کد خبر 304475
تاریخ انتشار: ۷ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۸

ساختار خلافت عباسی بر اساس بنیان دربارهای ایران باستان پایه گذاری شده بود. به همین جهت عده کثیری از ایشان برای رسیدگی به امور مالی و دیوانی وارد دستگاه خلافت گردیدند؛ از جمله خاندان برامکه که به نقش آنها در تاریخ اسلام می‌پردازیم.

گروه تاریخ مشرق- با بررسی شواهد و مستندات تاریخی، سابقه حضور ایرانیان در دولت های اسلامی به زمان فتح این سرزمین توسط اعراب و حضور نخستین افراد ایرانی در مدینه از جمله هرمزان باز می‌گردد که سمت مشاوره خلیفه را بر عهده داشتند. این رویه بسیار گسترش یافت به طوری که بسیاری از امور مالی و دیوانی در مناطق مفتوحه توسط ایشان انجام می شد. با این همه به دلیل عرب گرایی و تعصب امویان به کار گیری ایرانیان بسیارکاهش یافت.

مدتی بعد با قیام علیه خاندان اموی که به پیروزی شورشیان انجامید شرایط ایرانیان دگرگون گشت. چرا که ساختار خلافت عباسی بر اساس بنیان دربارهای ایران باستان پایه گذاری شده بود. به همین جهت عده کثیری از ایشان برای رسیدگی به امور مالی و دیوانی وارد دستگاه خلافت گردیدند؛ از جمله خاندان برامکه که به نقش آنها در تاریخ اسلام می‌پردازیم.

سابقه تاریخی این خاندان به برمک، متولی معبد نوبهار در بلخ باز می‌گردد که با فتح این ناحیه توسط مسلمانان به اسلام گروید و فرزندش خالد نیز به خدمت خلفا در آمد. وی در ابتدا به دیوان سفاح وارد شد و سپس در دوران خلافت منصور به وزارت امور خراج منصوب گشت و با کفایت بسیار به اداره امور پرداخت. کمی بعد خالد به دلیل حمایت از ولایت عهدی مهدی فرزند خلیفه و مخالفت با انتصاب عیسی بن موسی به شدت مورد توجه قرار گرفت و از قدرت بسیاری برخوردار شد.

برامکه در دوران مهدی نیز نفوذ فراوانی یافتند اما با مرگ خلیفه و خالد به دلیل حمایت از هارون مورد غضب هادی برادرش قرار گرفتند. بدین ترتیب خلیفه یحیی بن خالد را به زندان افکند و بر سایر افراد این خاندان خشم گرفت. اما این پایان ماجرا نبود چراکه هادی با توطئه مادرش خیزران به صورت مخفیانه به قتل رسید و برمکیان بار دیگر به عرصه سیاست بازگشتند. از این پس یحیی بن خالد و فرزندانش فضل، جعفر و محمد نزدیک به دو دهه بر سرتاسر قلمرو عباسیان و تمام ارکان دولتشان مسلط شدند و با کفایت تمام به اداره امور پرداختند.

ابتدا یحیی به صدر اعظمی رسید و در ادامه فضل به دلیل اینکه برادر رضاعی خلیفه بود به نیابت وزارت منصوب شد. سایر فرزندان یحیی از جمله جعفر نیز به رسیدگی امور کشوری و لشکری و مشاورت خلیفه اشتغال یافتند.افراد این خاندان به هارون بسیار نزدیک بودند به همین دلیل در مواقعی که شورش های گسترده در نواحی مختلف روی می داد وی ایشان را به حکومت آنجا منصوب می نمود از جمله امارت جعفر بر مصر که استقلال طلبی حاکم سابق آن خلیفه را هراسان ساخته بود.

کمی بعد قیام یحیی بن عبدالله حسنی در دیلم سبب شد تا خلیفه جهت آرام ساختن طبرستان و دیلم فضل بن یحیی را به حکمرانی منطقه منصوب کند. وی با کمال درایت پس از نامه نگاری های بسیار سید را به صلح ترقیب نمود و با گرفتن امان نامه ممهور از هارون به سوی بغداد رهسپار شد. یحیی بن عبدالله مدتی در شهر با آرامش زیست اما خلیفه به علت بیم از مخالفت مجددش وی را در سرای برامکه زندانی ساخت. این امر دیری نپایید چراکه جعفر سید را بی اذن خلیفه رها ساخت و سبب کدورت هارون گشت. کمی بعد یحیی بن عبدالله باردیگر بدستور خلیفه دستگیر و مسموم گردید.همزمان با این وقایع به دلیل حضور مداوم جعفر در پیشگاه هارون و خواهرش عباسه خلیفه تصمیم گرفت آن دو را به عقد یکدیگر درآورد به آن شرط که اولادی نداشته باشند اما آنها صاحب فرزندی شدند و این امر را از خلیفه مخفی نگاه داشتند . بمرور قدرت و ثروت برامکه به حدی رسید که حتی مقام هارون را تحت شعاع قرار داد همین امر سبب آغاز توطئه های بسیار توسط درباریان بخصوص اعراب به سرکردگی فضل بن ربیع حاجب خلیفه که به مقام وزارت چشم داشت گردید.آنها با مطرح نمودن افتراهای پی درپی به ایشان از جمله احتمال شورش با یکی از مدعیان خلافت به نام عبدالملک بن صالح، انتساب برامکه به کفار و زنادقه و یاری رساندن به ایشان و حتی حمایت از علویان خلیفه را از قدرت و ثروت ایشان بیمناک ساختند . از طرفی برخی سرکشی های برامکه در برابر خلیفه و نفوذ بسیار آنها در سرتاسر قلمرو عباسیان وحمایت از گروههای ایرانی دردربار و ایالت ها هراس هارون را دوچندان نموده و شرایط را برای سقوط ایشان آماده ساخته بود. سرانجام خلیفه بهانه مناسبی بدست آورد بدین ترتیب که در سفر مکه از راز جعفر و عباسه آگاه گشت و فرزند ایشان را مشاهده کرد. وی آرام ماند اما پس از بازگشت به یکباره دستور قتل جعفر و زندانی ساختن یحیی بن خالد و سایر فرزندانش را صادر نمود . مدتی بعد تمامی اموال واملاک برامکه نیز مصادره شد و تمام آثار ایشان از میان رفت به طوری که گویی هیچگاه در دولت عباسی حضور نداشته اند. مدتی بعد یحیی سالخورده و پسرانش نیز درزندان جان باختند و دیگر شخصی از این خاندان به مقامات سیاسی دست نیافت. این پایان ماجرا نبود چرا که زندانی شدن برامکه سبب آشفتگی امور کشوری و لشکری و سپس شورش های گسترده در نواحی مختلف گشت . این رویدادها و بی کفایتی وزرای جدید از جمله فضل بن ربیع در اداره امور خلیفه را به شدت پشیمان ساخت به طوری که شخصا برای دفع شورشیان رهسپار نقاط مختلف گردید و سرانجام پس از مدت ها بیماری در خراسان از دنیا رفت.

منابع:

محمد بلعمی , تاریخ نامه طبری ج چهارم صص1176-1200

احمد رضا خضری , تاریخ خلافت عباسی صص50-60

سیفالدین حاجی عقیلی , آثار وزرا صص36-57

فیلیپ حتی, تاریخ عرب صص373-376

نامعلوم , مجمل التواریخ صص337-351

مولفین, تاریخ اسلام کمبریج ج اول صص170-174

عبدالرحمان ابن خلدون , تاریخ العبر , ج دوم صص 400-410

×محمدخدایی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۱۱:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۰
    0 1
    برامکه از خاندانهای آنوسی بودند که مانند خوجه رشیدالدین نفوذ کردند و مثل او هم کشته شدند لعنت بر آنوسی های طول تاریخ اسلام

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس