این طور که مشخص است پدرش، آیتالله مهدی شاهآبادی نقش مؤثری در زندگی وی داشته و در تمام روند تحصیلاتش رد پایی از خود به جای گذاشته است حتی علاوه بر علم به تفریح و ورزش بچهها هم بسیار توجه داشته و معتقد بوده که نسل جدید نباید افسرده و خموده شود.
وی علاوه بر استعداد زیاد در تحصیل و فراگیری علم در حوزه و دانشگاه، بسیار به کوهنوردی و ورزش علاقهمند بوده و رد پایی از خود در کوههای ایران برجای گذاشته است و در ایام کنونی نیز حتی دست از پیادهروی و کوه نوردی بر نمیدارد و پروژه پیادهروی نجف تا کربلا را دنبال میکند وی میگوید دعای عهد یکی از بهترین ادعیهای است که باید خواندن آن بین مردم ترویج پیدا کند.
این استاد حوزه و دانشگاه و مدیر مؤسسه غدیرشناسی قم منابع بسیاری در حوزه امامت و ولایت تهیه کرده و در اختیار دانشجویان قرار داده و معتقد است که این روزها شبهات بسیار زیاد شده و دانشجویان نیز تشنه دانش در این حوزه هستند چرا که خوراک مسموم برای جوانان زیاد تهیه میشود.
حجتالاسلام سعید شاهآبادی خاطرات بسیاری از پدر شهیدش و خانواده دارد، وی پدرش را الگوی مجاهدت و مادرش را الگوی فداکاری میداند و میگوید سازش مهمترین نکته در شکل گیری و پایداری یک زندگی است همان توصیهای که حضرت امام در هنگام ازدواجشان به او داشت.
مؤسس هیئت عهد آدینه میگوید خطبه عقدش را مرحوم امام خمینی(ره) خوانده و خاطره خوبی از حضور کنار حضرت امام دارد.
وی از دوران مبارزات و دستگیریهای خود و پدرش پیش از انقلاب اسلامی ایران میگوید و بیان میکند که روزگار سختی را در دوران تبعید پدر به همراه خانواده گذراندهاند، حتی برخی از اعضای خانواده مادری نیز به دلیل فعالیتهای انقلابی شهید شدهاند.
مشروح بخش دوم گپوگفت با حجتالاسلام سعید شاهآبادی را در ادامه میخوانیم:
پدرم نخستین بار برایم موتور خرید
*از دیگر خاطراتی که از آیتالله شاه آبادی، پدرتان دارید برای ما تعریف کنید؟
-آیتالله شاهآبادی برای اینکه بچهها پرتحرک و شجاع بار بیایند بسیار تلاش کردند خودشان برای من موتور خریدند بدون اینکه من بدانم، از خیابان پشت مجلس بهارستان موقعی که رفته بودند برای موتور خریدن، یک نفر را دیدند که با موتور ورود ممنوع آمده و در خیابان تصادف و فوت کرده بود، هر پدر دیگری بود همان جا پشیمان میشد اما ایشان گفت: پسرم یا باید موتور سواری یاد بگیرد یا بمیرد! ما از جملات مواظب باش، احتیاط کن و تند نرو از پدر نشنیدیم درحالی که الان پدرها را میبینیم که دوچرخه هم برای فرزندانشان نمیگیرند و کلی چالش برای این کارها با بچهها دارند و پدر و مادرها میخواهند مثل سن و سال خودشان بچهها با احتیاط باشند درحالیکه بچه نباید بنشیند، نباید ساکت باشد بچهای که بنشیند مریض است بچه باید تحرک کند اینها آموزههایی است که باید خوب به نسل جدید و پدرومادرها منتقل بشود الان خانههای آپارتمانی هم مزید بر علت شده است و اجازه تحرک را از بچهها گرفته است خود پدر من از بچگیشان تعریف میکردند که چه زندگی خوبی داشتند و میگفتند در خانهشان تعدادی درخت تبریزی بوده چون آقای شاه آبادی بزرگ تعداد زیادی فرزند، پنج همسر داشتند و از چهار همسرشان فرزند داشتند و 17 فرزندشان زنده مانده بود برخی پسرعموها با پدر ما هم سن بودند و جمعشان یک لشگر میشدند پدر ما یک قصه تعریف میکرد که از سر درختها با بچهها میپریدند و ما افسوس میخوردیم که الان خانهها حیات ندارد.
خانوادهها تدبیر کنند تا نسل جدید افسرده نشود
*متأسفانه این فضاهای بی تحرکی بین قشر مذهبی بیشتر است..
-بله همینطور که جلو میرویم زمینههای تحرک کم میشود و پدر و مادرها تلاش نمیکنند یک ایرادی هم هست که پدر و مادرهای مذهبی فضاهای بیرون را مناسب نمیدانند و ترجیح میدهند بچهها را به جای بردن مکانهای شاد و تفریحی ببرند هیئت و مسجد، بهرحال هر فضایی جای خود را دارد پس بچه کجا بدود و شیطانی کند و توپ بزند ؟ در این خانهها که نمیتوان تکان خورد پدر و مادرها باید تدبیر کنند وگرنه نسلها افسرده میشود مخصوصاً بین قشر مذهبی و به ویژه بین دختران، پدر و مادرها فکر میکنند دختر را هر جا ببرند آموزه بد دارد، پس هرچه نگاه میکنیم دخترها را مذهبی اما خمود میبینیم.
پدر ما به عنوان یک عالم و شخصیت دینی و فقهی بود اما در عین حال در کوهها باید میدودیم تا به ایشان برسیم بنابراین یک جوان زمانی که میبیند روحانی علمی و مبارزاتیاش ورزش میکند و شاد و با نشاط است از او الگو میگیرد بنابراین ما هیچوقت حس نمیکردیم که پدرمان پیر است و باید رعایتش را بکنیم ما باید خودمان را به ایشان میرساندیم.
*از پدر بزرگ هم بگویید، حاج آقای شاه آبادی بزرگ؟
-ایشان را من خود درک نکردم ایشان متوفاس سوم آذر سال 1328 هستند و من متولد 37 هستم و 9 سال پس از فوت ایشان به دنیا آمدم، اما خب بر آثار و تألیفات ایشان کار کردم اوصافی از ایشان شنیدم که اگر یک وقتی بخواهم صحبت کنم خودش یک جلسه مفصل است و آمادگی آن را دارم.
آیتالله شاه آبادی کل منطقه کردستان را به هم ریخته بود
*در دوران تبعید پدر چه کردید، میدانم که ایشان را یک مدتی تبعید کرده بودند؟
-بله دوران تبعید یک دوران سختی بود آذر سال 55 ایشان تبعید شدند تازه دانشجو شده بودم ما نتوانستیم همراه او برویم چرا که مادرم فرزند کوچک داشتند ایشان به بانه مسیر بسیار سختی که هم دور و هم برف سنگین بود، تبعید شد ما بعد از یک ماه که برای ملاقات ایشان رفتیم مسیر سقز تا بانه با مینیبوس ارتفاع برفهای گوشه جاده از ارتفاع مینیبوس بیشتر بود ایشان حدود شش ماه تبعید بود البته محکومیت سه ساله بود ولی براساس تغییر رویکردهای رژیم شاه ایشان ظرف شش ماه آزاد شدند چرا که واقعاً منطقه کردستان را بهم ریختند رژیم ایشان را تبعید کرد بین سنیها که اختلاف شیعه و سنی باعث مهجور شدنشان شود اما آنجا تبدیل به یک پایگاه مبارزاتی شد که همه سنیها عاشق ایشان شدند و هنوز هم که سی سال از شهادت پدر میگذرد ما هنوز با سنیهای آنجا ارتباط داریم.
من از زندان که بیرون آمدم ادامه دانشگاه را دادم ولی طبیعتاً انقلاب شد و انقلاب یک تعطیلی در دانشگاه ایجاد کرد و بعد هم انقلاب فرهنگی وقفهای دوباره شد. من هم وارد یک سری فعالیت سیاسی شدم و در سال 63 پدر شهید شدند البته من هنوز درسم تمام نشده بود که معمم شدم.
شش ابتدایی تحریرالوسیله امام را میخواندم
*دروس حوزه را کی و چطور پیگیری کردید؟
-من همزمان تحصیل در مدرسه از ششم ابتدایی درس حوزه را نیز نزد پدر میخواندم یادم است آیتالله ربانی شیرازی را در قم دیدم، ایشان با دوچرخه میرفتند و بمن گفتند که کم کم درس حوزه را شروع کن، من هم گفتم که اکنون کتاب «تحریرالوسیله» امام را میخوانم، ایشان تعجب کرد و گفت تحریرالوسیله امام؟ گفتم بله .
