کد خبر 262382
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۷

غلامرضا سازگار را به مجالس مسلمیه و نخل میثمش بیشتر می‌شناسند. پیرغلام دربار امام حسین(ع) هرچند که حسابی پیر شده است اما در حافظه‌اش هنوز هزاران شعر از بر دارد. او شاعری است که بزرگان بارها به پیروی از خط او توصیه کرده‌اند.

به گزارش ویژه نامه حسینیه مشرق به نقل از تسنیم، حاج غلامرضا سازگار شاعر پیشکسوت و صاحب‌سبک آیینی چندی پیش ضمن بازدید از تسنیم در جریان فعالیت‌های بخش‌های مختلف خبرگزاری و تحریریه این رسانه قرار گرفت و با مدیران و خبرنگاران تسنیم دیدار و گفت‌وگو کرد. غلامرضا سازگار را به مجالس مسلمیه و نخل میثمش بیشتر می‌شناسند. پیرغلام دربار امام حسین(ع) هرچند که حسابی پیر شده است اما در حافظه‌اش هنوز هزاران شعر از بر دارد. او شاعری است که بزرگان بارها به پیروی از خط او توصیه کرده‌اند.
 
محور گفت وگوی این شاعر شاخص آیینی در بخش دوم شامل مباحثی چون چرایی ورود مباحث سیاسی در خلال مداحی در هیئت اهل بیت(ع) بود. شاعر معتقد بود که همین ویژگی طی سال‌های گذشته منجر به بصیرت‌آفرینی شده است، شعر اهل بیت و مداحی برای امام حسین(ع) اگر انقلابی نیست، باید انسان‌ساز باشد. او خاطراتی از شعرهای سیاسی خود علیه دستگاه پهلوی تعریف می‌کند.
 
سازگار در ادامه خاطره‌ای از کرامت اهل بیت(ع) و توجه کریم اهل بیت(ع) به خود یاد کرد. او همچنین معتقد بود که ادب منجر می‌شود تا یک شعر از فرش به عرش برود؛ چنانکه شعر محتشم چنین بود. بر قوی سرودن شعر تأکید دارد و می‌گوید علت آصلی آن این است که ممدوح شعر اهل‌بیت(ع) ممدوح ضعیفی نیست. شرح بخش دوم این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:
 
بعضی از افراد بارها بر این تأکید کرده‌اند که سیاست از دستگاه امام حسین(ع) جداست، اما با وجود این شاهد هستیم که همین نوع اشعار جریان‌ساز در جامعه اسلامی بوده است. نظر شما در این رابطه چیست؟

 
نمی‌شود بی‌مقدمه وقتی از گودی قتلگاه می‌خوانیم، گریزی به سیاست و موضوعات روز بزنیم، یا وقتی در رابطه با وداع امام حسین(ع) می‌خوانیم، به این موضوعات بپردازیم. باید شعر و مجلس به گونه‌ای چیده شود که قبل از خواندن در اشعار اشاراتی کرد. مداح و شاعر اهل بیت(ع) باید مجلس امام حسین(ع) را طوری طراحی کند که اگر قراری بر انقلاب در مخاطب ندارد، انسان‌ساز باشد، بصیرت‌افزایی کند. این هم با گذاشتن مرز و حدود و مقررات برای اشخاص خاص امکان‌پذیر نیست. یک‌وقت‌هایی آدم می‌بیند که نمی‌گذارند خانم‌‌هایی که کمی از نظر حجاب مشکل دارند، وارد این نوع محافل شوند. به یکی از این هیئت‌ها گفتم، به جای اینکه این خانم‌ها را بیرون کنید، کاری کنید که نفَستان روی آنها تأثیر بگذارد. این نوع افراد علامه دهر، زاهد یا عابد نیستند، اما خوش‌عقیده‌اند؛ مثل گل پاکند؛ حرف خوب زود به‌شان اثر می‌کند. به همین خاطر مجلس باید واعظی را بیاورد که موضوعات مختلف را مطرح کند و مداحی بیاورد که شعر امروز را بخواند. باید همه مخاطبان از هر نوع را در دستگاه امام حسین(ع) در نظر داشت.
 
روضه امام حسین(ع) اگر انقلابی نیست، باید انسان‌ساز باشد/روضه حاج رضا، طیب را درست کرد
 
رکن کار در این دستگاه همین است. چه بسیار افرادی بودند در طول تاریخ که با دیدن و شنیدن این فضا تغییر کردند. مثل داستان طیب که بارها شنیده‌ایم. طیب یکی از اوباش خیابان‌های تهران بود. هر کسی که تلاش می‌کرد تا او را درست کند، سر به راه کند، موفق نمی‌شد. در این میان آقا شیخ رضا سراج، از واعظان شهر، گفت که من  او را درست می‌کنم. مشهور بود وقتی ایشان روضه می‌خواند، حتی سنگ‌دل‌ترین آدم‌ها هم طاقت نمی‌آوردند. عجیب به ایشان عنایتی شده بود. شیخ رضا شروع کردن به روضه خواندن، ناگهان دید که طیب دارد خودش را می‌زند، در همین حین خطاب به طیب گفت: تو که اینطور خودت را برای امام حسین(ع) می‌زنی چرا درست نمی‌شوی؟ بعد از این حرف بود که طیب به گوش خود می‌زد و می‌گفت حسین جان غلط کردم.
 
یا نقل شده کسی مست بود، وارد مجلس امام حسین(ع) شد. خواستند او را بیرون بیاندازند، اما واعظ آن جلسه گفت او را بیرون نکنید. واعظ رفت و برای مست چایی ریخت و گفت حالا که من برایت چای آوردم، می‌خواهی به مجلس امام حسین(ع) بیایی؟ مست هم قبول کرد. وقتی رسید، مرحوم حاج اصغرمحمدی معروف به حسن دولابی بدون اینکه بداند در مجلس مستی وارد شده، شروع به خواندن این شعر می‌کند: «ای عسس گر شاد از این هستی که شب مستم گرفتی/ من از این شادم که می‌افتادم و دستم گرفتی». مست با شنیدن این اشعار شروع کرد به گریستن و می‌گفت: یا حسین تو دست من را گرفتی و من نمی‌دانستم. همین مست بعدها به یکی از بزرگان مطرح تهران مبدل شد. ما اینطوری می‌توانیم به مردم بصیرت بدهیم و اگر چنین نکنیم امام حسین(ع) از ما دلگیر می‌شود.
 
حاج آقا! مداحان و علما اهل خیلی چیزها از جمله عرفان و عبادات و ... هستند، ولی هرچه بالاتر می‌روند، وابستگی‌شان به روضه اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) بیشتر می شود و آخرش هم می رسند به اینجا و می‌گویند بی‌عملیم و امیدمان فقط به اشک برای امام حسین(ع) است.
 
اینکه می‌بینید برخی عرفا و علما بعد از سال‌ها گوشه‌نشینی به دنبال اشک برای امام حسین(ع) و شنیدن روضه حضرت هستند، برای این است که با روضه شناختشان نسبت به امام(ع) بیشتر می‌شود؛ معرفت و عرفانشان نسبت به اهل بیت(ع) بیشتر می‌شود. مثلاً مرحوم شیخ جعفر شوشتری که مرجع بود، همه چیز را کنار گذاشت و گفت من می‌خواهم روضه‌خوان امام حسین(ع) شوم.
 
شیخ جعفر شوشتری: به این خوشم که گریه‌کن امام حسین‌ام
 
همین شیخ جعفر است که شب خواب می‌بیند که امام حسین(ع) در خانه‌اش را می‌کوبد و رو به حبیب ابن مظاهر که همراه ایشان است، می‌گویند: حبیب! شیخ جعفر دوست ماست، چه چیزی داری که به او بدهی؟ حبیب می‌فرماید: آب که نداریم، اما حلوایی داریم و بعد آن حلوا را در دهان شیخ می‌گذارد. شیخ جعفر بعد از خواب می‌بیند که کس دیگری شده و درها به رویش باز شده است. همین شیخ جعفر در کتاب خاطراتش می‌نویسد: «سنم به شصت رسیده بود، دیدم عمر تمام شده و چیزی ندارم؛ هرچه نفس را صدا زدم ای نفس، ای مسافر بی‌توشه، ای پرنده بال‌شکسته، ای پرنده‌ای که هما به دنبالت است و می‌خواهد شکارت کند، چرا گوش نمی‌دهی بیدار شو... اجل دارد می‌آید...». او در ادامه این نوشتار بیان می‌‌کند که از میان امت پیامبر(ص) به حسین(ع) متوسل می‌شود و می‌نویسد: «دلم را بر حسین بستم تا گریه کنم. بعد گفتم شاید حق‌الناسی بر گردن داشته باشم که نگذارد گریه‌ام قبول شود. به این روایت برخورد کردم که ثواب گریه بر امام حسین(ع) نامحدود است؛ حق‌الناسم که داشته باشم، اجر گریه آنقدر هست که باز هم چیزی از آن باقی می‌ماند...»  
 
