کد خبر 27727
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۳:۴۹

امام رضا(ع) همچون پدران خود از شخصيتي ملکوتي و محبوبيتي فراگير برخوردار بود و همين امر نيز موجب خشم و وحشت دشمنان و عامل اجراي توطئه‌هاي بسيار بر ضد ايشان بود که در نهايت به شهادت آن حضرت منجر شد.

به گزارش مشرق، مهر نوشت: ابوالحسن علي بن موسي (ع) ملقب به "رضا" امام هشتم از ائمه اثني عشر (ع) و دهمين معصوم از چهارده معصوم (ع) است.

کنيه آن حضرت ابوالحسن و چون حضرت امير (ع) نيز ملقب به ابوالحسن بوده است حضرت رضا (ع) را ابوالحسن ثاني گفته اند. مشهورترين لقب ايشان نيز "رضا" است.

القاب آن حضرت عبارت است از رضا، صابر ، رضي و وفي که مشهورترين آنها رضاست . در فصول المهمة نيز مشابه
اين مطلب آمده با اين تقاوت که در آنجا به جاي القاب رضي و وفي ، زکي و ولي ياد شده است .

در مورد اعطاي لقب رضا به امام هشتم آمده است : بدان جهت آن حضرت را رضا ناميدند که او از خدا در آسمانش رضا بود و براي پيامبر و ائمه در زمين رضا بود و نيز گفته اند چون مخالف وموافق گرد آن حضرت بودند وي را رضا ناميدند . همچنين گفته اند چون مأمون بدان حضرت ، رضايت داد وي را رضا گفته اند .

تحميل ولايتعهدي به امام رضا (ع)

پس از قتل امين اوضاع عراق و شام سخت آشفته بود و در ميان بني عباس فرد برجسته اي که مورد قبول و رضايت همگان باشد وجود نداشت . در يمن، کوفه، بصره، بغداد و ايران عامه مردم از زمان منصور به بعد آن انتظاري را که از خلافت بني عباس داشتند در نيافتند زيرا مردم تشنه عدل و داد و اسلام واقعي بودند از اين رو چشمها و دلها نگران و منتظر خاندان علي (ع) بودند و اميدها و آرزوهاي خود را به افراد برجسته و متقي اين خاندان بسته بودند.

فضل و مأمون با مشاهده اوضاع نابسامان شهرهاي مهم و شورش مردم (مانند قيام ابوالسرايا در کوفه و علوي ديگر در يمن) به اين نکته پي برده بودند و مي خواستند با انتخاب فرد برجسته و ممتازي از خاندان علي به وليعهدي رضايت مردم را به خود جلب کنند و پايه هاي خلافت مأمون را مستحکم سازند به همين جهت مأمون در سال 200 قمري بنا به گفته طبري رجا بن ابي الضحاک و فرناس خادم (در بعضي از روايات شيعي ياسر خادم) را به مدينه فرستاد تا علي بن موسي بن جعفر (ع) و محمد بن جعفر (عموي حضرت رضا" ع") را به خراسان ببرند.

در روايات شيعه آمده است که مأمون به حضرت رضا (ع) نوشت از راه بصره و اهواز و فارس به خراسان بروند نه از راه کوفه و قم و دليل اين امر را کثرت شيعيان در کوفه و قم ذکر کرده اند زيرا مأمون مي ترسيد شيعيان کوفه و قم به دور آن حضرت جمع شوند. اين مؤيد آن است که عامل فراخواندن حضرت رضا (ع) به خراسان عاملي سياسي بوده است و مأمون مي ترسيده که کثرت شيعيان در کوفه و قم سبب شود که آن حضرت را به خلافت بردارند و رشته کار بکلي از دست مأمون خارج شود.

حديث سلسلة الذهب

مشهور است که به هنگام ورود حضرت رضا (ع) به نيشاپور طالبان علم و محدثان اطراف آن حضرت اجتمع کرده و از ايشان خواستند حديثي برايشان نقل کنند .

حضرت حديثي بطور مسلسل از آباء طاهرين خود رسول الله (ص) و جبرئيل از قول خداوند روايت کرد که « کلمه لا اله الا الله حصني و من دخل حصني امن من عذابي» يعني کلمه توحيد با لا اله الا الله حصار و باروي مستحکم من است و هر که بدرون حصار من رفت از عذاب من در امان ماند.

اين حديث به جهت مسلسل بودن آن از ائمه اطهار (ع) تا حضرت رسول (ص) به سلسلة الذهب معروف شده است. و درباره اينکه چرا آن حضرت اين حديث را املا فرمود بايد گفت که آن نوعي دعوت به وحدت کلمه و اتفاق بوده است زيرا اساس و مدخل آن اين کلمه است که معتقدان به خود را از هرگونه تشويش و عذابي در امان مي دارد و مسلمانان بايد با توجه به آن در درون حصار و باروي اسلام از اختلاف کلمه بپرهيزند و مدافع آن حصن در برابر تهاجم خارجي باشند و از دشمني و مخالفت بر سر مسائل فرعي دوري گزينند.

شرايط پذيرش ولايتعهدي از سوي امام رضا (ع)

امام رضا (ع) پس از نيشابور به طوس و از آنجا به سرخس و سپس به مرو که اقامتگاه مأمون بود رفت. به روايت عيون الاخبار الرضا مأمون نخست به آن حضرت پيشنهاد کرد که خود خلافت را قبول کند و چون آن حضرت امتناع کرد و در اين باب صحبتهاي زيادي ميان ايشان رد و بدل شد و سرانجام پس از دو ماه اصرار و امتناع ، امام ولايتعهدي را پذيرفت به اين شرط که از امر و نهي و حکم و قضا دور باشد و چيزي را تغيير ندهد.

علت مقاومت امام اين بود که اوضاع را پيش بيني مي کرد و بر او مسلم بود رجال دولت که عادت به لاابالي گري و درازدستي عهد هارون الرشيد کرده اند زير بار حق نخواهند رفت و او قادر به انجام قوانين الهي نخواهد بود.

مأمون پس از آنکه آن حضرت ولايتعهدي را پذيرفت امر کرد تا لباس سياه که شعار عباسيان بود ترک شود و در باريان و فرماندهان و سپاهيان و بني هاشم همه لباس سبز که شعار علويان بود بپوشند. خود نيز جامه سبز پوشيد و نام امام را زينت بخش درهم و دينار کرد و مقرر داشت در همه بلاد اسلام بر منابر خطبه به نام امام خوانده شود و اين به روايت طبري روز سه شنبه دوم رمضان سال 201 قمري بود.

مناظره هاي امام

در آن زمان فرقه هاي مختلف گسترش يافته و سؤالات بسياري از دستگاه خلافت وجود داشت، مأمون براي رفع ضعف دستگاه خلافت در اين زمينه، مناظره هايي با حضور امام هشتم تشکيل مي داد .

نظر ديگري هم در مورد برگزاري اين جلسات مناظره وجود دارد و آن اينکه حاکم عباسي قصد داشت فکر و ذهن مردم را به اين نشستها معطوف و بي کفايتي و بي لياقتي خود را پوشيده بدارد.

از طرف ديگر چون محبوبيت امام بي نهايت و رو به افزايش بود مأمون انتظار داشت امام به شايستگي در مناظرات ظاهر نشده و از شأن و مقام آن حضرت در ميان مردم کاسته شود، غافل از اينکه امام رضا فرزند بزرگاني چون اميرالمومنين علي(ع) و امام محمد باقر(ع) است.

از ديگر کارشکنيهاي مأمون براي لطمه به محبوبيت و مقبوليت امام برهم زدن نماز عيد فطر بود . مأمون در هر موقعيت و مناسبتي سعي مي کرد اوضاع را به گونه اي پيش ببرد که لطمه اي به امام وارد کند اما هميشه امور برعکس انتظار او پيش مي رفت و شرايط به نفع امام و به ضرر وي مي شد .

در جريان نماز عيد فطر، مأمون که به بهانه کسالت، اقامه نماز را به امام رضا(ع) واگذار کرده بود، وقتي از خبر استقبال و ازدحام چشمگير مردم مطلع شد پيش از آن که امام به مصلا برسد پيکي نزد امام فرستاد و از او خواست بيش از اين به خاطر او متحمل زحمت نشود و اقامه نماز را به شخص ديگري واگذار کند.

امام رضا نيز بي آن که مخالفتي نشان دهد از همان راه بازگشت و مردم نيز چون مشاهده کردند حضرت نماز نخوانده مراجعت کرد، آنها هم بي آن که نماز به جاي آورند به خانه هاي خود بازگشتند.

شهادت

با وجود همه محدوديتهايي که براي امام گذاشته مي شود و تلاشي که افراد مأمون مي کنند تا ارتباط امام رضا(ع) با مردم کم و بواسطه برگزاري مناظره هايي نيز براي کم شدن از محبوبيت امام ناکام مي مانند، در نهايت تنها کاري که به ذهنشان مي رسد به شهادت رساندن امام با زهر کين، براي حفظ جايگاه خود است .

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس