به گزارش مشرق، در پي خطبه هاي مهم رهبر انقلاب در نمازجمعه اين هفته، حسين شيخالاسلام،مديرکل بينالملل مجلس شوراي اسلامي و معاون سابق وزارت خارجه و سفير اسبق ايران در سوريه طي تحليلي در پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري، به تحليل چرايي زماني و مکاني اين خطبه ها پرداخت:
موج بيداري اسلامي از بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران به موج فراگيري تبديل شد؛ چراکه ايران يک نمونه موفق و مترقي در تمرين مردمسالاري ديني محسوب ميشد. در اين ميان قانون اساسي و مردمسالاري ديني در ايران جزو ويژگيها و خصوصياتي است که در واقع درگيري و دشمني اصلي غرب با ما هم در اين دو محور بارز ميشود. بهطور مثال مردم منطقه خاورميانه ميخواهند اراده و سرنوشت خودشان را با اختيار خودشان نوشته و تدوين کنند اما غربيها اين مسئله را نميپسندند و ميگويند که اين منطقه بايد براساس مصالح و منافع ما حرکت کند و سرنوشتش شکل بگيرد.
نکته مهم ديگري هم که بايد به آن توجه کنيم اين است که طبيعت و هويت اصلي مردم منطقه خاورميانه براساس اسلام شکل گرفته است و دين اسلام براي اين ملتها هميشه راهحل مشکلات و پاسخي به مسائلشان بوده است. شما مردم مصر را ميبينيد که چگونه در اين چند روز عليرغم فشارهاي وارده، از نماز جماعتشان غافل نميشوند. اين صحنهها باارزش هستند و هيچگاه از ذهن محو نميشوند. انقلاب اسلامي در منطقه خاورميانه به بهترين شکل موجبات عزت يافتن را فراهم کرده است. حزبالله لبنان سرمشق و نمادي از ايران و امام(ره) و انقلاب است و همين موجب عزت يافتنش شده که نتايج آن را امروز ميبينيم.
حماس هم که به نوعي متأثر از ايران، امام(ره)، انقلاب و حزبالله است، بهواسطه نبرد بيست و دو روزه به يک عزت و جايگاه ويژه در جهان دست يافت. اين روند عزت همچنان ادامه دارد.
چرا نماز جمعه؟
در تحليل خطبههاي نماز جمعه رهبر معظم انقلاب بايد به اين نکته توجه داشته باشيم که بخشي از خطبههاي ايشان به زبان عربي و خطاب به مسلمين جهان و بهخصوص ملتهاي مصر و تونس خوانده شد. اين بيانکننده همدلي و همدردي بيشتر و پشتيباني ملت ايران از ملل تونس و مصر است و نيز نشاندهنده آن است که تنها نيستند و ملت ايران با همه عظمتش در کنار آنهاست. از طرفي وقتي عاليترين مقام ايران از تريبون مهمي مثل نماز جمعه با آنها صحبت ميکند، اين خود بستري مناسب و فضايي عالي براي به تحرک واداشتن هرچه بيشتر مردم اين کشورهاست.
اما از لحاظ زماني نيز رهبر معظم انقلاب ميتوانستند از راه صدور پيام يا سخنراني در چند روزي که اين اتفاقات رخ داده است موضعگيري خود را اعلام کنند. اما ايشان دهه فجر را که سمبل و قله مبارزات مردم مسلمان خاورميانه عليه استکبار و پيروزي آنهاست، انتخاب کردند. اين نکته بسيار مهمي است که نبايد از آن غافل شد.
نکته قابل توجه ديگر در سخنان رهبر انقلاب، خطاب قرار دادن مردم دو کشور و برشمردن مشکلات و رنجهايشان در طول سالهاي گذشته بود که بر همين اساس آنها را به حرکت و تلاش بيشتر و همهجانبهتر و همچنين شناخت بيشتر سردمداران مستبد و ظالمشان فرا خواندند.
بر همگان روشن است که نظام سلطه با استفاده از تواناييهاي منطقه خاورميانه خصوصاً نفت، موفق گرديد تا سلطه خودش را بر کل جهان حاکم کند. يکي از دلايل ايجاد اسرائيل هم اين بود که نفت و جريان نفت اين منطقه و عليالخصوص کنترل دو آبراه مهم يعني کانال سوئز و تنگه هرمز را در دست بگيرند. اين مسئله در حال حاضر به مخاطره افتاده است و موجب شده تا توازن قوا به ضرر کشورهاي مستکبر برهم بخورد و آينده ديگري را براي خاورميانه رقم بزند.
اسرائيل، نگرانتر از هميشه
رهبر انقلاب امروز در بياناتشان به نکته ظريفي اشاره کردند که توجه به آن حائز اهميت است. ايشان گفتند: «امروز شايد بيش از خود مسئولين فرارى تونس و مصر، اسرائيلىها نگران اين حوادثند. اسرائيلىها و دشمنان صهيونيست بيش از همه نگرانند. اينها ميدانند که اگر مصر از همپيمانى با آنها دست بکشد و در جايگاه حقيقى خود قرار بگيرد، چه اتفاق عظيمى در اين منطقه خواهد افتاد؛ همان پيشبينىهائى که امام بزرگوار ما ميکردند، تحقق پيدا خواهد کرد. لذا حوادث، فوقالعاده مهم است.»
در مورد اين نگراني اسرائيل بايد به اين نکته اشاره کنيم که ملت مصر به خوبي ميداند که عامل اصلي تحقير و ظلمي که در اين چند سال متحمل شدهاند، خصوصاً بعد از امضاي عهدنامه ننگين «کمپ ديويد»، رژيم صهيونيستي بوده است. در تحولات و مشکلات اخيري هم که رخ داده است، نقش مبارک و سيستم امنيتي و سياسي او کاملاً آشکار و بارز است. حسني مبارک شخصاً يکي از عوامل ايجاد شکاف در داخل فلسطين و مشکلات فعلي اين سرزمين خصوصاً در نوار غزه محسوب ميشود و اين موضوعي بود که مردم مصر در چند سال گذشته از آن رنج فراواني بردند.
اسرائيليها هم در حال حاضر متوجه شدند که در چند سال گذشته بيش از هر کسي اين رژيم مصر بوده است که امنيت و پشتيباني از آنها را تأمين کرده است. اگر مبارک ساقط شود اين امنيت نه تنها از بين خواهد رفت بلکه مصر به يک جبهه مقاومت همچون حماس در مقابل اسرائيل تبديل خواهد شد؛ حماسي که در مقابل اين همه آتش و هجوم اسرائيل خم به ابرو نياورد. حال مردم غزه يک ميليون نفر بودند ولي حالا بيش از هفتاد ميليون مصري در مقابل اسرائيل خواهند ايستاد و حق خودشان را مطالبه ميکنند.
اسرائيل در حال حاضر به نابودي خودش نزديک ميشود. زماني امنيت داخلي اسرائيل به خاطر موشکهاي حزبالله لبنان و حماس زير سؤال رفته بود اما در حال حاضر از لحاظ سياسي و آرايش منطقهاي و نيروهاي موجود، ديگر پشتوانه محکمي نخواهد داشت. از نظر نظامي نيز نه تنها اسرائيل قدرت گذشته را ندارد، بلکه خودش در خطر قرار گرفته است و اگر درگيري را شروع کند سرنوشت نامعلومي خواهد داشت.
از لحاظ سياسي هم به همين ترتيب است. چراکه اگر تهاجم سياسي را شروع کند ـ حتي اگر مصر تغيير جدي نداشته باشد ـ نميتواند به پشتوانههاي سياسياش مثل قبل حساب باز کند. در دوران جنگ بيست و دو روزه غزه لااقل مصر و بقيه کشورهايي که امروز رايحه خوش اسلامگرايي در آنها پيچيده است، از لحاظ سياسي پشتسر اسرائيل ايستادند ولي الان ديگر خبري از آنها نيست و اسرائيل براي فعاليتهاي آينده خود در خاورميانه همپيمانان قدرتمند و قابل اتکايي مثل قبل نخواهد داشت و تنها خواهد بود. اين امر يعني نزديک شدن به مرگ و زوال کامل رژيم صهيونيستي.