گروه فرهنگی مشرق - سالی که فیلم سیصد ساخته شد و مردم از محتوای ضد ایرانی آن با خبر شدند عزمی جدی برای مقابله با این بیحرمتی شکل گرفت. عزمی جدی میان تمام مردم و مسئولان چه آنها که سینماگر علاقمند سینما بودند یا آنها که سالها بود سینما نرفته بودند با هم مسئولان از وزیر و وکیل و رئیس جمهور تا معاونتهای مختلف و شهرداری و همه و همه نسبت به این بیحرمتی واکنش نشان دادند و همصدا شدند برای مقابله با این کار ضد انسانی.
تا اینجای ماجرا خوب بود اما قسمت بد ماجرا این بود که تمام این واکنشها صرفا منجر به چند بیانیه و اعتراض و تجمع و حداکثر قول ساخت چند فیلم در پاسخ به سیصد شد. پشتبندش هم به یک سال نرسیده اعتراضها فروکش کرد و این در حالی بود که آن طرف همچنان و حتی بیشتر از گذشته شروع به ساخت فیلمها و مجموعههای با محوریت هجمه به اسلام و ایران کردند.
و حالا هم بعد از چند سال مستقیما در کمال وقاحت قسمت دوم سیصد را یک کارگردان اسرائیلی میسازد و روانه اکران جهانی میکند.
شاید واشکافی این ماجرا بررسی دلایل شکست اعتراضات منطقی و درست ما علیه فیلمهای ضد ایرانی و البته همفکری مسئولان و کارشناسان منجر به تکرار نشدن یا کمتر تکرار شدن این ماجرا شود اما اگر از سطح این ماجرا بگذریم و کمی عمیقتر به دو سوی این اتفاق نگاهی بیندازیم به سادگی و با بررسی کارنامه هالیوود خواهیم دید که کمپانیهای ساخت فیلم هر سال برای بازنمایی پیروزیها (حتی تخیلی) و محسنات جغرافیایی محل زندگی و قدرت و استیلای خود هزینههای هنگفتی میکنند و بزرگترین کارگردانهایشان مامور ساخت این فیلمها میشوند و ابائی هم در جایزه دادن به این گونه فیلمها ندارند.
اما متاسفانه در کشور ما، نه تنها این اتفاق نمیافتد بلکه دستگاهها و جریانهای فکری مخالف و موافق از اصلاح طلب گرفته تا اصولگرا و معتدل، پول و امکانات کشور را میدهند تا علیه نظام و مردم فیلم ساخته شود.
نگاهی به فیلمهای جشنواره امسال کافیست تا متوجه تلاش مجدانه اغلب ادارات و سازمانهای فرهنگی برای ساخت فیلم علیه خودمان شوید.
حالا اگر یکی دو فیلم هم هر ده سال یکبار به نفع مردم و کشور ساخته شود آنقدر انگ سفارشی و حکومتی به آن میزنند که فضای ناخوشایندی اطراف آن ایجاد شود و مانع از ترقی فیلمسازان به سمت ساخت اینگونه فیلمها گردد.
و عجیب تر اینکه این اتفاقات در کشوری رخ می دهد که تاریخ و تمدن آن در دنیا کم نظیر و رشادت ها و قهرمانانش در دنیای امروز بینظیر می نماید.
یعنی تصور کنید در کشوری که فقط در تولیدات یکسالهاش بیش از سی، چهل فیلم تنها به بازنمایی مشکلات روزمره اجتماعی پرداخته میشود و در برخی شان به صراحت به بزرگ نمایی دروغ های سیاسی در وقایع اخیر پرداخته می شود هنوز به تعداد انگشتان یک دست درباره قهرمانان ملی که قابلیت ارائه جهانی دارند مثل چمران، باکری، همت، جهانآرا، شهید رجایی و ... ساخته نشده است. هنوز وقایعی مثل سقوط ایرباس ایرانی، وقایع مربوط به عملیاتهای شجاعانه نیروهای دریایی و هوایی و یا چهرههای علمی و ادبی ایرانی که شهرت جهانی دارند جایی در سینمای ایران نمی یابند ولی از آن طرف «خیام» را هالیوود میسازد و ترکها مشغول ساخت «مولوی» میشوند و ...
اما این عدم توازن از کجا ناشی میشود؟ این دو کفه نامتناسب فیلمهای داخلی به چه دلیل وضعیتی چنین ناهمگون گرفتهاند؟ کمبود سوژه؟ کمبود سرمایه؟ کمبود امکانات؟
هیچ کدام از این موارد جواب سؤال و دلیل عدم تناسب این ترازو نیست که دلیل اصلی را باید در جای دیگری جست.
بیدغدغه یا کم دغدغه بودن بسیاری از مسئولان سینما همان دلیلی است که آنها را وا میدارد به جای پرداختن به این موارد همه همّ خود برای راضی کردن عده قلیلی از سینما بگذارند و با آنها عکس یادگاری بگیرند به شکلی که آنها در این برهه مهم تاریخی در نهایت به ابزاری در دست افراد صاحب نفوذ در سینما تبدیل می شوند.
شاید اگر فضایی برای دغدغهمندی اهالی سینما و مدیران فراهم گردد آنوقت بهاندازه ای فیلم از سوژهها و موضوعات مغفول ساخته میشود که کمپانیهای ساخت فیلم و هالیوود تولید فیلمهایی مانند سیصد را بیمورد و ناکارآمد خواهند دانست و روی موضوعات دیگری متمرکز خواهند شد.اما در غیر اینصورت حتی تندترین اعتراضات ما حداکثر به سکوت بسیار کوتاه و مقطعی آنها و آغاز گستردهتر فعالیتشان منجر خواهد شد.
با این وضعیت پیشبینی ساخت سیصد سه و چهار و پنج و ... ده هم دور از ذهن نخواهد بود.
مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.
تا اینجای ماجرا خوب بود اما قسمت بد ماجرا این بود که تمام این واکنشها صرفا منجر به چند بیانیه و اعتراض و تجمع و حداکثر قول ساخت چند فیلم در پاسخ به سیصد شد. پشتبندش هم به یک سال نرسیده اعتراضها فروکش کرد و این در حالی بود که آن طرف همچنان و حتی بیشتر از گذشته شروع به ساخت فیلمها و مجموعههای با محوریت هجمه به اسلام و ایران کردند.
و حالا هم بعد از چند سال مستقیما در کمال وقاحت قسمت دوم سیصد را یک کارگردان اسرائیلی میسازد و روانه اکران جهانی میکند.
شاید واشکافی این ماجرا بررسی دلایل شکست اعتراضات منطقی و درست ما علیه فیلمهای ضد ایرانی و البته همفکری مسئولان و کارشناسان منجر به تکرار نشدن یا کمتر تکرار شدن این ماجرا شود اما اگر از سطح این ماجرا بگذریم و کمی عمیقتر به دو سوی این اتفاق نگاهی بیندازیم به سادگی و با بررسی کارنامه هالیوود خواهیم دید که کمپانیهای ساخت فیلم هر سال برای بازنمایی پیروزیها (حتی تخیلی) و محسنات جغرافیایی محل زندگی و قدرت و استیلای خود هزینههای هنگفتی میکنند و بزرگترین کارگردانهایشان مامور ساخت این فیلمها میشوند و ابائی هم در جایزه دادن به این گونه فیلمها ندارند.
اما متاسفانه در کشور ما، نه تنها این اتفاق نمیافتد بلکه دستگاهها و جریانهای فکری مخالف و موافق از اصلاح طلب گرفته تا اصولگرا و معتدل، پول و امکانات کشور را میدهند تا علیه نظام و مردم فیلم ساخته شود.
نگاهی به فیلمهای جشنواره امسال کافیست تا متوجه تلاش مجدانه اغلب ادارات و سازمانهای فرهنگی برای ساخت فیلم علیه خودمان شوید.
حالا اگر یکی دو فیلم هم هر ده سال یکبار به نفع مردم و کشور ساخته شود آنقدر انگ سفارشی و حکومتی به آن میزنند که فضای ناخوشایندی اطراف آن ایجاد شود و مانع از ترقی فیلمسازان به سمت ساخت اینگونه فیلمها گردد.
و عجیب تر اینکه این اتفاقات در کشوری رخ می دهد که تاریخ و تمدن آن در دنیا کم نظیر و رشادت ها و قهرمانانش در دنیای امروز بینظیر می نماید.
یعنی تصور کنید در کشوری که فقط در تولیدات یکسالهاش بیش از سی، چهل فیلم تنها به بازنمایی مشکلات روزمره اجتماعی پرداخته میشود و در برخی شان به صراحت به بزرگ نمایی دروغ های سیاسی در وقایع اخیر پرداخته می شود هنوز به تعداد انگشتان یک دست درباره قهرمانان ملی که قابلیت ارائه جهانی دارند مثل چمران، باکری، همت، جهانآرا، شهید رجایی و ... ساخته نشده است. هنوز وقایعی مثل سقوط ایرباس ایرانی، وقایع مربوط به عملیاتهای شجاعانه نیروهای دریایی و هوایی و یا چهرههای علمی و ادبی ایرانی که شهرت جهانی دارند جایی در سینمای ایران نمی یابند ولی از آن طرف «خیام» را هالیوود میسازد و ترکها مشغول ساخت «مولوی» میشوند و ...
اما این عدم توازن از کجا ناشی میشود؟ این دو کفه نامتناسب فیلمهای داخلی به چه دلیل وضعیتی چنین ناهمگون گرفتهاند؟ کمبود سوژه؟ کمبود سرمایه؟ کمبود امکانات؟
هیچ کدام از این موارد جواب سؤال و دلیل عدم تناسب این ترازو نیست که دلیل اصلی را باید در جای دیگری جست.
بیدغدغه یا کم دغدغه بودن بسیاری از مسئولان سینما همان دلیلی است که آنها را وا میدارد به جای پرداختن به این موارد همه همّ خود برای راضی کردن عده قلیلی از سینما بگذارند و با آنها عکس یادگاری بگیرند به شکلی که آنها در این برهه مهم تاریخی در نهایت به ابزاری در دست افراد صاحب نفوذ در سینما تبدیل می شوند.
شاید اگر فضایی برای دغدغهمندی اهالی سینما و مدیران فراهم گردد آنوقت بهاندازه ای فیلم از سوژهها و موضوعات مغفول ساخته میشود که کمپانیهای ساخت فیلم و هالیوود تولید فیلمهایی مانند سیصد را بیمورد و ناکارآمد خواهند دانست و روی موضوعات دیگری متمرکز خواهند شد.اما در غیر اینصورت حتی تندترین اعتراضات ما حداکثر به سکوت بسیار کوتاه و مقطعی آنها و آغاز گستردهتر فعالیتشان منجر خواهد شد.
با این وضعیت پیشبینی ساخت سیصد سه و چهار و پنج و ... ده هم دور از ذهن نخواهد بود.
مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.