گروه فرهنگی مشرق - ماه اسفند برای بسیاری از شاعران و عارفان فصلی خاص است. گویا برای مرتضی امیری اسفندقه، خاصتر. آنان که با دنیای شاعرانه و شعر امیری اسفندقه آشنا هستند شعرهای بسیاری از او در حال و هوای ماه اسفند خواندهاند. از جمله قصیدهی «ماه اسفند ماه عرفان است/ ماه بیداری درختان است» و یا قصیدهی «یک جورِ دیگر است، خورشید و ماه باز/ از راه میءرسد، اسفندماه باز» که هر دو نخستین بار در مجموعه قدیمی «چین کلاغ» منتشر شدهاند.
در ادامه دو «نیمایی واره» منتشر نشدهی این شاعر را در باره اسفند ماه میخوانید:
نیمایی واره ی اسفند (2)
سخت زیباست ظُهرِ فروردین
شب اردیبهشت بهتر از آن
صبحِ خُرداد بهتر از هر دو
صُبحِ فریاد
صُبحِ فرصتِ نو
تیر
گرم و گرامی و
مُرداد
مهربان با تمامِ بی تابی ست
بهتر از هر دو ماهِ شهریور
ماهِ انگورهای سُکرآور
اولِ مهر و
آخرِآبان
هر دو خوبند و خوبتر
اما
بهتر از هر دو نیمه ی آذر
نیمه ی شعله های تازه و تر
دی و بهمن خوشند و خوشتر و
آه!
خوشتر از هر دو
آن مبارک ماه
ماهِ در آن دچارِ هم شب و روز
زمهریر و خزان
بهار و تموز
ماهِ بی قبل و بعد
ماهِ هنوز
از پسِ ماهِ سوم هر فصل
می رسد فصل تازه اما
سال
همچنان کهنه باز می ماند
خوشتر از ماهِ اول و
دوم
خوشتر از ماه سومِ هر فصل
ماهِ بی مثل
ماهِ بی مانند
ماهِ تحویل سالِ نو
اسفند
نیمایی واره اسفند (3)
از دوردست بیرقِ اسفند دیده شد
پروانه ها
زرد و
سفید و
طوسیِ کم حال
ما بینِ آسمان و زمین
مثلِ قاصدک
در حالِ گردشند
گُنجشکهایِ گیج و گرسنه
صبحانه ی معطٌر خود را
بر سفره ی چمن
با زاغ های مغلطه
با سوسلنگ ها
تقسیم می کنند
فواره ها و
باد
تلو می خورند
شاد
در زیر آفتابِ سحرخیزِ بامداد
آن لحظه ی عزیز
آن لحظه ی شکفتنِ لبخند دیده شد
باز است رویِ کوچه و پس کوچه
رویِ شهر
اخمی نمانده است بر ابرویِ ابرها
با بُرجها بگو
گردن کشی بس است
پاکیزه شد هوا و
دماوند
دیده شد
در ادامه دو «نیمایی واره» منتشر نشدهی این شاعر را در باره اسفند ماه میخوانید:
نیمایی واره ی اسفند (2)
سخت زیباست ظُهرِ فروردین
شب اردیبهشت بهتر از آن
صبحِ خُرداد بهتر از هر دو
صُبحِ فریاد
صُبحِ فرصتِ نو
تیر
گرم و گرامی و
مُرداد
مهربان با تمامِ بی تابی ست
بهتر از هر دو ماهِ شهریور
ماهِ انگورهای سُکرآور
اولِ مهر و
آخرِآبان
هر دو خوبند و خوبتر
اما
بهتر از هر دو نیمه ی آذر
نیمه ی شعله های تازه و تر
دی و بهمن خوشند و خوشتر و
آه!
خوشتر از هر دو
آن مبارک ماه
ماهِ در آن دچارِ هم شب و روز
زمهریر و خزان
بهار و تموز
ماهِ بی قبل و بعد
ماهِ هنوز
از پسِ ماهِ سوم هر فصل
می رسد فصل تازه اما
سال
همچنان کهنه باز می ماند
خوشتر از ماهِ اول و
دوم
خوشتر از ماه سومِ هر فصل
ماهِ بی مثل
ماهِ بی مانند
ماهِ تحویل سالِ نو
اسفند
نیمایی واره اسفند (3)
از دوردست بیرقِ اسفند دیده شد
پروانه ها
زرد و
سفید و
طوسیِ کم حال
ما بینِ آسمان و زمین
مثلِ قاصدک
در حالِ گردشند
گُنجشکهایِ گیج و گرسنه
صبحانه ی معطٌر خود را
بر سفره ی چمن
با زاغ های مغلطه
با سوسلنگ ها
تقسیم می کنند
فواره ها و
باد
تلو می خورند
شاد
در زیر آفتابِ سحرخیزِ بامداد
آن لحظه ی عزیز
آن لحظه ی شکفتنِ لبخند دیده شد
باز است رویِ کوچه و پس کوچه
رویِ شهر
اخمی نمانده است بر ابرویِ ابرها
با بُرجها بگو
گردن کشی بس است
پاکیزه شد هوا و
دماوند
دیده شد