يک کشتي بادباني در ميانه دريا گرفتار طوفان شده و غرق مي شود. تنها يک نفر از سرنشينان کشتي زنده مي ماند و به مدد تخته پاره اي خود را به ساحل مي رساند. ديري نمي گذرد که مرد جوان ماجراجو که زندگي خود را در انگليس رها کرده و حالا به طرز معجزه آسايي نجات يافته به هوش مي آيد. ساحل غير مسکوني به نظر مي آيد، باقي مانده لوازمي را که از کشتي به ساحل آمده را جمع مي کند و سعي مي کند تا در اين دنياي جديد که نمي شناسدش زنده بماند.
او پس از مدتي پي مي برد که اين دنياي جدي جزيره کوچکي است و تقريبا غير مسکون. قلعه اي براي خود بنا مي کند و در آن پناه مي گيرد. چندي بعد اما متوجه مي شود که غير از او فرد ديگري نيز در آن جزيره حضور دارد با تلاش و جستجو مي تواند تا او را به دام بيندازد. او يک سياه وحشي است که با توجه به اين که او را در روز جمعه يافته است او را جمعه ناميده و به خدمتش مي گيرد. جمعه از اين به بعد خدمتکار مرد است و مرد ارباب او.
داستان مشهور تر از آن است که نيازي به توضيح و تفسير بيشتر داشته باشد. رابينسون کروزوئه رمان معروفي است اثر نويسنده انگليسي "دانيل دفو" نگاشته شده در سال 1719 م. که نه تنها به زبان هاي مختلف ترجمه شده بلکه بارها دست مايه فيلم هاي سينمايي و سريال هاي تلويزيوني قرار گرفته است و البته لقب «پدر رمان انگليسي» را نيز به خود اختصاص داده است.
اما آيا کسي مي تواند بين اين اثر و جهان سياست ارتباطي برقرار کند. اينجاست که علاقمندان به ادبيات ممکن است آشفته شوند که نبايد هنر و ادبيات را به سياست آلوده کرد، با اين حال نظر ادوارد سعيد نويسنده و روشنفکر فلسطيني الاصل مقيم آمريکا چيز ديگري است.
ادوارد سعيد در سال 1935 در بيت المقدس و در خانواده اي مسيحي پيش از اشغال فلسطين به دنيا آمد وي استاد دانشگاه دانشگاه کلمبياي آمريکا در رشته زبان انگليسي و ادبيات تطبيقي بود. سعيد کتب متعددي دارد که قرار نيست به معرفي همه آنها بپردازيم اما او در يکي از اين کتاب هاي نگاهي را مطرح مي کند که ميان بسياري از مقولات ادبي و هنري و جهان سياست ارتباط جدي برقرار مي کند.مکتب "هنر براي هنر" که هدف را براي توليد اثر هنري سمي مهلک براي آن اثر و آفريننده آن مي داند، هنر و اثر هنري ناب را در صورتي به رسميت مي شناسد که از شائبه هر هدفي غير هنري دور باشد.
هنر براي هنر اتفاقا ريشه در مغرب زمين دارد و پايش از آن سو به ممالک مشرق باز شده است. در نگاه معتقدين به اين مکتب بدترين دشنامي که مي شود به يک هنرمند داد وجود شائبه سياسي بودن در اثر هنري است. حال آيا مي شود به شاهکارهاي هنر مدرن در حيطه هنرهاي نمايشي، رمان و يا هر حوزه هنري ديگر برچسب سياسي زد و رفت؟
اين کاري است که نه يک مذهبي انقلابي که يک استاد دانشگاه آمريکا و روشنفکر در کتاب خود با استدلال و بررسي علمي- به شيوه امروزي- با نهايت صراحت انجام مي دهد.کتاب "فرهنگ و امپرياليسم" اساسا بر اين موضوع بنا شده که چگونه فرهنگ و هنر و ابزارهاي ان در دسترس امپرياليست ها قرار گرفته و در راستاي فضا سازي امپرياليستي و توجيه زياده خواهي کشورهاي شمال عليه کشورهاي جنوب آثار هنري و ادبي شکل گرفته اند.
اين آثار، چندان هم بي نام و نشان هم نيستند. در حيطه هنرهاي نمايشي سعيد در کتابش اپراهاي معروفي را به عنوان مثال تحليل مي کند، در حيطه رمان هم، از ادبيات آمريکا و حتي از ادبيات کشورهاي ديگر اروپايي که همه دستي بر آتش امپرياليسم داشته اند آثار بسيار مهمي را به عرصه تحليل مي کشد. آفريننده هاي اين آثار نيز آدم هاي کوچکي نيستند؛ يکي از آنها چارلز ديکنز انگليسي است که کمتر کسي است در جهان که با دنياي رمان اندک آشنايي داشته باشد و آثار ديکنز را نخوانده و يا اقتباس هاي سينمايي و تلويزيوني مهم از آن را نديده باشد.
از ديدگاه ادوارد سعيد اين نوع آثار همه روايت ها و فضا سازي هايي را پي مي گيرند که در راستاي توجيه تکاپوهاي استعماري و امپرياليستي هستند.مثالي نيز که در ابتداي بحث آمد يعني رابينسون کروزوئه از مثال هاي مهم کتاب فرهنگ و امپرياليسم ادوارد سعيد است.
سعيد درباره اين اثر معتقد است که رابينسون در اين داستان نماد بارز و تمام و کما يک امپرياليست است.امپرياليستي که مخاطب هرگز از او متنفر نمي شود. رابينسون به جزيره اي آمده است که هيچ ساکني ندارد. سعي رد آباداني آن مي گيرد، اما براي در امان ماندن از خطرات موجود در ان جزيره بايد براي خود پناهگاه و قلعه اي داشته باشد و ناچار به داشتن سلاح است. رابينسون پس از مدتي با يکي از ساکنان بومي جزيره برخورد مي کند، درست است که او را به خدمت مي گيرد اما او را از دنياي وحوش نجات مي دهد، به او لباس مي دهد، حرف زدن مي آموزد و ... جمعه در مقابل مي آموزد براي اين که از مواهب زندگي جديد بتواند بهرمند شود بايد خدمت اين ارباب جديد را با جان و دل بپذيرد.سعيد مي خواهد بگويد اين همان ديدي است که در جهان شمال نسبت به استعمار گر و استعمار شده وجود دارد.
در بخش ديگري از اين کتاب ادوارد سعيد اشاره اي نيز به يک فيلم دارد که تنها در بخش محدودي قالب هاي آثار هنري هم عصرش را شکسته است. در دهه 80 ميلادي يک استاد دانشگاه در آمريکا با کمک شبکه PBS که يک شبکه متخصص در توليد آثار مستند است فيلمي در باره آفريقا ساخت. اين فيلم با نام "آفريقايي ها" يا "Africans" مشهور است.
اين استاد آفريقايي تبار دانشگاه هاي آمريکا و هچنين شبکه آمريکايي که اين فيلم را توليد کرده بود پس از توليد اين فيلم مستند به سرعت تحت فشار قرار مي گيرند، ماجرا از چه قرار است؟ سعيد توضيح مي دهد که اين فيلم تنها اندکي خواسته است تا مخالف جهت رودخانه شنا کند.
لابي اسرائيلي در ايالات متحده آمريکا از اين فيلم انتقادهاي تندي مي کند، به طوري که روزنامه نيويورک تايمز که توسط دوستان صهيونيست ها در آمريکا اداره مي شود اين اثر مستند را به باد انتقاد مي گيرند و ستون نويس تلويزيون اين روزنامه در همان سال ها تندترين مقالات را عليه اين مستند به نگارش در مي آورد.بهانه انتقاد از اين فيلم چيزي نيست جز اين نکته که چرا فيلم ياد شده آنچنان که بايد به نقش مثبت اسرائيل در آفريقا اشاره اي نمي کند، يا به عبارت بهتر تکاپوهيا استعماري و امپرياليستي صهيونيست ها را در آفريقا تائيد نمي کند.
جالب اينجاست که وقتي به سراغ کارنامه و زندگي نامه اين استاد دانشگاه مي رويم يکي از نکات عمده اي که در اين زندگي نامه در اکثر مقالاتي که در باره او نگاشته شده است به آن اشاره شده غرب گرايي شديد سازنده فيلم "آفريقايي ها" است.
جزيره رابينسون کروزوئه شباهت زيادي به تصويري دارد که امپراطوري رسانه اي حاکم بر جهان از وطن ادوارد سعيد در سال هاي پس از دهه 40 ميلادي به جهان معرفي کرد. " سرزمين بدون ملت براي مردم بدون سرزمين". ادوارد سعيد خود زخم خورده همين فرهنگ است. «فرهنگ امپرياليسم».
کد خبر 2698
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۵:۱۲
- ۰ نظر
- چاپ
ممکن است دادن لقب سياسي به يک اثر هنري دوره مدرن براي علاقمندان به نظريه هنر براي هنر هرگز قابل قبول نباشد، اما ادوارد سعيد روشنفکري است که بر اين نظريه اش اصرار دارد.