گروه سیاسی مشرق - «هفته نامه صدا» در شماره اخیر خود طی گزارشی تحت عنوان: "شیر و خورشیدِ جنجالی، اطلاعات "صدا" از پشت پرده حملات اخیر به یونسی"[i]، سعی کرده است که اظهارات ابهام برانگیز «یونسی» درباره جایگزینی نشان شیر و خورشید بجای هلال احمر در «سازمان هلال احمر» را به نوعی توجیه و کم اهمیت جلوه دهد.
«هفته نامه صدا» به سردبیری «محمد قوچانی»، بعد از آن منتشر شد که «هفته نامه آسمان» - تحت سردبیری «قوچانی»- بدلیل غیرانسانی خواندن حکم قصاص در مطلبی از «داوود هرمیداس باوند»؛ توقیف شد. علاوه بر این، بدلیل اشتراک فراوان اعضای تحریریه هر دو نشریه؛ می توان «هفته نامه صدا» را "آسمان" با تابلوی جدید نامید.
«صدا» در گزارش مذکور نوشت: «خردادماه 86، «غلامعلی حداد عادل» بعنوان رئیس مجلس هفتم گفت: «با بالا رفتن مجسمه های شیر و خورشید بر سر در مجلس شورای اسلامی، با موافقت افکار عمومی، مشکلی نداریم». نویسنده سپس، با اشاره به جزئیات مربوط به اظهارات «یونسی» و بازخوانی مفصلی از اقدامات وی در پرونده قتل های زنجیره ای و تصدی گری اش بر «وزارت اطلاعات» کشور، اینطور عنوان می کند که محافظه کاران؛ در حال تسویه حساب سیاسی به بهانه اظهارات «یونسی» هستند.
«صدا» با اشاره به مخالفت های اصولگرایان با پیشنهاد «روحانی» برای وزارت مجدد «یونسی» بر «وزارات اطلاعات»، منشاء انتقادات صورت گرفته در عرصه افکار عمومی را جناحی و حاصل از بغض محافظه کاران نسبت به سوابق درخشان «یونسی» معرفی کرده و نهایتاً؛ تأکید می کند: «برغم تکرار سخنان مشابه سخنان «یونسی»، از زبان «حدادعادل» در سال 86 که آن موقع، هیچ واکنشی از سوی رسانه های محافظه کار بدنبال نداشت؛ معلوم نیست که آنها به چه دلیل، بخشی از سخنان تحریف شده «یونسی» را دستاویز حملات خود قرار داده اند ]!![. آیا این حاکی از دور جدید حملات و حاشیه سازی های تندروها برای دولت خواهد بود؟»[ii].
با این حال، یک بررسی ساده نشان می دهد که چطور این هفته نامه نزدیک به «کارگزاران سازندگی»، با تحریف آشکار سخنان سال 86 «حدادعادل» و حذف بخش اصلی ماجرا؛ یک روایت نادرست و تحریفی برای به غلط انداختن مخاطبان ارائه داده است. جالب تر اینکه، برنامه ریزان «صدا» با بهره برداری از این روایت تحریفی، دست به تحلیل مختصات فعلی سیاسی ایران زده و بر افسانه "چرخه بحران سازی محافظه کاران علیه دولت" تأکید می کنند!
پیش از هر چیز، متأسفیم که فرآیند استفاده از اطلاعات تحریف شده و وارونه نمایی تاریخ برای مغالطه و به اشتباه انداختن مخاطبین؛ به یک رویه معمول در برخی رسانه های منتسب به اصلاحات تبدیل شده است. با همه این اقوال، آنچه مهمتر است، اینکه بررسی های «مشرق»، "پشت پرده" جدیدی از موضوع شیر و خورشید را به نمایش در می آورد. اظهارات «یونسی»، چنان جنجال برانگیز بود که «سایت انتخاب» (اصلاح طلب و حامی دولت) بخاطر آن؛ سخت ترین انتقادات را به «علی یونسی» وارد کند. بنابر این، پیام یونسی چنان مهم بوده که وی حاضر بوده علاوه بر انتقادات اصولگرایان؛ انتقادات هم قطاری هایش را هم بخاطر آن، به جان بخرد. اینجا، بحث درباره گره گشایی از زوایای پنهان یک پالس است:
***
اپیزود اول: بازگشت شیر و خورشید بر سر در مجلس اسلامی!
«هفته نامه صدا»، در واقع به نشست خبری خردادماه 86 استناد می کند که توسط «غلامعلی حدادعادل» - ریاست وقت مجلس شورای اسلامی- برگزار شده بود. متأسفانه این هفته نامه، اصول اطلاع رسانی صادقانه را رعایت نکرده و در حالی صحبت های ادعایی «حدادعادل» را در "گیومه" قرار داده که آن را تحریف کرده است[iii]. در اصل، جمله ادا شده توسط «رئیس مجلس هفتم» چنین بوده است: «قرار شد، رسانه ها در اين خصوص كمك كنند و نظرسنجي انجام دهند كه آيا بالا رفتن شيرها بر سر در مجلس؛ از نظر افكار عمومي جامعه، نوعي احياي شعارهاي قبل از انقلاب محسوب نمی شود؟ اگر اين تلقي ايجاد نمی شود، ما نيز مشكلي نداريم. مسئله مهم اين است كه بدانيم، مردم چه تلقي دارند»[iv].
همانطور که از پاسخ «حدادعادل» بر می آید، این واکنش وی در پاسخ به کنشی قدیمی تر بوده که در ادامه همین مطلب بدان اشاره می شود. دست آخر، هیئت رئیسه وقت مجلس زیر بار این نمی رود که چنین تلقی (شیر و خورشید طاغوتی نیست) در بین مردم وجود دارد و بنابر این؛ هیچگاه دستور نصب مجدد شیر و خورشید بر سر در مجلس توسط «حدادعادل» صادر نمی شود. لذا احتیاجی نبوده که نسبت به این اظهارات موضع گیری شود، زیرا وی؛ بازگشت مجسمه ها را مشروط به شرطی کرده که واقعیت بیرونی نداشته است (هر چند که می توان، سخت گیری بیشتری به خرج داد و بررسی درست نبودن این گزاره را نیز زیر ذره بین دقیق تری گذاشت).
کمی بعد از برگزاری «انتخابات دوره هشتم مجلس شورای اسلامی» و تغییر ترکیب مجلس و به تبع آن هیئت رئیسه[v]؛ ترکیب جدید در سکوت رسانه ای، اقدام به بازگرداندن شیر و خورشید ها به سر در ورودی مجلس می کند[vi]. «روزنامه سرمایه» - منتسب به اصلاحات- در اینباره نوشت: «دو مجسمه شیر و خورشید که زمان انقلاب از سر در مجلس حذف شده بود؛ روز پنجشنبه، 17 مرداد ماه در سکوت خبری، به جایگاه قبلی خود بازگشت. یکی از کارمندان «کتابخانه مجلس» با اعلام این خبر، از حذف نشان خورشید از پشت مجسمه های شیر می گوید»[vii].
کمتر از 5 روز بعد اما، بار دیگر مجسمه های شیر به زیر کشیده می شوند. «روزنامه سرمایه» در این رابطه چنین گزارش می کند: «ظهر روز سه شنبه 22 مردادماه، این دو شیر بدلیل نامعلوم دیگری، بار دیگر از سر در مجلس، به زیر کشیده شدند. شاید برای کسانی که از ارزش این دو شیر و حوادثی که درست در چند قدمی آن روی داده، غافلند؛ این موضوع مطرح شود که این مطلب، چرا این قدر اهمیت دارد؟»[viii].
آن زمان یک سایت داخلی درباره دلیل این نقل و انتقال ها، به نقل از «محسن کوهکن» - سخنگوی وقت هیئت رئیسه مجلس- چنین نوشت: «گویا آقای «(احمد) ناطق نوری» که «کارپرداز خدمات» است و اینگونه امور به ایشان بر می گردد، ابتدا تصمیم گرفته که این شیرها بر سر در مجلس قرار بگیرد و بعد هم خود او؛ تصمیم به برداشتن آنها گرفته است. «هیئت رئیسه» درباره همه امور جزئی، تصمیم گیری نمی کند و ما هم از علت گذاشتن و برداشتن این شیرها اطلاع نداریم»[ix].