خلاصه 12 مرحله به یأس می‌رود و به امید بازمی‌گردد و آخرش می‌گوید من فقط به این خوشم که گریه‌کن امام حسین(ع) روز قیامت مورد شفاعت اهل بیت(ع) است؛ از همین روز به بعد روضه‌خوان امام(ع) می‌شود و می‌گوید: من شیخ جعفر چیزی ندارم، فقط دلخوشی من به این است که به بهانه کسانی که پای منبرم برای امام(ع) و مصائب کاروان کربلا گریه می‌کنند، دست من را بگیرند و بگویند این شیخ جعفر روضه‌خوان ما بوده است.
 
شعر آیینی در پیش از انقلاب هم همین کارکرد را داشت؟
 
بعضی شاعران، مداحان و حتی وعاظ به بیان امور سیاسی و روز در اوایل انقلاب و حتی پیش از آن متعهد نبودند و می‌گفتند: برو روضه‌ات را بخوان، چه کار به این کارها داری؟ اما در این میان بعضی‌ها هم می‌دیدند که ملت در جهت استقرار حکومت اسلامی حرکت کرده و در رأس آن فردی رهبری مردم را برعهده دارد که نایب امام زمان(عج) است، شروع کردند به حمایت از این جریان. زبان و بیان خود را برای پیشبرد انقلاب در این مسیر قرار دادند. حتی برخی مانند مروم منتظر به مداحانی که هدفی را پشت مجالسشان دنبال نمی‌کردند، پرخاش می‌کرد.
 
شعر آیینی باید اسلام‌پسند باشد/من که بامسلسل ملت خود را دعا کردم؛ من شاه بدی هستم؟
 
اما خب، در این میان بودند شاعرانی که شرایط را درک کردند و متناسب با نیاز روز مجلس امام حسین(ع) را طراحی کردند. مثلاً من در خلال یکی از این اشعار آیینی گفته بودم: «منی که با شما در سینمای رکس آبادان/ هزاران نفر را کشتم/ من شاه بدی هستم؟/ منی که تا شب با هزار هنرپیشه چه‌ها کردم/ سپس با پول خون ملتم او را رضا کردم/ من شاه بدی هستم؟ من که بامسلسل ملت خود را دعا کردم/ من شاه بدی هستم؟». خدا رو شکر این شعر خیلی زود در دهان‌ها چرخید و شانس هم آوردم که نفهمیدند شاعرش من هستم.
 
یا مرحوم خوش‌دل از دیگر شاعرانی بود که در این رابطه شعر می‌گفت. به عنوان نمونه با گوشه‌ای که به دستگاه حکومت طاغوت می‌زد، در خلال مداحی و اشک برای امام حسین(ع) می‌گفت: «بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است/ که بار ظلم کشیدن خلاف آیین است». اسلام، خلاف برخی از ادیان مانند مسیحیت، نه معتقد است که به کسی ظلم کنیم نه تأکید دارد که در برابر ظلم دیگران سکوت کنیم. به همین خاطر شعر باید اسلام‌پسند باشد؛ هم خدا از گفتن آن راضی باشد و هم بیداری امت را به همراه داشته باشد. از شهریار پرسیدند که کدام شعر را از میان سروده‌هایت می‌پسندی؟ جواب داد: خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار؛ چون از حلق یک ملت برخاست و در جان شعر نشست. به هر حال خیلی‌ها بودند که شعرشان  قبل از انقلاب کارایی داشت و بعداز انقلاب هم با وجود اینکه زانوهایشان سست شده بود، ولی ماندند و هنوزم انقلابی‌اند. انقلاب ما خودجوش بود، باید این را در اشعار به مردم گوشزد کرد.
 
طی سال‌های اخیر فعالیت گروه‌هایی به اسم تکفیری در جامعه بین‌الملل رو به گسترش است. وظیفه شاعر اهل بیت(ع) در این زمانه چیست؟

 
الحمدلله خیلی از مداحان این روزها در مورد اتفاقاتی که اخیراً در کشورهای اسلامی رخ می‌دهد، می‌خوانند. شعرا هم به این موضوع عنایت داشته‌اند. ما نسبت به اهل تسنن کینه‌ای نداریم. حتی برادر خود می‌دانیم که عقایدشان با ما متفاوت است؛ انگشت‌های متفاوتی هستیم اما همه ما برای دست اسلامیم، اما قضیه وهابیت با موضع ما نسبت به اهل تسنن متفاوت است. از یکی از بزرگان شنیدم که می‌گفتند وهابیت، بهاییت و بابیت مثلث شومی هستند که در یک زمان به وجود آمدند. وهابیت به دلیل اشتراکاتی که از برخی جهات با اهل تسنن دارند، توانسته‌اند روی برخی از آنها تأثیر بگذارند، اما بسیاری از برادران اهل تسنن هستند که با مرام‌نامه آنها مخالف‌اند. وهابیت طی سال‌های اخیر با پشت‌گرمی تبلیغات آل سعود توانست گسترش پیدا کند. به گفته یکی از وهابیون، یک پنجم درآمد سالانه نفت آل سعود برای این موضوع خرج می‌شود.
 
لباس جدیدی برای بهاییت به نام وهابیت

 
در این میان کارفرهنگی ما مشکل دارد. روزی می‌خواستیم مجاهدین خلق(منافقین) را قلع و قمع کنیم، به همین خاطر تمام هم و غممان را صرف این کار کردیم. اینها با وجود اینکه در خانه‌ها نفوذ کرده بودند، چون طرد ملت شدند، راه خارج از کشور را در پیش گرفتند. الحمدلله که در آنجا هم  دوام نیارودند و مجبور شدند به آمریکا پناه بردند و الآن هم خانه به دوش و دربه در هستند؛ ولی ما این کار را با وهابیت نکردیم؛ در حالی که وهابیت بدتر از اسرائیل است، چون اسرائیل مال و سرزمین ما را می‌خواهد، اما مرگ مار ا نمی‌خواهد، اما وهابیت رضایت به کشیتن شیعه داده و آن را حلال می‌داند. احادیث جعلی بسیاری برای موجه نشان دادن این اقدامات خود مطرح می‌کنند. به نظر می‌رسد بهاییت در دوره ما در لباس جدیدی به نام وهابیت مجسم شده است.  
 
یک بحث در شعر ایینی برای اهل بیت مطرح می شود اینکه سبک شعرش با دیگران متفاوت است. برخی شاعران مثل اقای اسفندقه یا مشابه ایشان می گویند شعر آئینی از بالا می آید یا شعر آیینی جوششی است نظر شما در این باره چیست؟

 
وقتی شما می‌خواهید برای خدا کاری بکنید، کمکی غیبی به شما می‌شود. همین امر در سرودن شعر آیینی هم صدق می‌کند. شاعری که قصد متبرک کردن زبانش به نام و یاد ائمه(ع) دارد، کمک غیبی به او می‌شود؛ هر چند اگر او خودش آن را درک نکند و متوجه نشود. اما گاهی اوقات نیز قضیه تغییر می‌کند، شعر کوششی به جوششی مبدل می‌شود؛ به عبارت دیگر همان اول که کار را دست می‌گیرید و شروع به شعر گفتن می‌کنید، با کوشش است، اما بعداً این عنایت خدا و ائمه(ع) است که شعر به نتیجه می‌رسد؛ منتهی این هم شرط دارد و آن هدف‌دار بودن اشعار است. شاعری که بی‌هدف شعر می‌گوید، از بالا به او کمکی نمی‌شود.
 
شعر اهل بیت(ع) تنها مدح این بزرگواران نیست. وقتی شاعری برای شهید و انقلاب و هر چه که در تماس با خدا باشد، شعر بگوید، در زمره اشعار آیینی به شمار می‌آید. از این جهت بسیاری از سروده‌های صائب، سعدی، حافظ و دیگران در این دایره قرار می‌گیرند. به طور کلی می‌توان شعر آیینی را به دو دسته تقسیم کرد؛ نخست شعر ولایی که صرفاً برای اهل بیت(ع) گفته می‌شود و دوم آیینی که در آنها می‌توان رگه‌هایی از اهداف اهل بیت(ع) را دید.
 
حاج آقا! از سال‌هایی که برای اهل بیت(ع) شعر گفتید، خاطره خاصی از عنایت ایشان دارید؟
 
زمانی بود که به یک بیماری‌ای دچار شدم که صدایم گرفته بود و نمی‌توانستم صحبت کنم. دلیل آن را هم نمی‌دانستیم. دو ماه به این منوال گذشت. تا اینکه به ایام ولادت امام رضا(ع) نزدیک شدیم. قرار بود مطابق هر سال من بعد از سخنرانی به شعرخوانی در حرم رضوی بپردازم، اما در آن ایام به دلیل بیماری‌ام ناراحت بودم و احساس می‌کردم که با این شرایط نمی‌توانم آنطور که باید ادای دین کنم.
 
به همسرم گفتم و از او خواستم که در روز میلاد امام رضا(ع)، مجلس توسلی به یاد امام حسن(ع) برگزار کند. در همان ایام که در حرم بودم، به خودم می‌گفتم که چطور باید با این صدا شعر بخوانم؛ نهایت کار این است که بلندگو را می‌گیرم و به حضار می‌گویم که نمی‌توانم شعری بخوانم... ، اما همین که بلندگو را گرفتم دیدم صدایم باز شده است، هر چه بیشتر می‌خواندم، صدایم رساتر می‌شد.  
 
بعد از مجلس با خانواده تماس گرفتم و جزئیات را مطرح کردم و از آنها پرسیدم که شما امروز در خانه چه کردید که اینگونه گشایش کار برای من رخ داد؟ گفتند ما سفره امام حسن(ع) انداختیم. در همین حین یکی از مداحان، بدون اینکه ما اطلاعی به او بدهیم، به منزل ما آمد و پرسید که آیا امروز در این خانه چنین مجلس توسلی برگزار می‌شود؟ آنها هم گفتند: بله. مداح در خطاب به خانواده‌ام گفته بود: «من دیشب در عالم رؤیا دیدم که به من تأکید شده که به منزل حاج‌آقا سازگار بروم، چرا که در آنجا سفره‌ای برای امام حسن(ع) و مجلس توسلی برای این امام همام(ع) برگزار شده است.» بعد ادامه داد: به من گفتند که از اشعار خود سازگار در این مجلس قرائت کن. مداح هم آن سروده من که با این مطلع آغاز می‌شد را برای مردم خوانده بود؛ شعری که با الهام از حدیث نبوی گفته بود:
 
«ای ماهی دریا برایت گریه کرده
پیغمبر و زهرا برایت گریه کرده
 
قصه مظلومیتت در انجمن‌ها
مثل علی در جامعه تنهای تنها...»
 
ماجرای شعری که شیخ رجبعلی می‌گفت در برزخ هم قیامت به پا کرده
 
خدا را شکر از آن روز به بعد مشکل صدایم حل شد. عنایت اهل بیت(ع) باید باشد تا شعری مقبول بیفتد. خاطرم هست شعری را برای حضرت زهرا(س) گفته بودم با این اشعار:
 
«هرهمسری که حامی حیدر نمی‌شود
هر دختری که مام پیمبر نمی‌شود
 
گر خلق آسمان و زمین مدحتت کنند
تفسیر کاف سوره کوثر نمی‌شود...» یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط نامه‌ای برایم نوشت و گفت: شیخ گفته بود سلام من را به فلانی برسانید و بگویید شما با این شعرت نه تنها در اینجا و قیامت، که در عالم برزخ هم قیامت کردی.» ایشان با این نامه به ما مژده‌هایی داده‌اند که امیدواریم خرابش نکنیم.
 
ادب در دستگاه اهل بیت(ع) شرط عنایت این بزرگواران به همه کسانی است که در این دستگاه کار می‌کنند. به هیمن منظور بارها از جانب مقام معظم رهبری و دیگران تأکید شده است که شعرا شعر ضعیف نخوانند یا انتقادهایی به بعضی سبک‌ها می‌شود. برای ما بیشتر در مورد اهمیت «ادب» در فعالیت‌های این‌چنینی بفرمایید.
 
سخن شما شامل دو قسمت می‌شود: نخست خواندن سبک‌ها و لحن‌ها و دیگری رعایت کردن ادب در گفتار با اهل بیت(ع). خدا رحمت کند استادم مرحوم مولوی را. ایشان در روضه خواندن خیلی مقید به رعایت ادب بودند. خاطرم هست مداحی جلوی ایشان شروع به خواندن کرد و می‌گفت که اموال امام حسین(ع) را به غنیمت بردند... ایشان همانجا جلوی ادامه مداحی را گرفت و گفت بگو «غارت»؛ «غنیمت» آن چیزی است که مسلمین از کفار می‌گیرند، اما غارت... .
 
ممدوح شاعر آئینی ممدوح ضعیفی نیست/شعر قوی می‌خواهد
 
من دید‌ه‌ام که بعضی از مداحان در شعر خواندن آنقدر جانب ادب را رعایت می‌کنند که در مجلسشان از صائب و حافظ برای امام(ع) می‌خوانند؛ در مقابل مداحانی هم هستند که در برخی موارد سخنانی را ذکر می‌کنند که در شأن اهل بیت(ع) نیست. باید به این چیزها خیلی توجه کنند. شاعر آیینی باید قوی شعر بگوید، چرا که ممدوحش ممدوح ضعیفی نیست. مواظب باشد که از این بزرگواران چه می‌گوید. شعرای غیر آیینی هر چه برای ممدوحشان، فرقی نمی‌کند، اما شعر آیینی هر چقدر هم که قوی باشد، انگار حق مطلب ادا نشده است. زبان قاصر از آن است که مدحی بگوید که در حد امام حسین(ع) و دیگر ائمه(ع) باشد. به قول مرحوم کمپانی: «هرچند درافشاند دهنم/  اما چه کنم که پسند تو نیست»
 
این موضوع مرزی هم با جریان غالیگری دارد؟

 
غالیگری به این ختم می‌شود که ما امام معصوم(ع) را در حد خداوند بالا ببریم، یعنی همان موضوعی که در مسلک برخی از این افراد عرافان‌پیشه مانند علی اللهی‌های می‌توان دید. اینکه اگر بخواهیم بگوییم که علی(ع) و دیگر ائمه(ع) خدا هستند، وارد حوزه غلو می‌شویم. باید شعر به گونه‌ای باشد که از این مرز فراتر نرود و در عین حال شایسته مقام امامت هم باشد. به نظر می‌رسد تکیه بر احادیث و سخن خود معصوم(ع) در مدح بهترین روش است.
 
دیگر مثل محتشم نداری/ «اللهم تقبل منا» حضرت زینب(س) دشمن‌شکن بود
 
اشعار محتشم این را رعایت می‌کند. سروده‌های او که بیشتر در مورد گودال قتلگاه است، دقیقاً همان نکته‌ای را بیان می‌کند که اتفاق افتاده است. شما به شعرهای او نگاه کنید، ببینید تصویری که از حضرت زینب(س) و امام حسین(ع) برای من مخاطب می‌سازد چگونه است. حضرت زینب(س) در گودال قتلگاه کاری کرد که زبانزد همه شد. وقتی برادرش به شهادت رسید به جای آه و فغان و ناله، رو به آسمان کرد و گفت: «اللهم تقبل منا: خدایا از ما قبول کن.» این  جمله دشمن‌شکن بود. با آن صلابتی که حضرت داشت بدن را بلند کرد اول با خدا حرف زد، اما نه ذلت‌آور و بعد با خانواده‌اش، جدش، پدر و مادرش شروع به صحبت کرد:
 
«کای مونس شکسته‌دلان حال ما ببین
ما را غریب و بی‌کس و بى‌آشنا ببین
 
اولاد خویش را که شفیعان محشرند
در ورطه عقوبت اهل جفا ببین...»
 
ما کسی را از محتشم مؤدبانه‌تر نداریم که برای اهل بیت(ع) شعر گفته باشد. دیگر مثل محتشم نداریم. بعد هم ادامه می‌دهد:
 
«این کشته فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون حسین توست
 
این نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
 
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
 
این خشک‌لب فتاده‌ دور از لب فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین توست...»
 
ادب، شعر را از فرش به عرش می‌برد/شعری که در محضر آقا خوانده شد و تحسین همه را داشت
 
روضه گودال خیلی سنگین است. هر شعری نمی‌تواند حق مطلب را ادا کند. یک‌بار در مجلسی شعری برای گودال خوانده شد، یکی از حاضران شروع به گریستن کرد. بعد شعر دیگری از صائب خوانده شد، طرف باز هم شروع کرد به گریه کردن. به او گفتند: مگر تو می‌دانی که صائب چه گفته که اینطور گریه می‌کنی؟ جواب داد من هنوز در گودالم.
 
شعر که با ادب گفته شود، تأثیر خودش را می‌گذارد، ولو اینکه یک بیت باشد. شنیدم جلسه‌ای شاعران با رهبر انقلاب داشتند. شعرایی که خدمت ایشان رسیده بودند، همه یا غزل خواندند یا یک شاعر بلند گفتند. نوبت به یکی از شاعران رسید، گفت من تنها یک بیت دارم که یک مصراعش برای خودم است و یک مصراعش برای حافظ! همه خندیدند، اما بعد از خواندن تحسین همه را برانگیخت: «ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد/ تمام هستی زهرا(س) نصیب نرجس شد». آنجا زد .
 
درباره گریه برای امام حسین(ع) بگویید؟
 
مطلبی را چند وقت پیش از «خصائص» شیخ جعفر شوشتری خواندم که نوشته بود: خداوند هزار هزار نوع انسان خلق کرد، بعیدی نیست بگویم اینها همه برای حسین گریه کردند؛ چون پیغمبر قبل همه این‌ها خلق شد؛ اول ماخلق الله نوری. در همین رابطه امام سجاد(ع) فرمود:دریاها برای حسین(ع) گریه کردند، کوه‌ها برای او گریه کردند، آسمان‌ها برای این حضرت گریه کردند ... . حضرت زینب(س) نیز در خطبه دروازه کوفه می‌فرمایند: بعید نیست که آسمان به جای باران، خون ببارد. در روایات تاریخی نقل شده که تا 40 روز هر سنگی را که از کربلا برمی‌داشتند، از آن خون جاری می‌شد. سنگی که سرمبارک امام حسین(ع) را روی آن گذاشتند، خون‌بار بود تا اینکه عبدالملک مروان ملعون سنگ را برداشت و از بین برد. بر مبنای احادیث نیز می‌توان اینطور برداشت کرد که خلقت نور پیغمبر(ص) و امام حسین(ع) یک زمان است؛ چرا که پیامبر(ص) می‌فرمایند: «حسین از من است و من از حسینم.»
 
شعرایی چون سنایی و مولوی که اهل سنت بودند را باید شعرای آیینی دانست یا اهل بیتی؟
 
شعر این دسته از شاعران را باید شعر اهل بیتی به شمار آورد. به عنوان نمونه این شعر از حس سرشار شاعر از اهل بیت(ع) روایت می‌کند:
 
«از کوفه و خاک علی ای باد سور گر بگذری
آنجا به حق دوستی کز دوستان یاد آوری
 
با او بگویی کی ولی، ای سرّ احسان جلی
زان کیمیای مقبلی در ده که جان می پروری
 
ای قبله ی روح و جسد، ای بیشه رو ح اسد
ذات تو خالی از حسد، نفس تو از تهمت بری
 
کافی کف کوفی وطن، صافی دل صوفی بدل
هم بل وفا هم بل حسن، هم مرتضی هم حیدری
 
من وصله بند توام، خاک دو فرزند توام
درعهد و پیوند توام با داغ و طوغ قنبری...»
 
ناصرخسرو هنگام عبور از نیشابور کفشش پاره می‌شود به پاره دوز می‌سپارد تا ترمیمش کند. ناگهان صدای هیاهو می‌شنود و می‌بینید پیرزنی که چرم می‌برد یک تکه گوشت بدان چسبیده و می‌گوید یک نفر یک خط شعر از ناصرخسرو درباره علی(ع) خواند، ریختند تکه‌تکه‌اش کردند، من هم یک تکه از گوشتش را برداشتم.
 
شعرایی مثل سعدی ومولوی، به عقیده من، سنی نبوند، ولی شعری می گفتند که اینطور خود را نشان دهند؛ چون شرایط سیاسی به گونه‌ای بود که جانشان در امان نبود.


مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس