به گزارش مشرق، این انتخابات به دلایل مشخص مدت هاست با تاخیر مواجه شده و بیش از یک سال در بلاتکلیفی محض به سر می برد. به عبارتی انتخاباتی که بلافاصله پس از برگزاری المپیک لندن باید انجام می شد تا دی ماه امسال عقب افتاده و این امر حکایت از ضعف مدیریت در این حیطه دارد. تاسف ها وقتی در این باره بیشتر می شود که شاهدیم عده ای از کسانی که برای حضور در این کمیته تلاش دارند پا را از مرزهای اخلاقی فراتر گذاشته اند و با پیش کشیدن انواع و اقسام اتهامات یکدیگر را به مسلخ می برند.
برای اطلاع از کم و کیف این ماجرا نیاز است تا گریزی به سابقه این کمیته البته به شکل خلاصه بزنیم.
کمیته ملی المپیک چه نهادی است؟
با تشکیل کمیته بین المللی المپیک و عضویت کشورهای مختلف در این نهاد کمیته ملی المپیک هر کشور نماینده رسمی کمیته بین المللی المپیک قلمداد می شود. به عبارتی این کمیته مسئولیت مستقیم کلیه امور بین المللی ورزش را در هر کشوری برعهده دارد.
کمیته بین المللی المپیک رفته رفته با کنار گذاشتن روش سنتی و مشاهده مشکلاتی که کشورهای مختلف در امور ورزش دارند ایجاد استقلال رای در کمیته های ملی المپیک را سرلوحه کار خود قرار داد. در این باره قوانین مشخص در اساسنامه کمیته بین المللی المپیک وضع شد و کشورهای عضو ملزم شدند تا پس از تایید این اساسنامه آن را رعایت کنند. در چند دهه گذشته این ماجرا به حدی جدی شد که بحث تعلیق فعالیت چند کشور به میان آمد. این عامل بازدارنده به حدی جدی شد که بسیاری از کشورها مجبور شدند تا حتی به شکل نمایشی هم شده خود را با آن هماهنگ نشان دهند.
اساسنامه ای برای اجرا نشدن!
در اساسنامه کمیته بین المللی المپیک قوانین بسیاری وجود دارد که به نظر می رسد بخش انتخابات آن در سالهای اخیر با چالش های جدی مواجه شده است. آنچه در روند اجرایی ورزش در کشورهای مختلف می گذرد حکایت از تنوع روش ها دارد. در شرایطی که کمیته بین المللی المپیک اصرار بر انتخاباتی دمکراتیک ودور بودن دست سیاسیون دارد اما به نظر می رسد این رویایی بیش نیست. با نگاهی منصفانه به کار و بار کمیته های ملی المپیک در کشورهای مختلف ما را با این واقعیت مواجه می کند که به شکل صد درصد در هیچ کشوری انتخابات کمیته ملی المپیک بدون اعمال نظر دولت انجام نمی شود. این واقعیتی است که آی او سی(کمیته بین المللی المپیک) به آن آگاه است و به این سبب تا شکایتی از سوی افراد در کشورهای مختلف صورت نگیرد خیلی وارد ماجرای انتخابات نمی شود.
اگر در کشورهای پیشتاز در انتخابات دمکراتیک در ورزش ما شاهد اجرای 60 تا 70 درصدی قوانین اساسنامه هستیم کشورهایی هم هستند که حتی یک درصد این اساسنامه را اجرا نمی کنند و جالب این که در آنجا آب از آب تکان نمی خورد و تعلیقی هم رخ نمی دهد. به این ترتیب به نظر می رسد این اساسنامه ای برای اجرا نشدن است. اساسنامه ای که با توجه به شرایط موجود در کشورهای مختلف چیزی در حد"لولو سرخرمن "است.
در حقیقت مشکل از آنجا ریشه می گیرد که دولت ها با داشتن مسئولیت در بخش سلامت جامعه موظف هستند در باره ورزش به عنوان بخشی سلامتی ساز هزینه کنند. حضور قدرتمند در بخش ورزش قهرمانی به عنوان یکی از مطالبات مردم از ورزش از چنان حساسیتی برخوردار شده که دولت به راحتی از کنار آن عبور نمی کند. وقتی دولت در این بخش بودجه گذاشت خود را محق به دخالت و حسابرسی می داند و جدال های اصلی از اینجا آغاز می شود.
کمیته المپیک
ساختار مشکل ساز ورزش
بدون تردید ورزش به عنوان یک پدیده مهم اجتماعی که درآمد بسیاری در کنار خود دارد به همراه اشتهاری که به وجود می آورد همیشه مورد طمع افراد فرصت طلب است. اگرچه در بسیاری از ابعاد ورزش ما شاهد عشق و علاقه برای داغ شدن فضا هستیم اما ناگفته پیداست این محیط خوب و دوست داشتنی همیشه مد نظر کسانی هست تااستفاده از قدرت های سیاسی و اقتصادی از آن سوء استفاده کنند. اینجاست که می توان با داشتن قوانین دقیق و نظارت جدی بر آن جلوی قدرت طلبان را گرفت. تقریبا مشکل اساسی ورزش در ساختار اداری اش در کشورهای مختلف است. به عبارتی بخش دولتی با ورود به این حیطه به دلیل تامین بودجه خود را محق به دخالت حتی در امور اجرایی و فنی می بیند. ما در کشورهای مختلف با درصد های متفاوت شاهد دخالت دولتی ها هستیم. به این ترتیب کشمکش بین دو بخش دولتی و مردمی در اغلب کشورها در جریان است. این مشکل در برخی کشورها به شکل دمکراتیک حتی به صورت نمایشی حل و فصل می شود. برخی از کشورها نیز با قدرت مطلق دولتی فرصت نفس کشیدن به دیگران را نمی دهند و با برگزاری تئاتری از انتخابات چنان وانمود می کنند که به قوانین موجود احترام می گذارند. همانگونه که ذکر شد در این باره چون کسی از افراد آن کشور قدرت ابراز وجود و اعتراض ندارد کمیته بین المللی المپیک آن را زیر سبیلی رد می کند! کشورهای حوزه خلیج فارس در این باره مثال خوب و روشن این ادعا هستند.
نقش پول در انتخابات
ورزش نیز مثل هر پدیده اجتماعی دیگر به شدت اسیر اقتصاد است. با وجود ادعایی که کمیته بین المللی المپیک در اداره ورزش توسط شایستگان این بخش دارد کیست که نداند پول در این باره نقش تعیین کننده دارد. تقریبا اغلب قریب به اتفاق انتخاب ها در مجامع بین المللی از این ماجرا تبعیت می کند. به این ترتیب به راحتی می توان افرادی را در پست های مهم ورزشی در سطح بین المللی یافت که به جای شایستگی جیبی پرپول دارند. وقتی در" آی او سی " چنین اتفاقی رخ داد تکلیف نهاد هایی مثل کمیته های قاره ای و فدراسیون های جهانی معلوم است.
چنین است که زمزمه فساد در تصمیم گیری ها در این ارگان های مهم ورزش جهان در گوش ها می پیچد. از تعیین میزبانی کشورها در المپیک گرفته تا میزبانی جام جهانی همه و همه تابع این درد بزرگ هستند. اینجاست که بحث اشتباه تاریخی اعطای میزبانی به قطر پیش می آید و این در حالی است که چند سال پیش اعطای میزبانی المپیک زمستانی پای جمعی از مسئولان "آی او سی" را به دادگاه هم باز کرد. در بخش قاره ای هم شاهدیم که یک شیخ کویتی چگونه سالهاست با وجود ضعف آشکار تنها به دلیل قدرت اقتصادی شورای المپیک آسیا را در قبضه خود دارد و گویا قصد بازنشستگی هم ندارد.
کمیته ملی المپیک ایران از روزی که به عضویت"آی او سی" درآمده فراز و نشیب فراوانی داشته است. پیش از انقلاب این کمیته در ید قدرت سلطنتی ها بود و نمایی از آنچه امروز در کشورهای حوزه خلیج فارس می بینیم به تصویر کشیده می شد. این کمیته در دهه اول انقلاب در بلاتکلیفی به سر می برد و پس از پایان جنگ تحمیلی برخی نگاه ها را به سوی خود جلب کرد. اولین چالش جدی در کمیته ملی المپیک ایران از زمانی آغاز شد که رئیس سازمان تربیت بدنی برای یک کاسه کردن تصمیم گیری ها قصد کرد تا روی هر دو صندلی بنشیند!
قبل از آن عمده کشمکش ها بین کسانی بود که در رده های پایین تر به عشق خدمت برای هر صندلی موجود در کمیته ملی المپیک سر و دست می شکستند. غالب این افراد چسبیده های به ورزش بودند که با ورود به این حیطه آب و هوایی خوشی به مشامشان می رسید. این بوی خوش چنین عطر خود را در فضا گستراند که دایره کشمکش ها گسترده شد و امروز کار به جایی رسیده که از ماهها قبل جنگ علنی درگرفته است. عدم برگزاری انتخابات 12 فدراسیون و عقب افتادن آنها به بیش از دوسال ریشه در این جنگ قدرت دارد.
آغاز جنگ قدرت
اگر در روزگاری دو دبیر کل سنتی کمیته ملی المپیک تنها برای هم کری می خواندند و به هم در حد شوخی می گفتندکه حالا تو باید پشت در باشی تا من اجازه ورود به تو بدهم رفته رفته این جدل لفظی به جایی رسیده که انواع و اقسام توهین ها نثار مدعیان می شود. کمیته ملی المپیک که از چندی پیش عنوان حیاط خلوت ورزش را به یدک می کشد مدتی است که به عنوان دکان دونبش درآمده است. کمترین سود این دکان دونبش این است که از بودجه دولت پول سفرخارجی افراد مختلف به اشکال گوناگون پرداخت می شود. اگر افراد خارج از این سیستم برای سالی دو سه سفر و استفاده از مزایایش کمی سختی می کشند برخی اعضای درونی به هر اسمی راه سفر خارجی در پیش می گیرند و گاهی از اوقات در محل کارشان آفتابی می شوند! بدون تردید اگر روزی در این کمیته یک مسئول دلسوز پیدا شد و فهرست مسافران خارجی ورزش به همراه دلیل اعزام و هزینه پرداختی را به شما شفاف در اختیار اذهان عمومی قرار داد بسیاری از واقعیت ها مشخص می شود. در این صورت پای خیلی ها وسط کشیده می شود.
حیاط خلوت ورزش
کمیته ملی المپیک یا همان حیاط خلوت ورزش یکی دو مشکل ندارد. این کمیته برخلاف ظاهر ساختمانش و نمایشی که پیرامون خود دارد هرگز در حد و قواره لازم ورزش کار نکرده و یکی از دلایل اصلی ورزش ضعف در اداره آن است. در تشکیلاتی که باید محل رفت و آمد قهرمانان صاحب نام و تحصیلکرده ورزش باشد تا از این راه ما مدیران لایق تربیت کرده و روانه بخش های مختلف ورزش کنیم کار دست افرادی است که هیچ سابقه روشنی در ورزش ندارند. این افراد با استفاده از " رانت" های خاص پست و سمتی در کمیته می گیرند و به اسم خدمت راه را بر ورود قهرمانان ورزش کشورمان در این بخش می بندند. مسئولان اصلی از رئیس گرفته تا نواب رئیس، دبیرکل و اعضای هیات اجرایی هم چنین رویه ای را می پسندند تا این که احتمالا از سوی قهرمانان صاحب جایگاه اجتماعی مورد بازخواست و انتقاد قرار نگیرند.
حکایت تلخ این روزها
حکایت تلخ کمیته ملی المپیک ابعاد مختلفی دارد که پرداختن به آن مثنوی هفتاد من کاغذ می شود. امروز اما این ماجرا ابعاد تازه ای یافته است. اگر چند سال پیش تشکیل یک باند کوچک در بدنه ورزش متشکل از چند رئیس فدراسیون شکل سنتی اداره افراد خاص را تغییر دادند چند سالی است که کشمکش شدید بین متولیان این کمیته با وزارت ورزش لطمات جبران ناپذیری را به بخش فرهنگی ورزش می زند. وقتی دعوای دو رئیس این دو نهاد مهم ورزش در حد حضورشان در صف رژه روندگان مراسم افتتاحیه المپیک نزول کرد ما باید منتظر جدال های سخیف تر در نزد پایین دستی ها باشیم.
از این رو نقش بی بدیل روسای فدراسیون ها در انتخاب رئیس کمیته ملی المپیک به چالشی بزرگ در این جنگ قدرت تبدیل شده و گاهی به بدترین شکل خودنمایی می کند. اگرچه شان و جایگاه روسای فدراسیون ها اجل از این مسایل است اما وقتی به برخی اظهار نظرهای برخی روسای فدراسیون ها نظر می کنیم خیلی چیزها دستگیرمان می شود. گرفتن پست و یا استمرار آن چنان برای برخی مهم و حیاتی شده که پا را از مرزها فرا نهاده اند و حکایت تلخ پاچه خواری را در اذهان تداعی می کنند. وقتی متولی اصلی یک رشته ورزشی چنین بود باید به حال آینده اش به شدت نگران باشیم.
خیلی دور خیلی نزدیک
خیلی دور نرویم. انتخابات کمیته ملی المپیک نزدیک است. در این باره صف بندی های مشخصی صورت گرفته است. با کمال تاسف با مرور این صف بندی ها قبل از این که از آن بوی خدمت به مشام برسد شیفتگی قدرت مشاهده می شود. تاسف وقتی بیشتر می شود که بدانیم در این صفوف آرایش مشخص و صادقانه هم وجود ندارد. اگر چند سال پیش چند رئیس فدراسیون با نفوذ دست به دست دادند تا درست یا نادرست به حکومت چند ساله یک گروه در کمیته ملی المپیک پایان دهند امروز هر کدام از این گروه ها جدال شدید داخلی دارند به طوری که هیچکس از افراد گروه خود هم در امان نیست. همین چند روز پیش بود که انعکاس کلمه به کلمه مذاکرات جلسه غیرعلنی و5 نفره اعضای هیات اجرایی در یک خبرگزاری از شدت درگیری ها حکایت کرد. وقتی در میان 5 نفر اصلی هیات اجرایی این همه شکاف موجود باشد و آنها ساده ترین اصول اخلاقی را رعایت نکنند باید منتظر هر حادثه دیگری باشیم. اکنون افراد علاقه مند به حضور در کمیته ملی المپیک از هر دری برای ضربه زدن به رقبا بهره می برند.
پس از جدال های پیدا و پنهان در خصوص تعیین افراد دارای رای اکنون بساط اتهام زدن برپا شده است. فراموش نکنیم به جز گروه فعلی حاکم در کمیته ملی المپیک پای جریان های دیگر هم در میان است. از وزارت ورزشی ها گرفته تا آنهایی که وقتی در ساختمان سئول صندلی برای نشستن پیدا نکردند الان به صندلی های کمیته ملی المپیک چشم دوخته اند. و نیز افرادی که برای رسیدن به پست های کوچک این کمیته حاضرند دست به هر کاری بزنند. آیا تحت چنین شرایطی حق نداریم نگران باشیم؟ آیا در جدالی که از سوی شیفته های قدرت صورت گرفته نباید نگران جایگاه قهرمانان شایسته و نیز آینده ورزش باشیم؟ آیا این توقع زیادی است تا از رئیس جمهوری بخواهیم تا پس از مشکل بزرگ در خصوص رای اعتماد به وزیر ورزش این بار و در این امر مهم درایت بیشتری به خرج داده شود تا از این طریق شاهد جبران مافات باشیم؟ امیدواریم متولیان و برنامه ریزان دولت در این خصوص نمره قبولی بگیرند.
بهمن اسدی (سدربیر ورزشی تبیان)
برای اطلاع از کم و کیف این ماجرا نیاز است تا گریزی به سابقه این کمیته البته به شکل خلاصه بزنیم.
کمیته ملی المپیک چه نهادی است؟
با تشکیل کمیته بین المللی المپیک و عضویت کشورهای مختلف در این نهاد کمیته ملی المپیک هر کشور نماینده رسمی کمیته بین المللی المپیک قلمداد می شود. به عبارتی این کمیته مسئولیت مستقیم کلیه امور بین المللی ورزش را در هر کشوری برعهده دارد.
کمیته بین المللی المپیک رفته رفته با کنار گذاشتن روش سنتی و مشاهده مشکلاتی که کشورهای مختلف در امور ورزش دارند ایجاد استقلال رای در کمیته های ملی المپیک را سرلوحه کار خود قرار داد. در این باره قوانین مشخص در اساسنامه کمیته بین المللی المپیک وضع شد و کشورهای عضو ملزم شدند تا پس از تایید این اساسنامه آن را رعایت کنند. در چند دهه گذشته این ماجرا به حدی جدی شد که بحث تعلیق فعالیت چند کشور به میان آمد. این عامل بازدارنده به حدی جدی شد که بسیاری از کشورها مجبور شدند تا حتی به شکل نمایشی هم شده خود را با آن هماهنگ نشان دهند.
اساسنامه ای برای اجرا نشدن!
در اساسنامه کمیته بین المللی المپیک قوانین بسیاری وجود دارد که به نظر می رسد بخش انتخابات آن در سالهای اخیر با چالش های جدی مواجه شده است. آنچه در روند اجرایی ورزش در کشورهای مختلف می گذرد حکایت از تنوع روش ها دارد. در شرایطی که کمیته بین المللی المپیک اصرار بر انتخاباتی دمکراتیک ودور بودن دست سیاسیون دارد اما به نظر می رسد این رویایی بیش نیست. با نگاهی منصفانه به کار و بار کمیته های ملی المپیک در کشورهای مختلف ما را با این واقعیت مواجه می کند که به شکل صد درصد در هیچ کشوری انتخابات کمیته ملی المپیک بدون اعمال نظر دولت انجام نمی شود. این واقعیتی است که آی او سی(کمیته بین المللی المپیک) به آن آگاه است و به این سبب تا شکایتی از سوی افراد در کشورهای مختلف صورت نگیرد خیلی وارد ماجرای انتخابات نمی شود.
اگر در کشورهای پیشتاز در انتخابات دمکراتیک در ورزش ما شاهد اجرای 60 تا 70 درصدی قوانین اساسنامه هستیم کشورهایی هم هستند که حتی یک درصد این اساسنامه را اجرا نمی کنند و جالب این که در آنجا آب از آب تکان نمی خورد و تعلیقی هم رخ نمی دهد. به این ترتیب به نظر می رسد این اساسنامه ای برای اجرا نشدن است. اساسنامه ای که با توجه به شرایط موجود در کشورهای مختلف چیزی در حد"لولو سرخرمن "است.
در حقیقت مشکل از آنجا ریشه می گیرد که دولت ها با داشتن مسئولیت در بخش سلامت جامعه موظف هستند در باره ورزش به عنوان بخشی سلامتی ساز هزینه کنند. حضور قدرتمند در بخش ورزش قهرمانی به عنوان یکی از مطالبات مردم از ورزش از چنان حساسیتی برخوردار شده که دولت به راحتی از کنار آن عبور نمی کند. وقتی دولت در این بخش بودجه گذاشت خود را محق به دخالت و حسابرسی می داند و جدال های اصلی از اینجا آغاز می شود.
کمیته المپیک
ساختار مشکل ساز ورزش
بدون تردید ورزش به عنوان یک پدیده مهم اجتماعی که درآمد بسیاری در کنار خود دارد به همراه اشتهاری که به وجود می آورد همیشه مورد طمع افراد فرصت طلب است. اگرچه در بسیاری از ابعاد ورزش ما شاهد عشق و علاقه برای داغ شدن فضا هستیم اما ناگفته پیداست این محیط خوب و دوست داشتنی همیشه مد نظر کسانی هست تااستفاده از قدرت های سیاسی و اقتصادی از آن سوء استفاده کنند. اینجاست که می توان با داشتن قوانین دقیق و نظارت جدی بر آن جلوی قدرت طلبان را گرفت. تقریبا مشکل اساسی ورزش در ساختار اداری اش در کشورهای مختلف است. به عبارتی بخش دولتی با ورود به این حیطه به دلیل تامین بودجه خود را محق به دخالت حتی در امور اجرایی و فنی می بیند. ما در کشورهای مختلف با درصد های متفاوت شاهد دخالت دولتی ها هستیم. به این ترتیب کشمکش بین دو بخش دولتی و مردمی در اغلب کشورها در جریان است. این مشکل در برخی کشورها به شکل دمکراتیک حتی به صورت نمایشی حل و فصل می شود. برخی از کشورها نیز با قدرت مطلق دولتی فرصت نفس کشیدن به دیگران را نمی دهند و با برگزاری تئاتری از انتخابات چنان وانمود می کنند که به قوانین موجود احترام می گذارند. همانگونه که ذکر شد در این باره چون کسی از افراد آن کشور قدرت ابراز وجود و اعتراض ندارد کمیته بین المللی المپیک آن را زیر سبیلی رد می کند! کشورهای حوزه خلیج فارس در این باره مثال خوب و روشن این ادعا هستند.
نقش پول در انتخابات
ورزش نیز مثل هر پدیده اجتماعی دیگر به شدت اسیر اقتصاد است. با وجود ادعایی که کمیته بین المللی المپیک در اداره ورزش توسط شایستگان این بخش دارد کیست که نداند پول در این باره نقش تعیین کننده دارد. تقریبا اغلب قریب به اتفاق انتخاب ها در مجامع بین المللی از این ماجرا تبعیت می کند. به این ترتیب به راحتی می توان افرادی را در پست های مهم ورزشی در سطح بین المللی یافت که به جای شایستگی جیبی پرپول دارند. وقتی در" آی او سی " چنین اتفاقی رخ داد تکلیف نهاد هایی مثل کمیته های قاره ای و فدراسیون های جهانی معلوم است.
چنین است که زمزمه فساد در تصمیم گیری ها در این ارگان های مهم ورزش جهان در گوش ها می پیچد. از تعیین میزبانی کشورها در المپیک گرفته تا میزبانی جام جهانی همه و همه تابع این درد بزرگ هستند. اینجاست که بحث اشتباه تاریخی اعطای میزبانی به قطر پیش می آید و این در حالی است که چند سال پیش اعطای میزبانی المپیک زمستانی پای جمعی از مسئولان "آی او سی" را به دادگاه هم باز کرد. در بخش قاره ای هم شاهدیم که یک شیخ کویتی چگونه سالهاست با وجود ضعف آشکار تنها به دلیل قدرت اقتصادی شورای المپیک آسیا را در قبضه خود دارد و گویا قصد بازنشستگی هم ندارد.
کمیته ملی المپیک ایران از روزی که به عضویت"آی او سی" درآمده فراز و نشیب فراوانی داشته است. پیش از انقلاب این کمیته در ید قدرت سلطنتی ها بود و نمایی از آنچه امروز در کشورهای حوزه خلیج فارس می بینیم به تصویر کشیده می شد. این کمیته در دهه اول انقلاب در بلاتکلیفی به سر می برد و پس از پایان جنگ تحمیلی برخی نگاه ها را به سوی خود جلب کرد. اولین چالش جدی در کمیته ملی المپیک ایران از زمانی آغاز شد که رئیس سازمان تربیت بدنی برای یک کاسه کردن تصمیم گیری ها قصد کرد تا روی هر دو صندلی بنشیند!
قبل از آن عمده کشمکش ها بین کسانی بود که در رده های پایین تر به عشق خدمت برای هر صندلی موجود در کمیته ملی المپیک سر و دست می شکستند. غالب این افراد چسبیده های به ورزش بودند که با ورود به این حیطه آب و هوایی خوشی به مشامشان می رسید. این بوی خوش چنین عطر خود را در فضا گستراند که دایره کشمکش ها گسترده شد و امروز کار به جایی رسیده که از ماهها قبل جنگ علنی درگرفته است. عدم برگزاری انتخابات 12 فدراسیون و عقب افتادن آنها به بیش از دوسال ریشه در این جنگ قدرت دارد.
آغاز جنگ قدرت
اگر در روزگاری دو دبیر کل سنتی کمیته ملی المپیک تنها برای هم کری می خواندند و به هم در حد شوخی می گفتندکه حالا تو باید پشت در باشی تا من اجازه ورود به تو بدهم رفته رفته این جدل لفظی به جایی رسیده که انواع و اقسام توهین ها نثار مدعیان می شود. کمیته ملی المپیک که از چندی پیش عنوان حیاط خلوت ورزش را به یدک می کشد مدتی است که به عنوان دکان دونبش درآمده است. کمترین سود این دکان دونبش این است که از بودجه دولت پول سفرخارجی افراد مختلف به اشکال گوناگون پرداخت می شود. اگر افراد خارج از این سیستم برای سالی دو سه سفر و استفاده از مزایایش کمی سختی می کشند برخی اعضای درونی به هر اسمی راه سفر خارجی در پیش می گیرند و گاهی از اوقات در محل کارشان آفتابی می شوند! بدون تردید اگر روزی در این کمیته یک مسئول دلسوز پیدا شد و فهرست مسافران خارجی ورزش به همراه دلیل اعزام و هزینه پرداختی را به شما شفاف در اختیار اذهان عمومی قرار داد بسیاری از واقعیت ها مشخص می شود. در این صورت پای خیلی ها وسط کشیده می شود.
حیاط خلوت ورزش
کمیته ملی المپیک یا همان حیاط خلوت ورزش یکی دو مشکل ندارد. این کمیته برخلاف ظاهر ساختمانش و نمایشی که پیرامون خود دارد هرگز در حد و قواره لازم ورزش کار نکرده و یکی از دلایل اصلی ورزش ضعف در اداره آن است. در تشکیلاتی که باید محل رفت و آمد قهرمانان صاحب نام و تحصیلکرده ورزش باشد تا از این راه ما مدیران لایق تربیت کرده و روانه بخش های مختلف ورزش کنیم کار دست افرادی است که هیچ سابقه روشنی در ورزش ندارند. این افراد با استفاده از " رانت" های خاص پست و سمتی در کمیته می گیرند و به اسم خدمت راه را بر ورود قهرمانان ورزش کشورمان در این بخش می بندند. مسئولان اصلی از رئیس گرفته تا نواب رئیس، دبیرکل و اعضای هیات اجرایی هم چنین رویه ای را می پسندند تا این که احتمالا از سوی قهرمانان صاحب جایگاه اجتماعی مورد بازخواست و انتقاد قرار نگیرند.
حکایت تلخ این روزها
حکایت تلخ کمیته ملی المپیک ابعاد مختلفی دارد که پرداختن به آن مثنوی هفتاد من کاغذ می شود. امروز اما این ماجرا ابعاد تازه ای یافته است. اگر چند سال پیش تشکیل یک باند کوچک در بدنه ورزش متشکل از چند رئیس فدراسیون شکل سنتی اداره افراد خاص را تغییر دادند چند سالی است که کشمکش شدید بین متولیان این کمیته با وزارت ورزش لطمات جبران ناپذیری را به بخش فرهنگی ورزش می زند. وقتی دعوای دو رئیس این دو نهاد مهم ورزش در حد حضورشان در صف رژه روندگان مراسم افتتاحیه المپیک نزول کرد ما باید منتظر جدال های سخیف تر در نزد پایین دستی ها باشیم.
از این رو نقش بی بدیل روسای فدراسیون ها در انتخاب رئیس کمیته ملی المپیک به چالشی بزرگ در این جنگ قدرت تبدیل شده و گاهی به بدترین شکل خودنمایی می کند. اگرچه شان و جایگاه روسای فدراسیون ها اجل از این مسایل است اما وقتی به برخی اظهار نظرهای برخی روسای فدراسیون ها نظر می کنیم خیلی چیزها دستگیرمان می شود. گرفتن پست و یا استمرار آن چنان برای برخی مهم و حیاتی شده که پا را از مرزها فرا نهاده اند و حکایت تلخ پاچه خواری را در اذهان تداعی می کنند. وقتی متولی اصلی یک رشته ورزشی چنین بود باید به حال آینده اش به شدت نگران باشیم.
خیلی دور خیلی نزدیک
خیلی دور نرویم. انتخابات کمیته ملی المپیک نزدیک است. در این باره صف بندی های مشخصی صورت گرفته است. با کمال تاسف با مرور این صف بندی ها قبل از این که از آن بوی خدمت به مشام برسد شیفتگی قدرت مشاهده می شود. تاسف وقتی بیشتر می شود که بدانیم در این صفوف آرایش مشخص و صادقانه هم وجود ندارد. اگر چند سال پیش چند رئیس فدراسیون با نفوذ دست به دست دادند تا درست یا نادرست به حکومت چند ساله یک گروه در کمیته ملی المپیک پایان دهند امروز هر کدام از این گروه ها جدال شدید داخلی دارند به طوری که هیچکس از افراد گروه خود هم در امان نیست. همین چند روز پیش بود که انعکاس کلمه به کلمه مذاکرات جلسه غیرعلنی و5 نفره اعضای هیات اجرایی در یک خبرگزاری از شدت درگیری ها حکایت کرد. وقتی در میان 5 نفر اصلی هیات اجرایی این همه شکاف موجود باشد و آنها ساده ترین اصول اخلاقی را رعایت نکنند باید منتظر هر حادثه دیگری باشیم. اکنون افراد علاقه مند به حضور در کمیته ملی المپیک از هر دری برای ضربه زدن به رقبا بهره می برند.
پس از جدال های پیدا و پنهان در خصوص تعیین افراد دارای رای اکنون بساط اتهام زدن برپا شده است. فراموش نکنیم به جز گروه فعلی حاکم در کمیته ملی المپیک پای جریان های دیگر هم در میان است. از وزارت ورزشی ها گرفته تا آنهایی که وقتی در ساختمان سئول صندلی برای نشستن پیدا نکردند الان به صندلی های کمیته ملی المپیک چشم دوخته اند. و نیز افرادی که برای رسیدن به پست های کوچک این کمیته حاضرند دست به هر کاری بزنند. آیا تحت چنین شرایطی حق نداریم نگران باشیم؟ آیا در جدالی که از سوی شیفته های قدرت صورت گرفته نباید نگران جایگاه قهرمانان شایسته و نیز آینده ورزش باشیم؟ آیا این توقع زیادی است تا از رئیس جمهوری بخواهیم تا پس از مشکل بزرگ در خصوص رای اعتماد به وزیر ورزش این بار و در این امر مهم درایت بیشتری به خرج داده شود تا از این طریق شاهد جبران مافات باشیم؟ امیدواریم متولیان و برنامه ریزان دولت در این خصوص نمره قبولی بگیرند.
بهمن اسدی (سدربیر ورزشی تبیان)