به گزارش مشرق، پايگاسينماي ايران به شدت از انقلاب اسلامي عقب افتاده است و در غربزدگي و بي هويتي و بي برنامگي و لمپنيسم غوطه مي خورد. روزگاري، استاد سعيد مستغاثي، ما را به ياد تاريخ سينما در ايران مي انداخت که توسط غربزدگان و ماسون ها و ارمني ها در زمان پهلوي درست شد. آنان که دل در گرو اربابان خود داشتند و با اهداف واضحي کار جدي مي کردند.
هنوز هم سينماي ايران بسيار عقب است. اي کاش هنرمندان متعهد و حوزه و دانشگاه، دلسوزانه و متعهدانه و جدي و پيگير ببينيد ضعف ها چيست و آنها را اصلاح کنند والا باز هم ضرر خواهيم کرد. اما سينماگران متعهد، زير فشارهاي جدي مشغول به کارند و در جشنواره امسال شاهد آثار خوبي از آنها بوديم. اما صد افسوس که نفرات برتر و آثار برتر در جشنوراه امسال اينها بودند، نه آثاري که معرف روح اسلام ناب خميني کبير باشند. اي کاش سينماي ما اينقدر از زمانه اش عقب نبود!
نقد ذيل را به عنوان آسيب شناسي سينماگران پرادعا و زمان نشناس و بي سليقه اي چون حاتمي کيا و اصغر فرهادي و مسعود کيميايي و... تقديم شما عزيزان مي کنم. اما در کنار اين نقد، دست افرادي که در راستاي داشتن سينمايي قوي و استراتژيک براي ايران اسلامي تلاش مي کنند، اعم از هنرمندان متعهد و عاقل و مسئولان دلسوز، به گرمي مي فشارم. انصافا بايد گفت که جشنواره امسال از جهت کيفي و کمي قابل تقدير و قدرشناسي بود. از نظر تنوع آثار و آثار متعهدانه اي چون 33 روز، پايان نامه، سيب وسلما، آلزايمر و... هم واقعا بايد از مسئولين معاونت سينمايي و هنرمندان تشکر کرد، گرچه آرزوي ما اين بود که سينماگران متعهد، در رعايت مناسبات تکنيکي بيشتر مي کوشيدند تا بهترين سيمرغ ها را اينان درو کنند...
به طور خاصي از ارتجاع سياه حاتمي کيا متاسفم که روزگاري ادعاي بسيجي بودن داشت و امروز فيلمش مورد تقدير نامحرمان است و از نظر تکنيکي هم نزول کرده است. از فرهادي و کيميايي انتظاري بيش از اين نداشتيم، آنها که با سينماي منتقد غرب و سينماي استراتژيک اسلامي-ايراني و زمان شناسي، چندان نسبتي ندارند ولي واي از دوستان قديمي پرادعا.]...اين نقد به حاتمي کيا هم قابل دقت است... / اين نقد هم خواندني است. ]
قطعا مهم ترين ضعف بنيادين سينماي فعلي ايران، غربزدگي و بي هويتي و زمان نشناسي و تکنيک زدگي بسياري از عوامل سينما و عدم برنامه ريزي استراتژيک ملي، براي سينماي اسلامي-ايراني مورد انتظار، توسط مسئولان و دانشگاه هاي هنري و حوزه هاي علميه است. اصلا دغدغه چنين مطالبي کمتر ديده مي شود و حتي در برنامه سينمايي هفت که با نيت کمک به رشد سينماي ايران ساخته شده است، نيز اين ضعف ها تا حدي خودنمايي مي کند، گرچه اين برنامه قدم هاي مثبتي برداشته است ولي عدم تحليل محتوايي فيلم ها و عدم توجه به مباحث جدي تري چون حکمت هنر و نقد محتوايي و فلسفه سينما و ايديولوژي هاي زمينه فيلم ها مهم ترين نکات ضعف اين برنامه و کليت سينماي ايران است. اميد که مسئولان دلسوز صدا وسيما وسينما به فکر بيفتند و اين نوشته هاي دلسوزانه را جدي بگيرند والا سال ديگر و سال هاي بعد هم سيمرغ بر شانه آناني مي نشيند که چندان نسبتي با انقلاب اسلامي و دهه فجر ارمان هاي استراتژيک اسلام در عصر حاضر ندارند.
قطعا ريشه تمام نکات گفته شده سکولاريسم پذيرفته شده و غربزدگي دروس و برخي اساتيد و عوامل دانشکده هاي سينمايي ماست. اي کاش مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما و مدرسه اسلامي هنر قم و معاونت تبليغ و تهذيب حوزه و بخش سينمايي دفتر تبليغات و بچه هاي متعهد سينما و تمام آزادگان چنيني که به فکر هنر ديني جدي و پيشتاز و قوي هستند، بيشتر بکوشند که اگر بخواهند به دانشکده هاي هنري و عوامل غربزده و بي هويت اميد ببندند، مدت مديدي بايد منتظر بمانند، تازه اگر نتيجه اي بگيرند...! بايد خانه خود را، خود بسازيم، با تکيه بر مباني حکمت اسلامي هنر، که غربزدگان فقط تکرار مکررات غرب را مي کنند، اگر مملکت را به سياه چاله نکشانند.