کد خبر 284294
تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۲

از او پرسیدم همه‌ی این آدامس‌ها چند تومن می‌شه؟ گفت: سی هزار تومن. گفتم سودش چقدر می‌شه؟ گفت: سه هزار تومن!

به گزارش مشرق، یکی از طلاب قم در وبلاگش نوشت: امروز صبح که از سر درس فقه آیت الله خاتمی برمی‌گشتم، نرسیده به پل آهنچی در پیاده‌رو پیرمردی را دیدم که مقداری آدامس روی پارچه‌ای ریخته بود و می‌فروخت. خودش هم روی صندلی تاشو نشسته بود و از سوز سرما در خودش فرورفته بود.

از او گذشتم ولی خیالم در کنارش ماند؛

ـ آخر مگر همه‌ی این آدامس‌ها چند تومن می‌شود که سود فروش آن‌ها چقدر باشد!

ـ فروش این آدامس‌های ناچیز در این سرما هیچ توجیهی نمی‌تواند داشته باشد جز این‌که؛

ـ یا کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است و او در واقع دارد چیز دیگری مثل مواد مخدر می‌فروشد و کار غیرقانونی خود را با ظاهر آدامس فروشی پوشش داده است.

ـ یا اصلاً نیاز به پول و درامد ندارد و این کار را برای تفریح و تفنّن و برای این‌که بی‌کار نباشد و حوصله‌اش سرنرود انجام می‌دهد.

ـ یا این‌که واقعاً وضع معیشتی او این‌قدر اسف‌بار است که به ثمن بخس حاصل از این تجارت ناچیز نیازمند است و کار دیگری هم از دستش برنمی‌آید و دستش به جای دیگری هم بند نیست.

ـ دو مورد اول قابل باور است ولی باور توجیه سوم خیلی سخت است.

ـ به هر حال سوژه‌ی خوبی است برای سایت. این ماجرا را در سایتم منتشر می‌کنم و قضاوت را به عهده‌ی خوانندگان می‌گذارم. پس بروم و از او عکسی هم بگیرم.

چند قدمی را که از او دور شده بودم برگشتم و یک عکس از پشت سر گرفتم که به نظرم جالب نیامد. جلواش رفتم و یک عکس هم از روبه‌رو گرفتم. سرش را بلند کرد و لبخندی زد. احساس کردم بی‌ادبی است بی‌مقدمه از او عکس بگیرم و بدون هیچ صحبتی برگردم بروم، به همین خاطر پرسیدم:

ـ حاجی، آدامس‌ها رو چند می‌دی؟

ـ سه تا هزار

یک دو هزار تومنی درآوردم و گفتم:

ـ سه تا بده.

برای گرفتن سه آدامس موزی و یک هزار تومنی خم شدم. صورتش را که از نزدیک دیدم مهرش به دلم نشست. پرسیدم:

ـ همه‌ی این آدامس‌ها چند تومن می‌شه؟

ـ سی هزار تومن خریدم.

ـ سودش چقدر می‌شه؟ اگه همه‌شو بفروشی چند تومن پول تو جیبت می‌مونه؟

با انگشت‌هایش عدد سه را نشان داد و گفت:

ـ سه هزار

با تعجب پرسیدم:

ـ سه هزار تومن به کجا می‌رسه؟!

زبانش عوض شد و با زبان مادری گفت:

ـ دانینیم! (دیگه چی‌کار کنم!)

بعد با انگشتش خدا را نشان داد و گفت:

ـ آلله، دولاندران آلله دی (خدا، خدا است که ما رو می‌گردونه).

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۲۰:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۳
    0 0
    خداوند سفره را به اندازه همه انسان ها پهن کرده است اما برخی مردم به برخی ظلم می کنند - و باعث سختی معیشت می شوند - رزاق بودن خداوند دلیلی بر درستی وضع موجود نیست
  • ۰۲:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۴
    0 0
    نان حلال برکت داره اینجور افراد صبور و کم توقعن

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس