به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، فیلمی است که از عموی شهید «احمد کشوری» در جبهه های نبرد ثبت شده است. لحظاتی دیدنی از یک پیرمرد بسیجی، که جوانان را شرمنده خویش ساخته است:
«سمسار بودم، سمساری ام رو آتیش زدن به سلامتیت، ساواکا. البته دو شال و نیم قبل از جنگ. قبل از هفتم سینما رکس، اومدن دکونم رو آتیش زدن، بعدا خودم اومدم دیگه تبلیغات شهرستانی داشتم که جنگ شروع شد... موقعی که شب آتیشه، می رم پای توپ. حالا هر توپی می خواد باشه، ارتش سپاه. خودمم توپ چی هستم...نه که یک وقت خیال کنی ولگردم. لیلاج جبهه ها هستم، پاکباخته هستم، اما توپ چی هم هستم... این قدره شیمیایی خوردم دیگه نفس درنمیاد اما خب معتاد شدم. بی پدر مادر نزده دو-سه روز، الان دیگه خمارِ خمارم»
سمسار بودم، سمساری ام رو آتیش زدن به سلامتیت، ساواکا. البته دو سال و نیم قبل از جنگ. قبل از هفتم سینما رکس، اومدن دکونم رو آتیش زدن، بعدا خودم اومدم دیگه تبلیغات شهرستانی داشتم که جنگ شروع شد