خدایا! شهدای فتنه شام ، چقدر مظلوم و غریب و گمنامند! چرا از این همه غربت ، دلی نمی گیرد؟ کسی به یاد شما ، محفلی نمی گیرد؟

هنوز خلوت تان بانگ ربنا دارد هنوز تربتتان بوي كربلا دارد و شهر ما به دعاتان هنوز محتاج است به شور وحال و صفاتان هنوز محتاج است مگو دگر شهدا را به خواب بايد ديد و مرد حادثه را كنج قاب بايد ديد هنوز عرصه اين جاده مرد مي طلبد و خاك دشت جنون اهل درد مي طلبد براي مرد محال است مرگ در بستر خوشا خروش و خطر، خشم وخون و خاكستر به چشم شيعه مولا، هراس بي معناست شكست وخستگي و التماس بي معناست

یک سئوال! معصومیت چشمان دختر ، سوزناکتر است یا مظلومیت چشمان پدر؟

ديروز از هر چه بود، گذشتيم و امروز از هرچه بوديم آنجا پشت خاکريز بوديم و اينجا در پناه ميز ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود جبهه بوي ايمان ميداد و اينجا ايمانمان، بو ميدهد الهي نصيرمان باش تا بصير گرديم و بصيرمان کن تا از مسير برنگرديم

روحش شاد

خـداحافـظ اي شهـدا ! اي گلبرگهاي خونين زينبيه! اي دلسوختگان حريم حضرت رقيه! اي تشنگان فـرات شهادت! شمـا رفتيـد و مـا مـانديم و راه ناتمـام!

چه شد كه ياد شهيدان ز ياد ما رفته است شكوه غيرت و آزادگي كجا رفته است دمي كه راحت لذت به جانمان افتاد دعا و ذكر و نياز از زبانمان افتاد!

روحش شاد

شهيد چمران تعريف ميكرد: "در يكي از شبهاي سرد زمستان داشتم به سمت خانه ام ميرفتم. در نزديكي هاي خانه شخصي را ديدم كه در آن سوز سرما ، در كنار كوچه خوابيده است. فكر كردم و ديدم كه خانه من ، يك اتاق بيشتر ندارد و من او را نمي توانم به خانه ام ببرم. براي اينكه با او همدرد باشم آن شب به خانه نرفتم و همانجا در كوچه در كنار او خوابيدم." عجب آدم عارفي بود اين شهيد چمران!

"بايد به خودمان بقبولانيم که در اين زمان بدنيا آمده‌ايم و شيعه هم بدنيا آمده‌ايم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشيم و اين همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختي‌ها، غربت‌ها و دوري‌هاست و جز با فدا شدن محقق نمي‌شود حقيقتاً" (فرازی از نامه شهيد مدافع حرم «محمودرضا بيضائي» به همسرش)

…و پرچـم شهدا بر زمين نخواهد ماند...

شهدا شرمنده ایم! شهدا درمانده ایم! شهدا وامانده ایم! شهدا جامانده ایم!

حضرت امام خميني(ره) به عنوان شخصيت جامع از نظر علمي و عملي که هم فقيه و هم فيلسوف و هم عارف بودند و آثار علمي ايشان و زندگاني ايشان و نظرات بزرگان دين در مورد ايشان گواه اين مطلب است در مورد زيارت قبر شهيدان مينويسند: "اين تربت پاک شهيدان است که تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاء آزادگان خواهد بود" اين جمله را عارف پيري بيان نموده است که در جواني آثار بزرگ عرفاني مانند سر الصلوه ، چهل حديث ، شرح دعاي سحر و آداب نماز را به قلم تحرير در آورده است. هر يک از کلمات جمله فوق که امروز بر سر در گلزارهاي شهداي سراسر کشور نوشته شده است اصلاحات عرفاني است که نياز به صفحه ها شرح دارد

"شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادي وصولشان عند ربهم يرزقون اند" (حضرت امام روح الله)

لاَّ يَستَوِي القَاعِدُونَ مِنَ المُؤمِنِينَ غَيرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَموَالِهِم وَأَنفُسِهِم فَضَّلَ اللّهُ المُجَاهِدِينَ بِأَموَالِهِم وَأَنفُسِهِم عَلَى القَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الحُسنَى وَفَضَّلَ اللّهُ المُجَاهِدِينَ عَلَى القَاعِدِينَ أَجرًا عَظِيمًا ﴿النساء – آيه 95﴾ مؤمنان خانه‏نشين كه زيان‏ديده نيستند با آن مجاهدانى كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد مى‏كنند يكسان نمى‏باشند خداوند كسانى را كه با مال و جان خود جهاد مى‏كنند به درجه‏اى بر خانه‏نشينان مزيت بخشيده و همه را خدا وعده نيكو داده و مجاهدان را بر خانه‏نشينان به پاداشى بزرگ برترى بخشيده است

حضرت رسول اکرم(ص) : "بهترين بندگان خدا پرهيزکاران گمنام هستند"

شهيد مهدي باکري چه زيبا ، شهادت را به تصوير کشيده است وقتي در وصيت نامه اش نوشته است که: "اي عاشقان اباعبدا...! بايستي شهادت را در آغوش گرفت ، گونه ها بايستي از حرارت و شوقش سرخ گردد ، ضربان قلب تندتر بزند"

هر دو سوزناکند و از آنها سوزناکتر، چشمان منتظر همسری است که چشم به راه بازگشت مرد از جبهه است

مقام معظم رهبری: " امروز شهدا ستارگاني هستند که با آنها ، راه را ميشود"

يَا أَيَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّةُ ﴿27﴾ اى نفس مطمئنه (27) ارجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرضِيَّةً ﴿28﴾ خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد (28) فَادخُلِي فِي عِبَادِي ﴿29﴾ و در ميان بندگان من درآى (29) وَادخُلِي جَنَّتِي ﴿30﴾ و در بهشت من داخل شو (30) (قرآن کريم ـ سوره الفجر)

خدا كند كه شهيدانه اهل عشق شويم كه هركه عشق نورزيد كيفرش را ديد

شیر حق زیبا و هم نورانی است / پاسدار خیمه گه ایرانی است / افتخار شیعه باشد نام او / یوسف والای ما کنعانی است....تقدیم به روح پرفتوح شهید عزیز وخانواده صبورش

خدایا او را با معصومین همنشین کن.

شهدا واصلین به حضرت حق هستند شهيد سيد احمد پلارك براي آنهايي كه به مزار شهدا ميروند نام آشنايي است. او شهيدي است كه در بهشت زهرا - قطعه ۲۶ - رديف ۳۲ - مزار شماره ۲۲ ، آرام آرميده است و هر روز شايد صدها نفر به زيارت او مي آيند. هر زمان كه به زيارت مزار شريف اين شهيد برويد از آن مزار بوي خوش عطر به مشام ميرسد. اين شهيد بزرگوار متولد ۱۳۴۴ است كه در ۲۲سالگي در فروردين ۱۳۶۶ در سرزمين مقدس شلمچه، آسماني شده است

درود بر تو ناشناس ، البته این از سخنان شهید شوشتر باید باشد

سلام برشهدا. اگر نظام اجازه میداد، به دنیا چیزهای عجیب و غریبی رو توسوریه، بلندیهای جولان و تو خود تلاویو نشون میدادیم

تا خون مظلومان به جوش است فریاد عاشورا به گوش است

انشاالله پدر در بهشت خدا باشد و دختر در پناه خدا!

شهدا امامزادگان عشقند (حضرت امام خمینی)

خدا این شهید مراغه ای را با امام حسین(ع) محشور فرماید در لیست اصحاب حضرت مهدی (عج)، یک نفر نیز از شهر مراغه آذربایجان ثبت شده است

مرا کشت خاموشی لاله ها دریغ از فراموشی لاله ها کجا رفت تاثیر سوز و دعا کجایند مردان بی ادعا کجایند شور آفرینان عشق علمدار مردان میدان عشق کجایند مستان جام الست دلیران عاشق شهیدان مست همانان که از وادی دیگرند همانان که گمنام و نام آورند ------------------------------------- یاد گرامی و راهش پر رهرو باد

حقیر کلا شرمنده ی حضور شهدا ؛چه گمنام و چه مشخص هستم....

البته روی زمین اینقدر گمنامند

انشاء الله

روحش شاد.

روحش شاد.

وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

شهیدان زنده اند الله اکبر به خون آغشته اند الله اکبر ای کاش خداوند این لیاقت را به ما می داد

ای شهید انتقام خون تورا درمیدانهای علم ودانش ازآنها خواهیم گرفت.

مرگ بر وهابی...

لاحول ولا قوة الا بالله... اعظم الله اجورکم یا صاحب الزمان

يا منتقم آل محمد ادركنا

التماس دعا و شفاعت

باسمه تعالی سلام علیکم بسیار لازم است تا مستندی از مدافعان حرم بی بی دوعالم زینب کبری سلام الله علیها ساخته شود و رشادتهای شیعیان به تصویر کشیده شود . به لطف خدا با تقلیدصدایی شبیه و نزدیک به صدای شهید آوینی در مستند روایت فتح از سید شهیدان اهل قلم میتوانم گویندگی آن را برعهده بگیرم . جای این مستند بسیار خالی است .

امام سید علی خامنه ای: بسيج به معني حضور و آمادگي در همان نقطه‌اي است كه اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحناه فداه) و اين انقلاب مقدس به آن نيازمند است

يكي از دوستان هم دانشگاهي شهيد مهدي باكري كه در مبارزه عليه رژيم شاه با او همكاري داشت تعريف ميكند كه: مهدي تصميم گرفته بود براي استفاده عليه رژيم اسلحه اي تهيه كند لذا براي تهيه آن به كردستان رفت. روزها گذشت و خبري از او نداشتم. بالاخره بعد از چند هفته برگشت. خودش سخني در مورد اسلحه نگفت و وقتي من از او پرسيدم، يك كلمه در جوابم گفت: "نشد!" چند هفته رفته بود خستگي، گرسنگي، بي خوابي، غربت، ناامني، ... را ديده بود و بدون هيچ گونه ادعايي فقط يك كلمه گفت: "نشد" و السلام. آري مردان خدا بي ادعا هستند و چون كارشان فقط براي رضاي خداست نيازي به مطرح كردن آن براي مردم ندارند

شهيد حاج احمد اميني از آن مردان عارف بود. برادرش كه همرزم و همسنگرش نيز بود نقل مي كند: قبل از عمليات والفجر۸، يك شب همراه نيروهاي اطلاعات عمليات براي شناسايي به آن سوي اروند رفته بود. من در سنگر منتظر برگشتنش بودم و چون نگرانش بودم خوابم نمي برد. نصف شب بود كه متوجه آمدنش شدم و خودم را به خواب زدم. ديدم كه وارد سنگر شد و لباس غواصيش را درآورد. چون زمستان بود و هوا سرد بود پتويي برداشت و به خودش پيچيد و علي رغم خستگي برنامه سنگين شناسايي به نماز شب ايستاد و گريه كردنش شروع شد. نماز مي خواند و اشك مي ريخت....

راوي تعريف ميكند : "يك همرزمي داشتم كه سيد بود. روزها گذشت و بالاخره شب عمليات شد و حضور در منطقه. ديدم كه سيد پلاكش را از گردنش كند و روي زمين انداخت. گفتم: "سيد چي كار ميكني! نكن اين كار رو. اين پلاك هويت توه. اگر خدا نكرده اتفاقي تو عمليات برات بيفته با اين پلاك شناساييت مي كنند." نگاهي به من كرد و با صداي بغض آلود گفت: "قبر مادرم فاطمه زهرا (س) كجاست؟ من ميخوام مثل مادرم زهرا(س) بي نشان باشم" اين حرف را گفت و رفت."

شهيد مصطفي چمران داراي مدرك دكتراي فيزيك پلاسما و الكترونيك از دانشگاه بركلي آمريكا بود ولي وقتي امام موسي صدر از او درخواست كرد كه در يك مدرسه در جنوب لبنان براي يتيمان و آوارگان جنگ مديريت كند پذيرفت چون وظيفه خود را خدمت به مستضعفان و محرومان مي دانست هر چند كه دكتر بود! غاده، همسر لبناني اش، تعريف مي كند در يكي از شبهاي عيد از او خواستم كه براي شام به خانه مادر من برويم. او قبول نكرد و گفت: " در اين مدرسه چهارصد بچه يتيم وجود دارد كه بعضي از آنها فاميلي دارند كه شب عيد به خانه آنها بروند ولي بعضي ديگر هيچ كس را ندارند. من بايد اين شب عيد را در كنار آنها بمانم و براي آنها برنامه اجرا كنم تا وقتي آنهايي كه به خانه فاميلهايشان رفته اند برگشتند و خاطره شب عيد را تعريف كردند اينها نيز خاطرات خوشي براي تعريف كردن داشته باشند." غاده ادامه ميدهد كه آخر شب مقداري شام از خانه مادرم براي او به مدرسه بردم ولي او نخورد. وقتي علت را پرسيدم در پاسخ گفت: "اين بچه ها شام را نان و پنير خوردند من نمي توانم غذاي ديگري بخورم." گفتم كه بچه ها الان خواب هستند آنها نمي بينند كه تو چه مي خوري؟ در جواب گفت: " بچه ها نمي بينند خدا كه مي بيند!"

رسيده ها همه رفتند و باغ بي بر شد دلم براي غريبي باغ مي سوزد به سوگ خامشي چلچراغ مي سوزد مگر كه عهد كنيم اين چنين نخواهد ماند و پرچم شهدا بر زمين نخواهد ماند

شكسته در قفس انتظار و تنهايي چگونه مي شود اينگونه مادرش را ديد بخوان به سوگ عروسي كه صبح روز نخست فقط لباس پر از خون همسرش را ديد

مي گفتند: "جبهه دانشگاه است" چه بسا نوجوانهاي ۱۶-۱۵ ساله كه به جبهه مي رفتند و عارف مي شدند و بعد هم كه .... محمد حاجعليزاده يكي از آنها بود. همرزمش تعريف ميكند: "من و محمد ۱۵ سالي بيشتر نداشتيم كه همان اوايل جنگ وارد جبهه شديم. ما چندين سال در جبهه و پشت جبهه با هم دوستي كرديم و من از نزديك مي ديدم كه چگونه محمد اوج ميگيرد و بالا ميرود. در سال ۶۵ ديگر محمد همان محمد ۵سال پيش نبود. مي ديدم كه چگونه ملتمسانه در قنوت نمازهايش "اللهم ارزقني الشهادة" را ميگويد و از خود خدا ، شهادت را مي طلبد. و بالاخره دي ماه ۶۵ شد و عمليات كربلاي۵ و خاك شلمچه و .... گلوله اي مرا بر زمين افكند و گلوله اي ديگر او را آسماني كرد" روح آسماني اش براي ما زميني ها دعاگو باد.

شهيد عبدالحسين برونسي از آن افراد با تقوي و مسلح به توسل است كه آدمي از مطالعه احوالاتش شگفت زده ميشود در خدمت سربازيش که حوالي سال ۴۲ بود ايشان را به خانه يك سرهنگ ارتش به عنوان گماشته ميفرستند. در لحظه ورود به خانه در اولين نگاه كه چشم عبدالحسين جوان به همسر سرهنگ مي افتد او را زني جوان با سيمايي آرايش كرده و با پيراهن آستين كوتاه و دامن ميني ‍ژوپ ميبيند و كل اين ديدار ثانيه اي بيشتر طول نمي كشد و در همان لحظه از همان راهي كه آمده بود يوسف وار فرار ميكند و به پادگان بر ميگردد و تا چند هفته به خاطر اين تمرد از دستور مافوق، توالتهاي پادگان را تميز ميكند ولي براي رفتن به آن خانه شيطاني كه تعدادي از سربازان در آرزويش بودند كوتاه نمي آيد

وقتي با شهيد چمران با ماشين در جنوب لبنان از روستايي به روستاي ديگر ميرفتيم در مسير گاها بچه اي را ميديديم كه در كنار جاده نشسته است و گريه ميكند. به من گفت: ماشين را نگهدار. پياده ميشد و كنار بچه مي نشست و چند دقيقه همراه بچه گريه ميكرد. وقتي بچه آرامتر ميشد از مشكلش ميپرسيد و دلداريش ميداد.... ميگفت: اين شيعيان درد 1400سال مظلوميت و ستم را در سينه دارند. به پسرها ميگفت شيعيان حسين(ع) و به دخترها شيعيان زهرا(س).

آقا سيد علي قاضي كه استاد عارفان معاصر نظير علامه طباطبايي آيت الله بهجت ، ... است ميفرمايد: هركس نمازهايش را اول وقت بخواند به مقامات عاليه ميرسد. از بستگان شهيد صياد شيرازي نقل ميكند: در جاده تهران-قم با ماشين ميرفتيم يكدفعه صياد ماشين را كشيد كنار جاده و نگهداشت. خانمش به من گفت: تعجب نكن تاكيد دارد نمازش را هر كجا باشد اول وقت بخواند. از همرزمان شهيد باكري نقل ميكند: داشتيم با ماشين در يكي از جاده هاي غرب كشور ميرفتيم و آقا مهدي پشت فرمان نشسته بود و برخلاف معمول ماشين را سريع ميراند و من از اين سرعت در رانندگي آقا مهدي كه خلاف عادتش بود تعجب داشتم تا اينكه وارد شهر شديم و جلوي مسجدي نگهداشت و گفت: الحمدالله كه به نماز جماعت رسيديم. خداوند توفيق نمازهاي با معرفت در اول وقت را به ما عطا فرمايد

همرزمان كرماني شهيد حاج احمد اميني تعريف مي كنند: "شبها آخر وقت كه به توالتهاي محوطه گردان در منطقه مي رفتيم مي ديديم كه توالتها كثيف هستند ، صبحها اول وقت كه ميرفتيم متوجه ميشديم كه كسي آنها را تميز كرده و چون مسئول خاصي براي اين كار نبود تعجب مي كرديم كه چه كسي هر شب اينها را تميز ميكند. يك شب با بچه ها قرار گذاشتيم كه وقتي براي نماز شب بيدار ميشويم كشيك بدهيم و سر و ته قضيه را در بياوريم. بعد از مدتي انتظار ديديم حاج احمد اميني از راه رسيد، آستينهاي لباسش را بالا زد و آفتابه و لگن را از آب پر كرده و بسم ا.... تعجب داشت، فرمانده گردان باشي و صبح تا شب هزار گرفتاري و آموزش نيروها و آمادگي براي عمليات، شب هم به جاي استراحت شروع كني به نظافت دستشويي ها و آن به طور مخفيانه و گمنام!" آري زينت تاريخ ما گمنام هاست! شهيد حاج احمد اميني فرمانده گردان غواصي لشكر ۴۱ثارا... در عمليات والفجر۸ از جنس آن گمنام هاست.

گمنامی ، هدیه ای است از طرف حضرت زهرا(س)

مزار مطهر شهید "محمودرضا بیضایی" از مدافعان شهید حرم، در بلوک 11 گلزار شهدای وادی رحمت تبریز است دوستان با حضور در این مکان نورانی ، برای خودشان و بنده حقیر ، فاتحه ای قرائت فرمایند

خدایا! توفیق شهادت در راه خودت را به ما روسیاهان نیز ارزانی فرما

كسي كه ميان خود و خدا را اصلاح كند، خداوند ميان او و مردم را اصلاح خواهد كرد و كسي كه امور آخرت را اصلاح كند، خدا امور دنياي او را اصلاح خواهد كرد و كسي كه از درون جان واعظي دارد، خدا را بر او حافظي است

امام خامنه‌اي: «بحران سوريه ، الان مقابله جبهه کفر و استکبار و ارهاب با تمام قوا، در برابر جبهه مقاومت و اسلام حقيقي است.»

شهید سيد مرتضي آويني: همه ما شب انتخابي خواهيم داشت که به صفِ عاشورائيان بپيونديم و يا از معرکهِ جهاد بگريزيم و در خون وليِ خدا شريک باشيم

قسمتی از نامه شهید مدافع حرم ، محمودرضا بیضایی: "؛ نبرد شام، مطلعِ تحققِ وعدهِ آخرالزمانيِ ظهور است و من و تو ، دقيقاً در نقطه‌اي ايستاده‌ايم که با لطف خداوند و ائمه اطهار ، نقشي بر گردنمان نهاده شده است و بايد به سرانجام برسانيمش با هم ، تا بار ديگر، شاهد مظلوميت و غربت فرزندانِ زهراي مرضيه (سلام الله عليها) نباشيم"

جبهه جديدي که از تفکر اسلام آمريکايي، صهيونيسم و ارهاب از کشورهاي مختلف از جمله افغانستان، پاکستان، آمريکا، اروپا، يمن، ترکيه، عربستان، قطر، آذربايجان، امارات، کويت، ليبي، فلسطين، مصر، اردن و… به نام جهاد في سبيل الله تشکيل شده است، هدف نهائيش فقط و فقط جلوگيري از نهضت زمينه‌سازان ظهور و در نهايت مقابله با تحققِ وعدهِ الهيِ ظهور مي‌باشد و هيچ ابايي هم از کشتن و مثله کردن و سر بريدن زنان و کودکان بي‌گناه شيعه ندارد، کما اينکه اين اتفاق را الان به وفور مي‌توان مشاهده کرد

- گریه های نیمه شب از خوف خدا کجا و خنده های بی خیالی و مستانه امروزی کجا ! - بدن سوراخ سوراخ شده شهیدان کجا و بدن خالکوبی شده و... کجا ! - فریاد یا حسین(ع) از ترس شیمیایی کجا و نعره مستانه از شب نشینی ها کجا !

هر شهید کربلایی دارد که خاک آن کربلا تشنه خون اوست ، و زمان انتظار می کشد تا پای آن شهید بدان کربلا رسد و آنگاه خون شهید جاذبه ی خاک را خواهد شکست و ظلمت را خواهد درید و معبری از نور خواهد گشود و روحش را از آن ، به سفری خواهد برد که برای پیمودن آن هیچ راهی جز شهادت وجود ندارد... سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی

محمد تقی البهجت: هیچ ذکری، بالاتر از «ذکر عملی» نیست؛ هیچ ذکر عملی، بالاتر از « ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات نیست. »

شهادت مردن نيست بلكه حياتي دوباره است. شهادت بانك رحيل تشنگان وصل بخداست و شهيد واصل به اين معناست.

بنازم غیرت آل اللهی که در رگهاش جوشید

شهداي عزيز! بعضي ها اخيرا با بعضي توافقات بايد شرمنده شما باشند ولي متاسفانه انگار نه انگار!

اگر ، دل ما واقعا دل باشد هر دو سوزناكند ولي گناهانمان دلهايمان را خراب كرده است