اپیزود دوم: منشاء درخواست بازگشت شیر و خورشید؛ مجلس ششم
همانطور که گفته شد، پاسخ «حدادعادل» به خبرنگار سئوال کننده در سال 86، در حقیقت؛ پاسخی به یک فشار بیرونی بوده که منشاء قدیمی تری از این مصاحبه داشته است. سئوال محوری این است که منشاء مسئله بازگشت شیر و خورشید بر سر در مجلس؛ از کجا آغاز شده بود؟ پاسخ دقیق به این پرسش، مقاصد سیاسی بزرگنمایی موضوع شیر و خورشید در مجلس را بهتر به نمایش در می آورد؛ اینکه واقعاً پشت پرده ماجرا چیست وچه کسانی پست آن هستند؟
گویا برای اولین بار در «مجلس هفتم» و همزمان با ریاست «حدادعادل»، یک نماینده زرتشتی درخواست بازگشت شیر و خورشیدها بر سر در مجلس را مطرح کرده است. 9 خرداد ماه همان سال (86) بود که «کوروش نیکنام» - نماینده زرتشتیان- طی نطق پیش از دستور خود در صحن علنی مجلس، "شیر و خورشید" را یکی از "کهن ترین نمادهای ملی ایرانیان" نامید و از رئیس مجلس خواست که دستور دهد؛ "پیکر زیبای شیرهای بالای ستون های ورودی مجلس قدیم" که به گفته اش "نماد پیروزی و شجاعت و غرور" هستند، دوباره بازگردانده شوند[x].
با این وجود، ماجرا به قبل از این درخواست بر می گردد و این درخواست این «نماینده زرتشتی مجلس هفتم»، خود تابع بازی قدیمی تری بود؛ اصل بازی به دوره تسلط اصلاح طلبان افراطی بر «مجلس ششم» باز می گشت.
شهریورماه 1384 ه.ش بود که «خبرگزاری میراث فرهنگی» درباره منشاء درخواست بازگشت شیر و خورشید به سر در مجلس نوشت: ««کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس» تلاش می کند تا مجسمه دو شیر سر در مجلس مشروطه را به جای اصلی خود برگرداند. «محمدعلی ابهری» (رئیس کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس) با اشاره به پژوهشی که در «کتابخانه مجلس» درباره سابقه شیر و خورشید انجام شد، افزود: "این تحقیق به پیشنهاد «سازمان اداری مجلس ششم» در «کتابخانه» انجام شد. طی این تحقیق بر اساس منابع موجود ثابت شد که شیر و خورشید یک نماد ملی ایرانی- اسلامی است که ربطی به سلسله پادشاهی در ایران نداشته و از دوره بسیار کهن نشان کشور بوده است"»[xi].
این خبرگزاری به نقل از «ابهری» ادامه می داد: «وی با اشاره به اینکه به استناد این تحقیق، از «سازمان اداری مجلس ششم» خواستیم تا دستور انتقال شیرها را به جای اصلی خود بدهند، افزود: "تصمیم گیری درباره این موضوع، به عهده «هیئت رئیسه مجلس» است. این اتفاق در «مجلس ششم» به مرحله تصمیم «هیئت رئیسه» نرسید. ما درخواست خود را به همراه دلایل اثبات سابقه ملی و مذهبی شیر و خورشید، برای «سازمان اداری» و هیئت مدیره مجلس (هفتم) می فرستیم و مسئله را پیگیری خواهیم کرد"»[xii].
بنابر این، آنچه که «یونسی» اخیراً مطرح کرده و به زعم برخی، حرف نویی در انداخته؛ طرحیست که سال ها پیش اصلاح طلبان دنبال انجام آن بوده اند. برای چه؛ بسیاری نمی دانند؟
اپیزود سوم: رسانه های اصلاحات، شیفتگان بازگشت شیر و خورشید
جالب تر اینکه، طی دوره «مجلس هفتم» آن کسانی که پیگیری به نتیجه رسیدن طرح «مجلس ششم» (بازگشت شیر و خورشید) در «مجلس هفتم» بودند و درباره آن گزارش رسانه ای تهیه می کردند؛ برخی از رسانه های اصلاح طلب داخلی و عمده سایت های ضدانقلاب خارج نشین بودند.
سال 1386، «روزنامه هم میهن» که منتسب به جریان اصلاح طلبی بود، طی گزارشی نوشت: ««عبدالحسین حائری» كه پشت انبوهی از كتاب های خطی در «كتابخانه مجلس» نشسته، این حرف ها را میزند. او 53 سال است كه در «كتابخانه مجلس» كار می كند و سال ها «رئیس كتابخانه» بوده ... آرام حرف خود را ادمه می دهد: «می خواستند که تكه های مجسمه را با خود ببرند ولی اجازه ندادیم، با آنها صحبت كردیم. خواهش كردیم و بعد آنها، مجسمه را به همان حال رها كردند ... مجسمه های رها شده بار دیگر، 8 سال پیش و همزمان با بازسازی «ساختمان مشروطه» (مجلس بهارستان) برای «ساختمان تشریفات» از «اداره اموال» بیرون آمد و توسط كارشناسانی كه در ساختمان كار می كردند؛ مرمت شد». «كیوان شیروانی» كه كارشناس «كتابخانه و مركز اسناد مجلس» است، میگوید: «سه سال است كه دوباره بدنبال احیاء و مرمت شیرها افتاده و بررسی هایی انجام دادیم. در «مجلس ششم» به پیشنهاد «سازمان اداری مجلس»، تحقیقی در مورد پیشینه شیر و خورشید انجام و گزارشی هم تهیه شد؛ گزارشی كه نتیجه آن این بود: نشان شیر و خورشید، هیچ ارتباطی به سلطنت ندارد و یك نشان ملی اسلامی است»[xiii].
سه روز قبل از «هم میهن» و در 29 خردادماه، «روزنامه اعتماد ملی» - ارگان رسمی حزب منحله اعتماد ملی- در گزارشی که به ادعای «روزنامه جمهوری اسلامی»، آن را از روی یک سایت برداشته بود؛ می نویسد: «این ضرب المثل چینی را «آندره مالرو» نقل می كند كه فیل حیوانی متفكر است؛ چون هر از گاه لحظه ای می ایستد و در خود فرو می رود، پس آنگاه دوباره به راه می افتد كه این توقف را نشانه تفكر می دانند. چه خوب نشانه ای است كه همه، نیازمند به آنیم تا در لحظاتی به دور از هیاهوها، كمی در خود فرو رفته و به تعمق؛ آنچه بر ما گذشت را بنگریم، ورنه در خود تنیدن مدام، جز سكون نمی زاید ... پس از پیروزی انقلاب اسلامی به اقتضای شرایط انقلابی، شور و شوقِ زدودن همه نشانه های بازمانده از رژیم سلطنتی فراگیر بود و در حال و هوای آن روزها؛ چنین اقداماتی قابل درك و توجیه است اما ... آیا براستی، می توانیم به صرف زخم عداوت هایی كه از حكومت های گذشته بر جان داریم، نماد ملی خود را به فراموشی بسپاریم؟»[xiv]. این مقاله با واکنش بسیار تند «روزنامه جمهوری اسلامی» و تحت تیتر: "مردم ايران فيل نيستند"، مواجهه گردید[xv].
همچنین، «BBC Persian» طی گزارشی تحت عنوان: "(نظر شما؟) بازگشت شير و خورشيد؟"، به این موضوع پرداخت[xvi].
اپیزود چهارم: شیر و خورشید؛ نشان ملی یا ملی- مذهبی یا طاغوتی؟
علیرغم ادعاهای غیرکارشناسی «یونسی» و پژوهشگران «مجلس ششم»، شیر و خورشید یک نشان ملی- مذهبی نیست. شاید بتوان گفت که برخی در تاریخ سعی داشته اند، مفهوم این نشان را قلب کرده و با توجیه های گوناگون؛ از آن استفاده کنند. درست مانند نشان صلیب که از نشانه های رمزی فراماسون ها و پیروان "کابالا"ست و طی یک عملیات خارق العاده روانی؛ بعنوان نشان مسیح جا زده شد. حقیقت این است که نشان شیر و خورشید، نه تنها یک نشان ملی- مذهبی نیست و حتی یک نشان ملی هم نیست، بلکه یک نشان طاغوتی است.
نگاهی به پیام «امام خمینی (ره)» درباره لزوم زدودن نشان شیر و خورشید که مورخ 10/12/1357 در «فیضیه قم» و در پاسخ به حامیان ابقای نمادهای سلطنتی در ایران ایراد شد؛ نیز همین را نشان می دهد و بر پاکسازی آثار طاغوتی تأکید دارد، نه فقط سلطنتی. امام (ره) فرمودند: «تمام آثار غرب را - تمام آثار فاسده، نه آثاری که تمدن است، تمام اخلاق فاسده غربی، تمام نَغَمات باطله غربی را خواهیم زدایید. ما یک "مملکتِ محمدی" ایجاد می کنیم. بیرق ایران، نباید بیرق شاهنشاهی باشد، آرم های ایران نباید آرم های شاهنشاهی باشد؛ باید آرم های اسلامی باشد. از همه وزارتخانه ها، از همه ادارات، باید این "شیر و خورشید منحوس" قطع بشود؛ عَلَم اسلام باید باشد. آثار طاغوت باید برود. اینها آثار طاغوت است؛ این تاج آثار طاغوت است؛ آثار اسلام باید باشد»[xvii].
«عبدا... شهبازی» نیز در نقدی که برای «سایت اصلاح طلب انتخاب» فرستاده، به پیشینه تاریخی شیر و خورشید اشاره کرده – اینکه شیر و خورشید در الهه های باستان ایران منشاء دارد- و بر بی اساس بودن ادعاهای «یونسی» و پژوهشگران «مجلس ششم» تأکید می کند[xviii].
در اصل، شیر و خورشید به الهه های باستانی ایران یعنی "آناهیتا" و "میترا" مربوط است، الهه هایی باطل و طاغوتی که پادشاهان ایران باستان، حتی قبل از هخامنشیان؛ مشروعیت و قدرت خود را از آنها می دانستند:
«برای تکمیل و تصحیح نظر مرحوم «مینوی»، باید اضافه کنم که خاستگاه نقوش شیر و خورشید، به "نجوم باستان" می رسد که به 7 کوکب سیار و 12 صورت فلکی باور داشتند. هر کوکب در یک یا دو صورت فلکی جای می گرفت و خانه خورشید؛ در "صورت فلکی اسد" بود ... خورشید نماد کمال و سروری بود و شیر، "حیوان خورشیدی" یا "پادشاه حیوانات" شناخته می شد. در تمدن های کهن خاورمیانه، نقش شیر و خورشید با الهه ]های باطل[ "انانه" (سومر) یا "ایشتر" (بابل) یا "آناهیتا" (ایران) دیده می شود؛ مانند مُهر هخامنشی که "آناهیتا" را سوار بر شیر نشان می دهد و خورشید بر فراز اوست»[xix].
«سینکلر» درباره ارتباط "میترا" و خورشید می گوید: «"میترا" بعنوان خورشید، آورنده روشنی به آدمی و میانجی آسمان و زمین شناخته می شود»[xx]. "میترا"، شناخته شده ترین خدای (باطل) در میان ایرانیان باستان است که در امپراطوری روم و شبه قاره هند نیز تقدیس شده است. "میترا" بعنوان الهه باطلی که نظم کیهانی را کنترل می کند - شب، روز و تغییر فصول- به آتش و خورشید مرتبط بوده و از این رو؛ تحت نام "خدای (باطل) خورشید" در ایران و هند شناخته می شد[xxi]. در متون باستانی رسیده، اینگونه توصیف می شود: «او اولین خدای آسمانی است که قبل از خورشید جاودان تیز اسب به فراز هرا (کوه البرز) می رسد. در ردیف اول آرایش طلایی، قله های زیبا را می گیرد و از آنجا به منازل آریاها (مردم ایران) با چشم نیکوکار نگاه می کند»[xxii].
ظاهراً نشان شیر و خورشید، حداقل از دوران هخامنشی ظهور کرده اما شواهدی در دست است که این ترکیب حتی قبل از این دوران نیز وجود داشته است. دو پژوهش انجام گرفته[xxiii]، اشاره می کنند که قدیمی ترین نمایش همزمان شیر و خورشید به "استوانه ساوستار شاه" به تاریخ 1450 قبل از میلاد باز می گردد که تصویری است از؛ یک قرص خورشید با دو بال برآمده از جناحین آن و دو شیر محافظ در پایه.
همچنین، مُهری در ساحل شمال غربی «دریای سیاه» در منطقه "پنتوس" کشف گردید که در «موزه بریتانیا» نگهداری می شود. مُهر، تصویری است از «اردشیرشاه دوم» که در برابر الهه (باطل) "آناهیتا" که سوار بر شیری است، ایستاده و در حال نیایش است در حالیکه پس "آناهیتا"؛ نماد خورشید که نمایشی از "میترا" بوده، نقش بسته است. 21 شعاع نوری در حال تابیدن از خورشید هستند که احیاناً به آیین های ایرانیان باستان از جمله کردهای آسیای غربی؛ مانند "جشنواره مهرگان" (16 تا 21 اُم مهرماه) ارتباط دارد. در اساطیر ایران، "آناهیتا"، مادر باکره خدای (باطل) خورشید - میترا- بوده است.
اپیزود پنجم: دستورکار ناسیونالیست های افراطی: شیر و خورشید را به باغ ملی و هلال احمر باز گردانید!
ولی همانطور که «روزنامه سرمایه» پرسیده بود، باید از خود پرسید: چرا بازگشت نشان شیر و خورشید، تا این حد برای ناسیونالیست های افراطی و ضدانقلابیون مهم و حیاتی است؟ پاسخ کمی روشن تر شده است، برای همه آنهایی که "ایرانیت بدون اسلام" را ترویج می کنند و به داشته های ملی ایران قبل از اسلام، مباهات می کنند و ایران بعد از اسلام را به انواع مختلف نکوهش می کنند؛ نشان شیر و خورشید، رمزی است از اینکه حکومت ایدئولوژیک باید به اتمام برسد. اصرار آنها برای بازگرداندن این نشان، از این جهت است که ایرانگری بی اسلام را ترویج کنند.
به این جملات یک ملی گرای افراطی در وبلاگش توجه کنید که مورخه 4/12/1390، نوشته شده است: «ايرانيان، بايد گام به گام براي بازگشت شير و خورشيد، اين نماد ملي سرزمين مان تلاش كنند. نخست تنديس هاي شير و خورشيد مانند نمونه «باغ ملي» ]منظور نویسنده: ساختمان مشروطه در بهارستان[ را سرجاي خود برگردانند؛ در گام بعد، "شير و خورشيد سرخ" جاي "هلال احمر عثماني" را بگيرد. براي تحقق اين گام (ها)، بايد از همه نيرو و توانايي هاي خود بهره بريم».
اصرار این دست ناسیونالیست های ضد «جمهوری اسلامی» به بازگشتن شیر و خورشید، تابعی از نشانه شناسی است و در ماهیت خود؛ اصرار بر این امر است که تلاش برای تغییر حکومت دینی در جریان است، این پالسی است از استمرار عملیات تغییر از درون؛ آنچه آنها به دروغ نام "مقاومت ملی" را بر آن نهاده اند.
سئوال نهایی این است که آیا اظهارات یک مقام مسئول، پالسی برای ایرانی گری افراطی بوده یا نه؟ آیا این شبیه چیزیست که دولتمردان سابق همچون احمدینژاد و دستیارش، مشایی در حوزه ایرانیگری پیمودند؟ اینها سئوالهایی است که ما نمی توانیم به آن پاسخ دهیم، حداقل امروز. آنهایی که خواهان بازگشت شیر و خورشید هستند، آنها باید بگویند که این شباهت ها تصادفی است یا عمدی. علیرغم این تردیدها، بسیاری معتقدند که این اشتباه، فقط یک اشتباه گذرا بوده است؛ امروز همه، از این ارزیابی خوشحال تریم.
[i] «شیر و خورشیدِ جنجالی/ اطلاعات "صدا" از پشت پرده حملات اخیر به یونسی»- «زینب صفری»- «هفته نامه صدا»- شماره 4- 27/2/1393
[ii] همان
[iii] در اصول حرفه ای نویسندگی، قرار دادن یک نقل قول در گیومه، بمعنای این است که جمله دقیقاً توسط فرد مورد ادعا تکرار شده است. بنابر این، تلقی نویسنده از جملات گوینده، نباید در گیومه قرار بگیرد
[iv] «حداد: با موافقت افكار عمومي، شير و خورشيد بر سر در مجلس قرار مي گيرد»- «پایگاه خبری- تحلیلی فرارو» به نقل از «خبرگزاری ایلنا»- 23/3/1386
[v] هیئت رئیسه مجلس هشتم: رئيس: علي لاريجاني، نايب رئيس اول: محمد حسن ابوترابي فرد، نايبرئيس دوم: محمدرضا باهنر- «پایگاه اطلاع رسانی مجلس شورای اسلامی ایران»
[vi] «شیر های سر در مجلس شورای ملی، معروف به «ساختمان مشروطه» در «میدان بهارستان» تهران که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به زیر کشیده بود، با حذف نشان خورشید؛ به محل خود بازگردانده شده است»- «شیرهای مجلس مشروطه با حذف نشان خورشید و لوح عدل مظفر، بازگردانده شدند»- «BBC Persian»- 21/5/1387
[vii] «بازگشت شیر بدون خورشید بر سر در مجلس»- «سایت عصر ایران» به نقل از «روزنامه سرمایه»- 21/5/1387
[viii] «مجسمه های شیر مجلس، کجا رفتند؟»- «پایگاه خبری- تحلیلی فرارو» به نقل از «روزنامه سرمایه»- 23/5/1387
[ix] «در اقدامی سئوال برانگیز/ شیرهای بی خورشید، شبانه از سر در مجلس پایین کشیده شدند»- «سایت عصر ایران»- 23/5/1387
[x] «شیرهای مجلس مشروطه با حذف نشان خورشید و لوح عدل مظفر، بازگردانده شدند»- «BBC Persian»- 21/5/1387
[xi] «شیر و خورشید، نماد ایرانی- اسلامی»- «فرزانه ابراهیم زاده»- «خبرگزاری میراث فرهنگی»- 18/6/1384
[xii] همان
[xiii] «روزنامه هم میهن»- 2/4/1386
[xiv] «شیر و خورشید، نماد ملی مذهبی ایرانیان»- «بیژن صف سری»- «سایت آفتاب» به نقل از «روزنامه اعتماد ملی»- 29/3/1386
[xv] «مردم ايران فيل نيستند»- «سایت جهان» به نقل از «روزنامه جمهوری اسلامی»- 10/4/1386
[xvi] «بازگشت شير و خورشيد؟»- «BBC Persian»- 23/3/1386
[xvii] «در پاسخ به ادعاهای یونسی/ امام خمینی: از همه ادارات، باید این "شیر و خورشید" منحوس قطع بشود»- «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»- 15/2/1393
[xviii] برای مطالعه بیشتر، رجوع شود به: «پاسخ مجدد «عبدا... شهبازی» به سخنان «یونسی»/ واقعاً فکر می کنید، حکومت اسرائیل، حکومت بنی اسرائیل است؟!»- «عبدا... شهبازی»- «سایت انتخاب»- 20/2/1393/ «نظریه یونسی در مورد پرچم "شیر و خورشید"، چقدر مبنای علمی و تاریخی دارد؟!»- «عبدا... شهبازی»- «سایت انتخاب»- 17/2/1393
[xix] «نظریه یونسی در مورد پرچم "شیر و خورشید"، چقدر مبنای علمی و تاریخی دارد؟!»- «عبدا... شهبازی»- «سایت انتخاب»- 17/2/1393
[xx] «The Grail: The Quest for a Legend. The History Press»- By Andrew Sinclair- 2008 م.
[xxi] «World of Myths»- By Fernández Armesto- «The British Museum»- 2004 م.- ترجمه از: «خدایان و آفرینش جهان در ایران باستان»- «امینه نظری اصطهباناتی»- «سایت انسان شناسی و فرهنگ» (وابسته به مؤسسه ای در ایران به همین نام)- 16/1/1388
[xxii] «اوستا»- یشت10، 13
[xxiii] «تاریخچه بیرق ایران و شیر و خورشید»- «حمید نیرنوری»- «انتشارات موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی»- 1344 ه.ش- ص 78/ «Arms and Armor from Iran: The Bronze Age to the End of the Qajar Period»- by Manouchehr Moshtagh Khorasani- «Verlag Press»- 2006 م.- Pp 320