گروه فرهنگی مشرق - رضا امیرخانی کاندیدای دریافت جایزه سیزدهمین کتاب سال شهید حبیبغنیپور در مورد حذف جایزه نقدی از این جایزه ادبی گفت: کسی برای جایزه به مسجد نمیآید. مسجد باید انتخاب خوب و بیحرف و حدیث داشته باشد. نویسنده باید خاطر جمع باشد که در داوریهای مسجد جناحبازی و طیفبازی و سیاسیکاری و رفیقبازی نمیشود. برای او همین کافی است. پول و جایزه نقدی را بگذارند برای جاهای دیگر که پول دارند. مگر مسجد پول دارد که به نویسنده پول بدهد؟ نویسنده که برای گرفتن پول به مسجد نمیآید. البته راجع به دورهای که در آن «بیوتن» برنده شد و من قسمت نقدی را نگرفتم، حرفهایی هست که جایی نمیتوانم بیان کنم. یکی از عزیزترین بچههای مسجد به من زنگ زد که یکی از حامیان جشنواره تماس گرفته است که برگزیده رمانتان اگر فلانی است، منتظر قسط پایانی کمک نباشید! من هم جایزه را گفتم بدهند به همان حامیانی که گویا محتاجتر بودند.
وی با اشاه به ویژگیهای خاص مسجد جواد الائمه(ع) و رویدادهای فرهنگی رخ داده در این مکان اظهار داشت: مسجدی که توی آن جلسات قصهنویسی برقرار میشود، مسجدی که نویسنده، آن هم داستاننویس تربیت میکند، مسجدی که داستان نویس شهید دارد توی عملیات کربلای 5، مسجدی که جشنواره انتخاب کتاب سال برگزار میکند و مسجدی که توی شبستانش مراسم پایانی جشنواره داستان برگزار می شود، اگر عشق نیست، چیست؟
وی افزود: ویژگی جشنواره حبیب غنیپور این بود که در مسجد بود و تنها جشنواره مسجدی دنیا. وگرنه انتخاب کتاب سال را خیلیها دارند. ما نباید این ویژگی را از دست میدادیم. من با کمال افتخار خودم را از بچههای مسجد میدانم. سالهایی که جشنواره از مسجد رفته بود، ما احساس غریبی داشتیم. حتی من یک بار برنده این جایزه شدهام با کتاب «بیوتن» اما از این که جایزه ام را در مسجد نگرفتم، خوشحال نبودم.
امیرخانی در پاسخ به سوالی درباره اینکه گفته میشود برگزاری مراسم این جایزه در مسجد جواد الائمه(ع) به دلیل موقعیت خاص خودش باعث شلوغی و نارضایتی اهالی محل میشود اظهار کرد: شلوغی به خاطر دعوا و مرافعه که نیست؛ یک اتفاق مهم فرهنگی در سطح کشور در محله اتفاق میافتاد. چه عیبی دارد که دو ساعت محل به خاطر یک جایزه و اتفاق فرهنگی اصلا بسته شود؟ این برای محل افتخار است که خیابانشان به خاطر یک اتفاق مهم و بزرگ فرهنگی بسته میشود. این هم از ویژگیهای این جشنواره بود و خوشحالم که هنوز هم هست. به خاطر همین هم خودم را از بچههای مسجد میدانم. به خاطر همین هم میگویم این مسجد را عشق است. این را هم به شما بگویم که گاهی یک اتفاق یا اشتباهِ قشنگ پیش میآید؛ یعنی خبرنگارها به من زنگ میزنند و از من برای زندهیاد امیرخان و خاطرههایم با او سوال میپرسند. واقعا آنها مرا از دوستان و رفقای مسجدی امیرخان میدانند و از بچه های مسجد. این اشتباه قشنگ را دوست دارم.
وی همچنین ادامه داد: راستش من گاهی به بعضی مراسم که دعوت میشوم اکراه دارم بروم. چون میدانم به خاطر کتابم نبوده است. شاید دعوتم میکنند که در قبالش کاری برای شان بکنم. این را میفهمم. حتی در بعضی جاها و جایزهها که اگر برنده جایزهشان هم باشم، شاید دلم نخواهد بروم. کمتر جایی است که آدم دلش قرص باشد به خاطر کتاب و داستان است. چون نمیدانم معیار انتخاب شان چه بوده. اما در مورد مسجد جواد الائمه(ع) میدانم که هر چه هست، خودشان هستند. به خاطر رفاقت هم مرا به مرحله نهایی جایزهشان نبردهاند. تفاوت این جایزه با دیگران در برگزاری مراسم در مسجد است و اینکه داوریهایش برای خیلیها شائبه ندارد. واقعیت آن است که همهی داورها سلیقه دارند اما در بعضی جوایز سلیقهفروشی هم باب است و مثلا داور میتواند سلیقهاش را دولت قبلی یا بعدی بفروشد
وی با اشاه به ویژگیهای خاص مسجد جواد الائمه(ع) و رویدادهای فرهنگی رخ داده در این مکان اظهار داشت: مسجدی که توی آن جلسات قصهنویسی برقرار میشود، مسجدی که نویسنده، آن هم داستاننویس تربیت میکند، مسجدی که داستان نویس شهید دارد توی عملیات کربلای 5، مسجدی که جشنواره انتخاب کتاب سال برگزار میکند و مسجدی که توی شبستانش مراسم پایانی جشنواره داستان برگزار می شود، اگر عشق نیست، چیست؟
وی افزود: ویژگی جشنواره حبیب غنیپور این بود که در مسجد بود و تنها جشنواره مسجدی دنیا. وگرنه انتخاب کتاب سال را خیلیها دارند. ما نباید این ویژگی را از دست میدادیم. من با کمال افتخار خودم را از بچههای مسجد میدانم. سالهایی که جشنواره از مسجد رفته بود، ما احساس غریبی داشتیم. حتی من یک بار برنده این جایزه شدهام با کتاب «بیوتن» اما از این که جایزه ام را در مسجد نگرفتم، خوشحال نبودم.
امیرخانی در پاسخ به سوالی درباره اینکه گفته میشود برگزاری مراسم این جایزه در مسجد جواد الائمه(ع) به دلیل موقعیت خاص خودش باعث شلوغی و نارضایتی اهالی محل میشود اظهار کرد: شلوغی به خاطر دعوا و مرافعه که نیست؛ یک اتفاق مهم فرهنگی در سطح کشور در محله اتفاق میافتاد. چه عیبی دارد که دو ساعت محل به خاطر یک جایزه و اتفاق فرهنگی اصلا بسته شود؟ این برای محل افتخار است که خیابانشان به خاطر یک اتفاق مهم و بزرگ فرهنگی بسته میشود. این هم از ویژگیهای این جشنواره بود و خوشحالم که هنوز هم هست. به خاطر همین هم خودم را از بچههای مسجد میدانم. به خاطر همین هم میگویم این مسجد را عشق است. این را هم به شما بگویم که گاهی یک اتفاق یا اشتباهِ قشنگ پیش میآید؛ یعنی خبرنگارها به من زنگ میزنند و از من برای زندهیاد امیرخان و خاطرههایم با او سوال میپرسند. واقعا آنها مرا از دوستان و رفقای مسجدی امیرخان میدانند و از بچه های مسجد. این اشتباه قشنگ را دوست دارم.
وی همچنین ادامه داد: راستش من گاهی به بعضی مراسم که دعوت میشوم اکراه دارم بروم. چون میدانم به خاطر کتابم نبوده است. شاید دعوتم میکنند که در قبالش کاری برای شان بکنم. این را میفهمم. حتی در بعضی جاها و جایزهها که اگر برنده جایزهشان هم باشم، شاید دلم نخواهد بروم. کمتر جایی است که آدم دلش قرص باشد به خاطر کتاب و داستان است. چون نمیدانم معیار انتخاب شان چه بوده. اما در مورد مسجد جواد الائمه(ع) میدانم که هر چه هست، خودشان هستند. به خاطر رفاقت هم مرا به مرحله نهایی جایزهشان نبردهاند. تفاوت این جایزه با دیگران در برگزاری مراسم در مسجد است و اینکه داوریهایش برای خیلیها شائبه ندارد. واقعیت آن است که همهی داورها سلیقه دارند اما در بعضی جوایز سلیقهفروشی هم باب است و مثلا داور میتواند سلیقهاش را دولت قبلی یا بعدی بفروشد