- آقای علمالهدی در صحبتهایتان اشاره کردید که نگاه به سینما باید در اسناد بالادستی نظام ثبت شود؛ اگر صرفاً در اسناد بالادستی به سینما نگاه صنعتی و حرفهای شود مشکلات سینما ایران حل میشود؟
علم الهدی: یک نکته یادمان باشد. سینما جزیرهای منفک از سایر جزایر حوزهی اجتماع نیست.یعنی تا زمانیکه اقتصاد، آموزش، صنعت، سیاست، ورزش روند رو به رشدی نداشته باشد، سینما نمیتواند به تنهایی بار توسعه را به دوش بکشد. ما و کره با هم توسعه را شروع کردیم. در کشور کره اول تلویزیون میآید و بعد تجهیزات و بعد سریال میآید. همین الآن میدانید فیلمهای کرهای چه فروش بالایی در ایران دارند؟
جاییکه من کار میکنم، سینمایی نزدیک دو هزار متر است که روزی150 تا 200 هزار تومان فروش دارد. همین میزان فروش را یک دستفروش جلوی در سینما دارد. عرضم این است که اسناد بالا دستی که من میگویم فقط به معنای سینما نیست،بلکه به معنای تمام حوزهها است. شما نمیتوانید در کشوریکه گردش مالی مردمان آن و درآمد سرانهی آنها بین 4000 و 5000 دلار است، بگویید سینمای ما میخواهد پیشرفت کند.
- چرا پس این رونق فروش در پخش خانگی وجود دارد اما در پخش سینمایی نیست؟
علم الهدی: چون قیمتش پایینتر است شما یک سیدی میگیرید و چندین نفر آن را میبینند.
* فیلمهایی که الآن داریم همه به نوعی مستند هستند
- آقای رحیمی خیلی تهیهکنندههای ایرانی مخالف اکران فیلم خارجی هستند. ولی هم سالنهای ما خالی است و هم مطالبهی مردمی به صورت جمعی دیدن مضامین متنوع در گونههای متفاوت سینمایی است.مطالبه اگر برآورده نشود، این شیوهی پنهانی و شبکهی غیرمجاز نمایش خانگی ادامه پیدا میکند و مردم به فرهنگ دیویدی دیدن عادت کنند،یک خسران اجتماعی هم برای خود سینمای ایران به همراه خواهد داشت. آیا مسئولین نباید به اینفکر کنند که سالنها و صندلیهای سینما را از طریق اکران خارجی نجات دهند؟
رامین رحیمی: من خیلی به اکران خارجی اعتقاد ندارم، به چند دلیل؛ اولاً فیلمی که ما بتوانیم کامل و بدون ممیزی در پوشش و دیالوگ ها و کلیت فیلم و با کیفیت صدای خوبی که فیلم ساخته شده اینجا نمایش دهیم، در سینماهایی جز پردیس تهران و یکی دو سینما در شهرستان امکان ندارد،دوم اینکه ما امکان و اجازه اکران همزمان و یا حتی با فاصله کوتاه را نداریم و معمولا نسخه قاچاق فیلم ها به ایران میرسد.سوم اینکه ما باید راجع به نوع فیلم هم صحبت کنیم.که فیلم آمریکایی و هالیوودی مد نظر است یا اروپایی و یا هندی.که هرکدام به غیر از مسائل فوق و تفاوت زبانی که باید دوبله شود و آن هم نیاز به داشتن باند بین المللی است و حتما می باید با پرداخت آل رایت برای ایران که در تحریم است اتفاق بی افتد و در صورت توافق میباید مبالغ بالایی پرداخت شود، که با وضعیت موجود برای بخش خصوصی سود آور نخواهد بود و مسئله دیگر تایمینگ این فیلم ها که غالبا 120 دقیقه است و با سانسهای اکران ما همخوانی ندارد و همچنین تمایز فرهنگی و تفاوت در نوع زیست،آموزش و تربیت،محیط رشد و گوناگونی فرهنگی با مخاطب عامه و اکثریت جامعه ایرانی و به خصوص مهم ترین ضریب سنی مخاطب که بین 14 تا 22 سال یعنی نوجوانان و جوانان دارد و البته مسائل ممیزی در تبلیغات و اطلاع رسانی و تهیه مواد تبلیغی این فیلم ها و اگر نمایش فیلم های هندیست که تماما یا موزیکال یا با رقص و آواز همراه است و.... صد البته مشکلات کمبود سالن های رو به تعطیلی و تراکم فیلم های در نوبت اکران داخلی هم مزید بر علت هستند.
باید بررسی کرد و دید که رویکرد مردم شهرهای بزرگ صاحب سالن سینما، از لحاظ جغرافیا و بر بستر تاریخی شکل گرفته آن با آداب و رسوم مخصوص و بومی خود، چه دیدگاههای نسبت به معیشت، اقتصاد، فرهنگ و هنر دارند.
سینمای قبل از انقلاب را نگاه کنید، فیلم خارجی میآمد اکران هم میشد،اما نه ممیزی با شکل فعلی بود،و نه سینمای ما با لحاظ تکنیک در این سطح و اینکه داد و ستد به صورت رسمی و متداول با کمپانی ها وجود داشت و هر نوع فیلمی از وسترن تا هندی و هنری و فیلم عامه پسند جاهلی ،سینما های مشخص خود را داشت و هم تعداد سالن ها 2/5 برابر فعلی بود و هم سینما تفریح عمومی و روتین مردم بود و هم رقبای جدیدی همچون حالا نداشت.که البته همین خود مشکل ساز شده بود و به علت وجود چرخه آزاد اقتصاد سینماداران و پخش کننده به علت سود آوری متمرکز به واردات فیلم خارجی می شدند و تولید را کاملاً در سالهای آخر کمرنگ کرده بود بود.
جمعیت ایرانی دوست دارد قهرمانی از جنس خودش ببیند.با خصوصیات شرقی.استقبال از سریال ها و فیلم های آسیای شرقی و ترکی و عربی را در حال حاضر شاهدیم.متاسفانه فیلمهایی که الآن داریم همه به نوعی مستند هستند و درباره مردم و نه برای مردم .فاقد قصه،قهرمان،جذابیت،ژانر و حتی روایت محکم و منسجم. اینها جزء سینمای جهان سوم است،توسعهنیافتگی خودمان را در فیلمها نشان میدهیم.
* اکران فیلم خارجی سینمای ایران را نابود میکند
- آقای شایسته اگر از جریان فیلم خارجی سود نصیبتان شود و بتوانید فیلم تاریخی پروداکشن و پستپروداکشن با انگارههای ملی میهنی بسازید، دست به این کار نخواهید زد؟
شایسته:فیلم خارجی اگر داخل کشور ورود داشته باشد، سودش این است که سینمای ایران را نابود میکند. زیرا سینمای ما اصلاً قدرت مقابله با فیلم خارجی را ندارد. الآن سینمای هالیوود است و بعد سینمای بالیوود. فقط هم این نیست که فیلمهای ضد اخلاقی دارند، نه آنها فیلمهای اخلاقی هم دارند. یعنی سینمای هند و سینمای آمریکا، با وجود سینمای انگلیس و فرانسه و ایتالیا به قدری قدرت دارند که به هر کشوری رفتند سینمای آن کشور را نابود کردند.یعنی یک واقعیت است و من به عنوان تهیهکننده نمیتوانم بپذیرم که فیلم خارجی بیاید داخل کشور.
* نمایش فیلمهای خارجی سینماگران فرانسوی را هم نگران کردهاند
- آقای رحیمی آن سازوکار فرانسوی معروف صندوق حمایت تولیدکنندگان و تهیهکنندگان از سود فیلم خارجی چطور است؟ آیا نمیشود آن را در ایران اجرا کرد؟
رحیمی: در فرانسه از اکران خارجی و درآمد حاصله از آن مالیات گرفته شده و توسط صندوق سینمای ملی بابت کمک به تولیدات داخلی هزینه میشود،اما تفاوت بسیار است همچون سلیقه مخاطب و وضعیت سالن های نمایش و مبادله فیلم و ...... با کشور ما،ولی این را هم بگویم که این شرایط صدای فیلمسازان فرانسوی را درآورده و نگران آینده سینمای ملی خود و کاهش استقبال از آن هستند.
شاسیته: آقای رحیمی ببخشید ولی سینمای فرانسه میتواند هر فیلمی را بسازد،یعنی سینمای فرانسه مانند سینمای ایران دچار محدودیتهای عجیب و غریب نیست. در دنیا من فکر میکنم تنها سینمایی که محدودیتهای عجیب و غریب و انواع و اقسام سانسورها را دارد سینمای ایران است.
- آقای رحیمی میشود این اتفاق در ایران بیفتد و سودیکه از فیلمهای خارجی نصیب ما میشود به تهیهکنندگان سینما و پخش کنندهها کمک بیشتری کند؟
رحیمی: نه، با مشکلاتی که مطرح کردم و با شرایط فعلی و از دیدگاه مردم شناسی هم وقتی وارد میشوید، جنس ایرانی و سلیقهی مخاطب ایرانی دوست دارد قهرمانی از جنس خودش ببیند. برای همین است که من تنوع در ژانر و تولید قبل از انقلاب را مثال زدم.
علمالهدی: من متوجه رفتارشناسی که آقای رحیمی میگویند، نمیشوم. این رفتارشناسی منبعش کجاست؟ تولیدکنندهها یک سری مشکلات عدیده دارند که حاکمیت برای اینکه بخواهد سینما را حفظ کند،به نظر من باید مقداری نگاههای نظارتی را به حداقل برساند نه حداکثر. در یک دوره حداکثر را میگیرد و یک دوره وسط میآید. در صورتیکه سینمای ایران چارهای ندارد در حوزهی تولید و باید از جایی تأمین شود. مثال میزنم، همه میگویند مشکل سینمای ایران فیلمنامه است. اگر فیلمنامه باشد، ما فیلمهای خوبی میسازیم، ولی به نظر من قبل از مشکل فیلمنامه ما در حوزهی ادبیات مشکل داریم.
در کشوریکه تیراژ کتابها 500 نسخه باشد، خیلی نباید دنبال فیلمنامه خوب بود.مگر اینکه یک نفر به این جمعبندی برسد و برود یک فیلمنامه خوب تولید کند. سینمای ایران در یک دهه گذشته دیگر کمکم به یک سینمای شخصی تبدیل شده است.
* سینمایی که نتواند با مخاطب خود ارتباط برقرار کند در خارج از کشور هم نمیتواند
- از زاویه خوشبینانه از این تولیدات داخلی ایران فیلمی پیدا میشود که بتواند برای سینما ارز آور باشد و در سایر کشورهای دنیا نمایش داده شود؟
علم الهدی: فعلاً نه. دلایلی هم دارد. سینمایی که نتواند با مخاطب خود ارتباط برقرار کند در خارج از کشور هم نمیتواند.
- جمعیتشناسی که آقای رحیمی اشاره میکنند، همین است؟
علم الهدی: ایشان بحث فیلم خارجی را داشتند. سینماییکه نتواند از گیشهی خودش ورود پیدا کند به بازارهای جهانی، قطعاً جواب نخواهد گرفت.یعنی فکر کنید که بازار جهانی منتظر ماست که ورود پیدا کنیم! نه یک شوخی بیش نیست. تولیدکننده مشکلات زیادی دارد؛ مدیریت فرهنگی این مشکلات را باید حل کند. این مشکلات ربطی به حوزهی توزیع و نمایش ندارد. آنها سروکارشان متفاوت است. سالنهای سینما را مثل یک فروشگاه در نظر بگیرید که کالایی را عرضه میکنند. تولیدکنندهها بنا به دلایلی نمیتوانند جنس خوبی تولید کنند. آیا آن فروشگاهها باید تعطیل شوند؟ مسئله این است که ما توزیع و نمایش سینمایی را گره زدیم به حوزهی تولید. این اشتباه است. آنها سازوکار خود را دارند و تولید هم سازوکار خود را دارد. مدیریت هوشمند میگوید من توزیع و نمایش را باید طوری مدیریت کنم که بتواند از تولید کیفی من حمایت کند. من این را میفهمم. ولی اینکه برای حوزهی تولید، حوزهی توزیع و نمایش هم باید تعطیل شوند، گیر اساسی وجود داردکه توزیع و نمایش سینمایی باید منفک شوند از سیاستهای تولیدی و باید روی پای خودشان بایستند.
سیاستهای هوشمندانه دولت مانند چیزیکه آقای رحیمی گفتند که در فرانسه اتفاق میافتد، باید جوری این سازوکار را تعیین کندکه اگر سودی نصیب حوزهی توزیع و نمایش شد، زیرساختها را افزایش دهد یا دست تولیدکنندههای ایرانی برسد که بتوانند با سرمایهگذاری و فراق بال بیشتری کار کنند. ولی اگر همچنان بگوییم تولیدکننده نفس سینمای ایران است و توزیع و نمایش فقط دست تولید است، این سازوکاریکه قرار است به وجه صنعتی سینما اشاره کنیم، پاسخگو نخواهد بود.
* نباید سینما را دوباره اختراع کنیم. سینما در ایران بارها اختراع شده است
ما نباید سینما را دوباره اختراع کنیم. سینما در ایران بارها اختراع شده است، در صورتیکه کشورهاییکه مقداری شبیه ما هستند، سینمای پر رونقی دارند.مثل ترکیه و کره و البته از منظر درآمدهای اقتصادی هم اصلاًقابل قیاس با ما نیستند. ولی الگو و تیپ دارند. همه جای دنیا سینما یک تیپ و الگو است. بحث من با آقای رحیمی این است، بله مخاطب ایرانی از فیلم ایرانی بیشتر خوشش میآید، ولی این به معنای این نیست که فیلم خارجی را دوست ندارد و اصلاً نمیخواهد برود ببیند. سینمای ایران اگر بخواهد جمعیت بیشتری را به داخل سالنهای سینمایی بکشاند، باید رگ تنفسیاش را ازحوزهی تولید قطع کند، دوم اینکه فیلم خارجی میآید که اینها بتوانند روی پای خودشان بایستند. سوم همزمان اگر سیاستهای هوشمند دولت سودی نصیب آن دو حوزه کرد، سودبرگردد در سینمای ایران. چیزی در حدود 5000 فیلم در طول سال در خارج از کشور ساخته میشود. در حالیکه سینما قابلیت 100 فیلم را برای نمایش دارد. تا اطلاع ثانوی فقط تولیدکنندهها برنده بودند. چون بعد از انقلاب 350 سالن تعطیل شد واز سی دفتر پخش26 دفتر ورشکستهی کامل شدند. با این شرایط آیاحوزهی تولید سودآور است؟ مثال همین نمایش خانگی است. الآن رایت فیلم های پرمخاطب 250 تا 300 میلیون تومان است. یعنی تولیدکنندهها دارند به سینما به عنوان ویترین فروشگاه نمایش خانگی نگاه و از آن استفاده میکنند. ایران تنها کشوری است که نمایش خانگی آن ارزانتر از سینماست.
رحیمی : الآن اکثر سالنهای ما فرسوده است و ظرفیت استاندارد سینماهای روز دنیا را ندارد. ما که نمی توانیم در ایران فیلم موزیکال هندی اکران کنیم. سینمای هند در کشورهایی نفوذ دارد که صاحب صنعت سینما نیستند،هیچکدام جز ترکیه سینما ندارند. مثلاً در پاکستان و کشورهای همسایه خود نفوذ دارد که تقریباً همزبان و هم فرهنگ هستند و به خاطر همین استقبال وجود دارد. مخاطب امروز ایرانی نمی شیند این جنس فیلم های هندی را در سینما ببیند.
- ما سه نمونه نقض داریم؛ اکران فیلم های مظنونین همیشگی، بودای کوچک، هوانورد. که نمونه های بسیار موفقی در فروش و اکران بودند و به نظر می آید این ظرفیت در سینمای ایران مغفول مانده است.
علم الهدی : فیلم کینه هم هست که تک سانس با بلیط 800 تومان اکران کردیم ، 110 میلیون تومان فروخت .
- اتفاقا مشکلات سانسور هم در فیلم های خارجی کمتر است، چرا که آنها به راحتی می پذیرند برخی صحنه ها با فرهنگ عمومی کشور مغایرت دارد، ولی اینجا کارگردان ایرانی بعد از سالها کار کردن هنوز فیلمی را می سازد که باعث ناراحتی و بر افروخته شدن مردم می شود.
رحیمی : این فیلم های محدود کجا اکران شد ؟ همه آنها در سینما فرهنگ و بالاشهر تهران اکران شد نه در شهرستان ها. همه سینمای ایران تهران نیست ، همه سینما تهران هم سینما فرهنگ نیست. اگر مثلاً در سینما فیلم خارجی با همان کیفیت کم، ولی دیجیتال پخش شود و مردم استقبال کنند مطمئن باشید بخش خصوصی در اهواز و شیراز سرمایهگذاری میکند، سینما میسازد و اکران رونق میگیرد.
علم الهدی : آقای رحیمی پیشنهاد بدید برای افزایش کیفی سالنهای سینمایی باید چه کار کنیم؟ باید پول دولت در این کار وارد شود؟
رحیمی: مهم ترین مشکل سینما های ما دولتی بودن آن و شیوه مدیریت کارمندی آنهاست.نه من اتفاقاً معتقدم که ارگان های دولتی مثل حوزهی هنری سینماها را اجاره به شرط تملیک بسپارد به بخش خصوصی.البته با دادن تراکم تجاری برای ایجاد فضاهای درآمد زای کمکی تا به وضعیت نرمال برسند.مشکل دیگر سینما های فعلی این است که در جغرافیای جمعیتی 30 سال پیش واقع شده اند و شهر ها هم تغیرات فراوانی داشته اند.
علم الهدی: من همین فردا از شما دعوت میکنم که تشریف بیاورید و50 سینما را فردا به شما میدهم. عرض من این است که ما باید بحثهای ژورنالیستی که نمی توانیم ارزیابی و تحلیل درستی داشته باشیم و عملیاتی ببینیم سینمای ایران با اتکا به فیلم داخلی امکان افزایش زیرساختها را نداردیا نه. اگر داشت الآن بخش خصوصی صف کشیده بود برای سینما ساختن. آقای شایسته بهتر میدانند، قبل از سال 85 همهی تولیدکنندهها میگفتند اگر دو مشکل اساسی رفع شود مسائل ما حل خواهد شد.یکی بحث ممیزی بود و دوم بحث کمبود سالنهای سینما.
از سال 85 تا سال 92 نزدیک به 50 سالن سینما فقط به تهران افزوده شد و مخاطب 16 میلیون نفری سال 85 ما7 میلیون نفر شد.50 سالن اضافه شده، پس چرا مخاطب ما نه تنها افزایش پیدا نکرد، بلکه کاهش هم پیدا کرد. من مخاطب تصمیم میگرفتم به سینمای استقلال در دههی80 مراجعه کنم، اما الآن ترجیح میدهم به سینما آزادی مراجعه کنم.
بخشی از مشکلات اکران سینمای ایران به دلیل کمبود تنوع، ژانر و تک سلیقه بودن است. بخش کوچکی از مردم که در تهران حدود 200 تا 250 هزار نفر هستند و بعضیسه چهار بار یک فیلم را میبینند، چنین است.یعنی یک شهر 14 میلیون نفری فقط 250 هزار نفر مخاطب سینما دارد که در طول سال میشود 4 میلیون نفر. سینمای ایران تا نتواند حوزهی توزیع و نمایش را جذاب کند، سالن خوب نمیتواند ساخته شود.
- مثلاً تصور کنید اگر بخش خصوصی ببیند که سود در سالنداری است و از پخشکننده میتواند فیلم خارجی بگیرد، آیا این اشتیاق در او به وجود نمیآید که درشهرستانهای مختلف سالن بسازد؟
رحیمی : آقای شایسته30 سال تجربه دارند، وقتی مردمی فیلمی رایگان در اختیارش قرار میگرد و در ال سی دی پنجاه اینچ خانگی می تواند مشاهده کند باز میروند این فیلمها را با قیمت 6000 یا 7000تومان ببینند؟
* پردیس های سینما حکم سوپرمارکت و شهروند و رفاه را دارند
علم الهدی : یادمان باشد بیش از 90% تولیدات سینمای ایران مدیون تلویزیون هستند. پاشنهی آشیل سینمای ایران حرمت نگه داشتن پرده یست. پرده یک حرمتی دارد. شما هر زمان فیلمی در اشل پرده بسازید چه داخلی باشد و چه خارجی مردم میروند. اگر بخواهیم حوزهی توزیع و نمایش جذاب شود، فقط با تولید داخلی نمیشود. از نظر من پردیس های سینما حکم سوپرمارکت و شهروند و رفاه را دارند.این فروشگاهها فقط یک نوع جنس ندارند، که اگر یک جنس داشته باشند، برشکسته خواهند شد. سینمای ما هم برشکسته شده است چون در یک فروشگاه که باید تنوع و تکثر محصول داشته باشد، تنها یک محصول ارائه میدهد
ما سال 89 متوجه شدیم که سینمای ایران کاهش مخاطب داشت.طرحی به ذهنمان رسیدکه نمایش فوتبال در سالنهای سینما بود. همه گفتند این طرح شکست میخورد.اما برای فوتبال مردم نصف شب هم به همان سینما مراجعه کردند، در حالی که همان مردم ال سی دی پنجاه اینچ دارند.
بنده آن زمان در پردیس ملت بودم،مسابقات که تمام شد، سی درصد افزایش مخاطب داشتیم.چون مردم با سینمای ایران قهر کرده اند ما باید راهی پیدا کنیم که مردم پایشان به سینما باز شود. اگر فیلم خارجی بیاید بین 30 تا 40 درصد افزایش مخاطب برای فیلم ایرانی وجود خواهد داشت.
* سلام سینما نشان داد وقتی چیزی را رایگان در اختیار مردم قرار می دهید، استقبال می کنند
رحیمی : طرح سلام سینما نشان داد وقتی چیزی را رایگان در اختیار مردم قرار می دهید، استقبال می کنند، این نشان دهنده خیلی مسایل است،مخصوصا مشکلات اقتصادی و.....اینگونه نمیشود که مردم را با سینما آشتی داد.
علم الهدی : بنده هم موافق آن طرح نبودم، ببینید وقتی فیلمی ساخته شود که حرمت پرده بزرگ سینما را نگاه دارد، مردم آن را خواهند فهمید و برای بهتر دیدن آن هزینه خواهند کرد و فیلمهای الان را در تلوزیون خانه هم ببیند خیلی برایشان با سالن سینما فرقی نمی کند، هر وقت مردم فیلمی را در تلوزیون دیدند و گفتند ای کاش این فیلم را در سینما می دیدیم ، آن موقع سینما موفق بوده است.
- بنابراین سازوکار پخش فعلی هم دچار نقصان است. اکران کردن فیلم «با دیگران» در کنار «طبقه حساس» و «معراجیها» و در سینماهای عامتر کار درستی است؟
رحیمی : مسلم که نه.دوستان فکر میکنند که شاید سرریز مخاطب فیلمهای پرفروش باعث فروش این نوع فیلمها میشود،یا داشتن سرگروه یا تایم پرمخاطب اکران.اما همیشه و همه جا فیلمهای مستقل که مهمترین تمایز آن غیرتجاری بودن آنهاست در پاتوقها و سینه کلوپهایی است که در نقاط فرهنگی و دانشگاهی شهرها است، با اکران های طولی و زمان دار،با نوع متفاوت سلیقه مخاطب.این فیلمها برای آنجاست و قرار نیست و نباید در سینماهای عمومی بیاید.حتی تبلیغات و اطلاع رسانی متفاوتی هم میطلبد هر فیلم مخصوص به سینمای خود است.
شایسته : ما فیلمهای اکشن، ملودرام،کودکونوجوان و انیمیشن نداریم و فقط فیلمهای خانوادگی اجتماعی داریم که اکثراً در حد یک خیابان و دو تا آپارتمان است. خوب واقعیت این است که در این سینما تنوع ژانر نداریم.
رحیمی: در کشورهای دیگری از جنس ما هم در دورهی گذارو در روند روبهرشد مدنیت معمولاً این اتفاقات میافتد. بعد از دورهی اصلاحات قرار بود که موضوع مدنیت جدیتر گرفته شود. از آن زمان به بعد به نظرم این جریان شکل میگیرد که ما فیلمهایی در رابطه با خودمان بسازیم،یعنی خودمان را بیاوریم روی پردهی سینما و توقع داشته باشیم مردم ببینند.برعکس دههی شصت که فیلم برای مردم ساخته میشد.الآن فیلم دربارهی مردم است. و نزدیک به مستند های مردم شناختی،که همین عامل باعث توجه جشواره ها و دانشگاه های خارجی به فیلم های ما شد و در پی آن اپیدمی شدن ساخت این فیلم هادر کشور.
- آقای شایسته شما گفتید که اگر فیلمهای خارجی در ایران اکران شود، سینمای ایران نابود میشود و آقای علمالهدی استدلالهای خود را داشتندکه این کار ضرورت دارد، برای اینکه پخش رونق بگیرد. تصورمن این است که حرمت پردهی سینما و اکثر فیلمهایی که واقعاً ساختار تلویزیونی دارند، اکران فیلم خارجی باعث رشد فنی و حتی محتوایی نمیشوند و حتی از لحاظ فنی و ساختار هم باعث رشد و ارتقای سینمای ایران نمیشود.؟
شایسته : اینکه اکران فیلم خارجی باعث ارتقای فنی تولید میشود، درست است. سالنهای سینما را احتمالاً رونق میدهد. ولی من راجع به تولیدکنندگان سینمای ایران میگویم که فکر میکنم بیکار میشوند، چرا که نمی توانند رقابت کنند. قبل از انقلاب سال140 فیلم خارجی آمد و کنارش چند فیلم محدود ایرانی اکران میشد.
علم الهدی : دلیلش فیلم خارجی نبود، دلیلش تقلید بود، زیرا سینمای ایران نتوانست مفاهیم جدیدی را تولید کند.
شایسته : سینمای ایران تکلیفش مشخص نیست. تکلیف سینمای ایران روشن باشد، آقایان فخیمزاده و داوودنژادو کیمیایی هم بتواند فیلم بسازند، ولی به کار این دوستان کلی سانسور میخورد. میبینند نمیتوانند کارانجام دهند. در کشور ما با سلیقههای مختلف روبهرو هستید. خود بنده فیلمی را که توقیف است به مطبوعاتی ها نشان دادم و ابتدا باید مسئولین نظام در ردههای پایین، مدیران و شوراهای مختلف تعریف خود را از سینما عوض کنند، زیرا نتیجهاش این شده است.به هر حال هر چیزیکه از خارج میآید،تبعات عجیبی را در داخل کشور به همراه دارد.
- فرض کنیم این تبعات و این سانسورها برداشته شود، میتوانیم با فیلم خارجی در اکران داخلی رقابت کنیم؟
شایسته: به نظر من اصلاً قدرت رقابت نداریم و فیلم خارجی هم اگر بخواهد بیاید باید حداکثر ظرفیت سینمای ایران را بین 15 تا 20 درصد به خود اختصاص دهد. از هر پنج سالن یکیش فیلم خارجی نشان دهد.
رحیمی: در اروپا برعکس است؛ سینماداران را موظف میکنند که دو هفته یا سه هفته فیلم کشور خودشان را نشان دهند. یعنی هالییود سینما اروپا را به حاشیه برده است، حالا سینمای ایران دیگر جای خود دارد.
شایسته : به نظرم اگر فیلم های اکشن و علمی- تخیلی وارد سالن سینمای ایران بشود، حتی یک سالن سینما هم داشته باشد باز گیشه فیلم های ایرانی را خواهد گرفت.
رحیمی: میدانید چرا سینمای هند از لحاظ فروش و جذب مخاطب پرونق پیدا کرده است؟ چون اولا سینمای هند بیشترین مخاطب را در جمعیت یک میلیاردی خود دارد و در کشورهای همجوار خود،که قرابت و مشترکات فرهنگی و زبانی و زیستی فراوانی دارند،پربیننده است.
شایسته : من این را قبول ندارم،الآن کشورهایی که سینمای هند به آنجا رفته مثل کانادا، قطر، عمان و امارات کاملاًدر آنجا جا افتاده و مانده است. در یکی از کشورهای صاحب سینما در سه روز ابتدایی یک فیلم هندی همهی رکوردها را شکانده و تا سه صبح سانس داشته است.
علم الهدی: ما نباید حق انتخاب را از مردم بگیریم. مردم چون در فضای خانگی دسترسی به همه نوع فیلم دارند، حق انتخاب هم دارند. از نظر من کاربلدهای سینما ایران میتوانند جلوی سینمای آمریکا بایستند. چون یادمان باشد حرفهایها در سینما میمانند نه غیر حرفهایها. در 8 سال گذشته، برعکس شده و غیرحرفهایها ماندهاند و حرفهایها رفتهاند. امثال آقای شایسته و دوستانشان میتوانند جلوی سینمای آمریکا بایستند، مشروط به اینکه دولت کمی صبر داشته باشد و اعتماد کند و بگذارد فیلمها ساخته شود. البته کسی خطقرمزها را رد نمیکند، در سی سال گذشته فیلمهای توقیفی وقتی از توقیف درآمد، هیچ اتفاقی رخ نداد.
شایسته : همه بعدش میگویند چرا فیلم توقیف بوده !!
- اگر اقتصاد سینمای ایران مبتنی بر بازار آزاد باشد، دیگر فیلمسازی و جریانی راجع به ارزشهای اعتباری نظام در بلندمدت و کوتاهمدت فیلم نمیسازد.
علم الهدی: نه، اصلاً این طور نیست، من قبول ندارم.الآن هم فیلم هالیوودی هست و هم فیلم هندی.آنهاییکه قهر کردند، به طور کل قهر کردند. ولی اگر ما پای او را باز کنیم، مطمئن باشید امثال فیلم فیلم چ و فیلمهایی که به شعور مخاطب احترام میگذارند، فروششان بیشتر خواهد شد.
- آقای شایسته شما و دوستانتان مثل آقای فخیم زاده،داوود نژآد و دیگران که ریشه اکران فیلم خارجی را در ایران خشکاندید قبول کنیدکه این بهترین نسخه است که میشود مشکلات حوزه پخش و اکران سینما را برطرف کرد .
شایسته: فیلمی که اکران میشود ، بعدد ازدو یا سه ماه به صورت ویدئو آمد که این خیلی عجیب است، الآن یکی از معضلات بزرگ ما این است که کپیرایت نداریم،یعنی بلافاصله شبکههای ماهوارهای آن را نشان میدهند.
* اگر قرار باشدکپیرایت نداشته باشیم، فیلم خارجی را هم نابود میکنیم
- آقای شایسته شما فکر نمیکنید با اکران فیلم خارجی بده بستان شکل میگیرد؟
شایسته : من میگویم که این معضلات سینمای ایران است. یعنی الآن شبکههای ماهوارهای تماماً بدون پول و بدون هیچی دارند فیلمهای سینمایی ما را پخش میکنند. سینمای ما در اصل بیدفاعترین سینمای عالم است.
ما باید تمام این مشکلات را به سامان برسانیم و بعد به حواشی سینمای ایران بپردازیم.اگر قرار باشدکپیرایت نداشته باشیم، فیلم خارجی را هم نابود میکنیم. در مورد فیلمهای هالیوود و بالیوود اعتقاد ندارم که نمیشود همهی فیلم را نشان داد. من فکر میکنم بالای50 درصد قابلنمایش است. سینمای اخلاقی هم هست. ولی همان سینمای اخلاقی انقدر پروداکشن کار بزرگ و عظیم هم هست، ما را دچار مشکل میکند
رحیمی: ما اگر بخواهیم فیلم هالیوودی را از کمپانیهای مادر و اصلی بخریم، رقمهاییکه باید بپردازیم بالای100 هزار دلاراست. این فیلم باید دوبله شود و این باند بینالمللی میخواهد.درضمن ما در تحریم کمپانی های آمریکایی هستیم.این مشکلات اجازه نمیدهد که فیلم خارجی اکران کنیم. آقای شایسته شما حاضری 100 هزار دلار بدهی تا فیلمی را در ایران اکران کنی؟
علم الهدی : شما راهش رو باز بذار، هستند افرادی که این کار را بکنند
شایسته : خیلی ها هم هستند، اگه اجازه داده بشود، صبح ده تا کمپانی در تهران احداث برای می شود و مطمئن باشید اکران سینمای ایران را در دست خواهند گرفت. اگه کمپانی های خارجی ورود به سینمای ایران پیدا کنند، مطمئنا سینما هم خواهند ساخت، یعنی سالن سازی خواهند کرد و سینماهای عظیمی هم خواهند ساخت و بعد تولید را هم در دست خواهند گرفت.
- خوب اینگونه که همه سینما و فرهنگ را در دست آنها خواهیم داد!
علم الهدی : مگه الان نیست، مگه الان دست ماست؟ الان همه مسائل فرهنگی حل شده است فقط مانده سینما؟ الان اکثر مطلف فیلم های تلوزیونی دربست در اختیار آنهاست. چرا فکر میکنید باید همه منویات فرهنگی در سینما دنبال شود؟ این اشتباه است. اگر سری به نمایش خانگی بزنید، میبینید چه اتفاقی در حال وقوع است. تلوزیون مهم نیست، نمایش خانگی مهم نیست، هرچی فریاد داریم در سینما می زنیم. من میگویم همهی فشار فرهنگی مملکت شده سینمای ایرانی که 250 سالن دارد و نهایتاً میشود 500 هزار مخاطب فعال ولی در پخش خانگی و تلوزیونی ده ها برابر این مخاطب است ولی هیچکس داد و فریاد نمیزند، همه دادها برای سینما است. همه جای دنیا قیف نمایش، قسمت بالا و بزرگ قیف، سینما میشود ، قسمت وسط که مخاطب کمتری دارد، نمایش خانگی می شود و ته قیف که مخاطب کم است به تلویزیون منتهی میشود. ما الآن سالها است که این قیف را برعکس کردهایم.
- برای جمع بندی بحث اگر نکتهای دارید بفرمائید.
رحیمی : در پایان از علم اقتصاد کمک میگیرم و با مباحث اقتصاد خرد و کلان و اقتصاد سیاسی پیشنهاد میکنم
1-تولید بر اساس تقاضا و در فضای اقتصاد آزاد یعنی خواسته مردم شکل بگیرد و تعادل در عرضه و تقاضا بوجود آید
2- حذف انحصار طلبی برای ایجاد تعادل و توازن در تولید و عرضه و نمایش
3- توجه به نیاز سنجی و رصد وضعیت حال وآینده پیش روی سینما
4- بررسی و تحلیل رقبا(که با کاهش قیمت آنها و افزایش عرضه،یعنی رکود سینما و استفاده از کالای جایگزین
5- توجه به رشد و یا عدم رشد اقتصاد عمومی کشور
6- وضعیت اقتصاد تولیدی و وارداتی(که اکران فیلم خارجی همچون واردات جنس چینی و نابودی صنعت تولیدی ماست)،
7- توجه به کاهش و افزایش تورم
8- داشتن استراتژی توسعه و سیاست های مکمل
9- داشتن برنامه ریزی پویا با چندین شاخص و هدف
10- تمرکز در بازار و داشتن برنامه های کوتاه و بلند مدت.
تا زمانی که تولید سامان دهی نشود و و بیزینس پلان در زمان تولید وجود نداشته باشد تا چشم انداز اثر و سرمایه گذاری درآن معین باشد،و در همین زمان پخش کننده مشخص و تعیین ردیف بودجه تبلیغاتی معین نشده باشد و تبلیغات فیلم از همان مرحله سناریو آغاز نشده باشد و خط و مشی بازاریابی نداشته باشد،اتفاق موثری نخواهیم دید.
دیگر اینکه در همه جای دنیا تلویزیون در تولیدات سینمایی شریک است و به خاطر سهمی که دارد در پروموشن و پرزنتیشن به فیلمهاکمک میکند.الآن فیسبوک و توئیتر،گوگلپلاس و... خیلی جدی در فرهنگ عامه وارد شدهاند، و باید از رسانه های نوین جمعی استفاده کرد. سینمای ما میبایست با بهره مندی از مدیریت یکپارچه و به کارگیری امکانات و تسهیلات سایر نهاد های مرتبط و پرهیز از سیاست زدگی از این وضعیت خارج شود و با مخاطب اندک فعلی که سینما را از سبد رفاهی خانوار خود خارج کرده و به شکل تزئینی و تبدیل به کالائی غیر ضرورری درآورده،مسیر رو به رشدی را طی کند.
علمالهدی: سینمای ایران اگر میخواهد شکل واقعی و صنعتی به خود بگیرد، باید در شاکلهی نظام فرهنگی هنری مملکت اتفاق بیفتد. تا حالا ما یک قانون در حوزهی سینما در مجلس نداریم. همهی آییننامههای ما دربارهی بخش دولتی است و هیئت وزیران. سرمایهگذار نمیتواند ورود پیداکند. چهار سال بعد هم عوض میشود و هیئت وزیران یک چیز دیگر میگویند. در حوزهی سینما، شورای عالی انقلاب فرهنگی چه چیزی دارد که بتواند راه را نشان دهد؟ ما آن نقشهی مهندسی فرهنگی را نداریم و نمیدانیم از سینما چه میخواهیم. فرهنگ، سرگرمی وخدمات را میخواهیم یا بخش اقتصاد آن را،من بعد از 25 سال نمیدانم.
شایسته: در زمینهی پخش فکر میکنم، دفاتریکه میخواهند بمانند باید مورد حمایت دولت قرار گیرند و باید در اختیار آنها نقدینگی باشدکه بتوانند خود را هم از نظر سختافزاری و هم از نظر نرمافزاری تجهیز کنند و سامان یابند. در زمینهی تولیدات هم ورود فیلم خارجی، مشکلات بسیار زیادی دارد. باید فیلمساز سینمای ایران بتواند بدون دغدغهفیلم بسازد. چون هر موضوعی را میگویند ممیزی دارد. در صورتیکه ما دویا سه مورد داریم که باید به آن نپردازند.در ارتباط با مسئلهی وضعیت سینمای ما در حال حاضر هم مسائل و مشکلات بسیار زیاد است. مثل کپیرایت، اکران ویدئو و سیدی قاچاق. دولت باید بایک همت اساس این قضیه را جمع و به شدت با آن مبارزه کند.