این اسناد که روزنامه لبنانی "الاخبار" به نقل از منابع اسرائیلی از آنها پرده برداشته است، سلسله حوادث مربوط به انقلاب را از سال 1962 میلادی تشریح کرده است، در آن زمان کسی نام یک روحانی از شهر قم که چهره خاورمیانه را در آینده تغییر خواهد داد را نشنیده بود. بر اساس تلگرافی که از سفارت اسرائیل در تهران برای تلآویو ارسال شده بود، گزارشی از آیتالله خمینی در آن بود، نام ایشان با حروف لاتین نوشته شده بود و اسرائیلیها حتی نوشتن این نام را نیز بلد نبودند، اما کادر سفارت خیلی زود این نام را یاد گرفتند.
درتلگرافی که برای تلآویو ارسال شده بود، آمده است که این روحانی شیعی احترام خاصی در میان هواداران خود دارد و اظهارات شدیداللحن وی بر علیه شاه و آمریکا و اسرائیل باعث شده است که رفتار دیپلماتیک اسرائیلیها در تهران امام خمینی را شخصیتی کلیدی بری آینده این کشور میداند.
سفارت رژيم صهيونيستي در تهران پس از تسخير به دست انقلابيون، تحويل انقلابيون فلسطيني شد
تلگراف دیگری در تاریخ 9 ژوئن سال 1963 از تظاهراتی که بر علیه شاه و اصلاحات مورد نظر وی ایجاد شده، سخن گفت و تشریح کرد که چگونه در این تظاهرات که در روز عاشورا صورت گرفت، پلاکاردها و پرچم هایی بر ضد اسرائیل حمل میشد. این تلگراف تأکید کرد که این تظاهرات از سوی آیت الله خمینی ساماندهی شده بود.
در پایان نوامبر همان سال و بعد از آزادی امام خمینی از زندان و بازگشت به قم سفارت اسرائیل در تلگرافی توضیح داد که امام، هنگامی که از زندان آزاد شد، هواداران بیشتری در میان اقشار مختلف مردم ایران بویژه در بازار و شهرهای مقدس برای خود جمع کرده است. این سند تصریح کرد: [امام] خمینی در حال حاضر به قهرمان ایران تبدیل شده است، چرا که موفق شده دیکته های خود را بر مقامات ایران تحمیل کند. از سوی دیگر نخستوزیر نیز فردی ضعیف و ترسو است و می خواهد با نزدیک شدن به جانبداری از او، وی را مهار کند. سفارت اسرائیل همراه با این تلگراف ترجمه یکی از سخنرانی های امام را نیز برای تلآویو فرستاد که در آن امام مقامات حاکم در ایران را به فروش این کشور به امپریالیسم آمریکا متهم کرده بودند.
بعد از اینکه امام خمینی در نوامبر سال 1964 از ایران به عراق تبعید شدند، سفارت ایران ارسال گزارش از ایشان را متوقف کرد، اما همزمان با پیروی انقلاب اسلامی در اواخل دهه هفتاد قرن گذشته میلادی این گزارشها بار دیگر از سر گرفته شد.
در طول این مدت روابط تهران - تل آویو بسیار محکمتر از قبل شده بود و لولههای نفتی از تهران به سمت تلآویو جریان داشت، دو طرف در مسائل منطقهای از جمله در سرکوب کردها درعراق نیز با هم هماهنگی خاصی داشتند. در ژوئن سال 1978 (خرداد1357) که تظاهرات در آستانه پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به اوج خود رسیده بود و به صورت روزانه دنبال می شد، "اوری لوبرانی" سفیر رژیم صهیونیستی در تهران یادداشتی را برای موشه دایان وزیر خارجه وقت این رژیم ارسال کرد و در آن اوضاع ایران را برای تلآویو تشریح کرد. وی در این یاداشت در ارزیابی از اوضاع تهران نوشت که شاه ایران تا 5 سال آینده سقوط خواهد کرد. لوبرانی نوشت که حماسه مردمی که ما شاهد آن هستیم، نشان می دهد که رضایت عمومی در داخل ایران از شاه وجود ندارد، این نارضایتی از کارمندان عالی رتبه آغاز شده و تا عامه مردم ادامه پیدا میکند.
وی در یادداشت خود تصریح کرد: روند تزلزل بی بازگشت جایگاه شاه در ایران آغاز شده است و این روند می تواند در نهایت به براندازی وی و تغییرات دراماتیک در حاکمیت ایران منجر شود. لوبرانی نوشت که پیامدهای این اقدام در مورد روابط ایران و اسرائیل میتواند خطرناک باشد، خسارتهایی که ممکن است از این روند متوجه اسرائیل باشد، ممکن است شامل از دست دادن نفت ایران و روابط تجاری با این کشور و پروژه های امنیتی دوجانبه باشد، از سوی دیگر ممکن است شهروندان یهودی در ایران نیز آسیب ببینند.
مدت کوتاهی بعد لوبرانی یادداشت دیگری برای تل آویو ارسال کرد و در آن مضمون دیدار خود با حسینی معاون رئیس پلیس ایران را شرح داده و نوشت که نظام شاهنشاهی در ایران در آستانه فروپاشی است. لوبرانی نوشت که به سران پلیس فشار وارد کرده تا گزارشی واقعی از اوضاع ایران به شاه ارائه دهند، اما آنها از انجام این کار میترسند.
در سپتامبر 1978 (اواخر تابستان 1357) لوبرانی که در آستانه پایان دوره کاری خود در سفارت اسرائیل در تهران بود، با شاه دیدار کرد. وی گزارشی از این دیدار را برای تلآویو فرستاد و نوشت که برداشت وی از اوضاع این است که شرایط به نحو خاصی پیچیده است. وی توضیح داد: «اوضاع روانی شاه خوب نیست و وی دچار افسردگی است و حتی به سختی می تواند لبخند بزند. شاه عصبی و حواس پرت شده است. وقتی از وی در مورد روند تحولات اوضاع سوال کردم، کتفهایش را بالا انداخت، وی هیچ رویکرد واضحی در قبال این اوضاع ندارد.»
لوبرانی می نویسد که وقتی در مورد نگرانی ها از سرنوشت شهروندان یهودی در ایران سوال می پرسد، شاه مدتی سکوت کرده و بعد گفت که بسیارمهم است که آمریکاییها حقیقت اوضاع اینجا را درک کنند. لوبرانی در این گزارش در مورد شاه تصریح می کند: او کسی نیست که ما از مدتها قبل می شناختیم، شاه از شخصیت خود دور شده بود و شکی نیست که دچار کابوس بود. او بسیار میترسید و نسبت به آینده هیچ اطمینانی نداشت. بیشترین شاخصهای نگرانی این بود که شاه مانند شخصی بود که تسلیم شده است.
سند دیگری که در اسناد به کلی سری طبقه بندی شده بود و بخش خاورمیانه و حوزه دریای مدیترانه وزارت خارجه اسرائیل در آن زمان تهیه کرده است، نشان می دهد که چگونه قدرت امام خمینی افزایش یافته و این موضوع بر روند مناسبات ایران با اسرائیل تاثیر منفی خواهد گذاشت. در این گزارش آمده است که اظهارات رهبر دینی ایرانیها در مورد اسرائیل در مرحله اخیر شدیداللحن تر شده است. وی معتقد است که نظامیان اسرائیلی به شاه کمک میکنند و اسرائیلیها به ایران آمدهاند تا جای کارگران اعتصاب کننده در صنعت نفت را پر کنند، به همین علت خون آنها مباح است.
با بازگشت امام خمینی به ایران از تبعید خود در فرانسه که در اول فوریه سال 1979 روی داد، سفارت اسرائیل ضمن ابزار نگرانی و پیشبینی تقریباً قطعی از پیاده شدن قوانین اسلامی در ایران، تلگرافی با این مضمون برای تلآویو ارسال کرد: [امام] خمینی صبح امروز در تهران فرود آمد. بین نیم میلیون تا دو میلیون نفر در مراسم استقبال از وی حاضر بودند. این گزارش می افزاید: حمله علیه خارجی ها بویژه آمریکایی ها و اسرائیلی ها ادامه خواهد داشت تا آنها را مجبور به رفتن از ایران کنند. باید احتمال بدهیم که شرکت العال (شرکت هواپیمایی اسرائیل) به زودی مجبور به توقف پروازهای خود به ایران خواهد شد.
بعد از مدتی سفارت اسرائیل پیامی در مورد حمله به سفارت اسرائیل به تل آویو مخابره کرده و در آن نوشت: که حملهای که انجام شده است، شامل ساختمان نمایندگی تجاری اسرائیل در ایران می شود. محوطه سفارت اسرائیل و اتاق استقبال از میهمانان خارجی نیز هدف قرار گرفته است، کسی در این حملات زخمی نشده، اما اگر از آینده بپرسید، خواهیم گفت که هیچ چیز مشخص نیست.
ساعاتی بعد وزارت خارجه اسرائیل تلگرافی را برای هیئت دیپلماتیک خود در تهران ارسال کرده و به آنها دستور داد که از ایران فرار کنند. در این تلگراف تلاشهای لازم برای انجام روند فرار تشریح شده و آمده است: «سفارت آمریکا در تهران دستورات لازم را برای انجام هر اقدامی در راستای کمک به فرار عناصر ما را دریافت کرده است. دستور این است که آنها سعی خواهند کرد تا اولویت را به خروج هوایی از ایران بدهند. اما باید به این نکته توجه کرد که آمریکایی ها نیز در حال حاضر تجهیزات ارتباطاتی کدگذاری شده در اختیار ندارند. باید از صحبت با وسایل ارتباطاتی علنی در مورد موضوع فرار اکیدا خودداری شود.»
در همین راستا سندی دیگر توضیح میدهد که چگونه یک مسؤول وزارت خارجه رژیم سابق شاهنشاهی از سفیر اسرائیل میخواهد که در سریعترین زمان ممکن از ایران خارج شود. این مقام وزارت خارجه از دیپلمات اسرائیلی میخواهد که لیستی از اسامی تمامی اسرائیلیها و تصاویر و فعالیتهای آنها در ایران را به وی بدهد که مسؤول اسرائیلی از این اقدام خودداری کرده و می گوید که تصاویر آنها را در اختیار ندارد.
در پی فرار عناصر رژیم صهیونیستی از تهران، مناخیم بگین نخستوزیر وقت اسرائیل در نامهای به جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا از تلاش وی برای "عملیات پیچیده و سخت" فراری دادن عناصر اسرائیلی از ایران که در "شرایط خطرناک کنونی" صورت گرفت، تشکر و قدردانی کرد.