در بخشی از بیانات مقام معظم رهبری آمده است: بسیج بیست میلیونى انقلاب اسلامى، ثابت کرده است که در صراط حسین ابن على علیه‌السّلام و صراط عاشورا قدم برمى‌دارد.

به گزارش ویژه نامه حسینیه مشرق به نقل از تسنیم، نهضت عظیم حسینى از سه بُعد قابل بررسی است. در هر سه زاویه، آنچه که بیش از همه چشم را خیره مى‏‌کند، احساس عزّت و سربلندى و افتخار است. یک بُعد، مبارزه حق در مقابل باطلِ مقتدر است که امام حسین(ع)‌ و حرکت انقلابى و اصلاحىِ او چنین کرد. یک بُعد دیگر، تجسّم معنویت و اخلاق در نهضت حسین‏‌بن‏‌على است.

در این نهضت عرصه مبارزه‌‏اى وجود دارد که غیر از جنبه اجتماعى و سیاسى و حرکت انقلابى و مبارزه علنىِ حق و باطل است و آن، نفس و باطن انسان‌هاست. آن‏جایى که ضعف‌ها، طمع‌ها، حقارت‌ها، شهوت‌ها و هواهاى نفسانى در وجود انسان، او را از برداشتن گام‌هاى بلند باز مى‏‌دارد، یک صحنه جنگ است؛ آن هم جنگى بسیار دشوارتر. آن‏جایى که مردان و زنان مؤمن و فداکار پشت سر حسین‏بن‏على علیه‏السّلام راه مى‏افتند؛ دنیا و مافیها، لذّتها و زیباییهاى دنیا، در مقابلِ احساس وظیفه از چشم آنها مى‏افتد؛ انسانهایى که معنویتِ مجسّم و متبلور در باطنشان، بر جنود شیطانى - همان جنود عقل و جنود جهلى که در روایات ما هست - غلبه پیدا کرد و به عنوان یک عدّه انسان نمونه، والا و بزرگ، در تاریخ ماندگار شدند. بُعد سوم که بیشتر در بین مردم رایج است، فجایع، مصیبتها، غصّه‌‏ها، غم‌ها و خونِ‌‏دل‌هاى عاشوراست؛ لیکن در همین صحنه سوم، باز هم عزّت و افتخار هست. کسانى که اهل نظر و فکر و تأمّل‌اند، باید هر سه بُعد را دنبال کنند.
 
برخی از بیانات مقام معظم رهبری که در میان اقشار مختلفی صورت می‌گیرد دارای محورهای بسیار مهمی و نکات قابل توجهی درمورد نهضت عاشورا استبود. رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خویش ضمن بیان اصول قیام عاشورا و فلسفه آن، درمورد ابعاد مختلف قیام امام حسین و یارانش، تأثیرات جهاد و اهداف نهضت حسینی و... به بیان نکاتی پرداخته‌‌اند. بخشی از بیانات مقام معظم رهبری پیرامون نهضت عاشورا و اهداف و ابعاد مختلف آن به شرح ذیل است:
 
از اول تا آخر حادثه‌ عاشورا، به یک معنا نصف روز بوده؛ به یک معنا دو شبانه روز بوده؛ به یک معنا هم هفت، هشت روز بوده؛ بیشتر از این‌که نبوده است. از روزى که امام حسین وارد سرزمین کربلا شد، تا روزى که از خاندان خود جدا گردید، مگر چند روز بوده است؟ از روز دوم تا یازدهم محرّم، هشت، نه روز بوده؛ خود آن حادثه هم که نصف روز است. شما ببینید این نصف روز حادثه، چه‌قدر در تاریخ ما برکت کرده و تا امروز هم زنده و الهام‌بخش است. این حادثه فقط این نیست که آن را بخوانند و بگویند و مردم خوششان بیاید یا متأثر عاطفى بشوند؛ نخیر، منشأ برکات و حرکت است. این، در انقلاب و جنگ و گذشته‌ تاریخ ما محسوس بوده است.
 
در تاریخ تشیع، بلکه در تاریخ انقلاب‌هاى ضد ظلم در اسلام - ولو از طرف غیرشیعیان - حادثه‌ کربلا به صورت درخشان و نمایان اثربخش بوده؛ شاید در غیر محیط اسلامى هم اثربخش بوده است. در تاریخ خود ما - یعنى در این هزاروسیصد، چهارصد سال - همان نصف روز حادثه اثر کرده است. پس، عجیب و بعید نیست. ما اگر نخواهیم هشت سال جنگ خودمان را با آن هشت، نه ساعت عاشوراى امام حسین مقایسه کنیم، یا آن را خیلى درخشان‌تر بدانیم - که واقعاً هم همین است؛ یعنى من هیچ حادثه‌یى را در تاریخ نمى‌شناسم که با فداکارى آن نصف روز قابل مقایسه باشد؛ همه چیز کوچکتر از آن است - لیکن بالاخره طرحى از آن، یا نمى از آن یم است. چرا ما فکر نکنیم که در داخل جامعه‌ ما، براى سال‌هاى متمادى مى‌تواند منشأ اثر باشد؟
 
بسیج بیست‌میلیونی ثابت کرده در صراط عاشورا قدم برمی‌دارد
 

این یک گنج است. آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم، یا نه؟ این هنر ماست که بتوانیم استخراج کنیم. امام سجاد توانست همان چند ساعت گنج عاشورا را استخراج کند. امام باقر و ائمه‌ى بعد از ایشان هم استخراج کردند و آن‌چنان این چشمه‌ى جوشان را جارى نمودند که هنوز هم جارى است و همیشه هم در زندگى مردم منشأ خیر بوده، همیشه بیدار کرده، همیشه درس داده و یاد داده که چه کار باید کرد؛ الان هم همین‌طور است. الان هم هر کدام از ما، هر جمله‌یى از عبارات امام حسین را که برایمان مانده، مى‌خوانیم، به یاد مى‌آوریم و احساس مى‌کنیم که روح تازه‌یى مى‌گیریم و حرف تازه‌یى مى‌فهمیم. (بیانات در دیدار مسئولان دفتر هنر و ادبیات مقاومت - 1370/04/25)
 
دیدارى بسیار مناسب، در وقتى مناسب است. ایام عاشوراى حسینى است و شما برادران و خواهران هم از عاشورایی‌ها و حسینی‌ها هستید. بسیج بیست میلیونى انقلاب اسلامى، ثابت کرده است که در صراط حسین ابن على علیه‌السّلام و صراط عاشورا قدم برمى‌دارد. آنچه که من امروز عرض خواهم کرد، مربوط به همین قضیه عاشوراست که با وجود آن همه سخنى که درباره این حادثه گفته‌اند و گفته‌ایم و شنیده‌ایم، باز هم جاى سخن و تامّل و تدبّر و عبرت گیرى نسبت به این حادثه باقى است. این حادثه عظیم؛ یعنى حادثه عاشورا، از دو جهت قابل تامّل و تدّبراست. غالباً یکى ازاین دو جهت، مورد توجّه قرار مى‌گیرد. بنده امروز مى‌خواهم در این‌جا آن جهت دوم را، بیشتر مورد توجّه قرار دهم.
 
بی‌بصیرت‌ها فریب جبهه باطل را می‌خورند
 
جهت اوّل، درس‌هاى عاشوراست. عاشورا پیام‌ها و درس‌هایى‌ دارد. عاشورا درس مى‌دهد که براى حفظ دین، باید فداکارى کرد. درس مى‌دهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت. درس مى‌دهد که در میدان نبرد حقّ و باطل، کوچک وبزرگ، زن ومرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیّت، با هم‌در یک صف قرار مى‌گیرند. درس مى‌دهد که جبهه دشمن با همه توانایی‌هاى ظاهرى، بسیار آسیب پذیر است. (همچنان که جبهه بنى‌امیه، به‌وسیله کاروان اسیران عاشورا، در کوفه آسیب دید، در شام آسیب دید، در مدینه آسیب دید، و بالأخره هم این ماجرا، به فناى جبهه سفیانى منتهى شد.) درس مى‌دهد که در ماجراى دفاع از دین، از همه چیزبیشتر، براى انسان، بصیرت لازم است. بى‌بصیرت‌ها فریب مى‌خورند. بى‌بصیرت‌ها درجبهه باطل قرار مى‌گیرند؛ بدون این‌که خود بدانند. همچنان که در جبهه ابن‌زیاد، کسانى بودند که از فسّاق و فجّار نبودند، ولى از بى‌بصیرتها بودند.
 
اینها درسهاى عاشوراست. البته همین درسها کافى است که یک ملت را، از ذلّت به عزّت برساند. همین درسها مى‌تواند جبهه کفر و استکبار را شکست دهد. درسهاى زندگى سازى است. این، آن جهت اوّل.
 
جهت دوم از آن دو جهتى که عرض کردم، «عبرتهاى عاشورا»ست. غیراز درس، عاشورا یک صحنه عبرت است. انسان باید به این صحنه نگاه کند، تا عبرت بگیرد. یعنى چه، عبرت بگیرد؟ یعنى خود را با آن وضعیت مقایسه کند و بفهمد در چه حال و در چه وضعیتى است؛ چه چیزى او را تهدید مى‌کند؛ چه چیزى براى او لازم است؟ این را مى‌گویند «عبرت». شما اگر از جاده‌اى عبور کردید و اتومبیلى را دیدید که واژگون شده یا تصادف کرده و آسیب دیده؛ مچاله شده و سرنشینانش نابود شده‌اند، مى‌ایستید و نگاه مى‌کنید، براى این‌که عبرت بگیرید. معلوم شود که چطور سرعتى، چطور حرکتى و چگونه رانندگى‌اى، به این وضعیت منتهى مى‌شود. این هم‌نوع دیگرى از درس است؛ اما درس از راه عبرت گیرى است. این را قدرى بررسى کنیم.
 
اوّلین عبرتى که در قضیه عاشورا ما را به خود متوجّه مى‌کند، این است که ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر صلوات‌اللَّه و سلامه علیه، جامعه اسلامى به آن حدّى رسید که کسى مثل امام حسین علیه‌السّلام، ناچار شد براى نجات جامعه اسلامى، چنین فداکارى‌اى بکند؟ این فداکارى حسین بن على علیه‌السّلام، یک وقت بعد از هزار سال از صدر اسلام است؛ یک وقت در قلب کشورها و ملت‌هاى مخالف و معاند بااسلام است؛ این یک حرفى است. اما حسین‌بن‌على علیه‌السّلام، در مرکز اسلام، در مدینه و مکه - مرکز وحى نبوى - وضعیتى دید که هر چه نگاه کرد چاره‌اى جز فداکارى نداشت؛ آن هم چنین فداکارى خونینِ با عظمتى! مگر چه وضعى بود که حسین‌بن‌على علیه‌السّلام، احساس کرد که اسلام فقط با فداکارى او زنده خواهد ماند، والّا از دست رفته است؟! عبرت این‌جاست.
 
روزگارى رهبر و پیغمبر جامعه اسلامى، از همان مکه و مدینه پرچمها را مى‌بست، به دست مسلمانها مى‌داد و آنها تا اقصى‌ نقاط جزیزةالعرب و تا مرزهاى شام مى‌رفتند؛ امپراتورى روم را تهدید مى‌کردند؛ آنها از مقابل‌شان مى‌گریختند و و لشکریان اسلام پیروزمندانه برمى‌گشتند؛ که در این خصوص مى‌توان به ماجراى «تبوک» اشاره کرد. روزگارى در مسجد و معبر جامعه اسلامى، صوت و تلاوت قرآن بلند بود و پیغمبر با آن لحن و آن نَفَس، آیات خدا را بر مردم مى‌خواند و مردم را موعظه مى‌کرد وآنها را در جاده هدایت با سرعت پیش مى‌برد. ولى چه شد که همین جامعه، همین کشور و همین شهرها، کارشان به جایى رسد و آن‌قدر از اسلام دور شدند که کسى مثل یزید برآنها حکومت مى‌کرد؟! وضعى پیش آمد که کسى مثل حسین بن‌على علیه‌السّلام، دید که چاره‌اى جزاین فداکارى عظیم ندارد! این فداکارى، در تاریخ بى‌نظیراست. چه شد که به چنین مرحله‌اى رسیدند؟ این، آن عبرت است. ما باید این را امروز مورد توجّه دقیق قرار دهیم.
 
درس‌ها و پیام‌هاى دیگر عاشورا براى ما امروز فورى‌تر است. ما باید بفهمیم چه بلایى بر سر آن جامعه آمد که حسین‌بن‌على علیه‌السّلام، آقازاده اوّلِ دنیاى اسلام و پسر خلیفه مسلمین، پسر على‌بن‌ابى‌طالب علیه‌الصّلاةوالسّلام، در همان شهرى که پدر بزرگوارش بر مسند خلافت مى‌نشست، سر بریده‌اش گردانده شد و آب از آب تکان نخورد! از همان شهر آدمهایى به کربلا آمدند، او و اصحاب او را با لب تشنه به شهادت رسانند و حرم امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را به اسارت گرفتند! (بیانات در دیدار فرماندهان گردان‌های عاشورا - 1371/04/22)



مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس