به گزارش مشرق به نقل از جهان، خلاصه اين ميزگرد در ادامه مي آيد.
راديو گفت و گو: بحث پيرامون مکتب اسلام و ايران انتقادات فراواني ايجاد کرده است. در اين باره با حجت الاسلام احمد سالک سخنگوي جامعه روحانيت مبارز گفت و گو مي کنيم .آقاي سالک نظر شما را درباره اظهارات اخير مي شنويم.
سالک: بحثي مطرح شد, تحت عنوان مکتب ايران و مکتب اسلام و پرداختن به معرفي مکتب ايران به جاي مکتب اسلام. اين بحث به مسائل مهمي مرتبط است. نکته اول اينکه انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني(ره)مبتني بر تجربه ارزشهاي ديني و قرآني است. نکته دوم تکيه حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبري و همه علما بر اسلام ناب است.تلاش همه علما از تاريخ صدر اسلام تا الان به تبعيت از پيغمبر اکرم(ص) و ائمه هدي(ص), حاکم کردن دين خدا در بين مردم است. و براي دفاع از مکتب اسلام ما شاهديم که کتابهاي فراوان نوشته شده, بسياري از علما و بزرگان ما در پاي اسلام و تبعيت از رهبران ديني به شهادت رسيدند. جمع بندي من از اين مطلب اين است که تاريخ پر است از دفاع از اسلام ناب و انقلاب اسلامي ما که پاي اسلام ايستاده اند . اسلام براي هدايت بشريت از گمراهي و ضلالت امده است. اگربه اوايل انقلاب توجه کنيم نهضت آزادي و جريانات ديگر فرياد زدند که جمهوري اسلامي بدون اسلام ,جمهوري ايراني. يا فرياد زدند جمهوري دموکراتيک اسلامي, يا جمهوري اسلامي دموکراتيک و حضرت امام (ره ) فرمودند, جمهوري اسلامي نه يک کلمه کم و نه يک کلمه زياد. امام پاي اسلام ايستاده اند ملت به پشتوانه اين حرکت در دفاع از اسلام فرزندان خودشان را تقديم کردند. صحبت از مکتب ايران مي شود و بعد هم توجيه مي کنند که نظر آقايان ناسيوناليسم ايراني نبوده, بلکه بحث عشق است و عشق است و عشق. مگر در اسلام عشق نيست؟ مگر در اسلام علاقه و محبت قلبي نسبت به مباني اسلامي نيست که ما امروز يک خط فکري جداگانه اي بدهيم. من احساس مي کنم که بحث ساختارگرايي و پسا ساختارگرايي مطرح است. قويترين ساختار را در نظام حکومتي, ما در سطح دنيا داريم. به دليل اينکه مباني ما ديني است, رهبري داريم, . پسا ساختارگرايي اين گونه القا مي کند که حکومت منهاي رهبري, منهاي دين, منهاي مسائل ديگر. بحث ايران است و ايران است و ايران. افتخار ما اين است که انقلاب اسلامي با پشتوانه تاريخي وسيعي که در ايران است و در اين نقطه از جهان به رهبري يک روحاني بزرگواري مثل حضرت امام(ره) سازمان يافت. افتخار ايران به اسلام است. اين ايران است که کلمه اسلام پشت آن مي آيد لرزه بر اندام استکبار جهاني مي اندازد. من يک جمله اي اينجا اضافه کنم, بعد از صحبتهايي که آقايان کردند , اولين شبکه وهابيت در عربستان سعودي توسط يکي از علماي وهابي استفاده کاملي از اين صحبت ها کرد و فرياد زد که ما 30 سال است مي گوييم ايران براي ايران دارد کار مي کند سخن از اسلام و شيعه و اينها نيست, يکي از مقامات حکومتي راجع به ايران صحبت کرده و بحث اسلام ندارد و مي گويد از اين پس مکتب ايران مطرح است به جاي مکتب اسلام و اين نکته، نکته نگران کننده اي است, خوراکي شد براي دشمنان اسلام و بايد هر کسي محدوده حرکت خود را بشناسد. ايشان 7 مسئوليت دارند الحمدا... من نمي دانم چگونه تقسيم کار کردند که به اين نوع نظريه پردازي ها هم هراز چندگاهي مي پردازند و مشکلاتي را درست مي کنند. همه علما ناراحت هستند. يک دغدغه اي براي متدينين روي اين مسئله درست مي شود و سوالاتي مطرح مي شود.

راديو گفت و گو: آقاي پارسا نيا يکي از انتقاداتي که مطرح است اين است که اسلام يک دين جهان شمول است و به يک قوم يا نژاد خاصي تعلق ندارد. براي تبيين اين موضوع بايد به چه نکاتي توجه کنيم؟
پارسا نيا: اسلام به عنوان يک حقيقت يک برنامه زندگي که متن اراده تشريعي خداوند است، در مقام خود عنايت و لطف و هدايت الهي است . اما اين مسئله اگر بخواهد در عرصه زندگي تحقق يابد , قاعدتاً انسانها نقش دارند ، زيرا انسان است که بايد ايمان بياورد ودر مسير تحقق و واقعيت بخشيدن آن عمل مي کند. حالا در سطح زندگي فردي و شخصي, افرادي که ايمان مي آورند, تعبير قرآن اين است که اينها منتي بر اصل و حقيقت اسلام ندارند, چون اسلام را اينها خلق نمي کنند بلکه اسلام را اينها مي پذيرند. گاهي هم از حوزه فرد فراتر رفته و به عرصه فرهنگ مي رسد , قاعدتاً قوم و جامعه اي که به اسلام ميگروند, مسير حضور اسلام در عرصه فرهنگ مي شوند. اين هم از ناحيه اين سنت الهي است که خداوند به لحاظ تکويني اراده کرده که اراده تشريعي او از مسير اراده انسانها باشد و پس از تحقق به عرصه تاريخ بيايد.

راديو گفت و گو: چقدر حضور اسلام در اين رابطه تأثيرگذار بوده؟
پارسانيا: حيات امت و هويت جامعه ايران از طريق ايمان آن به اسلام و حقيقت است.جامعه ايران با گرويدن به اسلام و ايماني که آورد, مجراي اين شد که اسلام به عرصه تاريخ بشري حضور به هم برساند. اين نکته را شهيد مطهري در کتاب خدمات متقابل اسلام و ايران به خوبي بيان کردند.

راديو گفت و گو: آقاي سالک ابتدا معتقد بودند که ايران تأثير زيادي در نشر اسلام داشته نظر شما را مي شنويم.
سالک: اگر به تاريخ اسلام بازگرديم از صدر اسلام ما شخصيت بزرگواري را مثل حضرت سلمان داريم. که از ايران حرکت کرده و به پيغمبر اکرم(ص) پيوسته و سابقه طولاني در اين جهت دارد و پيغمبر اکرم(ص) هم عنايت ويژه اي به اين بزرگوار داشتند. بعد از آن علماء بزرگواري داشتيم که اينها دنباله روي حرکت اسلام بودند. راوياني داشتيم که احاديث بزرگان و اهل بيت(ع) را نقل مي کردند و همه اين شخصيت ها در قرون مختلف تا زمان امام حسن عسگري(ع) و حضرت مهدي (عج) حضور داشتند . ايراني ها از استعداد فوق العاده اي برخوردارند ، شعرا ,ادبا ، ,شخصيت ها و فقها و راويان بزرگوار,کساني بودند که اسلام را به جاهاي ديگر و نقاط ديگر گسترش دادند و اين فرهنگ عظيم را در سطح کشورهاي مختلف به اشکال مختلف منتشر کردند. اين سابقه عظيم و اين اعتبار بسيار مهم را با توجه به انقلاب اسلامي و نقش اساسي و کليدي حضرت امام(ره) در قرن حاضر, به گونه اي است که گسترش دهنده فرهنگ اسلام ناب که محوريت و تجلي آن در يک حکومت ديني است, در کنار حکومت هايي که در جهان مطرح هستند, چنان قدرتي را بوجود آورده که امروزه ابتکار عمل دست اسلام است آن هم در ايران , در دست رهبري علما و بزرگان است. اين ظلم بزرگي است که ما بياييم اين را کنار بزنيم, و برويم سراغ مسائل ملي و جغرافيايي سياسي. اين کار صحيحي نيست و اين ظلمي است که به اسلام, ملت مسلمان در ايران خواهد شد. لذا بايد دفاع کرد از اصل اسلام. اين مسئله تجلي حديث ثقلين است, قرآن و عترت. اين دو از هم جدا شدني نيستند. استاد قرآن اهل بيت، راسخون در علم هستند. عالمان هستند و قرآن هم مشخص است, قانون الهي است. کلام نوراني حضرت حق است. اين دو با هم هستند. بنابراين در شرايط کنوني که دشمنان و استکبار تلاش مي کند دين را ابزار کند,مسجد و محراب را ابزار کند,آقاي مايکل برانت مي گويد روحانيت و عاشورا و اينها را بايد گرفت و انحرافي ايجاد کرد. تلاش استکبار بر اين مبنا است که يک حکومت منهاي دين,منهاي اسلام مطرح باشد. با تمام رشد فرقه و شبه عرفانهاي نويني که بواسطه جنگ نرم درجامعه مطرح است ، صحيح نيست که يک مقامي در نظام ما بيايد و با صراحت بگويد يک خط انحرافي ديگر را مطرح کند. البته بعيد مي دانم ملت ايران و مردم و علما اجازه دهند.

راديو گفت و گو: آقاي سالک مقام مسئولي که اشاره کرديد، ما به صورت کتبي هم از ايشان دعوت کرديم که در برنامه ما حضور يابند متأسفانه حاضر نشدند.
سالک: من مي خواهم مطلبم را جمع بندي کنم. اينکه موضوع علم قرآن و اسلام انسان است. يعني شريعت اسلام واخلاق اسلام در جهت سير کمالات و کسب ملکات اخلاقي و مسائل تعالي علمي و ديني و غيره است. موضوع خاک و جغرافيا نيست. بحث خاک و جغرافيا و کشور, نعمتهاي الهي است در اختيار انساني که اشرف مخلوقات است با قيد تدين.

راديو گفت و گو: اقاي سالک اشاره به اين موضوع داشتيد که ملت ايران قبل از اينکه به حمايت از ايران بپردازد از اسلام تبعيت و حمايت کرده است. به نظر شما هرگونه اظهار نظر جهت تقسيم بندي اسلام در کشورها نمي تواند منجربه سوءاستفاده فرقه هايي مثل وهابيت شود؟
سالک: طرح مطالبي که جامعه اسلامي را فرقه فرقه کند خيانت است آن هم به ملت مسلمان شهيد داده ايراني و اين موضوع به هيچ وجه قابل تحمل نيست.در حالي که تمام دشمنان از زمين و آسمان منتظر چنين سوژه هايي هستند که عليه اسلام به جريان بياندازد. کما اينکه از صحبتهاي اين آقا همين استفاده را وهابي ها در شبکه عربستان کردند در شب گذشته و ما شاهد آن همه بي ادبي آنها بوديم و توهين هايي که کردند. لذا صحيح نيست. اينکه ايشان به عنوان يک مقام مسئول و در تريبون رسمي جمهوري اسلامي آن هم در جمع يک عده ايراني که برخي از آنها هم ضد انقلاب بودند و به ايران آمدند, صحبتهايي کنند که اسلام را زير سوال ببرند و خواسته وهابيت و ديگران مطرح شود اين جاي نگراني است.

راديو گفت و گو: خيلي ممنون. آقاي پارسا نيا اگر اظهار نظري درباره صحبتهاي آقاي سالک داريد بفرماييد.
پارسا نيا: وقتي ما يک حرفي را مي زنيم مخصوصاً که اگر يک موقعيت اجتماعي هم داشته باشيم,آن حرف صرف نظر از اينکه حقيقت است يا باطل است, يک بازتابهاي تاريخي و اجتماعي و سياسي نسبت به محيط خودش دارد. بايد آن شناخته شود و با منطق خودش بحث شود. به هر حال امروز بحث انقلاب اسلامي ايران است و نقشي که ايرانيان در احياي تفکر اسلامي از يک سو,بيداري اسلامي از يک طرف و بلکه احياي معنويت در جهان امروز داشته و دارند.بدون شک در اين حرکتي که رخ داده, قدرت انقلاب ما روي بعد اسلامي آن و پيوندي است که با جهان اسلام دارد. اين يک حرکت استراتژيک و مسئله استراتژيک براي ماست. يعني انقلاب اسلامي ايران اگر منزوي شود, اولاً چندان قدرتي نخواهد بود,يعني به سرعت سرکوب خواهد شد,و از اهداف خودش هم دور خواهد شد. يعني قوت و قدرت ما در پيوندي است که با جهان اسلام و امت اسلامي داريم. در تقابل جهاني که با استکبار جهاني وجود دارد.