کد خبر 29592
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۹:۵۵

بسياري از روشنفکران در سال‌هايي که به سوي مرگشان مي‌روند به دعوت‌هاي آقاي ضرغامي و... پاسخ مثبت مي‌دهند تا از سرمايه بيت‌المال براي ديدگاه خودشان استفاده کنند که تا به حال موفق هم بوده‌اند.

گروه فرهنگي مشــرق: 1- مديريت اين دوره (بيست و نهمين دوره جشنواره فيلم بين‌المللي فجر) در سالن نمايش سينما رسانه‌ها بهمن ماه در برج ميلاد به شدت تأسف‌آور و غيرمنطقي است. روز جمعه با قرار دادن چهار فيلم در چهار نوبت نمايش متوالي و به موازي آن گسيل چندين برابري گنجايش و ظرفيت سالن‌هاي مختلف به ويژه سالن نمايش از افراد غيررسانه‌اي کار را به اعتراض‌هاي متوالي کشاند که در چندين نوبت خود مردم درهاي سالن نمايش را گشودند. ادامه اين روش از هر حيث (اخلاقي، امنيتي و سلامتي و...) نمي‌تواند در شأن معاونت سينمايي وزارت ارشاد و مديريت جشنواره‌اي آن باشد.
2- روز شنبه برعکس جمعه، فيلم‌هاي کمتر مورد پذيرش اهالي به نمايش درآمد که تنها در نوبت نمايش پنجم قابل توجه بود.
3- آقاي ..... که اهالي رسانه بيشتر از چند سال ايشان را در جشنواره‌هاي متوالي ديده‌اند، از قول آقاي ..... خطاب به مسئولان کنترل کارت‌هاي در ورودي مي‌گفت: «اين چند نفر خانم به اتفاق پنجاه نفري همراهانشان با آقاي ..... هماهنگ شده است» و مذاکراتشان در آن مورد که کارت چاپ شده آماده نداشتند، چاره را بر آن ديدند که از يکي از ورودي‌هاي غيررسميموضوع را حل و فصل کنند که انجام دادند.
4- سرويس‌هاي ناهار و شام دادن به شدت بي‌کيفيت و گرفتن آن مشقت‌بار و توهين‌آميز شده است.
***
نمايش فيلم‌هاي سه نوبت نمايش روز جمعه بيست و دوم بهمن ماه
1- کوچه ملي کارگردان: مهرشاد کارخاني: در اين فيلم و نمايش آن در جشنواره سليقه‌هاي اهالي هيئت انتخاب فيلم‌ها را به زير سؤال برده است. آيا جاي نمايش يک فيلم جهالت فرهنگي (فيلم فارسي) در جشنواره بيست و نهم فجر است؟ پسري جوان که با يک پيکان مدل 57 در خيابان‌ها مسافرکشي مي‌کند با ديدن ربوده شدن کيف دختر خانمي به وسيله موتور سيکلت سواري، تعقيب کرده و با هم آشنا مي‌شوند. چند روز پيش از طرف عموي دختر عکسي از زني به وي ارسال شده است که معشوق وي در سال 57 بوده است و او زخمي شده و ديگر خبري از آن زن نداشته و فهميده است که آن زن با سينما‌داري به نام فرخ ازدواج کرده‌اند. چند روز بعد روز موعود تولد پنجاه سالگي آن دو نفر مي‌شد و طبق قرار قبلي‌شان در مقابل سينمايي که آن زمان هردو در آنجا مشغول کار بوده‌اند، قرار گذاشته شده بوده است.
با همين عنوان دختر و پسر به سراغ دست‌اندرکاران سينماي پيش از انقلاب مي‌روند و سرانجام آن سينما را پيدا مي‌کنند. مادر پسر که بر روي صندلي چرخدار مي‌نشيند با هر زحمتي شده خود را به انجا رسانده بوده و عموي آن دختر هم از کرج سر قرار حاضر شده بوده است. با اين بهانه دختر و پسر در يک سينماي متروکه که در ان آپاراتچي فيلم‌هاي قبل از 57 را به نمايش مي‌گذارد به تماشا مي‌نشينند که تماشاگر هم آن فيلم‌ها را در ذهن خود مرور مي‌کند. اين فيلم‌ها هم همه در چارچوب ضدکانون خانوادگي، اخلاقي و فرهنگي هستند. آيا به صرف بهانه يک عکس بايد همه کلاه مخملي‌ها براي تماشاگران سينماي رسانه پخش گردد؟
درحالي که پيام فيلم در خدمت يک عشق حرام متمرکز شده است. زن ويلچرنشين به رغم داشتن شوهر و فرزند بيش از بيست سال منتظر ديدن معشوق است و معشوق هم بدون ازدواج چنين دور باطلي را از سر گذرانده است.
 

2- گزارش يک جشن کارگردان و فيلمنامه نويس: ابراهيم حاتمي‌کيا: اين فيلم به رغم ادعاي کارگردان و گريه کردن‌هاي او در ميان جمع اهالي دست‌اندرکار فيلم، که مدعي است بيست دقيقه از فيلم‌اش را بريده‌اند، فيلمي خوش‌ساخت، اقناع کننده تماشاگر نيست و کسي هم در صدد نيست فيلم را در اندازه‌هاي استاندارد خود کارگردان بپذيرد. به رغم اين واکنش‌ها کم شايد به خواسته‌هايي (زاويه‌هاي پنهان فتنه سرانجام پيدا مي‌کند، در صدد است که «بانو» را به عنوان يک اصلاح‌طلب و برخاسته از يک NGO به تماشاگر بقبولاند. او در اين فيلم تلاش کرده است با انداختن همه گناهان مؤسسه و بنگاه ازدواج بر گردن شهلا معاون «بانو» که تمايلات چپ‌گرايانه دارد و در آخر فيلم هم از ميان جمع کنار زده مي‌شود، بانو را با ديدگاه زني که حکم حلال شدن عرس و دامادها را خود بر آن قرائت مي‌کند که از اين حيث نوعيبدعت شنيع است.
2- کارگردان سعي مي‌کند با وارد کردن سرداري که شوهر بانو است، حقانيت سبزپوشان را در آن باغ پارتي چندصدنفري به تماشاگر تحميل کند.
3- کارگردان سعي مي‌کند با متأثر شدن سرگُرد و مأمور پلمپ کردن مؤسسه و سپس سرهنگ حسين‌پور که دخترش هم در ميان آن جمع است حکم را در حد متعارف اجرا کند. يعني مردم را به خيابان بفرستد و دوباره آنها را به باغ برگرداند. اين سه مأمور احکام صادره از مقامات بالاي فرماندهي امنيتي را اجرا نمي‌کنند و کارگردان نتيجه مي‌گيرد که آنها هم طرفداران همان NGO هستند. به هرحال الکن بودن زبان کارگردان فيلم از گناه هيئت منتخب فيلم‌ها چيزي را کم نمي‌کند.
 

3- جدايي نادر از سيمين کارگردان و فيلم‌نامه نويس: اصغر فرهادي: اصغر فرهادي در پنجمين فيلم سينمايي خود برترين کارگردان از سوي مردم تا شنبه برگزيده شده است. اين فيلم سر و کارش با قوه قضائيه است و محکوم کردن آن که مثلاً قوانين‌اش به روز نيست و يا از خشونت ذاتي‌اش مي‌تواند داور عادلي باشد. سيمين تقاضاي طلاق کرده است اما نادر مي‌گويد چون پدرش قبلاً به آلزايمر است نمي‌تواند او را رها کرده به آمريکا برود. سيمين مي‌گويد چهل روز از مهلت ويزايشان مانده است و او مي‌خواهد حتي دخترشان را از ايران خارج کند که تحمل شرايط موجود را ندارد. بعد از رفتن سيمين به خانه مادرش به سر زن خدمتکار، آن زن خدمتکار سخت جنين کرده و در دادسرا به اتفاق شوهرش که طلب‌کارانش در پي‌اش هستند خواهان چهل ميليون ديه مي‌شوند. سيمين دخالت مي‌کند تا با پرداخت 15 ميليون در دادسرا رضايت بدهند. اما در شبي که همه جمع شده‌اند نادر قسم قرآن دادن را هم به شرط‌ها اضافه مي‌کند و همه چيز از هم مي‌پاشد. در صحنه پاياني حکم طلاق صادر مي‌شود و دختر حضانت مادرش را قبول مي‌کند. در اين فيلم فقر و ترس و... عواملي مي‌شوند که بزرگان و کودکان شهادت دروغين بدهند و مدام هم عذاب وجدان داشته باشند و...

 

فيلم‌هاي به نمايش درآمده شنبه 23 بهمن ماه
1- خاک و آتش کارگردان: مهدي صباغ‌زاده: در فيلم «خاک و آتش» که به فاصله سي سال بعد از فيلم «شاه» به کارگرداني حبيب کاوش ساخته شده است تفاوت خاصي نمي‌بينيم که هيچ، بلکه کاستي‌هايي هم مي‌بينيم. در آن فيلم اجراي اصل چهار ترومن آمريکا مطرح شده بود که در اين فيلم به جاي آن انگليسي‌ها و کمپاني هند شرقي به کار گرفته شده است. مردم به گرد دارد و يعني همان دادشاه گرد مي‌آيند، مسلح مي‌شوند و انگليسي‌ها را وادار به خارج شدن از منطقه سيستان و بلوچستان ايران مي‌شوند. در آن فيلم مردم تجزيه شده به شيعه و سني نبودند که در اين فيلم کارگردان آن مبارزان مسلح را «سني» به مردم معرفي مي‌کند و نقش شعيان را به حد اشياء صحنه فرو مي‌کاهد. اين‌گونه روايت تاريخي – سينمايي ستمي نارواست که به هيئت انتخاب فيلم و عوامل مديريت کلي آن بايد دست مريزاد گفت که دارند به تماميت ارضي کشور، وحدت مردم تأويلي ديگر اضافه مي‌کنند. آيا رواست که مثلاً مردم خرمشهر با چنين ادعايي برخيزند که خودشان دشمن بعثي را از خرمشهر بيرون رانده‌اند؟! جاي‌جاي ميهن اسلامي با خون‌هاي تمامي مردم کشور در طول قرون متمادي عجين شده و ايران اسلامي به امروز رسيده است. هيئت انتخاب فيلم نمايد از چنين روايتي ناروا خود را به ندانستن، ندين و يا بلامانع بودن خود را کنار مي کشيد. اگر صباغ زاده صف سني ها را جدا مي کند و آن را در قالب نماز جماعت انها نشان مي دهد ÷س چرا همين نماز جماعت را از مردم شيعه دريغ داشته است؟!
 

2- 33 روز کارگردانک جمال شورجه: اين فيلم با همه عوامل انساني وسيع در طرف لبناني ها و نيز صهيونيست‌ها، ادارات نظامي، لوکيشن‌هاي فراوان و جلوه‌هاي ويژه و... يکي از پرهزينه‌ترين فيلم‌هاي ساخته شده سال جاري است. کليّت موضوع که به مقاومت سي و سه روزه مردم شيعه جنوب لبنان مي‌پردازد داراي ارزش رسانه‌اي، ايدئولوژيک، استراتژيست و انقلابي – شيعي است. اما در نگاه عميق‌تر و دقيق‌تر فقر ديدگاه کارگردان برجسته مي‌گردد که چگونه به خود اجازه مي‌دهد در هر دو طرف جنگ، آدم‌هايي نظير هم، ايدئولوژي خاص خود، عشق‌هاي خاص خودع عوامل ناراضي خاص خود، غرامت پرداختن خاص خود و... متناظرهاي فراوان ديگر را ارائه بدهد؟! شيعيان مقاومت همان اخلاق، پوشش، رفتار و... را دارند که صهيونيست‌ها هم همان‌ها را دارند و آيا اين مشترکات فراوان به ديدگاه فيلم که قرار است شيعيان مقاومت را انسان‌هاي ويژه ايماني به نمايش بگذارد ناروايي و کوتاهي به وقوع نپيوسته است؟! آيا عشق ناکام سروان زن ارتش صهيونيستي با سرهنگ فرمانده‌شان انگيزه عمده آن نبرد را رقم زده است/! و شايدها و اماهاي ديگر که به گوش اساتيدي چون «شورجه» نفوذناپذير است؟!
 

3- آسمان هشتم کارگردان: حسن نجفي: به رغم تکراري بودن موضوع و به صرف استفاده از ابزار گسته‌گويي داستاني فيلم، «آسمان هشتم» توانسته است برخلاف چهار فيلم رسول صدر عاملي درباره بارگاه امام هشتم، حسن نجفي توانسته است به دو دست آورد بزرگ نائل آيد: 1 برخلاف فيلم‌هاي صدر عاملي و ديگران، پناه‌جويان از امام غريب، از آن آستانه به هيچ دستاوردي بازنمي‌گردند. دکتر جوان آذري زبان با ايثار خود و پدرش نيز، با اهداي قلب پسر دکترش به پسر اهل جمهوري آذربايجان موجزه را در قالب وسيله ساختن و نزديکي دل‌ها و نجاتي يکي از دو نفر به پاياني با محتوا و جايگاه ديني و انساني بالا کشيده است. 2- فيلم به لحاظ اين که اهالي جمهوري آذربايجان نزديک‌ترين شيعيان به مرزهاي ما در شمال و شمال غرب کشور هستند با رضايت کامل (پذيرايي، بيمارستان، هواپيمايي و... به ويژه مردمان انسان دوست و پزشکي قدرت‌مند ايراني) خاطره‌اي بسيار مؤثر را از ايران به کشور خود مي‌برند که اين عامل نيز مي‌تواند هم جنبه تبليغي مثبت داشته باشد و هم ديدگاه بسياري را از بارگاه امام غريب تصحيح نمايد.
 

4- آسمان محبوب کارگردان: داريوش مهرجويي: سال‌هاست سياست دل به دست آوردن روشنفکران هنرمند توسط آقاي ضرغامي آثار زيان‌بار خود را بر سياست‌هاي فيلم‌سازي صدا و سيما و سيما فيلم تحميل کرده است. آقاي مهرجويي با فيلم «مهمان مامان» اين سياست را شش سال پيش به وي تفهيم کرد اما آقاي رئيس به راه خود مي‌رود که در اين اثنا تضيع سينما به نفع سيما هم در جاي خود محرز و انکارناپذير است. و دست آخر: پزشک جواني که زن و يک دختر دارد در روزي که بورسيه‌اش براي فوق‌دکترا آمده است توسط دوست و همکارش که متخصص مغز و اعصاب است درمي‌يابد که داراي تومور سرطاني در مغزش است و به شدت بدخيم و بزرگ شده است. متخصص به وي توصيه مي‌کند که سريع‌تر کارهاي پيش از عمل شدن را انجام دهدع عمل جراحي انجام شود و شيمي درماني ادامه ياد. دکتر بعد از شنيدن و ديدن اين واقعيت در عکس‌ها، سوار خودرو شخصي‌اش شده رو به بيابان مي‌راند و در لحظه‌اي که تصميم گرفته است که با خودرو و با آخرين سرعت به دره‌اي سقوط کند پيرزني در مسيرش قرار گرفته وي را منصرف مي‌سازد تا به بيمارش (شوهرش- کدخدا) برسد. به روستا مي‌روند و او در ساختماني که متعلق به دکتر غريب بوده و پس از سال‌ها خدمت به مردم در جريان سيلاب سال پيش جان خود را هم براي کمک به مردم از دست مي‌دهد. دکتر به کمک‌هاي عمويعقوب که داروساز گياهي است شفا مي‌يابد و در تهران عمل جراحي را به سلامت پشت سر مي‌گذارد که با دوستش آخرين عکس را مرور مي‌کنند و مي‌بينند چنان پاک‌سازي شده است که نيازي به ادامه شيمي‌درماني نمي‌باشد. دو نفر دکتر دوست و همکار راهي آن روستا مي‌شوند که تنها بيان مردم آن است که روستاي «گل کبود» پنجاه سال پيش در اثر زلزله ويران شده است. اما عناصري که مهرجويي با پول بيت‌المال به توصيه و نشر انديشه خود پرداخته است:


1- از ابتداي شروع فيلم مردم و به موازي‌شان يک خر سفيد در صحنه‌هايي حضور يافته و مي‌روند. اين مردم در اثر القاء مرگ‌انديشي‌شان يک سال است که چشمان گريان دارند که از غم دکتر غريب است. زني که شوهرش در آن سيلاب مرده است به حالتي نيمه‌اغماء و نسياني دچارش است. در پس‌زمينه هم صداي حزن‌انگيز موسيقي اصيل ايراني با صداي شجريان شنيده مي‌شود که آنان را در همان خلسه توهمي فرو مي‌برد.
2- چشمان عمويعقوب در ملاقات‌هايش با دکتر برق مي‌زند و به نوعي وي را راهنمايي مي‌کند که او نبايد مانند همکارش دکتر غريب در دام توهم اهالي بيفتد و بايد آنجا را ترک کند.
3- در پس دو تصميم دکتر براي خودکشي (اولي که به واسطه حضور زن کدخدا محقق نمي‌شود و دومي محقق مي‌شود که او تومورش را درمان شده مي‌بيند و در بيمارستان تنها آسيب‌هاي ناشي از سقوط به دره را درمان مي‌کند. در اين مورد هم دکتر جراح دريافته است که دوستش متوهم است و بهتر است به جاي گفتن حقايق تنها با وي همراهي کند. يعني توهم فقط مال دهاتي‌ها نيست بلکه مي‌تواند به متخصص جراح اعصاب هم سرايت کند.
4- مقبره‌اي که در روستاي گل کبود براي دکتر غريب مي‌سازند الگوي همان امامزاده‌هاي متروکه را مورد نقد قرار مي‌دهد که آنها نه سودي براي مردم دارند و نه زياني. البته خود دکتر و مردم گل کبود به عنوان دکتر غريب هم يک نمونه را با گنبد آبي آسماني برپا مي‌کنند. در بازگشت به اتفاق دکتر جراح روستا را نمي‌يابند اما گنبد دکتر غريب برجاست. کارگردان در اين مورد اين القاء را دارد که همه هستي را نمي‌توان تنها با يک ايدئولوژي (تأکيد مهرجويي اينجا بر اسلام، دين رسمي مردم است) تفسير و تبيين کرد بلکه بايد به ايدئولوژي‌ها و فلسفه‌هاي پوزوتيويستي (عدم قطعيت‌گرايي) و ايدئولوژي‌هاي اديان هندو، مسيحي و يهودي و... متکي بود که اعتقاد دارند ارواح پس از ترک کالبدها با تولدهاي ديگر زندگي‌هاي ديگري را تجربه مي‌کنند. اين تجربه را کارگردان در زندگي مردم روستا و دکتر شخصيت اول فيلم به نمايش مي‌گذارد. همچنين تأکيد دارد که وي در دوره تناسخ به ان روستا رفته است و اين فاصله پنجاه سال بوده است. اين را در سيماي دخترک «ستاره» و... هم مي‌توان ديد. بنابراين مهرجويي در کل در صدد القاء تفکرات فراماسون‌ها که تبليغ مي‌کنند اضافه بر اديان به جايگاه خداوند اعتقاد دارند: «معمار ازل، معمار کائنات و...» برامده است. تنها چيزي که در فيلم مهرجويي براي اداره مربوطه آقاي ضرغامي وجود ندارد همانا ديدگاه توحيدي و ايدئولوژي تشييع است. و اين است که بسياري از روشنفکران در سال‌هايي که به سوي مرگشان مي‌روند به دعوت‌هاي آقاي ضرغامي و... پاسخ مثبت مي‌دهند تا از سرمايه بيت‌المال براي ديدگاه خودشان استفاده کنند که تا به حال موفق هم بوده‌اند.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس