دکتر غلامحسين ابراهيمي ديناني در همايش «فارابي و تاسيس فلسفه اسلامي» که کتاب «الحروف» را مبناي سخنانش درباره فارابي و ساحت سخن قرار داد و گفت: هزار سال است که بر اين مهم‌ترين کتاب فلسفي جهان اسلام گرد نشسته، زيرا از سوي فلاسفه ما به خوبي خوانده نشده است.

به گزارش مشرق به نقل از ايبنا، سخنراني دکتر غلامحسين ابراهيمي ديناني با موضوع «فارابي و ساحت سخن» و دکتر غلامرضا اعواني با موضوع «فضيلت از ديدگاه فارابي» بخش ديگري از همايش فارابي و تاسيس فلسفه اسلامي بود که صبح امروز(چهارشنبه) در بنياد حکمت اسلامي صدرا برگزار شد.

ابراهيمي ديناني در ابتداي سخنانش ساحت سخن را يکي از دغدغه‌هاي فارابي برشمرد که بيش از ساير علماي مسلمان به اين موضوع پرداخت. وي گفت: براي بررسي اين بخش از انديشه او بايد به کتاب «الحروف» بپردازيم. اين کتاب با وجودي که مهم‌ترين کتاب فلسفي جهان اسلام است، تاکنون خوب خوانده نشده!

وي افزود: اين کتاب از ديد فلسفي به حروف مي‌نگرد، ضمن اين که فارابي يک نحوي بزرگ نيز هست. برخي معتقدند اين کتاب شرحي بر «متافيزيک» ارسطو و برخي نيز معتقدند شرحي بر «مقولات» اوست، در حالي که طبق شواهد اين کتاب شرح «مقولات» ارسطو نيست، زيرا فارابي در آن به مقولات ارجاع مي‌دهد.

استاد فلسفه با اشاره به ترکيبي از متافيزيک و مقولات در کتاب «الحروف» در شرح اين مطلب گفت: هشتاد درصد مردم ناآگاهانه پوزيتيويست‌اند، يعني تنها بر شواهد عيني تکيه مي‌کنند و متافيزيک را نمي‌فهمند. البته اين افراد قايل به متافيزيک‌اند، اما اين باور آنها نيز به نوعي فيزيکي است.

وي افزود: اين در حالي است که متافيزيک مرزي ندارد و هر موجودي مي‌تواند هم فيزيک باشد و هم متافيزيک. اگر چگونگي ارتباط فکر و بدن را يافتيم، آن گاه ارتباط فيزيک و متافيزيک را نيز يافته‌ايم. متافيزيک محيط بر فيزيک است، بنابراين به کار بردن مابعدالطبيعه و ماوراءالطبيعه براي آن نادرست است.

نويسنده کتاب «فلسفه و ساحت سخن» درباره معناي مقولات به عنوان مصاديق فيزيک گفت: ارسطو هر چيزي که در اين دنيا مي‌بينيم و به آن برخورد مي‌کينم را در 10 مقوله جاي مي‌دهد که به يک جوهر و 9 مقوله تقسيم مي‌شوند. جوهر را نمي‌توانيم بفهميم، زيرا توانايي شناخت آن را نداريم. جوهر از طريق اعراض قابل شناسايي است.

وي جوهر را براي فيلسوف قابل شناسايي دانست و گفت: فارابي در «الحروف» هم از مقولات مي‌گويد و هم از متافيزيک و مدعي است که متافيزيک جزو هيچ يک از مقولات نيست. حال بايد ارتباط اين دو و راه اثبات متافيزيک را دريابيم. مقولات منشأ مي‌خواهند، در غير اين صورت به شرک منجر مي‌شوند. اين منشأ جزو مقولات نيست، بلکه به آنها محيط است، اينجاست که رابطه علي و معلولي شکل مي‌گيرد. رابطه عليّ و معلولي نيز متافيزيکي است.

ابراهيمي ديناني يادآور شد: فارابي در اين کتاب که هزار سال است بر آن گرد نشسته و بايد از سوي فلاسفه کنوني خوانده شود، درباره تک تک مقولات بحث مي‌کند.

وي به جمله‌اي از اين اثر اشاره کرد و گفت: غالبا گفته مي‌شود که الفاظ و کلمات براي جهان خارج وضع شده‌اند، ضمن اين که در ذهن نيز وجود دارند. فارابي معتقد است الفاظ بيشتر با ذهن ارتباط دارند، زيرا تفکيک الفاظ بر اساس تفکيک ذهن انجام مي‌شود. براي مثال، در عالم خارج تفکيکي ميان طول و طويل يا سياه و سياهي نمي‌بينيم، در حالي که اين تفکيک در ذهن قابل تشخيص است.

اين نويسنده تاکيد کرد: مطلبي که فارابي درباره ارتباط الفاظ با ذهن مطرح مي‌کند، ساده نيست و مباحث بسياري بر آن مترتب است. اين مطلب مي‌تواند سبب تغيير جهان‌بيني افراد شود و اين دقيقا کارکرد فلسفه است. فسلفه ظاهر نيست، فلسفه را بايد جدي گرفت. اگر ملتي فلسفه نداشته باشد، آن جامعه به اصطبلستان شبيه خواهد شد. هيچ چيز در دنيا جدي‌تر از فلسفه نيست.

سپس اعواني درباره فضيلت از ديدگاه فارابي سخن گفت و فارابي پايه‌گذار سياست الهي در جهان اسلام دانست و اظهار داشت: پايه و اساس حکمت عملي و ديانت، فضيلت است همچنان که اساس علم از ديدگاه سقراط و افلاطون نيز تحقق است و با عمل ارتباط مستقيم دارد. سقراط و افلاطون قايل به فضيلت‌اند و فضايل را وجهي از آن مي‌دانند.

وي با اشاره به استفاده فارابي از نظريه افلاطوني و تقسيم فضاي چهارگانه و همچنين نظريه استدلال ارسطو گفت: ما نمي‌توانيم عقل عملي و نظري را از يکديگر جدا کنيم. غايت عقل نظري، شناخت و حقيقت و غايت عقل عملي، خير است. اين دو از يکديگر جدايي‌ناپذيرند. در نزد فارابي نيز حقيقت، کمال عقل عملي و مطلوب بذاته و کمال نيز کمال و غايت عقل عملي و مطلوب بذاته است.

رييس موسسه حکمت و فلسفه ايران به تاکيد فارابي بر اراده و اختيار اشاره کرد و گفت: به باور وي، بايد فضايل را اختيار کرد، نه اراده. اگر منبع شوق، تخيلي باشد، به آن اراده و اگر عقلي باشد، به آن اختيار مي‌گوييم. تعليم و تربيت نيز مصداق عقل نظري و عقل عملي‌اند. بنابراين از اينجا مي‌توان به معناي تعليم و تربيت از ديدگاه فارابي نيز پي‌برد.

وي با اشاره به مدينه فاضله فارابي گفت: او اين مدينه را تعاون اهالي مدينه براي نيل به سعادت معرفي مي‌کند. از آنجا که کسب فضايل از طريق فضايل محقق مي‌شود، بنابراين راهي که مدينه فاضله در پيش دارد، راه فضايل است.

اعواني ادامه داد: امت فاضله بالاتر از مدينه فاضله و معمور فاضله برتر از آن دو ديگر است. معمور به معناي زمين است، زميني که مدن فاضله را در خود جاي مي‌دهد. در مدينه ملک و نبي و بالاتر از آنها، حضرت حق، اصل به شمار مي‌آيند و همه شهروندان بايد با آنان همکاري کنند.

وي يادآور شد: برخلاف ادعاي عده‌اي، فارابي حکيم و نبي را يکسان نمي‌شمارد، بلکه هر دوي آنها را با عقل فعال متحد مي‌داند، با اين تفاوت که نبي وظيفه تشريع را نيز بر عهده دارد و بايد با عقل جزيي نيز ارتباط برقرار کند.

اعواني با بيان اين که «به اعتقاد فارابي، تاسيس مدينه فاضله بدون حکمت ممکن نيست» گفت: چيزي که اکنون دنياي ما از فقدان آن رنج مي‌برد، حکمت است. علوم هرگز امکان اسلامي شدن نمي‌يابند، مگر با حکمت الهي.

وي در پايان سخنانش بزرگ‌ترين موهبت الهي به ايران را گام زدن حکماي بزرگ بر خاک آن دانست و گفت: کتاب‌هاي بسياري از اين حکما خاک مي‌خورند، زيرا کسي به سراغ آنها نمي‌رود. حتي کتاب‌هاي چاپ شده آنان نيز از سوي اهالي فلسفه به خوبي خوانده نمي‌شود. اين متون مطالب حيرت‌انگيزي را دربر دارند که اميدوارم روزي خوانده شوند و جزو برنامه‌هاي درسي قرار گيرند.

همايش «فارابي و تاسيس فلسفه اسلامي» فردا نيز در بنياد حکمت اسلامي صدرا ادامه مي‌يابد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس