظر میشود. طبیعتاً این اشتباهات، نه تنها فرج را جلو نمیاندازد و انتظار را ثمربخش نمیسازد، بلکه چه بسا موجب تعویق آن نیز بشود. انسان دردمند و رنجکشیدهای که همۀ راههای نجات را بسته میبیند و توانایی حل مشکلات خود را ندارد، چارهای نمیبیند جز آنکه دل به روزنههایی ببندد که بتوانند او را به منجی امیدوار کنند و مانند غریقی به هر گیاهی برای نجات چنگ بزند. طبیعی است در چنین فضایی، بازار سطحینگریها و گمانهزنیهای عوامانه هم گرم میشود.
نجات از عوامزدگی، مقدمۀ نجات از وضعیت موجود
در حالی که برای تحکیم امید به فرج و حتی برای نزدیک کردن آن و نجات یافتن در آن، باید ابتدا از همین عوامزدگی نجات پیدا کرد؛ و این مقدمۀ تغییر وضعیت و نجات است. چرا که ارادۀ خداوند متعال به آن تعلق گرفته است که انسانها با اقدام آگاهانۀ خود، مقدمهساز تغییر اوضاع عالم بشوند: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!» (رعد/ 11)