به گزارش ویژه نامه حسینیه مشرق به نقل از تسنیم؛ عابس ابن ابی شُبیب شاکری از یاران با وفای امام حسین(ع) و به قولی از خاصان امام علی(ع) و از دلاوران، سخنوران، عابدان و شب زنده داران شیعه بود. (ابصارالعین ص126- ذخیره الدارین ص 249) او کسی بود که پس از بیعت کوفیان با حضرت مسلم(ع) ببه همراه شوذب نامه کوفیان را به امام حسین(ع) رساند.
عابس هم از افرادی بود که در لحظه اقامه نماز ظهر امام(ع) در روز عاشورا در برابر آن حضرت ایستاد و بدن برهنه خود را سپر تیرهای دشمن ساخت. (عاشورا چه روزی است؟ ص 245)
عابس از قهرمانان و ابطال عرب بود و در جنگآوری حریف نداشت. وقتی به میدان آمد و مبارز طلبید کسی جرات نکرد به او برود. بنا بر برخی روایات وقتی عابس دید کسی به جنگ او نمیآید از اسب پیاده شد و با پای پیاده در میدان پیش رفت تا شاید کسی به جنگ او بیاید؛ باز هم کسی جرات نبرد با او را نداشت؛ این بار کلاه و زره خود را از تن درآورد و گفت حالا به جنگ من بیائید که «جننی حب الحسین(ع)»؛ «عشق به حسین(ع) مرا مجنون کرده است».
او در میدان مکرر فریاد میزد آیا مردی وجود ندارد که با مردی مبارزه کند؟ در نهایت ابن اسعد فرمان داد سنگ بارانش کنید. عابس چون دید از هر طرف به سویش سنگ پرتاب می شود در حالی که فریاد میزد و رجز میخواند پیش میرفت. (ابصارالعین ص126)
عابس ابن ابی شُبیب شاکری در نبرد دلاورانهاش بیش از دویست تن از لشکر کوفیان را مجروح کرده و به خاک افکند و سرانجام در قلب میدان و در محاصره سپاهیان ابن سعد در حالی که خون بسیاری از او رفته بود کشته شد. (ابصارالعین ص126)
عابس هم از افرادی بود که در لحظه اقامه نماز ظهر امام(ع) در روز عاشورا در برابر آن حضرت ایستاد و بدن برهنه خود را سپر تیرهای دشمن ساخت. (عاشورا چه روزی است؟ ص 245)
عابس از قهرمانان و ابطال عرب بود و در جنگآوری حریف نداشت. وقتی به میدان آمد و مبارز طلبید کسی جرات نکرد به او برود. بنا بر برخی روایات وقتی عابس دید کسی به جنگ او نمیآید از اسب پیاده شد و با پای پیاده در میدان پیش رفت تا شاید کسی به جنگ او بیاید؛ باز هم کسی جرات نبرد با او را نداشت؛ این بار کلاه و زره خود را از تن درآورد و گفت حالا به جنگ من بیائید که «جننی حب الحسین(ع)»؛ «عشق به حسین(ع) مرا مجنون کرده است».
او در میدان مکرر فریاد میزد آیا مردی وجود ندارد که با مردی مبارزه کند؟ در نهایت ابن اسعد فرمان داد سنگ بارانش کنید. عابس چون دید از هر طرف به سویش سنگ پرتاب می شود در حالی که فریاد میزد و رجز میخواند پیش میرفت. (ابصارالعین ص126)
عابس ابن ابی شُبیب شاکری در نبرد دلاورانهاش بیش از دویست تن از لشکر کوفیان را مجروح کرده و به خاک افکند و سرانجام در قلب میدان و در محاصره سپاهیان ابن سعد در حالی که خون بسیاری از او رفته بود کشته شد. (ابصارالعین ص126)
سلام باد به عابس به حسن عادت او که بود عشق خدا سر خط سیادت او
برهنه گشته و تیغ برهنهاش در دست که بود خود و زره مانع شهادت او
برهنه گشته و تیغ برهنهاش در دست که بود خود و زره مانع شهادت او