بیست و شش سالگی معمم شدم
*اساتید دیگری هم به جز پدر داشتید؟
-جسته و گریخته بله ولی نه خیلی زیاد. به حدی که در همان دوران دانشجویی یک حوزه علمیهای تأسیس کردم و مدیریت آن را برعهده گرفتم، البته مدیریت کلی با پدر بود ولی کار اجرایی به این علت که آیتالله شاه آبادی آن دوره نماینده مجلس بود و اشراف کمی به دیگران کارها داشتند، با من بود بنابراین عملاً کارها تا تدریس طلبههای سال اول تا سوم را من انجام دادم خودم هم در بیست و شش سالگی معمم شدم.
روحانی نباید دوزیست باشد
*دیر بود...؟
-بله تا حدودی و البته از آن زمان به بعد دیگر هیچ وقت با لباس مبدل نبودم و حتی پشت فرمان هم لباس روحانیت را کنار نمیگذارم و مقید هستم که دوزیست نباشم، برخی روحانیون خیلی راحت دوزیست هستند.
*زمان کوه رفتن چطور؟
-حالا کوهنوردی حرفهای را مبدل میروم اما مجامع مختلف خیر.
*کی ازدواج کردید؟
- دی ماه سال 59 عقد و یک ماه بعد هم ازدواج کردم، دوران عقدم کوتاه بود مراسم ازدواج هم در طبقه بالای منزلمان برگزار شد.
شهید نامجو دایی همسرم بود
*همسرتان فامیل بودند؟
-دوست خواهرم بودند اما خب رفت و آمد خانوادگی داشتیم، دایی همسر من شهید نامجو بودند، ایشان هم آن زمان در قید حیات بود با ایشان خاطره و عکس زیاد داریم بنابراین ما هم در دوران جنگ نمیشد مراسم عروسی جدی بگیریم، یک مهمانی 60 ، 70 نفری در خانه برگزار کردیم.
مهریه همسرم یک سفر مکه بود/عقدمان را امام راحل خواندند
*مهریهشان چه بود؟
-مهریه ایشان یک سفر مکه بود، عقد را محضر حضرت امام (ره) رفتیم، خاطره خوبی از ایشان برایمان ماند و این درخواست خودم بود همزمان با عقد من و همسرم عقد خواهرم و همسرشان نیز توسط امام جاری شد. یک ماه و دو روز بعد نیز 24 بهمن همزمان با سالروز انقلاب مراسم ازدواجم را برگزار کردیم، فرزند اولم محمدعلی متولد اسفند 61 است، ایشان هم روحانیاند و بدست حضرت آقا معمم شد اکنون در قم زندگی میکند. فرزند دومم دخترم هم طلبه است ازدواج کرده و همسرشان هم روحانی است، یک نوه هم از فرزند دومم دارم. دو فرزند دیگرم «مجید» طلبه سال هفتم درس حوزه و دخترم «مریم» هم سال سوم فلسفه اسلامی هستند به نوعی دختر و پسرم همه طلبه هستند.
*شما به آنها توصیه کردید؟
-خیر خودشان میخواستند حتی به دختر اولم هم توصیه نکردم به خاطر برخی شرایط حوزهها در آن دوران، اما ایشان درس حوزه را دوست داشت حتی الان دخترم دومم هم که دانشگاه میرود یک دانشگاه تک جنسیتی را انتخاب کرده است.
زندگی با یک طلبه روحیه و اخلاق خاصی میخواهد
*شما برای ازدواج بچهها توصیهای هم داشتید؟
-بچهها الحمدالله خودشان متوجه هستند که ویژگیهای شخصیتی افراد به عنوان شریک زندگی بیشتر از ویژگیهای ظاهری حرف اصلی را میزند، پس در گزینشها پارامترهای اخلاقیات، خانواده، روحیات و صبوری برای زندگی با یک طلبه را درنظر داشتند، حتی خود دخترم اصرار داشت که مهریهاش 14 سکه باشد که عقدشان را هم حضرت آیتالله خامنهای خواندند البته ایشان چند سالی است که عقدها را تلفنی میخوانند برای ایشان را هم تلفنی خواندند.
*از امام خمینی (ره) به استثنای مراسم عقد خاطرهای هم دارید؟
-البته در ماجرای عقدی که امام خمینی برای ما خواندند انتظار داشتم که توصیههایی به ما بکنند چون ایشان شاگرد پدر بزرگ ما و استاد پدر ما بودند ایشان طبق روال همه به ما هم گفتند که با هم بسازید البته این جمله کوتاهی است اما بار معنایی زیادی دارد کسی که این واژه را اجرا کند همه زندگی را بدست آورده است.
نزد امام خمینی (ره) معمم شدم
در دوران کودکی امام را که به منزلمان میآمدند یاد دارم یک بار هم حدود سن 3،4 ساله بودم و برایشان چای بردم یک بار هم که نزد امام روز مبعث رفتیم و معمم شدم پس از شهادت پدر در سال 63، 25 رجب امام راحل قبل از ملاقات عمومی در اتاقشان ملاقات خصوصی داشتند، آیتالله خامنهای آن زمان رییس جمهور و آقای هاشمی رییس مجلس بودند و یک تعداد دیگری هم حضور داشتند و من و اخوی و حاج آقا نصرالله شاه آبادی محضر ایشان رفتیم، بهرحال دو روز از شهادت پدر گذشته و حرف جلسه حاضر آنجا بیشتر ارتباط ایشان با حاج آقای شاه آبادی و اینها بود، امام به من گفتند که حاج آقا میرزا کجاست؟ حاج آقا میرزا کسی بود که امام را با آیتالله شاه آبادی وصل کرده بود و پس از آن هم من به دست ایشان معمم شدم.
*آیتالله شاه آبادی کجا شهید شدند؟
-جزیره مجنون
مؤسسه غدیرشناسی از فعالیتهای دوران اخیر است
*شهدا که آمرزیده هستند و نیاز به طلب رحمت ما نیست بگذریم به دوران حال بازگردیم. از فعالیتهای سالهای اخیرتان بفرمایید؟
-من مجموعاً از همان سال 61 که حوزه علمیه را با پدر تأسیس کردم و بعد ایشان شهید شدند و حوزه علمیه شهید شاه آبادی تشکیل شد، یک حوزه مفصلی تأسیس کردم تا سال 74 این حوزه باقی ماند اما از آن زمان به دلیل برخی مشکلات دیگر ما حوزه را ادامه ندادیم این حوزه بزرگ بود چندهزار طلبه در شهرهای کشور داشت و نوآوریهایی را در نظام حوزه به وجود آورد البته ما مقداری چوب نوآوریهایمان را که با کم سالیمان عجین شد، خوردیم بهرحال مشکلات هم چه مالی و چه غیرمالی در کنار این حادثه به وجود آمد و ترجیح دادیم فعالیتمان را در حوزه ادامه ندهیم. پس از آن «بنیاد علوم و معارف اسلامی» را فعال کردیم و یک سری فعالیتهایی را انجام دادیم، دو سالی هم من مسئول نهاد رهبری در دانشگاه صنعتی شریف بودم بعد از نهاد بیرون آمدم و الان هم دو کار شاخص در حال انجام دارم. یکی تحت عنوان «مؤسسه غدیرشناسی» که دورههای آموزشی در حوزه امامت و ولایت در سطح کشور راه اندازی کردیم، چند هزار شاگرد آمدند و رفتند البته نظام آموزشی مصوبی نیست که مدرک داشته باشد و جاذبه مدرکی ایجاد کند افراد واقعاً برای علاقه اینجا هستند و دوست دارم این کار را توسعه دهم و اخیراً هم با شبکه قرآن ده جلسه آموزش غدیرشناسی در تلویزیون اجرا کردیم که قرار است ادامه پیدا کند.
هیئت عهد آدینه به ترویج دعای عهد در کوهها میپردازد
*شنیدم که سفرهای استانی هم راه اندازی کردید؟
-نه به آن شکل، یک مجموعه به عنوان هیئت عهد آدینه راهاندازی کردیم این هیئت صبحهای جمعه در تپه کلکچال برنامه دارد البته الان یک چند هفتهای است که تعطیل شده ولی به صورت کلی شبکه سه هم این برنامه را پوشش مستقیم میدهد، در اصفهان و مشهد و زنجان هم این کار شکل گرفته سیاست ما ترویج دعای عهد صبحهای جمعه در کوهها است.
پیادهروی نجف تا کربلا با استقبال خوبی روبه رو شده
*پس هنوز هم صبحهای جمعه پایه ثابت کوه هستید؟
-بله الان داریم یک پیاده روی اربعین (از نجف تا کربلا) راه اندازی میکنیم سال گذشته هم انجام دادیم که البته فقط از تهران بود امسال در سراسر کشور است، الحمدالله ثبت نام خوب بوده و چندین هزار نفر ثبت نام کردند این کار از سوی هیئت عهد آدینه با هماهنگی سازمان حج و زیارت انجام میشود. پیاده روی را به هر حال سازمان حج و زیارت راه نمیاندازد اما تشکلهای مردمی میتوانند با هماهنگی با این سازمان انجام دهند پیاده روی سه روز و نیم است و ماندن و ادامه دادن افراد در هر مسیر به انتخاب خودشان است الان این حرکت بیش از ده سال است که پس از سقوط صدام انجام میشود و بیست تا سی میلیون جمعیت در کربلای بدون امکانات دراین ایام شرکت میکنند و بهترین پذیراییها را میشوند در هر جایی در مسیر خوراکی و استراحت است و هر کس هر امکاناتی دارد به زائران در طبق اخلاص ارائه میکند، بنابراین این یک حماسه و اتفاق است. چیست این عشق امام حسین (ع) و این کار خودجوش؟ بهرحال ما هم این کار را کشوری ساماندهی میکنیم و جلسات توجیهی زائرین را در استانها داریم ما اولین جلسه توجیهیمان هم جمعه اول آذر در کویر مرنجاب برگزار شد.
*خانمها هم در این سفر هستند؟
-بله ویژگی کاروان ما این است که راحت از خانمها ثبتنام میکنیم سال گذشته تجربه خوبی از حضورشان داشتیم آقایان بیشتر مشکل آفرین هستند تا خانمها! بنابراین ما سال پیش مشکلی نداشتیم. کسی که میخواهد یک کار جهادی کند و اتفاق عظیمی در زندگی شکل دهد اربعین بیاید و با سختیهای آن بسازد ما سال پیش حواسمان نبود و سطح توقعات زائران را بالا بردیم و امسال تلاش داریم تفهیم کنیم که این کار یک پیاده روی سه روز و نیم است البته وظایف خودمان را هم انجام میدهیم. یک سیدی توجیهی هم به زائران ارائه میکنیم، مستندی هم از برنامه پارسال در حال ساخت است، بنابراین تمام تمرکز کار ما این روزها در این حوزه است.
*حاج آقا خسته شدید... مطالعهتان نسبت به گذشته کمتر نشده؟
-خیر ولی تمرکز را در همین حوزه معارف، امامت و ولایت گذاشتیم، قبلاً حوزه علمیه و تدریس فقه و اصول و اینها خیلی بیشتر غلبه داشت امام این روزها حوزه کاری را تغییر دادیم.
تمرکزی در حوزه فلسفه نداشتم
*فلسفه هم خوانده بودید؟
-بله ولی تدریس فلسفه نداشتم، فلسفه و کلام در قم دورههایی گذرانده بودم اما تمرکزم در این حوزه نبود. البته برادرم و دخترم دراین حوزه با انگیزه هستند یکی از کارهایی که اکنون در منزل ما در حال شکل گیری است در قم و تهران صبحهای زود به صورت همزمان یک جمع شش ـ هفت نفره مباحثه فلسفه دارند، دختر من هم آنلاین در جلسهشان شرکت میکند و بنابراین یک فضای مباحثه فلسفه حدود ساعت شش و نیم صبح راه میافتد.
*چه جالب فکر میکنم ارتباط خودتان هم با رایانه و اینترنت خوب است؟
-بله بهرحال کارهایمان اقتضا میکند ثبت نامهایمان همه اینترنتی است و ثبت نام حضوری نداریم، یک مسابقه اینترنتی آل یاسین درحال برگزاری و یک مسابقه کتابخوانی هم اینترنتی و اوپنبوک الان در شرح و ترجمه زیارت آل یاسین داریم.
از محضر آیتالله مجتبی تهرانی و آقارضی شیرازی استفاده کردم
*با اساتید هم این روزها ارتباط دارید؟ از کسانی پیشتر شاگردتان بودند و الان کارهای اجرایی یا علمی دارند؟
-بله البته من خودم در تهران از محضر آیتالله مجتبی تهرانی، در فقه و فلسفه از محضر آیتالله آقارضی شیرازی که اکنون هم در قید حیات هستند در قم هم فقه را عمدتاً از محضر ایتالله دوزدوزانی و آیتالله راستی کاشانی که هر دو هم در قید حیاتاند استفاده کردم حالا چه با اساتید خودم یا افرادی که در رده سنی خودم هستند و الان هم جزو اساتید هستند در حوزه و دانشگاه ارتباط داریم.
خوراکهای مسموم اعتقادی برای جوانان زیاد شده است
*علت اینکه امروز تمرکزتان را بر مباحث امامت و ولایت گذاشتید، تعداد شبهات در این حوزه بود؟
-بله این علت اصلی است و الان تلاش دارم که بتوانم یک کار ماندگار در حوزه معرفتافزایی امامت و ولایت و پاسخگویی به شبهات اعتقادی انجام دهم.
من در دورهای که دانشگاه علم و صنعت بودم وقتی احساس کردم مشکل جدی است و شب تا صبح خوراکهای مسموم اعتقادی میرسد به دور دانشجویان حلقه میزنند و ذهنشان را مسموم میکنند تلاش کردم از قم کسانی را بیاورم که پادزهر باشند اما جواب نداد هم تعداد اساتیدی که توانایی داشته باشند کم بود هم سخت و گران میآمدند و نفوذ کافی هم بر دانشجویان نداشتند، آنهایی هم که میآمدند در مسجد خوابگاه یا دانشگاه میرفتند و کمتر به آنها مراجعه میشد بنابراین من گفتم که باید خود دانشجو را تقویت کرد دانشگاه گفت که اینها مهندسی هستند و وقت ندارند و استقبال نمیکنند اگر لااقل جزو واحدهای معارف حساب بشود، شاید بتوان کاری کرد اما من مخالفت کردم و گفتم نه سی - چهل نفر هم دراین دانشگاه چندین هزار نفری پیدا شود که علاقه مند باشند کافی است وگرنه این کنگرهها و کارهای ویترینی و تشریفاتی بی فایده است، 350 نفر آن زمان ثبت نام کردند و ما هم غافل گیر شدیم، من خطاب به مسولان گفتم که ببینید بچهها تشنه هستند و این کارها انجام نمیشود، بهرحال مجبور شدیم خیلی سریع منابع و اساتید را آماده کنیم بنابراین ما هفت تا کلاس 50 نفره تشکیل دادیم و ممتازهایشان را کربلا هم بردیم.
الان از بیرون برای دانشجویان سعی میکنیم کلاسهای حضوری و مجازی تشکیل دهیم کار سختی است چون منابع مالی نداریم با این حال افراد با عشق میآیند و یاد میگیرند اثرشان هم در جامعه زیاد است، بنابراین این کار تمرکز اصلی من است در عصر آدینه ترویج کوه نوردی هم که جزو فرمایشات حضرت آقا خامنهای است، میکنیم ایشان گاهاً میگفتند که من غصه میخورم کوهها را خلوت ببینم خود آقا با این شرایط جسمی و اشتغالی مرتب کوه میروند و من خودم یک بار در کوه ایشان را زیارت کردم ،دلم میخواهد این کار حضرت آقا را کسی جواب بدهد کوهنوردی برای همه مخصوصاً بین متدینین یک فرهنگ نیست، متدینین به صورت جدی با دلایل غیرقابل توجیه از آن فاصله گرفتهاند.
باید این فرمایش رهبر انقلاب را بهای جدی بدهیم با وزیر اسبق ورزش صحبت کرده بودم ایشان گفتند این کار ماست و باید حمایت کنیم متاسفانه هیچ حمایتی از ناحیه وزارت ورزش تا الان نداشتیم فراگیر کردن فرهنگ کوه پیمایی نه کوه نوردی حرفه ی که آن هم جای خود دارد، رسالت وزارت ورزش است این نهاد هرچه میتواند باید خودش انجام دهد و هرچه میتواند هم کمک کند به مجموعههایی که رویکردهایشان مشخص است. من چرا باید صدها میلیون تومان بابت برگزاری دو سال برنامههای کوه نوردی بدهی بر دوشم باشد؟ البته کمکهایی از غیر وزارت ورزش به ما شده ولی بهرحال وزارت ورزش خوب جلو نیامده است حاج آقای پناهیان با ما همکاری خوبی کردند، احساس به خرج دادند و برنامهها را جدی حضور داشتند و تلاش کردند حمایتهایی جذب کنند که البته به حد کافی جواب نداده است.
دعای عهد سفارش هر روزه دارد
*از ادعیه قرائت کدام را سفارش می کنید؟
-دعای عهد که در ورزش و کوه پیمایی عمومی ما آن را می خوانیم این دعا بسیار سفارش شده است به ندرت دعایی داریم که سفارش هر روزه شده باشد مثلا ادعیه دیگر مثل ندبه، کمیل و ... زمان خاص دارد اما این دعا در عین کوتاه بودن سفارش هر روزه دارد متأسفانه کمتر هم بدان توجه شده و با آن آشنا هستند به جز این هم کوه نوردی، کنار مزار شهدا رفتن، سحرخیزی و صبح زود بیدار شدن را باید ترویج دهیم.
متأسفانه صبحهای جمعه عموماً در خانهها با رخوت میگذرد در خوابگاههای دانشجویی که بسیار افتضاح است انگار گرد مرگ پاشیدهاند باید تشکلهای دانشجویی به این جوانان انگیزه دهند که کسی صبح جمعه نخوابد این نخبهها، مهندسیها و دیگر رشتهها با تدبیر هدایت شوند این کار بسیج و همت میخواهد.
*استاد موسیقی هم گوش میدهید؟
-نه خیلی ارتباطی ندارم.
*حتی سنتی؟
-نه کلاً علاقه ندارم.
*چند وقتی است درباره تکخانی خانمها بحثهایی میشود. نمیدانم شنیدید یا خیر؟
-متأسفانه خشت اول را که کج گذاشتیم تا ثریا این دیوار کج میرود باید در این زمینه هم تأملاتی بشود.
*یک نکته آخر به این علت که در ایام محرم هستیم، درباره عزاداریهای ماه محرم یا آسیبهایی که گاهاً مشاهده می شود چه توصیهای یا پیشنهادی دارید؟
-حضرت آقا و مراجع توصیههایی داشتند یک بُعد توصیه به مداحان و ذاکران اهل بیت که مستند عزاداری و مطالب را واقعی بگویند و مخصوصاً بدانند که این فرصتی برای ارتقای سطح معرفتی مردم است سعی کنند با اطلاعات در این جلسات حضور یابند نسبت به هیچ چیزی مردم به اندازه این عزاداریها انگیزه حضور ندارند شما فکر کنید در مراسم سالگرد بستگان شاید دیگر شرکت نکنند ولی همه نوع انسان و تیپی در این سینه زنیها و عزاداریها هر ساله میآیند، مداحان در هیئتها و خیابانها با معلومات بروند و در میان این عزاداریها سطح معنوی و علمی را بالا ببرند و هم فضا روحانی و اندوه را. ما خیلی کمبود مداح با سواد داریم مداحان وقت بگذارند و به افزایش اطلاعات بپردازند، به صدای خوب و شعرهای جدید بسنده نکنند بلکه اطلاعات را بالا ببرند و با هنر مداحی خود کار کنند، این توصیه را بانیان هیئتها به مداحان کنند.
محرم و صفر اصل اسلام را زنده نگه داشته است باید بدانیم عشق به اباعبدالله به تعبیر پیامبر در قلوب مؤمن هیچوقت سرد نمیشود ما برای اندوه نزدیکترین بستگان نیز شیون و زاری را نهایتاً یک ساله تموم میکنیم اما چندین قرن است که برای امام حسین (ع) مردم شیون میکنند، در نهایت این روزها قالبها و سبکها خوب است گاهی هم قالبها و سبکهای عزاداری تقلیدی می شود باید دراین حوزه کار کنیم، لازم است هیئتها کنار مداح، سخنران هم دعوت کنند تا به معرفتافزایی مردم تأکید شود.
*خسته نباشید ممنون از اینکه برای ما وقت گذاشتید
-خواهش میکنم سلامت باشید.