مصطفی دالایی فیلم بردار روایت فتح گفت: هیچ وقت از بچه های روایت فتح سوال نشد که مجموعه مستند روایت فتح چطور ساخته شد. بعد از شهادت سید مرتضی دنبال این بودند که از شهید آوینی معجزه تعریف کنند.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، 21 سال از سالروز شهادت سید مرتضی آوینی می گذرد. در سالهای اخیر در آستانه سالگرد شهادت ایشان همایشهای هم به یاد شهید سید مرتضی آوینی به بررسی وجوه شخصیتی این شهید می پردازند.

در تمام این سالها، همایش‌های پی در پی تنها به ذکر خاطرات و روایت زندگینامه شهید آوینی محدود شده است و  بررسی آثار شهید آوینی با نگاهی جزئی تر از جمله حلقه های مفقوده این سالها بوده است.مجموعه ی مستند روایت فتح  از جمله  آثار تصویری برجسته درحوزه دفاع مقدس است که ایجاد وجهه‌ی حماسی  سینمای داستانی دفاع مقدس را تحت تاثیر خود قرار دهد.  نقش شهید آوینی در شکل گیری مجموعه مستندروایت فتح برکسی پوشیده نیست. جمعی از جوانهای جهاد سازندگی با نقش فعال شهید آوینی در سالهای نه چندان دور به  تصاویری از دفاع مردم ایران ثبت کردند که امروز آرشیوی برای تاریخ بصری دفاع مقدس است.

21 سال فقط دنبال این بودند از آوینی معجزه تعریف کنند / پاسخ به سوال معروف شهید آوینی

خبرگزاری تسنیم نشستی را با حضور مصطفی‌دالایی و میرکیوان خلیل پور، فیلم برداران مجموعه مستند روایت فتح و پرویز رمضانی‌صدابردار مستند روایت فتح برگزار کرد تا بخشی از تلاشی بچه های روایت فتح و نقش و نوع نگاه سید مرتضی آوینی در ساخت مجموعه مستند روایت فتح را کنکاش کنیم. پرویز رمضانی خود را از نسل سوم همراهان شهید آوینی در روایت فتح می داند که در لحظه شهادت سید مرتضی آوینی در فکه حضور داشت و جانباز هم شده است.

در این نشست تلاش داریم با همه‌ی این عزیزان به عنوان نمایندگانی از مجموعه مستند روایت فتح گفتگو کنیم تا کنکاشی کوتاه بر نحوه شکل گیری اثر عظیم  مجموعه مستند روایت فتح داشته باشیم.

اولین سوال این نشست را خود شهید سید مرتضی آوینی طرح کرد. سید مرتضی آوینی زمانی که در گروه تلویزیونی جهاد سازندگی حضور داشت در یکی از جلسات خصوصی به موضوع مستند سازی و بخصوص بررسی مجموعه مستند روایت فتح می پردازد.در ابتدای این نشست کلیپی کوتاه از کلاسهای خصوصی شهید آوینی پخش شد. در این کلیپ  که بخشی از یک فیلم دو ساعته است شهید آوینی سوالی را مطرح می کند که چه چیزی است که فیلمهای روایت فتح را از سایر آثار مستند حوزه دفاع مقدس متمایز کرده است؟

در آن روزها و در 22 سال پیش مصطفی دالایی در پاسخ به این سوال می گوید: آقا مرتضی...

این بار مصطفی دالایی در مقابل سوال شهید آوینی بعد از گذشت بیست و یک سال از شهادت سیدمرتضی آوینی چه پاسخی خواهد داد؟ مصطفی دالایی یکی از تصویربرداران برجسته و با تجربه مجموعه مستند روایت فتح در زمان جنگ است. «پاتک روز چهارم»، «شب عاشورایی»، «دلباخته» و... از جمله آثار تصویری او در روایت فتح به شمار می آید و تصویربرداری های دالایی در روایت فتح مورد توجه و علاقه خاص سیدمرتضی آوینی بوده است. شهید آوینی دالایی را تصویربرداری می داند که حرف های او را درست فهمیده و کارش را به درستی انجام داده است.

در ابتدای این نشست مصطفی‌دالایی گفت: من هنوز هم این نظر را دارم که آقا مرتضی در ساخت روایت فتح نقش موثری داشته است. روح روایت فتح نزدیک به روحیات و سلوک سید مرتضی بود. بعد از سید مرتضی عده ای هم سعی کردند یک چیزهایی شبیه روایت بسازند ولی هیچ‌وقت روایت‌فتح تکرار نشد و به نظرم تفاوت فیلمهای روایت فتح با سایر آثار مستند دفاع مقدس تاثیرخود آقا مرتضی بود و صد البته به خاطر نریشنهای شهید آوینی و همچنین فضایی که در جبهه و جنگ در بین رزمنده ها وجود داشته است.

تیم فیلم‌برداری روایت فتح وقتی به جبهه می رفتند یک تفاوت ویژه ای را درکارشان لحاظ می کردند .بچه ها در تیم روایت فتح دنبال جلوه گری عاشورایی انسان امروز بودند. شما اگر به  شخصیتهایی که در روز عاشورا حضور داشتند مثل حبیب بن مظاهر نگاه کنید، می‌بینید که در طول زندگی فراز و نشیبهای زیادی داشته است ولی یک جا شکفته شده است و به اوج رسیده است آن هم عاشوراست و آن زمانی است برای یک حقیقت والا با مرگ روبرو شده است و به مرگ آگاهی می رسد و ما در طول زندگی هر کدام از اصحاب امام حسین  هر حرفی زده باشند خیلی توجهی نمی کنیم ولی صحبتهای حبیب بن مظاهر در شب عاشورا در تاریخ ثبت شده است و به صورتی آن کلمات را حماسی روایت می کنیم. چون اوج شخصیت امام حسین و یارانش را در روز عاشورا می بینیم.

در جبهه و جنگ ما همینطور بود. چون بچه های جنگ در آن روز با موضوع بزرگی مواجه شدند و آن هم یاری رساندن به بزرگ ترین حقی که مطرح بود و  آدمهایی شده بودند که جان خود را هم حاضر بودند بدهند. سید مرتضی بر این امر واقف بود که بچه های جنگ لحظات و «آن» هایی دارند که این لحظات عاشورایی است و این لحظات عاشورایی و انسانی را باید ضبط کنیم و معتقد بود که بچه های جنگ در طرفداری از حق و انقلاب اسلامی مهم ترین لحظات شکوفایی خودشان را در جبهه ها نشان می دهند و زمانی که با سید مرتضی صحبت می‌کردیم خیلی دنبال این نبودیم که در جبهه ها سوالاتی در مورد وضعیت جبهه بپرسیم و بیشتر سوالاتی که می پرسیدیم این بودیم که مثلا برای چه به جبهه امدی؟ البته هر چه به خطوط مقدم نزدیک می شدیم جوابها شکفته تر بود و این کاملا به موقعیت خطوط جبهه بستگی داشت.

یعنی دو موقعیت بود که بچه‌های روایت فتح برای تصویر برداری در نظر می گرفتند یکی موقعیت جبهه ها به لحاظ خط بود که به آن نزدیک می‌شدند و دیگری هم افرادی که به عنوان موضوع به آن ها نزدیک می شدیم. البته فیلم بردارهای روایت فتح از بچه هایی که از دوربین فرار می کردند هم نمی گذشتند مثلا در عملیات کربلای 1 در ارتفاعات قلاویزان یک طلبه جوانی بود که هر کاری می کردیم مصاحبه نمی کرد. بچه های جبهه این گونه بودند که خلوتی که در جبهه داشتند را برای خودشان حفظ کنند ولی وظیفه‌ی ما هم به لحاظ ثبت تصاویر تاریخی این بود که خلوت آنها را بشکنیم. من یادم هست برای اینکه از این طلبه سوال کنم اینقدر صبر کردم تا یک سوالی پیدا کنم که هیچکس به غیر از او نتواند پاسخ بدهد و زمانی که فیلم این طلبه را سید مرتضی می‌دید به من می‌گفت چقدر تو صبر داری که توانستی این سوال را از این طلبه بپرسی. البته گروه های تصویر برداری روایت فتح مثل آقای یوسف زادگان، پیرهادی، صدری و بقیه دوستانی که برای فیلم برداری به جبهه می رفتند همه از این گونه قصه ها زیاد دارند.

وقتی که ما فیلم ها را از جبهه می آوردیم مرتضی به این دو مساله توجه بیشتری داشت یکی فیلم هایی که برای موقعیتهای نزدیک به خط اول بود و  آن شکفتگی بچه ها در این فیلم‌ها دیده می‌شد و دیگری آدمهایی که در آن منطقه حضور داشتند به یک مرگ‌آگاهی رسیده بودند.تاکید مرتضی بر روی موقعیت و آدمهای در موقعیت بود. مثلا موقعیت کجاست؟ کربلا! که تخفیف داده شده‌اش خط مقدم بود.آدمهایش چه کسانی بودند؟ آدمهای عاشورایی! که به مقدار نازل تر امتداد آدمهای عاشواری حسینی بود. چون این امتدادعاشورای حسین و آدمهای جنگ در وجود خود مرتضی شکل گرفته بود . اینکه من گفتم تفاوت روایت فتح با سایر مستند های جنگ خود "مرتضی" است به خاطر همین موضوع بود که مرتضی بر این تاکید داشت که آدمهای عاشورایی را در حالت شکفتگی شان تصویر کند و در تمام نریشن هایی که خود آقای مرتضی نوشتند همین موضوع رامی بینید.مثلا شما در نریشن های  «با من سخن بگو دوکوهه» که بعد از جنگ هم گرفته شده است نیز همین موضوع دیده می شود.

دالایی کتاب گنجینه ‌آسمانی را از کیفش در آورد و بخشی از نریشنهای این مجموعه را می خواند:

«آری، ما از این موهبت برخوردار بودیم که انسان دیدیم. ما یافتیم آنچه را که دیگران نیافتند. ما همهٔ افق‌های معنوی انسانیت را در شهدا تجربه کردیم. ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثل می‌یابد؛ عشق را هم، امید را هم، زهد را هم، شجاعت را هم، کرامت را هم، عزت را هم، شوق را هم، و همهٔ آنچه را که دیگران جز در مقام لفظ نشنیدند، ما به چشم دیدیم. ما دیدیم که چگونه کرامات انسانی در عرصهٔ مبارزه به فعلیت می‌رسند. ما معنای جهاد اصغر و اکبر را درک کردیم. آنچه را که عرفای دلسوخته حتی بر سرِ دار نیافتند، ما در شب‌های عملیات آزمودیم.ما فرشتگان را دیدیم که چه سان عروج و نزول دارند. ما عرش را دیدیم. ما زمزمهٔ جویبارهای بهشت را شنیدیم. از مائده‌های بهشتی تناول کردیم و بر سر سفرهٔ حضرت ابراهیم نشستیم. ما در رکاب امام حسین جنگیدیم. ما بی‌وفایی کوفیان را جبران کردیم... و پادگان دوکوهه بر این همه شهادت خواهد داد.»

دالایی ادامه می دهد: شاید بتوان گفت این نریشن‌ها (گفتار متن) خلاصه ای نوع نگاه فیلم سازی آقامرتضی باشد که در بقیه نریشن های آقا مرتضی هم این دیده می‌شود. آقا مرتضی حتی اگر عملیاتی هم در جبهه انجام می‌شد و بنا بود آن را روایت کند بازهم روایت انسانی و عاشورایی را در نریشن وارد میکرد. و تفاوت مستند‌های روایت فتح با سایر مستند‌ها در همین است. ما هایی که درجبهه  فیلم برداری می کردیم هر کدام حالات و خصوصیات روحی مختص خودمان را داشتیم ولی همه‌ی ما زیر چتر روحی و روانی که مرتضی ایجاد کرده بود قرار گرفته بودیم نه اینکه مرتضی به ما بگوید برو و این تصویر را بگیر، اصلا یک چنین چیزی نبود ولی این چتر و فضایی که در سالهای 62 تا 67 در صحبتهای امام و رزمنده ها بود در صحبتهای شهید آوینی دیده می شد و مرتضی به زبان خودش و زبان فیلم، صحبتهای امام و رزمندگان را تکرار می کرد.

مرتضی مستندسازی است که با روح انقلاب‌اسلامی عجین شده است وبر اساس این روح فیلم سازی می کند گرچه مرتضی می توانست فیلمهایی بسازد که باعث تعجب هنرمندان در مستند شود ولی مرتضی در ساخت روایت فتح به این تشخیص رسیده بود که در طول حیات خود کاملا در اختیار انقلاب اسلامی و مسیر امام قرار بگیرد و از معدود فیلم سازانی بود که واله و سر مستی خودش را داشت و این شیدایی از معرفتش را از اهل بیت کسب کرده بود. زمانی که سید مرتضی را می دیدی می فهمیدی که این آدم با بقیه فرق دارد و فرق کردنش به خاطر این بود که با عشق و اشتیاق مسیر پیش روی خودش را طی می‌کرد و مرتضی با شیفتگی برای انقلاب کار می‌کرد و عاشقی اش به انقلاب باعث می‌شد که مرتضی را همیشه واله و سرگشته و مست می دیدی.

تسنیم: میرکیوان خلیل‌پور از دیگر فیلم‌برداران روایت فتح است که امروز کارگردان آثار ارزشمندی در حوزه دفاع مقدس و راهیان نور هست . این کارگردان متواضع و آرام در این نشست حضور دارد و حتی نکاتی که دالایی می گفت را یادداشت می کرد و میرکیوان خلیل‌پور گفت: من خودم طرح با موضوع دفاع مقدس را شروع کرده ام و اتفاقا از مطالبی که دالایی گفتند تا برای این طرح استفاده کنم.

آقای خلیل پور شما به سوال شهید آوینی چه پاسخی می دهید؟

فیلم‌بردارهایی که در روایت فتح حضور داشتند به یک تجربیات مشترکی با شهید آوینی رسیده بودند و آن هم نحوه برخورد با موضوع و نحوه ارتباط با فضایی که در آن قرار داشتند. فیلم‌بردارها تجربه میدانی داشتند و شهید آوینی تدوین فیلم ها را انجام می داد . از همکاری مشترک شهید آوینی و تیم میدانی در طی چند سال یک سری تجربیاتی بوجود آمد که حاصل این تجربیات تبدیل شد به مجموعه مستند روایت فتح. نحوه برخورد با موضوع و همچنین نحوه‌ی برخورد با موضوع در موقعیت، تبدیل به یک دستور زبانی شده بود که بچه های روایت فتح از طریق تجربه‌های میدانی روستاها و جبهه کسب کرده بودند. البته شهید آوینی در تجربه میدانی نقش داشت و فیلم بردارها را هم راهنمایی می کرد مثلا اینکه  از حرکت زوم استفاده نکنید و یا دوربین روی سه پایه فیلم برداری نشودو یا  فیلم بردار هیچ تصویری را بدون صدا نگیرد و در حقیقت  مغز متفکر روایت فتح شهید آوینی بود و بچه های فیلم بردار تجربه میدانی داشتند و بر اساس تفکرات شهید آوینی فیلم برداری ها انجام می‌شد. چون فیلم هایی که فیلم برداری می شد روی میز شهید آوینی تدوین می‌شد.

آقای رمضانی شما سوال شهید آوینی را چگونه پاسخ می دهید؟

پرویز رمضانی: پیش از این که به این سوال پاسخ بدهم لازم است یک تاریخچه ای از خود روایت فتح بگویم. اگر بخواهیم روایت فتح را از شروع تا پایان جنگ بر اساس افراد تقسیم بندی کنیم سه نسل در مجموعه روایت فتح حضور داشتند؛ در همه‌ی این نسلها شهید آوینی حضور داشتند. نسل اول افرادی هستند که در سالهای 59 و 60 مجموعه ای یازده قسمتی به نام حقیقت که تنها 5 قسمت از آن باقی مانده است ازجمله شهید علی طالبی، آقای همایونفر، حاج آقای کیهانی، حمید منزوی وحسین هاشمی برای نسل اول روایت فتح هستند. در روایت فتح از همه طیف و سطح سواد رسانه ای بودند کسانی بودند که رشته ی تحصیلیشان فیلم سازی بود و همینطور کسانی بودند که بچه بسیجی بودند و همانطور که شهید آوینی گفتند که "هرچه یاد گرفتیم را از انقلاب داریم" بودند. نسل دوم روایت فتح هم مربوط به سالهای 60 تا پایان جنگ است که آقایان مصطفی دالایی و دیگر عزیزان هستند. روایت فتح در سال 65 بعد از عملیات کربلای پنج اطلاعیه ای برای آموزش فیلم سازی صادر کرد که در آن بچه های نسل دوم آموزش افرادی را برعهده گرفتند که بعدها خودشان نسل سوم روایت فتح شدند که من هم یکی از آن 40 نفری بودم که در این کلاسها تربیت شد.

این را هم بگویم که نسل دوم روایت فتح در ماندگاری روایت جنگ بیشترین زحمت را کشیدند و شهید آوینی نقش اصلی را در روایت فتح داشت.در آن روزها هم آقا سید مرتضی بین بچه های روایت فتح محبوب بود و اینطور نیست که الان آقا سید مرتضی شهید شده است بچه های روایت فتح او را دوست داشته باشند.

بازگردیم به سوال شهید آوینی؛ تیم روایت فتح در مورد روش فیلم برداری دستور العمل هایی را داشتند آیا این موضوع در صدابرداری هم لحاظ شده بود؟

پرویز رمضانی: در آن مقطع صدابردار فقط باید کار فنی را انجام می داد و هیچ دخل و تصرفی هم حتی در برخورد با مصاحبه شونده نداشت و آقا سید مرتضی به فیلم بردارها می گفت که شما سوال کنید چون که مصاحبه شونده مجبور می‌شد که به دوربین نگاه کند و تقریبا می شد گفت که فیلمبردارها کارگردانی کار را انجام می داد و صدابردار خودش را با فیلم بردار سینک می کرد.

مصطفی دالایی: اصلا بچه ها قواعد کارگردانی و فیلم برداری و این جور چیزها را شکسته بودند و بچه ها مثل انگشتان یک دست عمل میکردند. گاهی می‌دیدید که دستیار فیلم بردار کمک کارگردان بود و یا اینکه صدابردار سوالهایی را طراحی می‌کرد. و سید مرتضی نه اینکه با حضورش بلکه با روحی که بر کار حاکم کرده بود جمع این چنینی را شکل داده بود چون خود سید مرتضی زیاد در جبهه حضور نداشت و بیشتر کار تدوین را انجام می داد.

شهید آوینی در مقاطعی مثلا در سالهای 59 و 65 در کنار فیلم بردارها در جبهه بودند که تا پای شهادت هم می روند چرا بعد از آن شهید آوینی در جبهه کمتر حضور داشتند.

مصطفی دالایی: قبل از اینکه من جواب این سوال را بدهم این را بگویم که به صورت میدانی فعالیت می کردند و برای ضبط تصاویر به جبهه ها می رفتند فقط یک گروه و اکیپ نبود. وتصویر بردارها به جبهه می رفتند بدلیل فیلمبرداری در خط اول، بچه ها مستهلک می شدند. چون در جبهه هر لحظه این فشار بود که توپ و تانک را می دیدی شهید می دیدی و بچه ها دوربین به دست، فیلم برداری می کردند. این بچه‌ها مجبور بودند دوربین و تجهیزات سنگین را حمل کنند. وقتی هم انفجاری می شد تو با دوربین نمی توانستی خیز برداری. از طرفی هم در خطوط جبهه بچه ها مدام بر اساس تصمیم گیری هایشان جابجا می شدند.البته دوستانی هم بودند که می رفتند و یک ماه می ماندند مثل شهید فلاحت پور به اتفاق آقای قدمی و این ها که نزدیک یک ماه با دسته ایمان رفتند.

من با مرتضی یکبار در عملیات کربلای 5 که اتفاقا رضا مردای نسب شهید شد به جبهه رفته بودم.حالا شما تصور کن تمام این سختی های که گفتم و برای گروه های تصویر برداری بود را  مرتضی شناخت داشت و قدر تصاویری که از جبهه گرفته می‌شد را هم می‌دانست. که  از همین فیلم های ما که این همه کار میدانی کرده بودیم و فشاری که روی بچه ها بود یک تیمی باید می نشستند شاید دو تا مستند در می‌آورد. مثلا ما دو هفته فیلم برداری می‌کردیم و دیگر مرتضی باید انبوهی از این فیلم ها را تدوین می کرد پس باید یک تیم می نشستند و این تصاویر را با صداها سینک می کرد و دیگر اصلا آقا مرتضی فرصت نداشت که کارهای میدانی را انجام دهد

رمضانی: البته این را هم در مورد تلاش صدابردارها بگویم که صدابردار باید خودش را با  تصویربردار هماهنگ می کرد چون اگر این هماهنگی نبود پای میز تدوین سینک کردن فیلم و تصویر با مشکل روبرو می‌شد.

دالایی: حقیقتش را بخواهید این است که به اسم فیلم بردارها در آمده بود واقعیتش این است که صدا بردار و کمک فیلم بردارها در تهیه فیلم ها عجیب نقش داشتند و کار به صورت گروهی انجام می شد و صدابردار از همه چیز خود می گذشتند.

مثلا من وقتی با رضا مردای نسب به منطقه می رفتیم زمانی که من تصویربرداری می کردم خیلی دنبال این نبودم که صدابردار آماده است یا نه. رضا مردای نسب قبل از اینکه من بگویم " من رفتم" آماده بود.

خلیل‌پور: در مستندی با نام "رضا" (از مجموعه مستندهای روایت فتح)، شهید آوینی کار خلاقانه ای می‌کند و این 10 دقیقه را در سکوت تصویر می‌کند و به احترام شهید رضا مردای نسب تصویر بدون صدا پخش می‌شود.

رمضانی: شهید آوینی تاکید داشت که عوامل فیلم جلوی دوربین قرار نگیرند و در آموزشها هم به ما تاکید می کردند که میکروفون و صدابردار در تصویر دیده نشوند. یادم است در عملیات والفجر 10 بود که با آقای کلیج برای ضبط تصاویر رفته بودیم در آنجا بود که دوربین خراب شد و آقای کلیج از من خواست جلو تر بروم و مصاحبه را ضبط کنم به خاطر همین در بخشی از آن من در تصویر دیده شدم. وقتی شهید آوینی این تصاویر را دیدند به من گفتند چرا در تصویر قرار گرفتید و یادم هست برای اینکه دیگر این کار را تکرار نکنم همه ی این تصاویر را جلوی چشم من توی سطل اشغال ریختند.

این را هم بگویم که شهید آوینی به جبهه رفته بودند. ایشان یک بار اوایل جنگ که به جبهه رفته بود خیلی اصرار داشت که گروه برای فیلمبرداری جلوتر بروند ولی در آن شب که از سنگر بیرون می زنند علی طالبی صدابردار گروه شهید می شود. یکبار دیگر هم شهید آوینی آمده بود جبهه برای ثبت تصاویر که کربلای 5 که رضا مردای نسب به شهادت رسید. در 20 فروردین ماه 72 و در روز شهادت خودش همینطور بود که آقا مرتضی اصرار داشت برویم جلوتر و جاهای اصلی را فیلم برداری کنیم. که این برای بار سوم بود که آقا سید مرتضی شهید شدند.

خلیل پور: در مورد شهادت علی طالبی این را هم بگویم خوب است که شهید آوینی اصرار داشت که جلوتر برویم و صحنه هایی از نبرد را فیلم برداری کنیم مربوط به عملیات طریق القدس در اواخر سال 60 بود وبخش وسیعی از سرزمین خوزستان آزاد شد.  این را از محمد جعفری نقل قول می کنم که شب بود و بچه ها در سنگری نزدیکی خط قرار داشتند و از سنگر نمی‌شد خارج شد و شهید آوینی اصرار داشت که باید از سنگر بیرون برویم و صحنه هایی را فیلم برداری کنیم و بچه های سپاه به شدت اصرار داشتند که از سنگر بیرون نرویم و شهید آوینی هم اصرار داشت که باید از سنگر بیرون برویم. بچه ها وقتی از سنگر خارج می شوند هنوز ده قدم نرفته بودند که تیر به قلب علی طالبی می خورد و شهید می شود. بعد ها من از شهید آوینی شنیدم که پس از شهادت علی طالبی وقتی به اهواز برگشتند، شهید‌‌‌آوینی از شب تا صبح نخوابید و گریه می کردم . شهید آوینی می گفت که  من فکر می کردم که آن شب من شهید می شوم. در مورد علی طالبی هم بگویم چون این شهید از اهالی سینمای قبل از انقلاب بود و اگر می خواستی در مورد شهادت کسی فکر کنی آخرین نفر شهید طالبی بود ولی خدا ایشان را برای شهادت انتخاب کرده بود. شهید آوینی آن شب برای این موضوع خیلی گریه کردند.

در مورد این که پرسیدید چرا شهید آوینی کمتر به جبهه می آمدند این نکته را بگویم که شهید آوینی خیلی نترس و شجاع بودند و روحیه شهادت طلبی داشتند و  چند بار از ایشان شنیدم که بزرگترین آرزوی خودشان را شهادت می دانستند و بر این هم تاکید داشتند که نهایت آرزوی هر انسانی باید شهادت باشد. کار تدوین تصاویر فرصت حضور در جبهه را ایشان گرفته بود. یکی دیگر از خصوصیات اخلاقی شهید آوینی این بود که اصلا دنبال نام نبودند و بعد از شهادت آوینی بود که عامه مردم او را شناختند.

شما با این تقسیم بندی که سه نسل با شهید آوینی همکاری داشتند موافق هستید و آیا سبکهای ساخت مستند روایت فتح در این سه نسل تفاوت هم داشت؟

دالایی: این تقسیم بندی که آقای رمضانی کرد را قبول دارم.  ابتدای جنگ  11 قسمت از مجموعه‌ی حقیقت تهیه شد که با همکاری سهیل نصیری، منزوی،‌ آقای صراطی، حسین هاشمی تولید شد. در اسفند 59 بود که در عملیات امام مهدی (عج) من به عنوان دستیار فیلم بردار در کنار سهیل نصیری و شهید آوینی به جبهه رفتم که همان تصاویر آخرین قسمت مستند حقیقت شد. مجموعه حقیقت بیشتر با سبک ترکیب مرتضی‌ آوینی و سهیل نصیری فیلم برداری می شد و در مجموعه حقیقت از سه پایه استفاده می شد و کادر فیکس است.

مردم هنوز نحوه ساخت روایت فتح را که حاصل کار مرتضی است را به درستی نشناختند. رهبر انقلاب از طریق همین محصول با شهید آوینی آشنا شد من می گویم که داریم یک راه هایی را در مورد شهید آوینی اشتباه می رویم مثلا یک عکسی از آقا مرتضی پخش شده است که ایشان را پشت دوربین نشان می دهد. این نشان می دهد که نقش و جایگاه مرتضی را در ساخت روایت فتح نمی شناسیم.مرتضی زمانی هم که با هم به جبهه رفته بودیم به من می گفت تو فیلم های خودت را بگیر و به عنوان صدا بردار در کنار من تمام تمرکزش بر روی ضبط صدا بود.

نسل دوم مربوط به سال 59 و 60 تا اواخر جنگ بود که با تعدادی از دوستان ابتدا به عنوان دستیار ورود کردیم. از بچه های این دوره نادر حیدریان، مصطفی منتظری، همایونفر،آقای بخشی و‌ آقای صدری، محمد حاج محمد باقر بودند که به گروه تلویزیونی جهاد سازندگی و تهیه روایت فتح وارد شدند.

همانطور که گفتم در دوره ای که سهیل نصیری و شهید آوینی فیلم برداری می کردند سبک فیلم برداری را سهیل نصیری تحمیل کرده بود و دوربین روی سه پایه فیلمبرداری می کرد البته جاهایی هم بود که دوربین حرکت می کرد.در نسل دوم کاری که کردیم این بود که بر اساس عقبه فیلم برداری در روستاها مثل «هفت قصه در بلوچستان» شروع کردیم در جبهه ها هم همانطور فیلم برداری کنیم.

مثلا در مورد "هفت قصه از بلوچستان" یک پیرمردی بود قوز کرده و با یک لنگی که به کمر بسته سر زمینش کار می کرد و من برای این که با این سوژه ارتباط برقرار کنم مجبور شدم آخر فیلم برداری خودم به عنوان فیلم بردار با پیرمرد صحبت کنم و از این جا بود که سعی کردیم همین کاری که در "هفت قصه ..." کردیم را در روایت فتح انجام دهیم. یعنی اینکه خود فیلم بردارها با سوژه ارتباط برقرار کند. در این حالت که سوژه به دوربین نگاه می کند انگار که مخاطب با سوژه بی واسطه است و رزمنده انگار با همه مردم ایران صحبت می کند. در حقیقت اگر بخواهیم ریشه ی این روش که در اکثر کارهای روایت فتح وجود دارد را پیدا کنیم به همان پیرمرد بلوچی در مستند «هفت قصه ...» برمی گردد که این را به ما تحمیل کرد.

البته فیلم بردارهای روایت فتح هر کدام سبک خودشان را داشتند مثلا یوسف زادگان سبک خاص خودش را داشت و یا شهید فلاحت پور با خود نیروها دوست می شدند و تصویرهایی مثل دسته ایمان یا همان افق روایت فتح را می گرفتند.

در سبک فیلمبرداری سهیل نصیری، دوربین سوم شخص است و ناظر بی طرف کنار ایستاده است و سوژه صحبت می کند و تصاویر معروفی هم که شهید جهان‌آرا باقی مانده است از این جنس است. اما در دوره‌ی ما دوربین دوم شخص است و ارتباط با مخاطب به کمک این روش بیشتر شد. قاسم بخشی و محمد صدری و پیرهادی هم این سبک را ادامه دادند. آقا مرتضی تئوری روایت فتح را بر اساس همین تجربه ها تدوین کرد و نظم داد.

آیا این دید وجود داشت که ممکن است شهید آوینی در تدوین از برخی تصاویر استفاده نکنند و شما برخی صحنه ها را فیلمبرداری نکنید.

دالایی: در مورد روایت فتح معجزه بچه های رزمنده بودند و خود رزمندگان به ما تحمیل می کردند که چه طور از آنها فیلم برداری کنیم. اینکه فهمیدم دوربین روی دست باشد و دوربین روی سه پایه نباشد و یا حتی اینکه در مصاحبه نباید ازکلمه های قلمبه و سلمبه استفاده کنیم و این که با لباس خاکی با‌ آنها روبرو شویم. همه این ها را بچه های رزمنده به ما یاد دادند و بچه های جنگ استاد اول ما در سبک فیلم برداری مستند روایت فتح بودند. مرتضی وقتی پشت میز تدوین می نشست از داخل تصاویر که ما گرفته بودیم این سبک را کشف می کرد. ما نقش واسطه را ایفا می کردیم و خود فیلم ها بود که به مرتضی خیلی چیزها را می داد.

البته الان اگر بخواهیم مستندی بسازیم و فیلم برداری کنیم باید یک سری چیزهایی را اضافه کنیم و یا چیزهایی را کم کنیم ولی به نظر من بهترین روش برای ثبت تصاویر دفاع مقدس در آن دوره مستند روایت فتح بود.

نسل سوم که به عنوان دستیار در نسل دوم هم آموزش دیده بودند، روایت فتح بعد از جنگ را شروع کردند. این عزیزان هم دنبال یک سبک بودند ولی به نظرم آقا مرتضی بعد از جنگ خیلی ها را برای گرفتن تصاویر فرستاد ولی هیچ وقت تصاویر آنطور که می خواست نشد.

رمضانی: این طور نیست. همانطور که در «شهری در آسمان» این کار انجام شد در لحظه ثبت تصاویر و حتی مصاحبه، صدابردار و فیلمبردار حضور داشتند و کارگردان که شهید آوینی بود خودش را به فیلمبردار نزدیک می‌کرد و اگر کسی می خواست جواب سوالات شهید آوینی را بدهد مجبور می شد به لنز دوربین نگاه کند. حتی به ما تاکید می کرد که شما منتظر فرمان من نباشید و هر جا لازم شد دوربین را روشن کنید.

دالایی: مرتضی اگر زنده می ماند سبک خود برای ساخت مستند بعد از جنگ را پیدا می‌کرد. در آثار آخر روایت فتح هم که نگاه می کنیم این هم وجود داشت که مرتضی دستش آمده بود که چطور باید کار کرد. معجزه ای وجود نداشت، معجزه همراهی فیلم‌ساز با سوژه است. سوژه ای که بعد از قطعنامه دلگیر شده است و معجزه یعنی اینکه ببینی چطور می شود با این سوژه کار کرد. مرتضی نماز شب می خواند گریه می کند تا روزنه برایش باز شود تا مسیر مستند سازی بعد از جنگ شکل بگیرد و اگر شهید نمی شد حتما کامل تر میشد.

چرا این شیوه مستند سازی ادامه پیدا نکرد. شما گفتید که این روش فقط وابسته به سید مرتضی آوینی نبود و بخشی از آن را فیلم بردارها و حتی رزمنده ها ساختند.

دالایی: بعد از جنگ یک سری اتفاقاتی افتاده بود که عده ای از بچه های نسل دوم مرتضی را همراهی نمی کردند و آقا مرتضی یک سری از بچه ها را هم می فرستاد که بروند فیلم برداری کنند ولی باز هم راضی نبود تا اینکه خودش بلند شد رفت.

ما نباید این انتظار را از بچه های روایت فتح بعد از شهادت سید مرتضی داشته باشیم که چرا  روایت فتح ساخته نشد. چون هیچ وقت از بچه های روایت فتح سوال نشد که مجموعه مستند روایت فتح چطور ساخته شد. بعد از شهادت سید مرتضی دنبال این بودند که از شهید آوینی معجزه  تعریف کنند. معجزه این بود که بچه ها لحظه به لحظه از شرایط جنگ درس گرفتند و تصاویرشان را هم به دستهای مرتضی می دادند و مرتضی توانست بر روی این موضوع نظریه پردازی کند. مرتضی مقاله «یک تجربه ماندگار» را قبل از جنگ ننوشت، بعد از جنگ و ساخت روایت فتح این مقاله را نوشت و در این مقاله می گوید که بچه های روایت فتح چه طوری کار کردند و نمی آید بگوید که من چطور روایت فتح را ساختم.

رمضانی: نسل بعد باید بدانند که آقا سید مرتضی از ابتدای جنگ و لحظه شهادت علی طالبی تا لحظه شهادت رضا مردای نسب و تا انتهای جنگ و بعد از آن همیشه دنبال شهادت بود و در سال 72 مزد خود را گرفت.

دالایی: من یک نکته ای را اینجا بگویم که اشتباه برداشت نشود. معجزه آوینی شهادت طلبی و شیفتگی ایشان به امام و رهبری بود که از واقعیت های شهید آوینی است. اما همیشه وسط این سالگردها یک اتفاقی که می افتد این است که بخشی از تاریخ مستندسازی انقلاب که اتفاقا شهید آوینی در آن هم اثرگذار بوده است تبیین نمی شود. از قضیه مرتضی و روایت فتح اگر بنا هست درسی گرفته شود این است که مطلب و واقعیت را درست نشان دهیم. وقتی واقعیت را درست نشان نمی دهید چه انتظاری داریم که نسل بعد به شناخت درست از شهید آوینی برسد.
منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۰:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۱
    0 0
    رضوان خدا بر این شهید

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس