گروه فرهنگی مشرق - علیاکبر عبدالرشیدی - کارشناس پیشکسوت که اجرای اولین گفتوگوی زنده تلویزیونی روحانی را عهدار بود، با حضور در ایسنا، از شرایط این روزهای تلویزیون در حوزه اجرا گفت و اینکه چه میزان لازم است نسبت به این حوزه تخصصی برخورد شود.
او در بخش اول این گفتوگو به پرسشهایی دربارهی ستاره سازی در برنامههای گفتوگو محور، حاشیه امن مجریان، مناظرههای تلویزیونی و ... پاسخ میدهد.
***
«47 سال است در رسانهام. کارم را از رادیو شروع کردم. اول پژوهشگر بودم و در حوزه ایرانشناسی و فرهنگ مردم با مرحوم سیدابوالقاسم انجبی شیرازی کار میکردم و بعد در سال 50 به تلویزیون منتقل شدم و در برنامه «خبر در خبر» تلویزیون در واحد مرکزی خبر بودم.
بعد از آن خبرنگار در حوزههای بینالمللی بودم، خبرنگار اغزامی لندن هم بودم ولی سازمانهای مختلف بینالمللی را پوشش میدادم، کشورهای مختلفی میرفتم و بعد به ایران برگشتم تا سال 73و پس از آن بود که مجری برنامههای اقتصادی و علمی شدم.»
این بخشی از صحبتهای مجری پیشکسوت تلویزیون است که صحبتهایش را با معرفی خود آغاز میکند.
علیاکبر عبدالرشیدی سپس میگوید: مهمترین برنامهای که در این دوره داشتم به عقیدهی خودم، برنامه «پرتو» بود که هفت سال به روی آنتن رفت و شخصیتهای ایرانی و جهانی به برنامه میآمدند و مباحث آن علمی بود.
علی اکبر عبدالرشیدی علاوه بر خبرنگاری، در برنامههای مختلف تلویزیونی به عنوان مجری نیز حضور داشته است. برخی از این برنامهها به صورت تک برنامه بوده و تعدادی دیگر در قالب مجموعههای چند قسمتی به صورت زنده یا ضبط شده پخش شدهاند.
تعدادی از این برنامهها عبارتند از «پرتو» (شبکه چهار- علمی- زنده)، «شماوسیما» (شبکه یک - رسانه - ضبط شده)، «الف، ب، بورس» (شبکه بازار- آموزش بورس - ضبط شده).
مشکل اساسی از آنجا شروع میشود که تلویزیون اصولا ستارهمحور نیست
وقتی از این مجری پیشکسوت درخصوص تلویزیون و حضور مجریان ستاره در این رسانه میپرسیم، در پاسخ میگوید: مشکل اساسی از آنجا شروع میشود که تلویزیون اصولا ستاره محور نیست؛ یعنی دوست ندارد افرادی که آنجا کار میکنند مرکزیت داشته باشند. در حالی که در همه جای دنیا تلویزیون و مدیریت تلویزیون را نمیبینید، آنچه میبینید برنامههایی است به نام افرادی که ستاره هستند. افرادی که تلویزیون را دنبال خودشان میکشند. این یک فایدههایی دارد؛ فرض کنید اینکه میگوییم مجری مطرح دنیا، همه مسؤولیت گردن این شخص است؛ ضمن اینکه تمام سیاستها، تمام ملاحظات، تمام خط قرمزها همه رعایت میشود ولی اختیار و مدیریت برنامه را بر عهده یک نفر میگذارند و یک نفر قهرمان میشود، هرگاه هم که مشکلی پیش بیاید شبکه تلویزیونی آسیب نمیبیند. بلکه آن فرد آسیب میبیند؛ بنابراین تلویزیون همیشه سرجایش میماند. ما حتی نمیدانیم مدیر شبکههای مطرح چه کسانی هستند، بهترین کار این بود که آمدند برنامهها را فردی کردند.
در تلویزیون ما این نگاه نیست، فاصله بین تأسیس تلویزیون ملی در سال 46 تا انقلاب، فقط 11 سال است به همین جهت این فرصت پیدا نشد که تلویزیون تجربههای خودش را انجام بدهد. بعد از انقلاب اتفاقا تلاش تلویزیون بر این بود که ستارهمحور نشود؛ اگر نکته خوبی داشت به نام مدیریت باشد و اگر نکته بدی داشت بیندازند گردن افرادی که آنجا باشند. بنابراین با این توصیف نیازی به ستاره ندارند، وقتی نیاز به ستاره نیست دیگر ستاره در آن برنامه دیده نمیشود و خیلی راحت جابهجا میشود.
قرائتی تنها کسی بود که 34 سال برنامهاش قطع نشد
عبدالرشیدی در ادامه با اشاره به حضور 34 ساله قرائتی در تلویزیون میگوید: در روزنامهای خواندم آقای قرائتی از این که 34 سال برنامهاش در تلویزیون قطع نشده است، به عنوان مزیت اسم میبرد و میگوید من تنها کسی در تاریخ جهان اسلام هستم که 34 سال است برنامهام قطع نشده است. دلیل استمرار پیام برنامه هم همین تداوم بوده است. من با خوب و بد آن کاری ندارم. در تلویزیون ما این اتفاق به ندرت میافتد. یک برنامه خیلی راحت شروع میشود، بعد از 10 تا 20 قسمت، مجری آن تغییر میکند حتی تهیهکنندهاش هم عوض میشود. یک بخش آن از این جهت است که در مقاطع مختلف حساسیتهای مختلفی در مملکت وجود داشت و این نگرانی بود که اگر این شخص قهرمان شود، ممکن است از قهرمانیاش استفادههای نابهجا کند. مواردی را هم داریم کسانی در تلویزیون مشهور شدند بعد رفتند در جاهای دیگر از این شهرتشان استفاده کردند، بخش سهو آن نیز این است که اصلا این تفکر در تلویزیون وجود نداشته است.
مجری، یک نفر که فقط مینشیند و حرف میزند؟!
این مجری با اشاره به اینکه تلقیای که در کشور ما از مجری وجود دارد، این است که یک نفر فقط مینشیند و حرف میزند، میگوید: میزان تصویری که از مدیران شبکههای ما پخش میشود، در هیچ جای دیگر دنیا نمیبینید حتی 30 سال قبل کسی چنین اجازهای را نداشت که نام مدیران و رؤسای سازمان را در تلویزیون و برنامههایش تکرار کند. الان وقتی برنامهای موفق میشود، این برنامه را به حساب مدیریت سازمان میگذارند. مدیران، رؤسا و قائممقامان شبکهها میآیند روی آنتن و میگویند ما انجام دادیم در نتیجه وقتی که برنامه ستارهمحور نباشد طبعا برایشان فرقی نمیکند که فرد اجراکننده چه کسی است؛ هر کسی میتواند بیاید و اجرا کند.
او تصریح میکند: متاسفانه تلقی که در کشور ما از مجری وجود دارد این است که یک نفر فقط مینشیند و حرف میزند حال اینکه چه ویژگیهایی دارد اینها برایشان مهم نیست به همین دلیل برنامهها در یک سطحی ارائه میشوند که به اعتقاد من پایینتر از سطح میانگین جامعه است. وقتی برنامه مجری خوب نداشته باشد، افت میکند. معنایش این نیست که ما اصلا مجری خوب نداریم ولی مجری در تلویزیون باید کسی باشد که خیلی از ویژگیها را داشته باشد و یکی از ویژگیهایش خوب حرف زدن باشد.
وی در ادامه درخصوص ویژگیهای یک مجری خوب اظهار میکند: مجری تلویزیون، شخصیتی است که به خیلی دانشها آگاه باشد، نه به عمق یک اقیانوس اما به عمق یک بند انگشت باید بداند. باید مبانی بسیاری از علوم را بداند و اگرنه به یکسری اتفاقاتی برمیخورد که نباید بیفتد. به همین دلیل بسیاری از مجریان مطرح دنیا دورههای مختلف خبرنگاری، تهیهکنندگی، برنامهسازی و غیره را طی میکنند و بعد مجری میشوند. اما در کشور ما گاهی اوقات برای اجرا، افرادی که تا آن روز سابقه کار در رسانه نداشتند را در کار میگذارند برخی از اینها نمیتوانند در طول زمان رشد کافی کنند به همین دلیل برمیخورند به مشکلاتی که ما اکنون در ارتباط با جامعه میبینیم، وقتی هم که جامعه نتواند با یک مجری ارتباط برقرار کند خیلی طبیعی است که آن برنامه شکست میخورد.
مجریان «ماه عسل»، «نود» و ... خلاقیت خاص خود را دارند
عبدالرشیدی با سوالی مبنی بر این روبهرو شد که با این شرایط بازهم برنامههایی وجود دارند که به واسطهی مجریانشان اوج میگیرند. اینکه در تلویزیون تک ستارههایی داریم که به نوعی برند میشوند و با رفتنشان برنامه به شدت افت میکند و با آمدنشان برنامه دوباره اوج میگیرد. این اتفاق چگونه رخ میدهد؟
او در پاسخ به پرسش بالا میگوید: مجریان برنامههایی چون «ماه عسل»، «نود»، «هفت» (در دوره جیرانی) و ...، کسانی هستند که خلاقیتهای خاص خودشان را دارند و آنها هستند که این برنامهها را برنامه میکنند. البته حمایت تلویزیون هم لازم است. ولی حاشیه امن مباحث این برنامهها را هم در نظر بگیرید. وقتی که کسی میآید در یک برنامه ورزشی صحبت میکند حاشیه امن آن خیلی زیاد است و خیلی راحت میتواند چالش داشته باشد. اما در عین حال باید شخصی مثل فردوسیپور باشد که از عهده این کار برآید. ما چقدر برنامه ورزشی در تلویزیون داریم. کدامیک از مجریان برنامههای ورزشی توانستند تا این اندازه محبوبیت پیدا کنند، فردوسیپور کسی است که دانش این کار را دارد، تسلط دارد و تمام ویژگیهای یک مجری خوب را دارد.
جیرانی در «هفت» از یک خاستگاه دیگر بحث میکرد
این مجری برنامههای اقتصادی در مورد برنامه «هفت» نیز اظهار میکند: جایگزین شدن جیرانی با گبرلو باعث شد برنامه یک مقدار جذابیت خود را از دست بدهد، آقای جیرانی از یک خاستگاه دیگر بحث میکرد به هر حال کارگردان سینما بود، کسی بود که در سینما رشد کرده بود.
تصور کنید که روزی فردوسیپور را از «90» بگیرید
عبدالرشیدی در مورد «ماه عسل» نیز که به عنوان یک برنامهستاره محور محسوب میشود، اظهار کرد: باید بگویم آقای علیخانی چند سال برنامه اجرا کرد و برنامههایش موفق نبود اما چرا امسال انقدر موفق بود، به این دلیل است که امسال به کانون بحث و موضوعی نزدیک شد که جامعه واقعا میخواست، آزمون و خطاهایش را هم انجام داده بود و در حقیقت رشد لازم را پیدا کرده بود و اگر این مسیر را طی کند برنامههای بعدیاش خیلی بهتر از این خواهد بود. اینها به دلیل ویژگیهای خاص خودشان یعنی رشد در تلویزیون، اهل مطالعه بودن، روحیه پژوهشی داشتن و دانش خصلتهای شخصی موفق هستند. شما فرض کنید همین دو مجری جوان - علیخانی و فردوسیپور - ویژگیهای دیگری هم داشته باشند، آن وقت میبینید برنامهشان خیلی جذابتر خواهد شد. اما تصور کنید که روزی آقای فردوسیپور را از برنامه 90 بگیرید آیا برنامه 90 میتواند ادامه پیدا کند؟
ستاره محوری باید در تمام برنامهها باشد
عبدالرشیدی با اشاره به ستاره محور بودن برنامههایی چون «ماه عسل» و «نود»، میگوید: این همان ستارهمحوری است که به اعتقاد من باید در تمام برنامهها باشد باید در تمام برنامههای اقتصادی، سیاسی، علمی، فرهنگی و هنری به همین شکل باشد. متأسفانه در بعضی موارد یا سازمان انتخاب درستی نکرده یا مجریانی که انتخاب میکند را ندارد. شما ببینید در همین تیپ برنامههای علیخانی چند مجری آمدند و رفتند و نتوانستند بمانند، یا سازمان نمیتوانست آنها را تحمل کند یا آنها نمیتوانستند؛ بنابراین پیدا کردن 100 مجری از میان 70 میلیون جمعت کار سهلی است نه اینکه سهل است ولی بالاخره شدنی است. باید این تیپ افراد را برای برنامهها در نظر بگیریم. یکی از ویژگیهای یک برنامه گفتوگو محور موفق، رابطه تنگاتنگی است که مجری با تهیهکننده دارد و یا اینکه خودش تهیهکننده است. در این شرایط برنامه یکدست میشود. اگر برنامه تهیهکنندهای داشته باشد که نتواند ارتباط بگیرد، طبعا آن مجری هم نمیتواند با مخاطب ارتباط بگیرد.
***
بخش دیگری از این نشست به طرح پرسشهایی دربارهی لزوم حاشیه امن برای اجرای برنامههای تلویزیونی گذشت و اینکه در برخی برنامهها به راحتی مجریان با یک اشتباه کنار گذاشته میشوند.
در حوزههای سیاسی پشت مجری نمیایستند
این مجری درباره لزوم حمایت مدیران تلویزیون از مجریان گفت: حاشیه امن در برنامههای تلویزیون نباید محدود به برنامههایی شود که مدعیان کمتری دارد یا مدعیان ضعیفی دارد؛ مثلا اگر در برنامههای ورزشی مجری راحت وارد مباحث میشود و سازمان و ارکان حکومتی هم از او حمایت میکنند، باید در موضوعات دیگر هم این اتفاق بیفتد. اشکال در این است که در حوزههای سیاسی یا حوزههای دیگر محدودیت وجود دارد و پشت مجری نمیایستند و رسانه مجری را بلافاصله مارک میزند به اینکه طرفدار حذب یا گروه سیاسی است. در حالی که شما باید یک مجری را انتخاب کنی که فعالیت سیاسی و حزبی خود را در کارش دخیل نکند و بتواند واقعا به صورت بیطرفه نقد کند و وارد بحث شود. از طرفی حساسیتهای جامعه هم شرط است. البته این هم بدانید یک برنامهای با چند کلمه پایین و بالا میتواند تنش هم ایجاد کند. به همین جهت است که به جای اینکه چارهاندیشی شود که چه کنیم، ترجیح داده شده که این تیپ برنامهها را کلا از این فضا خارج کنیم. یعنی برایشان حاشیه امن در نظر نگیریم و دنبال آدمها نرویم.
صدا و سیما پیش از این برای حل مشکل مجری چه کرد؟
این مجری در خصوص راهکارهای صدا و سیما در قبال انتخاب مجری باسواد و همچنین محبوب میگوید: در مقطعی در صداوسیما برای حل این مشکل آمدند و گفتند که ما باید از اساتید دانشگاهها استفاده کنیم. فکر میکردند که مجریان چون بیسوادند نمیتوانند سوال درست مطرح کنند، تصمیم گرفتند از اساتید دانشگاه استفاده کنند. بنابراین خیلی از برنامهها را میدیدید که از اساتید دانشگاه استفاده میکردند اما یک اشکالی داشت و آن این بود که استاد دانشگاه، تلویزیونی نیست. دانش را دارد اما فردی رسانهای نیست. قرار گرفتن جلوی دوربین و رسانه خود یک تخصص نیاز دارد. به همین جهت آن برنامهها هم موفق از آب درنیامدند. در فاز دوم هم گفتند از بازیگران سینما و تئاتر استفاده کنیم که میتوانند ارتباط خوبی با دوربین برقرار کنند، اما آنها هم نقص دیگری داشتند. مزیت ارتباط داشتند اما توانایی پیگیری مطالب را نداشتند.
وی ادامه میدهد: مجری تلویزیون باید هر دو خصلت را داشته باشد؛ یعنی هم باید دانش دانشگاهی داشته باشد و هم توان ارتباط با جامعه را داشته باشد حتی اگر نه در حد بازیگر حرفهای درجه یک، اما ویژگی نمایشی را داشته باشد و رسانه را خوب بشناسد. کسی که در رسانه رشد نکرده باشد نمیتواند در آن محیط قرار بگیرد. به همین جهت باید در گزینش افراد این سه ویژگی را در نظر بگیریم. مجری برنامههای زنده باید بداند از این قابلیتهایی که حتی در اطرافش وجود دارد چگونه استفاده کند تخصص خیلی مهم است. اینکه یک مجری را که سالهاست در برنامه بزرگسالان برنامه اجرا کرده را به برنامه کودک ببرید به چه دلیل است؟! آیا کارمند است و استخدام شده و باید حقوق بگیرد و یا اینکه دلیل دیگری برایش دارید؟ مجری که در سینما کار میکند، در علم و سیاست کار میکند و ... باید در حوزه خودش پیشرفت کند.
رسانه باید با حوزه اجرا تخصصی برخورد کند
عبدالرشیدی با بیان اینکه در بعضی از برنامههای تلویزیونی مدیران شبکهها حتی مجری را انتخاب نمیکنند، گفت: مجریان گاهی اوقات به وسیله تهیهکنندگان انتخاب میشوند. گاهی اوقات هم افراد در سازمان مشغول کار دیگری هستند و صرف اینکه میتوانند جلوی دوربین قرار بگیرند، مجری برنامه میشوند. به همین علت است که به برنامه آسیب میرسد. رسانه باید تخصصی برخورد کند و نیروهایی انتخاب کند که قدرت انتخاب داشته باشند. این اعتقاد و این ارتباط، یک روزه به دست نمیآید. شما میتوانید یک روزه فردی خوشتیپ و خوش بیان را بیاورید که در ابتدای امر هم مخاطب فکر کند که خیلی قابل اعتماد است، اما در طول زمان با تعاملی که دارد و حرفهایی که زده میشود، کمکم این اعتماد از دست میرود. مجری باید اول این اعتماد را به دست بیاورد و بعد جلوی دوربین بنشیند.
شنیدهام که تلویزیون میگوید باید جوانگرایی کنیم
این مجری در عین حال گفت: اتفاق دیگری که در تلویزیون افتاده است بحث جوانگرایی است. شنیدهام که تلویزیون میگوید باید جوانگرایی کنیم. اما شما میبینید که در برنامههای پیچیده سنگین و جدی دنیا الزاما جوانها نمینشینند. مثلا اگر مناظرههای سیاسی رییس جمهور آمریکا یا کشورهای دیگر را ببینید مشاهده میکنید مجریان مجرب ورزیدهای را میگذارند چرا که بحث اعتماد مراسم مطرح است. بحثی که مردم با آنها بتوانند رابطه برقرار کنند مطرح است. شاید در برخی از شبکههایی که خیلی در ایران مورد توجه هستند مجریان جوان زیاد میبینیم به همین جهت این الگوگیری در سازمان شده است. یک بحث جوانگرایی و دیگری دکورها.
فرمتهای دکور تقلید میشود
این مجری با اشاره به بحث جوانگرایی و تقلید دکورها، افزود: فرمتهای دکور تقلید میشود، البته اشکالی ندارد که فرمت را مشابه کردیم و یا مجریان جوان یا مشابه میگذاریم تا برنامه جذاب شود، اما گمان نمیکنیم که این تلقی علمی باشد.
زیبنده یک رسانه نیست اگر بخواهیم مناظرهها را به آزمون و خطا تعبیر کنیم
این مجری برنامههای قدیمی درخصوص مناظرهها و شیوه اجرای مناظرههای انتخاباتی میگوید: مناظرهها در دو مرحله انجام شد؛ در مرحله اول خیلی واکنش تندی از طرف جامعه و کارشناسان بروز کرد که بالاجبار به شکل دیگری تغییر پیدا کرد که قابل قبولتر بود. و این به نظر من در یک رسانه فراگیر که حداقل 70 میلیون بیننده دارد، زیبنده یک رسانه نیست. اگر بخواهیم مناظرهها را به آزمون و خطا تعبیر کنیم، یعنی ما نباید آن مناظرهی شیوه اول را انجام میدادیم. این تأکید که این شیوه بر اساس چندین هزار نفر ساعت کار علمی تحقیقی و پژوهشی انجام شده را منکر نمیشوم اما دیدید که به چه شکلی انجام شد و خود کاندیداها بیشتر از مردم معترض بودند.
عبدالرشیدی درخصوص نقش مجری در برنامهی مناظرهها نیز گفت: مجری از مسیر آزمون و خطا گذشته است. شما اگر دقت کنید در دورههای قبل مجریان نشسته بودند و خود میهمانان پای بحث بودند. در حالی که این افراد اصلا مجری نبودند. افرادی را خارج از سازمان میآوردند و اصرار هم داشتند اتفاقا مجری نباشند و بین نامزدها مینشستند که خودشان وارد بحث میشدند و این، تلقیهای منفی داشت. در مناظرهها مجری تلویزیون حتما باید بیطرف باشد و نباید نزدیکی به یکی از جناحها در صورتش دیده شود.
او تاکید کرد:برای دورههای بعد از همین حالا باید فکرهای بیشتری سنجیده شود.
فکر نمیکنم این مناظرههای تلویزیونی با این قالب مطلوب باشد
این مجری همچنین دربارهی مناظرههای تلویزیونی که این روزها با موضوعات مختلف از تلویزیون پخش میشوند، اظهار میکند: فکر نمیکنم این مناظرههای تلویزیونی با این قالب مطلوب باشد. یک وقت این بحث در سازمان جدی بود که برنامههای گفتوگو محور نباید با چالش همراه باشد و چالشها نباید با تنش همراه باشد اما در این مناظرهها چالشها جدی مطرح میشود و به جای اینکه با اطلاعات و آمار پاسخ داده شود، بیشتر تردید ایجاد میکند. اصولا نقش رسانه در دنیا پاسخگویی به ابهامات و تردیدها در جامعه است. یعنی همسو کردن و همگن کردن یک جامعه حول محوری که آن رسانه فکر میکند درست است و افراد جامعه را با منطق خودش همسو کند. اگر رسانه نقش ایجاد تردید و ابهام را ایفا کند به نظر من نقش خیلی سازندهای در عملکرد رسانه نخواهد داشت.
مشکل اساسی از آنجا شروع میشود که تلویزیون اصولا ستاره محور نیست؛ یعنی دوست ندارد افرادی که آنجا کار میکنند مرکزیت داشته باشند.