به گزارش مشرق، چندی قبل معاون اول رئیسجمهور از مردم و کارشناسان خواستند که در مورد میزان درآمد برای تعیین یارانهبگیران نظرات خود را اعلام کنند.
بدیهی است که تعیین این رقم مشکلات خاص خود را دارد و بدیهی است که نمیتوان روی یک رقم به توافق رسید، هزینه و درآمد خانوارها از گوناگونی زیادی برخوردار است، درآمد 3 میلیونی ماهانه یک زوج جوان در تهران که هر دو شاغل هستند، ممکن است رفاه کمتری را به نسبت درآمد یک میلیون تومانی یک بازنشسته 60 ساله در یک روستا به همراه داشته باشد.
یک زوج جوان توان قرض گرفتن بالاتری دارند تا یک زوج سالخورده و مهمتر آنکه سهم هزینهها برای خانوارهای مختلف متفاوت است، برای جوانان هزینه درمان بسیار ناچیز و هزینه آموزش بالا است، برای سالخوردگان کاملا برعکس است و بیشک همه هم میدانیم جوانان امروز سالمندان فردا خواهند بود.
مهاجرت به شهرها؛ نمود امکانات بیشتر
علاوه بر سن شهری و روستایی بودن هم در هزینههای خانوار موثر است. بدیهی است که هزینههای زندگی در شهرها بالاتر است، متاسفانه در چند روز اخیر با تکیه بر همین یک نکته بیشتر اقتصاددانها و صاحبنظران اعلام میکند باید به جمعیت شهرنشین کشور و بهطور شاخص پایتختنشینان یارانه بیشتری پرداخت کنیم؛ اما اگر نگاه واقعبینانهای داشته باشیم متوجه پرداختهای بسیار زیاد دولت به جامعه شهری کشور میشویم و به روشنی در قالب امکانات به نسبت گستردهتر شهرها نمایان است که عامل اصلی تشدید مهاجرت به شهرها محسوب میشود.
شکاف درآمدی بین روستا و شهر، وجود رفاه و امکانات به دلیل کالاهای بیشتر در دسترس از ماهیت تفاوت شهر و روستا است، آنچه نگرانکننده است، قدرت چانهزنی بسیار بالای جامعه شهری است که به دلیل جمعیت بالاتر، در اختیار داشتن رسانههای بیشتر و مهمتر از آن شهرنشین بودن سیاستمداران، در تصمیمگیریهای سیاسی موثرتر است، که اگر برای حفظ منافع در بلندمدت مورد استفاده قرار نگیرد، اثرات زیانباری به همراه خواهد داشت.
آمار دقیقی از تعداد روستاهای متروک شده در دست نیست، اما به وضوح اثر مهاجرت بر چهره روستاها نمایان است. هیچ توقعی نیست که برنامه هدفمندی یارانهها موجب شود که روند مهاجرت به سمت روستاها تغییر جهت داده شود، همین که عامل تشدید مهاجرت به شهرها نشود، کافی است.
هدف را گم نکنیم
نگارنده معتقد است که در برنامه هدفمندی یارانهها و فراتر از آن طرح تحول اقتصادی هدف اصلی که صرفا کاهش هزینههای دولت و مصرف عادلانهتر منابع ملی بود گم شده است و اگر دولت به این مسیر بازگشت نکند، بیشتر در چاه خود کنده فرومیرود. بر دوش این برنامه ساده و مختصر آنقدر بار جانبی قرار داده شد و چندان دولت و مجلس از اهمیت آن سخنها گفتند که چهار سال است، در هر مجلسی از آن سخن میرود.
واقعیت این است که کشور درگیر بحرانهای متعددی در زمینههای مختلف است، در ابتدا نگاهی وجود داشت که میتوان بعد از اجرای طرح هدفمندی یارانهها و از محل منابع آن به اقدامات عمرانی دست زد و با کمکهای جبرانی ضریب جینی را بهبود بخشید.
شفافیت کلید حل مشکلات یارانهها
هر کس با نگاهی به این طرح پیشنهاد میداد که از مزایای این طرح برای خلاص شدن از بحرانی خاص استفاده شود، کمک به تولید، ارتقای سطح خدمات بهداشت، ازدیاد جمعیت، گسترش گردشگری، بهبود فناوری اطلاعات، تجهیز حمل و نقل عمومی و... از جمله تبصرهها و الحاقات اضافی به طرح هدفمندی یارانهها بود.
فارغ از اینکه برای این امور متولیان مشخص و البته متعدد وجود دارد و هر کدام از این متولیان برنامه مشخص و بودجه مصوب دارند.
ابتدا باید این موضوع برای مردم روشن و شفاف شود که هر فردی در هر شرایطی در هر کجای این سرزمین موظف به پرداخت مالیات متعلقه به فعالیتهای خود است و میزان مالیاتها و قوانین و شیوه دریافت آن برای مردم شفاف باشد. در بلند مدت شفافیت اقتصادی خود به خود حاصل میشود.
چیزی به نام یارانه وجود خارجی ندارد، بلکه صرفا یک مالیات منفی است، فرد، موقعیت جغرافیایی، نژاد و سن تعیینکننده نیست، بلکه فعالیتها و خدماتی و منافعی و هزینههایی که فرد به جامعه میرساند تعیینکننده مثبت یا منفی بودن میزان مالیات وی است، برای تولیدکننده سیگار، مالیات مثبت و اگر تولیدکننده شیر یا سبزی است مالیات منفی به وی تعلق میگیرد، اگر فردی در سلامت کامل قرار دارد و شغل دارد و یک مصرفکننده خوب برای جامعه است، مالیات مثبت دارد، اگر بیکار (در جستوجوی شغل) باشد و سالمند یا بیمار باشد یا صغیر بدون سرپرست یا بد سرپرست باشد مالیات منفی به وی تعلق میگیرد. فراموش نکنیم جامعه در حال تغییر و تحول است و بیشتر افراد تا ابد مستحق دریافت کمک نقدی نیستند و کمتر کسی در جامعه برای همیشه از دریافت یارانه بینیاز است.
به همین دلیل عقیده نگارنده بر این است که با تعیین اصولی قوانین و مقررات در حوزه مالیات، و شمولیت عام این قوانین ، هر ایرانی به وضوح از وضعیت روز خود مطلع باشد و برایش این اطمینان حاصل شود که مالیات پرداختی این فرد امروز توسط دولت درست هزینه میشود و به محض آنکه نیازمند حمایت دولت باشد، کمک لازم را در موقع ضرورت دریافت خواهد کرد.
بدیهی است که تعیین این رقم مشکلات خاص خود را دارد و بدیهی است که نمیتوان روی یک رقم به توافق رسید، هزینه و درآمد خانوارها از گوناگونی زیادی برخوردار است، درآمد 3 میلیونی ماهانه یک زوج جوان در تهران که هر دو شاغل هستند، ممکن است رفاه کمتری را به نسبت درآمد یک میلیون تومانی یک بازنشسته 60 ساله در یک روستا به همراه داشته باشد.
یک زوج جوان توان قرض گرفتن بالاتری دارند تا یک زوج سالخورده و مهمتر آنکه سهم هزینهها برای خانوارهای مختلف متفاوت است، برای جوانان هزینه درمان بسیار ناچیز و هزینه آموزش بالا است، برای سالخوردگان کاملا برعکس است و بیشک همه هم میدانیم جوانان امروز سالمندان فردا خواهند بود.
مهاجرت به شهرها؛ نمود امکانات بیشتر
علاوه بر سن شهری و روستایی بودن هم در هزینههای خانوار موثر است. بدیهی است که هزینههای زندگی در شهرها بالاتر است، متاسفانه در چند روز اخیر با تکیه بر همین یک نکته بیشتر اقتصاددانها و صاحبنظران اعلام میکند باید به جمعیت شهرنشین کشور و بهطور شاخص پایتختنشینان یارانه بیشتری پرداخت کنیم؛ اما اگر نگاه واقعبینانهای داشته باشیم متوجه پرداختهای بسیار زیاد دولت به جامعه شهری کشور میشویم و به روشنی در قالب امکانات به نسبت گستردهتر شهرها نمایان است که عامل اصلی تشدید مهاجرت به شهرها محسوب میشود.
شکاف درآمدی بین روستا و شهر، وجود رفاه و امکانات به دلیل کالاهای بیشتر در دسترس از ماهیت تفاوت شهر و روستا است، آنچه نگرانکننده است، قدرت چانهزنی بسیار بالای جامعه شهری است که به دلیل جمعیت بالاتر، در اختیار داشتن رسانههای بیشتر و مهمتر از آن شهرنشین بودن سیاستمداران، در تصمیمگیریهای سیاسی موثرتر است، که اگر برای حفظ منافع در بلندمدت مورد استفاده قرار نگیرد، اثرات زیانباری به همراه خواهد داشت.
آمار دقیقی از تعداد روستاهای متروک شده در دست نیست، اما به وضوح اثر مهاجرت بر چهره روستاها نمایان است. هیچ توقعی نیست که برنامه هدفمندی یارانهها موجب شود که روند مهاجرت به سمت روستاها تغییر جهت داده شود، همین که عامل تشدید مهاجرت به شهرها نشود، کافی است.
هدف را گم نکنیم
نگارنده معتقد است که در برنامه هدفمندی یارانهها و فراتر از آن طرح تحول اقتصادی هدف اصلی که صرفا کاهش هزینههای دولت و مصرف عادلانهتر منابع ملی بود گم شده است و اگر دولت به این مسیر بازگشت نکند، بیشتر در چاه خود کنده فرومیرود. بر دوش این برنامه ساده و مختصر آنقدر بار جانبی قرار داده شد و چندان دولت و مجلس از اهمیت آن سخنها گفتند که چهار سال است، در هر مجلسی از آن سخن میرود.
واقعیت این است که کشور درگیر بحرانهای متعددی در زمینههای مختلف است، در ابتدا نگاهی وجود داشت که میتوان بعد از اجرای طرح هدفمندی یارانهها و از محل منابع آن به اقدامات عمرانی دست زد و با کمکهای جبرانی ضریب جینی را بهبود بخشید.
شفافیت کلید حل مشکلات یارانهها
هر کس با نگاهی به این طرح پیشنهاد میداد که از مزایای این طرح برای خلاص شدن از بحرانی خاص استفاده شود، کمک به تولید، ارتقای سطح خدمات بهداشت، ازدیاد جمعیت، گسترش گردشگری، بهبود فناوری اطلاعات، تجهیز حمل و نقل عمومی و... از جمله تبصرهها و الحاقات اضافی به طرح هدفمندی یارانهها بود.
فارغ از اینکه برای این امور متولیان مشخص و البته متعدد وجود دارد و هر کدام از این متولیان برنامه مشخص و بودجه مصوب دارند.
ابتدا باید این موضوع برای مردم روشن و شفاف شود که هر فردی در هر شرایطی در هر کجای این سرزمین موظف به پرداخت مالیات متعلقه به فعالیتهای خود است و میزان مالیاتها و قوانین و شیوه دریافت آن برای مردم شفاف باشد. در بلند مدت شفافیت اقتصادی خود به خود حاصل میشود.
چیزی به نام یارانه وجود خارجی ندارد، بلکه صرفا یک مالیات منفی است، فرد، موقعیت جغرافیایی، نژاد و سن تعیینکننده نیست، بلکه فعالیتها و خدماتی و منافعی و هزینههایی که فرد به جامعه میرساند تعیینکننده مثبت یا منفی بودن میزان مالیات وی است، برای تولیدکننده سیگار، مالیات مثبت و اگر تولیدکننده شیر یا سبزی است مالیات منفی به وی تعلق میگیرد، اگر فردی در سلامت کامل قرار دارد و شغل دارد و یک مصرفکننده خوب برای جامعه است، مالیات مثبت دارد، اگر بیکار (در جستوجوی شغل) باشد و سالمند یا بیمار باشد یا صغیر بدون سرپرست یا بد سرپرست باشد مالیات منفی به وی تعلق میگیرد. فراموش نکنیم جامعه در حال تغییر و تحول است و بیشتر افراد تا ابد مستحق دریافت کمک نقدی نیستند و کمتر کسی در جامعه برای همیشه از دریافت یارانه بینیاز است.
به همین دلیل عقیده نگارنده بر این است که با تعیین اصولی قوانین و مقررات در حوزه مالیات، و شمولیت عام این قوانین ، هر ایرانی به وضوح از وضعیت روز خود مطلع باشد و برایش این اطمینان حاصل شود که مالیات پرداختی این فرد امروز توسط دولت درست هزینه میشود و به محض آنکه نیازمند حمایت دولت باشد، کمک لازم را در موقع ضرورت دریافت خواهد کرد.